تمام نوشته ها و نقدها و دشنامهای خود را مستقیما به آدرس ایمیل دریچه بفرستید تا درج شود حتی مقالاتی را که رسانه های شیر درج نمی کنند بنا بر رسمیت شناختن حق نقد و انتقاد و ازادی بیان و قلم در دریچه. فیس بوک. و تویتر و سایر امکانات اندک من منتشر خواهد شد. بنشینید و بنویسید و بفرستید. باعث خوشحالی خواهد شد موفق باشید وروزگارتان خوش
زرتیات انجمن نجاست از زبان یک اسکیزوفرن پریشانباف – علیرضا خالوکاکایی
رضا محمدی: آن که رفتنش شعرگونه بود و آن که زوالش تماشایی است
دگردیسی ننگین و ذلّت بار اسماعیل یغمایی
: «مشت رسوایان» را وابکنیم!
(م شوق): فرهنگ پاسداری سفلهشاعر و درس بزرگ استادمعصومی
محمد قرائی: دریوزگان حقیر و جیرهخواران بیمقدار
پرواز عقابی دیگر و قارقار کلاغان ولایت مصداقی و یغمایی ..
رقص با یرلیغ وزارت، بر آستان «امامشاه»! - علیرضا خالوکاکایی .
لاشخورهای مزدور
به یاد فرمانده و استاد عزیزم سرهنگ بهزاد معزی
جنگ صلیبی با اسلام بجای جنگ ضد فاشیستی
خوب؟ مصداقِ بد و زشت
خواندن مطالب دیگر و ادامه مطالب و مقالات
35محمد قرایی (م شوق): شستن دستهای آمران قتل عام و آستانبوسی شاه و شیخ تو
34-محمد قرایی (م. شوق): معنی «درود برشاه» یک شاعر دجال
33-محمد قرائی: تا سیه روی شود هرکه دراوغش باشد
34 -مینا انتظاری: درد بی درمان
31-پرویز خزایی: خویشاوندان عقیدتی و سیاسی خائن نروژی و یک نکته از کنفرانس جهانی علیه مجازات اعدام در اسلو
30-حسین پویا: فیلسوف شاعر و شاه نامه اش
29-اسماعیل هاشمزاده ثابت: مجلس ترحیم خائنین و زنگوله طلایی
28-عارف شیرازی: مواضع اسماعیل یغمائیِ دیروز علیه شاعر تواب امروز
27-رضا محمدی: خط و فرد
26-حسین پویا: یادداشت کوتاه. چرا رژیم مامورانش را لو میدهد
25-هادی مظفری: حاج آقا "رهیافته" و آبی که در سوراخ مورچگان ریخت
24-سینا دشتی: جنگ روانى رژیم علیه مجاهدین
23-حسین پویا: ماجراهای مش اسمال و دائی جان خُله
22-حسین یعقوبی: این گول بین که روشنیِ آفتاب را از ما دلیل میطلبد *
21-رضا محمدی: انتقاد، اتهام و یک حکم قاطع قضایی
20-پرویز خزایی: رژیم مفلوک و مزدوران مفلوک تر
19-نرگس غفاری: تراوشات متعفن مغزی اسماعیل وفایغمایی
18-نبرد
اکرم حبیب خانی با شارلاتانیسم آخوندی – از: جمشید پیمان، برای قدردانی از
بانو اکرم حبیب خانی، مجاهدی که شارلاتانیسم لجام گسیخته از سوی وزارت
اطلاعات رژیم آخوندی را همه جانبه بور و منفور کرده اس17رویسخن بهآن دهاندریدگان، شعریاز جمشید پیمان
16-شمهای از خروار، درباره اسماعیل وفایغمایی، خوکچهای که «به جهنم سلام گفت!» – از حمید اسدیان
15- افشای عملیاتروانی وزارتاطلاعاتآخوندها علیه مجاهدین تحتعنوان خانواده – برنامه ارتباط مستقیم سیمای آزادی ۲۱اردیبهشت
14-شرافت به”يغما“ رفته -اكرم حبيب خاني
13- برنامه آفساید، از پیک شادی سیمای آزادی درباره تشبثات مذبوحانه اطلاعات منفور آخوندی زیرپوش خانواده
12-خطابه جاودانگی – در پاسخ به اسماعیل یغمایی، خوکچهای که «به جهنم سلام گفت» – کاظم مصطفوی
11-تلاش
اطلاعاتآخوندی برای بازگشایی سیرکمزدوران ارتجاع در اشرف۳ تحتعنوان
خانوادهمجاهدین، پاسخ کوبنده خواهر مجاهد اکرم حبیبخانی به دنبالچههای
اطلاعات بدنام ولایت کرونا زده
10-وارونهنماییهای ضداستکباری عوامفریب و شیادانه
9-«انتخابهای سیاسی» پنهانشده در پس ضدیت کور با مذهب
8-“کابل های سه رشته ای” اسماعیل یغمایی و عاطفه اقبال – از حسن حبیبی
7-جمشید پیمان: بازیگری آگاهانه یا بازی خوردن؟
5-سرابی کاذب در مقابل «کانونهای شورشی»
4-پروژههای نرم امنیتی بر ضدقیام
3-شرافت به یغما رفته، درباره مزدور اسماعیل یغمایی – کتابی از اکرم حبیب خانی
2-کتاب «سمفونی مقاومت، ترانه سرودهای مجاهدین»، بهقلم زنده یاد محمد سیدی کاشانی
1-هادی مظفری: خودکشی به سبک عقرب جرار
سمت اول – بررسی تشبثات رژیمآخوندی علیه مجاهدین دربرنامه ارتباط مستقیم – صحبتهای ابوالقاسم رضایی
قسمت چهارم – بررسی تشبثات رژیم آخوندی علیه مجاهدین، تجربیاتی از نبردهای آزادیبخش دیگر در سطح جهانی
منبودم وتلاطم دریایشوخوشنگ، از جمشید پیمان خطاب به خانم شیدا ناصرزاده
ماچون کوهیاستوار درکنار عزیزانمجاهد و رهبرانمان هستیم، اشرف السادات ناصرزاده (شیدا)
حکایت پاسدار شمخانی و روایت کسانی که با جمهوری اسلامی موضع دارند اما دشمن اصلی را مجاهدین میدانند
پروژههای انهدام یک جنبش و خطسرخ مقاومت – مصطفی نادری
خشم و جنون یک خودفروخته مفلوک (ایرج مصداقی) – از نصرالله مرندی
ایرج مصداقی؛ همچنان مومنبه آیین توابیت – از مینو همیلی
شارلاتانیسم ایرج مصداقی، یک شاگرد دژخیم – از اکبر صمدی، اشرف۳
ایرج مصداقی – پیشدستی احمقانه تواب تشنه به خون و یک فقره نعل وارونه!
