دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۴۰۳ خرداد ۱۴, دوشنبه

چهار خرداد و محمد حنیف نژاد پس ازچهل ونه سالاسماعیل وفا یغمائی

۸ نظر:

ناشناس گفت...

بدون شک حنیف و سعیدمحسن و بدیع زادگان اگر زنده میبودند قطعا راه بهرام و شهرام را میرفتند و اسلام را نفی میکردند . تردید ندارم .
سایر اعضای مرکزیت اولیه که بدلائلی دستگیرنشده و در خارج زنده مانده بودند مانند تراب حقشناس از نزدیکترین افراد به حنیف و از قدیمی ترین دوستان حنیف ( حتی قبل از تاسیس ) در دهه ۵۰ ایده الوژی که خودشان تئوریزه کرده بودند را عین برق و باد انداختن تو سطل زباله تاریخ و رسما گفتند گرفتار برداشتهای گزینشی از قران بودیم و این ایده الوژی ارتجاعی و اخوندی است . خارج از ننه من غریبم بازی و شعروشعارهای پوشالی بروید مطالعه کنید تا خودتان بفهمید چه خبر بوده .
من میدونم دارم چی میگم .
رضا

ناشناس گفت...

اگر حنیف نزاد زنده بود مطمئنم امروز بهیچوجه اسلامی نیود.

ناشناس گفت...

اقای یغمایی !
همه تاریخ مبارزات مسلحانه مجاهدین یعنی دهه ۵۰ دوران رهبری بهرام و شهرام است و شما عین برق از روش پریدی !
میدونی چرا ؟
چون تاریخچه سازی هایی که باند رجوی به دروغ در جوانی توی کله شما کرده رسوب گذاری شده و خودتو هم بکشی نمیتونی از روی دهه ۵۰ نپری ! داستانو درحد کشتن شریف و صمدیه ختم کردی ! دقیقا همون مزخرفاتی که باند رجوی توجیب ریز کردند تو مغز شما و بقیه . خودتم گرفتار جادبه تاریخچه سازی رجوی هستی و ملکه ذهنت شده .
بهلول

ناشناس گفت...

انچیزی که از تاریخچه سازمان مربوط به دهه ۵۰ از سوی اپورتونیستهای راست مذهبی ( باندرجوی) ساخته شده و تو کله افراد نااگاه و بی اطلاع رفته هنوزم پس از گذشت سالیان در حال سخت جانی است . کلا دهه ۵۰ هیچگونه ربطی به رهبران فعلی مجاهدین ندارد . ( ۹۸% رهبران فعلی مجاهدین هیچگونه ربطی به فعالیت مسلحانه سازمان دردهه ۵۰ ندارد از جمله خوداقای رجوی که اتفاقا از مخالفین دهه ۵۰ سازمان بوده است . این خیلی بد هست که ادم یک تاریخچه سازی جعلی و تحریف شده توی مغزش رسوبگذاری کرده باشه و مرتب ان را مانند طوطی تکرارکنه .... اصلا جوانمردانه و منصفانه نیست .
بهلول

ناشناس گفت...

اقای یغمایی
شما در اولین مصاحبه (شماره ۱) با همنشین درباره سازمان فرمودید که بعداز ضربه ۵۰ عملا مجاهدین وجودنداشتن و در زندانها بودند و بعداز ۵۷ دوباره ظاهرشدند !
پس بفرمایید بیش از ۷۰ کشته توسط بخش م.ل و عملیات نظامی و ترور ۷ مستشار امریکایی و ترور سرتبپ زندی و غیره و غیره را عمه من انجام داده ؟؟؟ این عملیات همه در دهه ۵۰ دردوران رهبری بهرام و شهرام صورت گرفته است که شماها عادت ندارید روی ان لحظه ای توقف کنید و لذا نفی میکنید چون رحوی اینگونه به شماها اموزش داده که هرجا ردپای بهرام و شهرام هست کلا تاریخش باید حذف شود ! همه مجاهدین فرصت طلب میوه چین بعداز ۵۷ همینطوری باراومدن . مجاهدین بعداز ۵۷ که با مصادره سابقه نظامی قبلی ها امدند میوه چینانه خودرا مطرح کردند از نام بهرام و شهرام عین جن از بسم اله وحشت دارن اما سوابق انهارا ریختن توجیب خودشون . دلم برایتان واقعا میسوزد . ایکاش مغژهای شما از زنگارهای فرصت طلبانه رجوی پاک بود .
بهلول

ناشناس گفت...