ایرج مصداقی تواب تشنه به خون و تصدیق ناگزیر پس از انتشار عکس در کنار ایران ایر
ایرج مصداقی – تواب تشنه به خون، عصا کش خائن خود فروخته
مرزبندیهای حیاتی جنبش وشاخص اصالت درمبارزه با فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران
تماس محسن زادشیر با برنامه همیاری سیمای آزادی، گلریزان همبستگی ملی علیه آخوندها
تماس نصرالله مرندی با برنامه همیاری سیمای آزادی، گلریزان همبستگی ملی علیه آخوندها
تماس بتول ماجانی با برنامه همیاری سیمای آزادی، گلریزان همبستگی ملی علیه آخوندها
تماس رضا شمیرانی با برنامه همیاری سیمای آزادی، گلریزان همبستگی ملی علیه آخوندها
تماس رضا فلاحی با برنامه همیاری سیمای آزادی، گلریزان همبستگی ملی علیه آخوندها
وزارت اطلاعات و سرقت دادخواهی شهیدان قتلعام۶۷
اقدام رذیلانه و کثیف اطلاعات آخوندها از طریق تلویزیون ایران اینترنشنال
نصرالله اسماعیل زاده: بیان حقیقت برای مردم ایران و ثبت در تاریخ
نقاط وحدت ایرج مصداقی «تواب تشنه به خون» و «سرکردگان امنیتی» رژیم
سرابی کاذب در مقابل «کانونهای شورشی»
پروژههای نرم امنیتی بر ضدقیام
حمید اسدیان: شمه ای از خروار- درباره خوکچه ای که به جهنم سلام گفت!
کاظم مصطفوی-سکه های یک تومنی، اسکناسهای صدتومنی و خائنان یک پولی
رحمان کریمی: قعرمان عملیات محیّرالعقول
وارونهگوئی خائنانه مجتبی زرگر با الگوی مصداقی تواب تشنهبهخون-از حسین نعمتاللهی
سابقه مزدور محمدتقی اخلاقی(م.ت اخلاقی) هم کاسه تواب تشنه بخون مصداقی
رونمایی و درماندگی گشتاپوی آخوندی علی بخش آفریدنده(رضا گوران)
کاظم مصطفوی: تخم و ترکه حقیر ابلیس و باب «اطلاع رسانی»
قسمت اول تاکتیکهای «جنگروانی» علیه مجاهدین – تضاد اصلی نظام ولایت فقیه چیست و چهضرورتی را ایجابمی کند؟
قسمت دوم تاکتیکهای «جنگ روانی» علیه مجاهدین – خمینی بنیانگذار جنگ روانی علیه مخالفین
قسمت سوم تاکتیکهای «جنگروانی» علیه مجاهدین – خمینی چهتاکتیکهایی برای کشتار ابداع کرد ؟
قسمت چهارم تاکتیکهای «جنگروانی» علیه مجاهدین – جنگ باعراق بستری برای سرکوب مجاهدین
قسمت پنجم تاکتیکهای «جنگروانی» علیه مجاهدین – ضدامپریالیسمنمایی ترفندی برای کشتار مجاهدین
افشای یک «جنگ روانی علیه مجاهدین» – از سمیه محمدی
شکنجه روانی توسط وزارت اطلاعات در پوش خانواده – از عیسی اکبرزاده
جعل وانتشار افسارگسیخته صدها کتاب و جنگ روانی علیه مجاهدین
جنگ روانی بازتاب یک وحشت واقعی
برگزاری نمایشگاه، تاکتیکی از جنگ روانی علیه مجاهدین
آفساید – تلاش اطلاعات آخوندی برای بازگشایی سیرک مزدوران ارتجاع در اشرف۳ تحت عنوان خانواده مجاهدین
جنگروانی علیهمجاهدین درموضوع کرونا رویدیگر پنهانکاری ابعادفاجعه درایران
«تحریف تاریخ یا جنگ روایت» ؟! قسمت دوم- صنعت فیلم و مستندسازی سفارشی رژیم علیه مجاهدین
تحریف تاریخ یا جنگ روایت ؟! -قسمت سوم -صنعت فیلم و
مستند سازی سفارشی رژیم عیله مجاهدین
تحریف تاریخ یا جنگ روایت ؟! -قسمت چهارم -صنعت فیلم و
تحریف تاریخ یا «جنگ روایت؟!» – قسمت پنجم- صنعت جعل و دروغ تحت عنوان کتاب
مستند سازی سفارشی رژیم عیله مجاهدین
فشار بر خانواده ها – جنگ ما تا رسیدن به آزادی، مقصد بلند مردم ایران ادامه دارد – از: آزاده صبور
اعترافات ناگزیر به شکنجهروانی اشرفیان در سیرکهای ولایت
رویسخن بهآن دهاندریدگان، شعریاز جمشید پیمان
سرنوشت رقتآور و مسیر عبرتانگیز شاعری که در برابر شیخ و شاه زانو زد و ارتجاع او را به یغما برد
نبرد اکرم حبیب خانی با شارلاتانیسم آخوندی – از: جمشید پیمان
خطابه جاودانگی – در پاسخ به اسماعیل یغمایی، خوکچهای که «به جهنم سلام گفت» – کاظم مصطفوی
شمهای از خروار، درباره اسماعیل وفایغمایی، خوکچهای که «به جهنم سلام گفت!» – از حمید اسدیان
تلاش وزارتاطلاعات برایراهاندازی سیرکمزدورانش علیه مجاهدین دراشرف۳ – برنامه پرونده
استراتژیرژیم برای مقابلهبا قیام و مجاهدین – برنامه پرونده
برنامه آفساید، از پیک شادی سیمای آزادی درباره تشبثات مذبوحانه اطلاعات منفور آخوندی زیرپوش خانواده
کتاب «سمفونی مقاومت، ترانه سرودهای مجاهدین»، بهقلم زنده یاد محمد سیدی کاشانی
وارونهنماییهای ضداستکباری عوامفریب و شیادانه
«انتخابهای سیاسی» پنهانشده در پس ضدیت کور با مذهب
“کابل های سه رشته ای” اسماعیل یغمایی و عاطفه اقبال – از حسن حبیبی
بازیافت یک مردار پس از نیم قرن – درباره یاوهها و مجعولات بهمن بازرگانی و اطلاعات آخوندی
سرابی کاذب در مقابل «کانونهای شورشی»
پروژههای نرم امنیتی بر ضدقیام
شرافت به یغما رفته، درباره مزدور اسماعیل یغمایی – کتابی از اکرم حبیب خانی
۶۱ نظر:
۳۱ اردیبهشت ۲۵۷۹ ايرانى۲۰ مه۲۰۲۰ مسعودعالمزاده پاريس
ممد جون !
امروز این حرفهای سدمن یه غاز شاگرد مدرسه هارو هم فریب نمیده.این هم یه جور "الفبا"ست که"زبانی"رو میسازه که برای اونهایی قابل درکه که به اون الفبا باور دارن.مال دارودسته رجوی هم اینهاست :
- زبانی گنگ و دوپهلو بی ریشه در واقعیت
- اول باید "باور کنی" تا"بفهمی" وگرنه میشه"بیار تا ببینم"وپوزیتیویسم.این رو من تو اولین جلسه"تبیین"از خوداون برادربیسوادشنیدم که تواین چهل سال دو لایه هم کشیده روش
- جهان حساب و کتاب دارد و قانونمند است
- مسئول میگه، تو سرت رو مثه بز اخفش تکون میدی و میگی"بعععععععععله،بع بع بعله"
- تبعیت بی چون و چرا میکنی، سازمان چرا نداره
- تکاملی در دنیا هست که پیکانی هم داره و انقلابیون (چون لنین، استالین، مائو، تروتسکی، پل پت، کاسترو که یک قلم سد میلیون آدم کشتن) تو نوکش اند
- مـــــــــن مـــــــــن مـــــــــن قربون خودم برم در نوک پیکان تکاملم
- جهان مانوی و دودویی است (dual/binaire)، هرکی سد در سد با من نباشه،مامور وزارت اطلاعات و زرت تکاملی است
--- یک سری لقلقه زبان که کافیست چاربار آرام و شمرده بخونی تا گندش در بیاد.
حالا با این الفباو"دستور زبان"وشیوه بلاغت شازده قاجاری انشا نویسی کن بده به خورد"عوام الناس"،اونهم با چاشنی نقل قول بی ربط از این و آن که بگن باسوادی.میشه این مقاله ات که دهشاهی ارزش نداره
مومن ! اگه به این چیزها باورنداری و میگی، قلم کشی، وگرنه وای بحالت که رسیدی به این سن و دوزاریت جا نیافتاده.
۱ "جهان حساب و کتاب دارد و قانونمند است"
۲ "جهان حساب و کتاب دارد .....
۳ "جهان حساب ...
۴ "جهان ...
این لقلقه زبان به فارسی میشه چی ؟
یک مشت از این خزعبلات از همون ابتدا رفت تو مخ افرادی که چریک میشدن و سه ماه بیشتر زنده نمی موندن تابفهمن که اینها حرف مفته
میشه به ما نشون بدی منارهایی از کله که تیمور بپا کرد آخرش به کجا کشید ؟ این اسلاف ایدئولوژیک شما مسلمانها آن همه جنایت با مردم ما کردند چی شد ؟ تو داری به همان راه هم میری، کک ات هم نمی گزه. کو حساب و کتاب ؟
"با لاخره میرن جهنم" ! کدوم خدا ؟ بهشت و جهنم چی کشک چی ؟ خود این دو واژه از فارسی میاد (پردیس و گهنم) پس چرا نمیری گبر بشی ؟
تولستوی گفته " فرق انسان و سگ در آن است که اگر به سگی غذا بدهی، هرگزتورا گازنخواهد گرفت". ترکهای ما هم میگن "سگ میخابه سایه دیوارفکر میکنه سایه خودشه". این همه شهید شهید شهید می کنین، یادتون نره شما نبودین که "شهید" شدین، مردم بودن.
از گلسرخی نوشتی. برو ویدئوی ایرج گرگین رو ببین تا بفهمی که این شوت بیسواد(گلسرخی) آلت دست شبکه نظامی حزب توده و ساواکی ها شد که تحریکش کردن. کمونیستی که رهبرش حسین و علی بود، دو جنایتکاروقاتل مردم ما، که دارودسته رجوی داره نونش رو میخوره.
جنایتهای رژیم چه ربطی به اسماعیل یغمایی داره ؟ کی نمایندگی مردم رو داده به شماها ؟ تو ایران فاشیسم اسلام برپایه لجن قرآن حاکمه،درست. چرا تو خارج از کشورویدئو های آقای یغمایی ۴۰ هزار بیننده داره،مال شما بعداز یک ماه پونصد تا؟این هم کاروزارت اطلاعاته ؟ مسئله برسراصوله یا حسادت ؟ بقول مقاله معروف اون رهبرت "اصولی کی یه ؟ چه مدونم چیه!"
هر وقت اون الله بی پدرومادر تو زد تو سر این جنایتکارهاوما"دیدیم"،ایمان میاوریم.اگه قراره خودمون بکنیم، فرق این الله با مداد چیه ؟اگه بودن و نبودنش یکی است،پس نیست.بهشت هم مال خودت واون دارودسته ات،ما نرفتیم بهشت،به جهنم!
محمد حنیف نژاد انسانی شریف، میهن دوست و بی سواد بود.جریان جهانی"جنگ چریکی"پس از جنگ جهانی دوم،او و به طبع آن ماراباخودبرد.حالااین سرقفلی دکون بقالی شماست نمی تونین بگین، مامیگیم.