عادت کرده اید تا ولتون میکنن میگین با شهادت رضا رضایی سازمان افتاد دست مارکسیستها !

اقاجان این حرفها ساخته و پرداخته ذهن فرصت طلب و کنایه زن رجوی است که درمغزهای شما زنگاربسته .

اولا در همان ایام شهادت رضا بهرام ارام فرملنده نظامی سازمان و خودشم عضو مرکزیت بود دوما اصلا ماجرا اینطوری نبوده که عزیز جان .

شهرام تازه از زندان با ۲۱ قبضه سلاح کمری فرارکرده بود و خودش برای خودش بیش از سایرین مطرح بود خصوصا که به لحاظ تئوریک بسیارقوی بود و طبیعی بود که در رهبری قراربگیره . اصولا سازمان سیاسی - نظلمی بود و طبیعی بود فردی مانند شهرام و بهرام در راس قراربگیرن . بعداز ۵۷ این بوزینه ها هی دم از ایده الوژی اسلام انقلابی زدند وگرنه در قدیم" عمل " هدف اصلی سازنلن بود که طبعا عمل مسلحانه در راس ان .

دادرودسته رجوی درغیاب رهبران قبلی فرصت طلبانه پریدن روی سازمان چون  در سال ۵۶ سازمان تعطیل شد و درسال ۵۷ خلاء وجودداشت و این خلاء باعث روی کارامدن مشتی فرصت طلب شد . من تقلیل گرایی نمیکنم واقعیتو گفتم .

ناشناس گفت...

عادت کرده اید تا ولتون میکنن میگین با شهادت رضا رضایی سازمان افتاد دست مارکسیستها !

اقاجان این حرفها ساخته و پرداخته ذهن فرصت طلب و کنایه زن رجوی است که درمغزهای شما زنگاربسته .

اولا در همان ایام شهادت رضا  ، بهرام ارام فرمانده نظامی سازمان و خودشم عضو مرکزیت بود دوما اصلا ماجرا اینطوری نبوده که عزیز جان .

شهرام تازه از زندان با ۲۱ قبضه سلاح کمری فرارکرده بود و خودش برای خودش بیش از سایرین مطرح بود خصوصا که به لحاظ تئوریک بسیارقوی بود و طبیعی بود که در رهبری قراربگیره . اصولا سازمان سیاسی - نظامی بود و طبیعی بود فردی مانند شهرام و بهرام در راس قراربگیرن . بعداز ۵۷ این بوزینه ها هی دم از ایده الوژی اسلام انقلابی زدند وگرنه در قدیم" عمل " هدف اصلی سازمان بود که طبعا عمل مسلحانه در راس ان .

دادرودسته رجوی درغیاب رهبران قبلی فرصت طلبانه پریدن روی سازمان چون  در سال ۵۶ سازمان تعطیل شد و درسال ۵۷ خلاء وجودداشت و این خلاء باعث روی کارامدن مشتی فرصت طلب شد . من تقلیل گرایی نمیکنم واقعیتو گفتم . ضمنا اونهایی که با رضا حشرونشرداشتن همگی متفق القول گفته اند که وی تمایلات شدید مارکسیستی داشت و حتی درچند نورد اصلا با بخش ایده الوژی حتی قبل از ۵۰ برخورد شدید لفظی داشته است . کجای کارید بابا ! هرچی باند فرصت طلب و قدرت طلب رجوی کرده او مغزتون عین بلبل تا اخرعمر نازنین تکرارمیکنید ! درست عین طوطی بدون تفکر اما با تقلید و تکرارو تقلید .

برای قدیمی ترها خیلی متاسفم . جالبه که همینجوری هم میخوان وقایع تاریخی را ثبت کنند .

تا در زمینه حقایق تحول دهه ۵۰ به نتیجه نرسیدید هیچی را درباره تاریخچه سازمان ثبت نکنید چون در ابر و مه غلیظ باند فرصت طلب  رجوی  غوطه ورهست .