این ماه ماه خون است، خمینی سرنگون است
این سال سال خون است، خمینی سرنگون است
این قرن قرن خون است، خمینی سرنگون است
قرن میلادی تموم شد، قرن هجری اسلامی تموم شد، قرن هجری شمسی هم چند ماه دیگه تموم میشه، .... با نهایت اسف سرنگون نشد !
اشکال از یغمایی بود یا اون رهبرت که بااستخاره باقرآن اعلام جنگ مسلحانه کرد؟ گفتن اینها رد کردن اطلاعات وهمکاری باوزارت اطلاعات رژیمه؟اوناخبرندارن؟اگه دارن پس مردم نامحرم اند که نباید بفهمند !
گوشاتو وا کن ممد آقا !
دوره تبعیت بی چون وچراوآقا بالاسری تمام شد.دنیاحساب وکتاب نداره،اگه ثابت کردی خبر کن. حساب کتاب دنیا ماییم.فهمیدی کی ؟"مــــــــــــا".ما مردم،مایی که زحمت می کشیم تاشما اون بالامفت بخورید وبه ریش مابخندید.خط به خط بایدحساب پس بدین. به کی؟ به "مـــــــا".
اون انشای دوزاریت رو هم بکن تو جیب پشت شلوارت، برادر !
آقای مصداقی جواب این ابلهان را بخوبی داد.
موفق باشید.
نصف بیشتر این بریده مزدوران درسالهای پیش سقف ایده الوژیکشونو روی رهبر عقیدتی بسته بودن ! اقا مشکل از ایده الوژی رهبرعقیدتی است که پیوسته درحال خدمت به ارتجاع خمینی بوده و هست . هرجاشو که دروغ میگم بگو تا حرفمو اصلاح کنم .
اما جداشدگانی که با رژیم مرز دارند اتفاقا هیچوقت نتونستن سقفشونو با رهبر عقیدتی تنظیم کنن ! اینجاشم اگه دروغ میگم بگو تا حرفمو اصلاح کنم .
نگران دوچیز مباد :
دود و دم بریده چاپلوسان رجوی
زرت و پورت بریده مزدوران خامنه ای
موفق باشید
خاکزاد
۷ خرداد ۲۵۷۹ ايرانى ۲۷ مه ۲۰۲۰ مسعودعالمزاده / پاريس
بذار یه جمع بزنم.
حسین پویا : سه شاهی،
مینا انتظاری : دهشاهی،
خسرو نیک ذات : صنار،
محمد قرائی : یه عباسی،
همه شون با هم یه خروس قندی می ارزن !
پاسخ این قلم کش های تشنه قدرت رو شیخ اجل سعدی داده : ـــــ مرا در نظامیه ادرار بود !
صف بکشین جلو در نظامیه، سعدی میاد خدمتتون !
اقا شیر باید باباشم شیر باشه یعنی شیرزاده باشه ... این موش درسوراخ طبق گفته خودش باباش اوایل روحانی بوده یعنی اخوند بوده و بعد هم محضردار شده . من جدوابادشو میشناسم .
خاکزاد
بهترین نمونه ها برای شناخت دم و دستگاه مسعود و مریم همین هوادرهاشون هستن یک ادم که واقعا ارزشی داشته باشه بین اونا نیست
فرزانه .ح
بابا ما شیر نمیخوایم شیر یک حیوان درنده هست که آدم گیرش بیاد میخوره ما رهبر میخایم مثل مصدق مثل ستار خان نه یک شیر جای شیر توی باغ وحشه نه رهبریت
این درحد شیر باغ وحشم نیس . در حد شیر مستراحم نبس . موشه همیشه درسوراخ
رهبر فراری یک لقمه گنده ای خورده که نه میتواند هضمش کند نه میتواند دفعش کند حال شماها هی بنویسید تا خسته بشوید خاک بر شماها با آن رهبر و همه چیزتان بهترین رفیق آخوندها شماها هستید
مرگ بر خامنه ای کثیف ننگ بر تمام خائنان. درود بر رجوی
فدائی ایران
مسعود فدایی ایرانه؟
مسعود مصداق بارز دیگی که برای من نجوشه میخوام سر سگ توش بجوشش
نامرد روزگار هرجا مشکلی ایجاد شد اولین نفر صحنه را ترک کرد چه سال 60 چه زمان سرنگونی صدام
اخه نامرد تر از نامرد وقتی که بچه ها بی دفاع زیر حمله هوایی اعتلاف بودند و بعدش که مثل گوشت قربونی برای رژیم بدون صلاح و حتی یک کلاهخود ولشون کرده بودی زیر سنکر های ضد بمبت برای امریکا خوش رقصی می کردی و فرمان دامن پوشیدن میدادی که یک خط هم بهت نیوفته
ننگ بر چاپلوسان ولایت پیشه عشق رهبر اعم از بسیجیان خامنه ای تا بریده چاپلوسان رجوی . خوب شد ؟ راضی شدی ؟
سئوالی از آقای یغمایی پرسیدم اما ایشان جوابی ندادنذ. اگر کس دیگری میتونه حواب بده ممنون میشم.
سعی بر آن داشتم که تاریخ وار مطالبی را که در رابطه با این موضوع نوشته شده را ردیف کنم اما نتوانستم. آقای یغمایی لطف کنید و تاریخ وار نوشته ها را ردیف کنید. طبعا تاریخ شروع نهم خرداد است که این مطلب را رژیم درج کرده. لطفا از این به بعد را شما ردیف کنید. ممنون
یک واقعیت انکارناپذیر اجتماعی :
رهبران مجاهدین باهر ادعایی که دارن و با هر سابقه ای که برای خودشون مطرح میکنن متاسفانه اقبال عمومی را ندارند .
چرا ؟
چون واقعا نسل جوان و عاصی حالا یا ازروی نااگاهی یا ازروی شعور و فهم و اگاهی ، مجاهدین را همپای اخوندهای حاکم ارزیابی میکنن .
چرا ؟
شاید رفتن به عراق و یا شاید تحویل سلاح به امریکایی ها ویا شاید ماهیئت اسلامی انها ویاشاید جمهوری اسلامی دموکراتیک انها ویا شاید قران سرگرفتن و نوحه و سینه زنی و عاشورابازی انها و یاشاید گنده گویی ها و کیش شخصیت بازی انها ویاشاید درخارج و پارس نشسته انها و ....... بهرحال عالب نسل جوان مجاهدین را نوعی اخوند کت شلواری و روسری بسر میدانند . درست یا غلطش مهم نیست بلکه واقعیت چنین است . ضمنا همین نسل جوان عاصی درمقابل اخوندحاکم درداخل کشور سینه جلو داده و از گلوله های جمهوری اسلامی و زندانهایش باک و هراسی ندارد .
ارمان
چنددفه به خودم گفتم نکنه دارم اشتباه میکنم اما وقتی مسایل رو چیدم جلوی روی خودم متوجه شدم که اشتباهی درکارنیس . فقط به خودم میگم آیا مبارزه در دوجناح در درجه اول اول مبارزه با رژیم جمهوری اسلامی و در درجه دوم افشای مدعی آلترناتیو فرصت طلب توجیب ریز اقای رجزی ( یعنی رجوی اهل خالیبندی و رجز ) . وقتی به مجموعه حوادث و مسایل نگاه میکنم میبینم راهم درسته .
هنوز رها نشده ام از گفتار پیر کفتار خزایی دون صفت که با شورو شعف ایده الوژیک میگفت : کانونهای شورشی نروژ پیرزنی را در اشپزخانه منزلش ازپشت با چاقو زدند و کشتند چون حقش بود ! وای .. وای تا چهدحد سقوط اخلاقی ؟ انگار سقوط اخلاقیدو ریشه دارشدن چاپلوسی در سازمان مجاهدین بمانند فساد سیستماتیک درجمهوری اسلامی پایانی جز مرگ ندارد . آخر ای پیر کفتار چاپلوس دون صفت بی اخلاق ! در کجای این جهان هستی درباره کشتن یک پیرزن انهم از پشت اینچنین جلادانه در ذوق فرو میروند؟ ای نا انسان ( حیفم امد بگویم حیوان چون حیوان موجود مهربانی است ) پفیوز لکاته مگر کشتن یک پیرزن ازپشت اینهمه ذوق دارد ؟ وای برما ... وای برما که مرز انسان بودن را با جلاد شدن مخدوش کرده ایم و هر گوهی را میخوریم تا رهبر ولایت پیشه مان ذوق کند! وای برما که اتش به اختیاران از بیت تا نروژ از خامنه ای تا رجوی از بسیجیان جنایتکار تا مریدان حلقه بگوش سازمان اینگونه انسانیت و محبت را چون کفتارهای که پرنده ای را تکه پاره میکنند ، ازهم میدرند . وای برما و تفاله هایی مانند قاسم سلیمانی ها و خزایی ها که هرکدام درندگانی هستند نوکرصفت و بی وجود که جز قتل و کشتار درراه رهبرشان هویت دیگری ندارند ... ننگتان باد با اسلامتان و اخلاقتان و رهبرانتان .
تبلیعات مجاهدین درباره برگداشت خانم مرجان بیشتر برای اینه که درداخل انعکاس داشتهدباشه تا نسل جوان مثلا فک کنه مجاهدین با تیپدهای هنری نه تنها مشکل ندارن بلکه موافق هم هستن خصوصا که مرجان هنرپیشه سینمای فارسی هم بوده است . اما دم خروس اونجایی اززیر عبای مجاهدین میزنه بیرون که از هزار زن اشرفی یکیشونم بی حجاب نیست !!! یعنی خودشونم ببندند به هنرپیشه های زمان شاه ، نسل جوان عاصی فریب نخواهدخورد . نسل عاصی کف خیابون حقه بازی های خامته ای و رجوی را کاملا میشناسه . هم سینه اش را جلو گلوله رژیم ستبر قرارمیده وهم فریب تبلیغات آبکی مجاهدین را نمیخوره چون نسل عاصی دنبال اسلام نیست . نسل عاصی دنبال سرنگونی است مانند بختیاری ها و ندا اقاسلطانها . ازادیخواهان ایران درمیدان و زندانند و با عافیت جویان بریده چاپلوسان رجوی و بریده مزدوران خامنه ای مرز دارن . با خامنه ای میجنگند و به رجوی هم اهمیتی نمیدهند . هرکس ادعا داره بیاد ایران یارو یاور جواناندعاصی کف خیابون و مردان و زنان میدانهای نبرد و زندانها باشه ... ازدور پارس کردن و توجیب ریزی ممنوع است .
ایا واقعا میان وزارت اطلاعات و رجوی پاسکاری برای سرکوب مبارزین انجام میشه ؟ خیلی روی این موضوع فکر کردم و جوانب بسیاری را درنظر گرفتم و به نظر میاد آری میان انها بدون ارتباط تشکیلاتی پاسکاریهایی هم انجام میشود نمونه اش قیام ۹۶ و ۹۸ که وزارت اطلاعات ریخت جیب رجوی و رجوی هم روی همون ولخرجی های اطلاعات سوار شد . درحالیکه ما میدیدیم و میدانستیم کشته شدگان و جوانان کف خیابان همان پویا بختیاری ها هستن و دریغ از یک مجاهد و کانون شورشی . به نطر میاد رجوی و اطلاعات بهم خوراک میدن .
خواهشا روی این تحلیل فکرکنید چون بسیار جدی است . رژیم برای سرکوب سناریو میتراشه و رجوی برای مطرح شدن استفراغ اطلاعات را بالا میکشه . به این میگن معامله دوطرفه و تاوانشم پویا بختیاری ها میدهند و متیجه اینکه رژیم و محاهدین بمانند و ارتزاق کنند . ته خطو گفتم تا به فک فرو بروید . اگردقت کنید صدها نفراز شاگردان ایده الوژیک رجوی و از رده های سازمان ایشون امروز با وزارت اطلاعات درحال همکاری هستند . در کدام سازمانی تا این حد از سقوط و همکاری اعضا را با رژیم میتونید مثال بزنید ؟ رژیم هم داره حالشو میبره . شعروشعار در کمپ انهم درخارج هیچ هویت صد رژیمی نداره ... مردم درایران بدتر از اونشو علیه رژیم میگویند پس چهارتا شعاردرخارجه هنر نیست واقعیت همکاری شاگردان رجوی با اطلاعاته که یکی دوتا نیستن بلکه صدها نفرهستن . بنابراین رجوی دوتا جریان تولید کرده
جریان اول بریده چاپلوسلن خودش
جریان دوم بریده مزدور برای خامنه ای
همه شاگردان رجوی به بریده مزدوری خواهندافتاد چون ماهیئت اموزشهای ایشون گرفتن هویت فردی و به لجن کشیدن انها درقالب شعارهای توخالی است .