تعجب میکنم که در سایتهای مجاهدین نره خرهایی را میاورند که رسما دروغ میگویتد واز دروغ خود دچار شعف ایده الوژیک میشوند و جالبه ۹۹ درصدشونم فقط سابقه زندان دارن و در هیچ عملیاتی در گذشته شرکت نداشتند و اصلا دران سطح نبودند و امروز شده اند مدعی ! به روباه گفتند شاهدت کیه ؟ دم خودرا نشان داد !

ناشناس گفت...

حالا با توجه به خطبه های نهج البلاعه میگیم بحث دیدگاه زن را بیخیال میشیم و به جملات  "خوبش " توجه میکنیم . اولا نهج البلاغه ۴۰۰ سال بعد از علی توسط سید رضی تحریرشده و هزاراما و اگرداره و فرض میکنیم اما و اگر نداره ولی ایا میتونه راهنمای عمل ما برای رسیدن به عدالت و ازادی قراربگیره ؟ درجایی که ما به لحاظ فلسفی زکریای رازی داریم و به لحاظ حماسی و استقلال امثال بابک خرمدین ها و یعقوب لیث ها داریم نهج البلاغه چه نقشی میتونه داشته باشه با این همه اشکالاتش .

مسئله اینجاست که ما چون مذهبی بودیم و اخوندی بار اومده بودیم ( تو این مملکت متولی و مروج مذهب اخوندبود و نمیشه انکارکرد)  و از طرفی هم به اسطوره های تاریخی خود براثر بیسوادی و کم آگاهی شاهنشاهی نگاه میکردیم و ازطرفی هم طرفداران عدالت و آزادی درجهان از نظریات مارکس پیروی میکردند ( حالا یا حزبی یا سازمانی یا چریکی یا فلان و بهمان ) ما اومدیم اون ایده الها را در نهج البلاغه بزور پیدا کردیم و برای ساپورتشم گزینشی از قران ایه کشیدیم بیرون !  ریشه ای نگاه نکردیم چون اگاهی نداشتیم و با برداشت فرمالیستی از برخی ایات که مورد پسندمان بود بصورت ارهده گرایانه ذهنی به رادیکالیسم رسیدیم و سعی کردیم خودرا شبیه نطریات جنبش های چریکی جهان بکنیم و چون حزب توده و شوروی هم مارا هول میدادند و کتاب برامون ترجمه میکردن خودبخود افتادیم تو مباحث وصله پینه ایده الوژیک و ملغمه ای که باید حفظ کزد وگرنه اگربخواهی به رابطه اش فکرکنی سرگیجه میگیری ... الیته فحش های سیاسی هم یادگرفتیم که چپ و راست به مخالفین میگفتیم اپورتونیست !  تو میدون مردم عادی بهم فحش خارمادرمیدادن تو محیط روشنفکری  چریکها بهم فحشرسیاسی میدادن !

سال ۴۴ نتیجه این شد که قران بشه راهنمای عمل و مارکسیسم بشه علم مبارزه ! و مهمترین کنابهای محاهدین بنیانگذار هم بشه شناخ و تکامل و اقتصادبزبان ساده که کلا همش درمحتوی مارکسیستی بود . قران تو این مجموعه زیادی بود و دهه ۵۰ توسط زبده ترین بچه های سازمان که بار عملیات نظامی را بدوش میکشیدند نفی شد و ایه هم ازارم حذف شد و خلاصه صدای اپورتونیست راست مذهبی بلندشد ! مارکسبستها کشته شدند ویا به خارج رفتند و بعداز۵۷ سازمان بدون رهبران قبلی مثل هلو افتاد دست فرصت طلبان مذهبی و ان شد که شد . دهها هزار کشته و نتیجه ۳۷ سال درخارج و نزدیک ۲۰ سال حل شدن در پارلمانتاریسم بورزوایی ! بدون سلاح و فقط با خودکار که ازتوش شعروشعار و چاپلوسی  و حسادت میادبیرون بطوریکه انقدر سقوط کرده که حتی به قهرمانان داخل نظیر نسرین ستوده ها و نرگس مخمدی ها و صدها زن قهرمان دیگر حاصردرمیدان و زندان بخل میورزند و انان را کمرنگ میکنند  ولاغیر .

کجایی حنیف

کجایی بهرام

بوزینگان بردرخت سازمان جست و خیز میکنند و چاپلوسی و پس ازمدتی هم میشوند مزدور رژیم . دیروزود داره اما سوخت و سوزنداره . تا الان که اینطوربوده .

رضا