پیروزی ازآن مردم است ولاغیر
نیما
مجاهدین از معروفیت مرجان برای خودشون چادر میدوزند . معروفیت مرجان بخاطر بازیگری و ترانه خوانی در زمان شاه است و بخاطر همخوانی دربرنامه های شادروان فرسدون فرخزاد است . یاد مرجان گرامی و یاد فرخزاد که به دست جمهوری اسلامی به قتل رسید نیز گرامی . لطفا سوء استفاده ممنوع .
یکی به تناقض من پاسخ بده :
زمانیکه اشرف زیر گلوله و موشک رژیم غدار جمهوری اسلامی بود مسعود که ازجای گرم نفس میکشید میگفت کوهها بجنبد اشرف نمیجنبد و مثل ریگ تلفات میدادیم و ککشم نمیگزید فقط دفترچه شهدا را قطورترمیکرد و شعارهای توخالی میداد . امروز چطور همه حرفاشون شده تلفات کرونا و نگران ان هستند ؟ ازاینکه رژیم جنایتکار فکر مردم نیست حرفی ندارم و قبول دارم اما مونده ام رجوی چرا ناراحته ؟؟؟ ایا ماهیئت مواضعشون تبلیعاتی نیس ؟
یکی به تناقضم پاسخ بده حلش کنه .
اخیرا بنفشه خواه بازیگر درباره مجاهدین به نفرت یاد کرده ! سوال اینه ایا ایشون تا بحال درباره جنایات جمهوری اسلامی به نفرت یاد کردند ؟ حتما که خیر .
بنابراین هرنوع سوء استفاده ممنوع چه ازسوی رهبران مجاهدین وچه از سوی بازیگران آشغال فرصت طلب .
خاکزاد
دوست گرامی بگذار من هم تناقضی بگویم رجوی برای مجاهدین در حد خدا و بدون خطاست سال 65-66 ارتش ازادیبخش و جنگ کلاسیک را در جوار خاک میهن به عنوان تنها راه حل مطرح کرد سی و اندی سال گذشت و ارتش نه تنها تبدیل به ارتش بی سلاحان شد بلکه با پرواز تاریخ ساز 2 به قاره اروپا پرتاب شد حالا سوال من این است ایا این رهبری سراوار استیضاح نیست؟البته مسلما جواب این سوال چیزی جز ناسزا نیست بلاخره رهبری خودشیفته فقط به خود خدا جواب پس می دهد در سال 2020 هم بقول خودشان کانون های شورشی شان که اگر بطور واقعی وجود داشته باشند فعالیتاش شامل ردن عکس های مریم و مسعود به دیوار و سپس کندن ان است ولاغیر که اگهی های تسلیت بر دیوار ها از کار اینها شورشی تر و مفید تر است
ضمنا در عراق می گفتید به دلیل نوع فعالیت ها که نطامی بود پادگان و.. داریم در اروپا دیگر چرا؟فعالیت این بیچارگان شده دست زدن و پرچم تکان دادن برای مهمانانی که برای بازدید می ایند
زنده باز ازادی
اسماعیل وفا خلقیاتی دارد که اکثرا از ان محروم اند هرجا احساس کرد راهش خطاست می اید اطلاعیه میدهد که مردم من اینجا اشتباه کردم بله این کار را هم کردم ولی خطا بود حالا راه و رسمم این است و این
امیر جوان نیز به دلیل همین ویژگی ها و شجاعتی که داشت خیلی زود توانست بر ترسش چیره شود و راه زندگی ازاد را بر گزیند و طی سالها و بدون کمک این سازمان و برخلاف میلیشیا هایی که یوغ بردگی به گردن افکندند و با گرفتن هزینه ای ولو ناچیز زیر بال ولی فقیه مغلوب باقی ماندند خودش هم درسش را خواند و موفق هم شد و هم تشکیل خانواده که خار چشم ان نظام بی مهر و خشک کننده عواطف است داد و صاحب فرزند شد
دلیل تنفرتشکیلات از این خانواده را ببینید یکی به دلیل نداشتن ویژگی مثبتی که رهبری خاص الخاص میداند تا چه اندازه مورد احترام است و خود از ان محروم است و دیگری به دلیل موفقیت بدون نیاز به تشکیلات! خنده دار است اینکه بقول خودشان بچه ی خود سازمان بعد جدایی خوک و خنزیر نشده و به لجن فرو نرفته که هیچ بلکه موفق نیز هست و یک زندگی عادی را بدون نیاز به هر گونه جناحی در اروپا شروع کرده مورد خشم و تنفرشان است!
شمایانی که نمی توانید ازادی “بچه های خودتان” را ببینید میخواهیددبرای جوان ایرانی که شما را به هیچ حساب نمی کنند و عمدتا از شما تنفر داشته و در بهترین حالت حسشان به شمایان دلسوزی است ازادی بیاورید!؟!
بقولی روزگار غریبیست نازنین!
با تشکر از وبلاگ دریچه زرد
درود بر شیر همیشه بیدار درود بر مقاله نویسان علیه ارتجاع و وزارت اطلاعات شیر مردانی سمبل شرف و غیرت و ناموس و مردانگی که مثل پرویز خزائی و جناب حسین پویا ومظفری و بقیه نومنهای انند و درست یک نمونه از اخلاقیات شیر همیشه بیدار هستند من نمیدانم چرا بقیه اعضای شورا خاموشند و وارد میدان نمیشوند از شیرمردی مثل آقای پویا بیاموزند درود بر همه
روح منی رجوی بت شکنی رجوی
خامنه خامنه مرگ به نیرنگ تو
خون مجاهد خلق میچکد از چنگ تو
وای اگر که مسعود اذن جهادم دهد
توپ و مسلسل نتواند که جوابم دهد
اقای داور ایرانی !
لطفا سفارش کن برادر مسعود ادن جهادت دهد و اگر نداد بدام که چیزی جز بادکنک و بوق و طبل نیست .
محسن
با سلام
اینکه بگوییم عده ای ایزوله باشند و شغلشان!مبارزه برای ازادی ست چیزی بس مضحک است!
عجب مبارزان تک بعدی که با دیدن یک موبایل و اطلاع یافتن از اینکه دنیای دیگری هم هست برای زندگی!پایشان می لغزد و بقول خودشان می برند! اگر ذره ای حس مردم دوستی در سازمان باقی مانده بود مطمئن باشید همین مبارزان از هیچگونه فداکاری دریغ نمی کردند همان طور که در سالهای سیاه خمینی و با وجود قتل و غارت حداکثری در همان خیابان های شهر و میان مردم حماسه ها افریدند
مگر نه اینکه مبارزان از مردم اند و خود مردم اند و درد و رنج مردم را با گوشت و استخوان درک کرده اند؟ حتی در خارج نیز گروه های مختلف اخبار ایران را مستقلا دنبال و تجزیه و تحلیل می کنند و با خانواده های خود در ارتباط اند
ابن بیچارگان دور از تمدن در کمپی جمع شده اند که چه؟بدون اسلحه 4000 کیلومتر دور تر از مرزها و در ایام سالخوردگی چگونه میخواهند بجنگند؟ توانایی جنگ فرهنگی را دارند؟خیر چون ارکانش را بلد نیستند و تنها کار فرهنگیشان دست زدن و شعار دادن برای مریم بوده
جنگ سیاسی؟بازهم خیر سی سال ماشین های کوک شده مسعود بوده اند که فقط تکرار می کنند و تکرار نه می توانند فکر کنند و نه تجزیه و تحلیل و البته که مسلح به فحش و دشنام اند!
این موجودات مفلوک خودشان اسیر اند و کارشان فقط اوردن خواهر مریم روی دوش به تهران است!در فردای ازادی میهن هم قبل از ورود به جامعه باید تحت درمان روانشناس قرار بگیرند و اموزش ببینند تا حداقل ورود به جامعه را بیاموزند
۴ تیر ۲۵۷۹ ايرانى ۲۴ ژوئن ۲۰۲۰ مسعودعالمزاده پاريس
ناشناس داور ایرانی ....
اون مسعود جنابعالی مثه جریان متناوب شده.
یه روز "مرحومه" سه روز بعد به مدد"روح القد قدقدوس" از ماوراء گور پیام میده.
ما نمونه های درست و حسابی اش رو دیدیم، از این خالی بندی ها نمیکردن.
به گروه خونت نمی خوره اهل این کارهاباشی.
آهای داورایرانی !
مورچه چیه که کله پاچش باشه !
مسعود رجوی چیه که تو باشی !
تورا به مریم مقدستان قسم که دست بردارید ازاین مهملات دهن پرکن . گویا خبرنداری که قریب ۲۰ سال پیش بدون یک ارزن مقاومت و در زبونی کامل و بدون شلیک یک گلوله حتی مشقی ! سلاحهای امانتی صدام را دودستی تحویل سربازامریکایی دادید و گوه خوردن نامه هم نوشتید ( رهبران پوشالتان نوشتند) !
دست بردارید از این مهملات ...
کدوم مسعود ؟ کدوم اذن ؟ چه کشکی ؟ چه ماستی ؟
نسل جوان عاصی ازاسلام عبورکرده و تره هم برای شما خورد نمیکند ... دست بردارید ازاین شعروشعارهای آبکی مسعودی .
خاکزاد
ارزش تمام این نویسنده ها چقدرست؟ صنار . یک ادم حسابی میان اینها نیست همه اشغال و بسیجی و کله پوک
هنرمند جان
اگه دنبال نویسنده بسیجی میگردی یه سر بزن به قلم زنان شورای میلی مقاومت مامان مریم و یه سرم بزن به روزنامه یالثارئات بابات .
خخخخخخخ
👇 این ادبیات رژیم ایران درباره مجاهدین است. مقایسه کنید با مصاحبه ی مضحک آن فرد در سایت رهیافتگان تا متوجه شوید این فرقه چگونه شیپور را از سر گشادش می زند. به ادبیات رژیم درباره این گروه توجه کنید. امروز وزارت خارجه رژیم در پاسخ به سوالی چنین می گوید👇
سخنگوی وزارت خارجه در پاسخ به سوالی درباره گروهک تروریستی منافقین و اینکه اروپا به پناهگاه این گروه تبدیل شده و کارشکنیهای این گروه در روابط ایران و آلبانی و همینطور در موارد دیگر گفت: ما این گروهک پیر و فرتوت را در حد و اندازهای نمیبینیم که توان سیاسی و دیپلماتیک خود را صرف این گروهک از هم پاشیده و آواره در اروپا کنیم.
وی افزود: طوماری قبل و پس از جنگ در هم پیچیده شده و جز سر و صدایی که در برخی رسانهها و با دروغ پراکنیهایی که در برخی شبکههای اجتماعی دارند، نه اثرگذاری خاصی دارند و نه برای ما مسئله بزرگ و مهمی است.
مجاهد دیروز، مبارز امروز
اتفاقا ادبیات مجاهدین به ادبیات رژیم خیلی نزدیکه . رجوع کنید به اموزشهای ایده الوزیک رجوی که گروه گروه بریده مزدور برای رژیم تربیت کرده . ضمنا پایه های عقیدتی مجاهدین و رژیم نیز در مهمترین چیزها مانند قران و پیغمبرو ۱۲ امام و عاشورا و غیره یکی هستند و دقیقا یکی هستند بنابراین حرف مفت نزن که توش آب هست . تلویزیون شونم شبیه هم هست حجابشونم شبیه هم هست . سر ۱۲ ظهر هردو اذان پخش میکنن ! حرفهای رهبرانشونم هردو مثل همه ... استغفراله و ...
خخخخخ
اره بابا رهیافتگان یا مال مجاهدینه یا مال دوستانشون درحکومت وگرنه شما اون مطالبو که میخونی تماما درجهت گنده کردن رجوی است یجورایی زیرجلگی کاه تو پالون رجوی میکنه وگرنه همه ازادیخواهان و فعالان سیاسی و مبارزین میدونن که محصول رجوی جز چندصدتا بریده مزدور و چندصدتا بریده چاپلوس چیز دیگری نبوده .
درود بر شرف جناب پرویز خزائی که یکی از سمبلهای مقاومت و یکی از نزدیکترین یاران شیر همیشه بیدار ما جناب رجوی است او را در حقیقت باید حضرت عباس این مقاومت دانست که مثل یک شیر علیه خائنان میخروشد درود بر او باد
آقای خزاعی. در سال چند مرتبه به مناطقی که آفتاب دارد سفر کنید. ارادتمند شما
مجاهد دیروز، مبارز امروز
سازمان خیلی وقته فنا شده دیگه چیزی ازش باقی نمونده ضربه اخر عملیات دیوانه وار فروغ بود و تمام کل دشکیلات سقوط کرد به چاه امام زمان!!
بخدا افسوس میخورم دوستان ببینید کارشون فقط شده فحش دادن و مقاله نوشتن علیه این و اون منتقد!رژیم عملا هیچ خودشونم میدونند نمیتونن کاری با رژیم کنن چرا چون مقبولیت عامه رو ندارن مسعود چنان در نقش ولی فقیه و خداوندگاری اشرف فرو رفته بود که یادش رفت اصلا خلقی هم خارج سیم خاردارای پادگانش وجود داره !اقای مسعود رجوی کو مبارزه با رژیم؟
روزانه هم شورایی ها و.. رو بسیج میکنند که بیان فحشی چیزی بدن بلکه پولی که میگیرن همچینم مفت نباشه
جواد خان مسخره میکنی؟
وقتی میگی پرویر حرزت عاباسه سبیلای مسعود یکی یکی میریزن لااقل میگفتی شریف که شرافتشو داد اما نذاشت رهبری لنگ بمونه
اولین دلیل تنفر ایرانیها از مجاهدین رفتنشون به عراق و مزدوری برای صدامه ببینید خمینی مرتجع و خونخوار بود این یک قطعیته اما صدام به تمامیت عرضی ایران تعرض کرده بود مجاهدین حتی وقتی عملیاتی می کردند منطقه تصرف شده رو خودشون امکانشو نداشتن نگهداری کنند تحویل ارتش بعث میدادند بعد هم که قضیه پول گرفتن و..
دومین دلیل شباهت تموم نشدنی مجاهدین به حکومت اسلامیه تموم اون رهبر بازیا دنبالچه ها و مجلس گرفتن برای رهبری حجاب اجباری و علم و کتل و 14 معصوم بازی
مسلما هیچ ادم عاقلی نمیاد داعشو برونه و اویزون القاعده بشه!بخصوص اینکه ببینند قراره اسلام رو میخوان قاطی مارکسیسم به خوردشون بدن و روزها کل کشور مقابل عکس رهبری رژه برن و تا اخر عمر مجرد بمونن
جماعت مجاهد شدن مثل بز گر
کسی از بیم ابتلا بهشون نمی پردازه
این یک تشکیلات هست برای سرگرمی رهبر عقیدتی وبانو سیستم حاکم بران نیز دقیقا همان سیستم سلسله مراتب درکره شمالی است یه مشت زن مرتب دور رهبر میگردن و گریه میکنن یا کف میزنن و همین . بقیه حرفها دکورو ویترین و شعروشعاره . این بود تعریف و تصویر واقعی سازمان مجاهدین طی ۳۵ سال گذشته .
الیته یکمشت قلمزن هم بدون اینکه جرات و شجاعت پذیرش تصویر واقعی را داشته باشن چندازگاهی ازموضع چاپلوسی قلمی هم برای رهبر عقیدتی میزنند .
شاپور
مشکل عدم مقبولیت مجاهدین درجامعه ایران نیست بلکه مشکل وجود صدها بریده مزدوری است که همگی درمکتب اقای رجوی پرورش یافته اند وباید رید به اون مکتب .انهایی هم که درمکتب ایشون هستند و چاپلوسی میاموزند بزودی بریده مزدور خواهند شد . قیام و اینده ملتی که به این بریده چاپلوسان وصل باشه به نفع جمهوری اسلامی است . ننگ بر بریده مزدور . ننگ بر بریده چاپلوس و جالبه هردو این ننگ به رهبر عقیدتی اثایت میکنه .
برنامه مسعودیون در شبکه ای پر بیننده پخش میشود
جان بر کفان هر 4 دقیقه:مسعود رهبر ماست پیروزی از ان ماست!
ملت در تویتر(یادور میشم که توییتر مبتنی بر وب است که از سراسر جهان عضو دارد انهم با حق ازادی بیان):1.قرار نیست از ترس گرگ بریم تپ دهن روباه
2.جا بمونه حداقل روسری نخی سرمون میکنیم کی تحمل روسری ساتن تو تابستون داره
3.هرچی گشتم فرقی بین شرکت کنندگان این همایش با جان نثار های بیت رهبری نیافتم
و....
در اعلامیه ای توسط شورای ملی مقاومت تنها و یگانه الترناتیو ایران! کل توییتر فارسی به شعبه اصلی وزارت اطلاعات منتصب می شود!!!
سالها گذشت تا بفهمیم مشکل ما نه دفع خمینی و نه نابودی جمهوری اسلامیست ما به بالاتر از اینها باید بیندیشیم به دموکراسی
زنده باد ازادی زنده باد وطن
اقای ناشناس خاک برسرت که جمهوری اسلامی را به مجاهدین ترجیح میدی . من رضا پهلوی را به جفتشون ترجیح میدم .
کیه که ندونه مجاهدین لولوی دلخواه رژیمن خود رژیم زنده نگهشون داشته تا در صورت هر اعتراضی علمشون کنه تا ملت از ترس اینا بپرن بغل اخوندا
بابا اینا با 2000 نفر دارن واسه ملت 80 میلیونی از الان رئیس جمهور مادامالعمر تعیین میکنن بعد میان بقول خودشون از دیکتاتوری شاه میگن
هم وطن این تحلیل ابکی را دقیقا از کجای متن فهمیدی؟
تا تو و امثال تو دل در گرو این و ان ناجی دارند وضعیت همین میماند
چند سال برای خمینی شعار دادند چند سال رجوی حالا شخص سوم؟
البته اقای رضا پهلوی فردی بسیار مورد احترام است
اما اگر خود خدا هم بخواهد کشور و ملت ایران را فرع بشمارد و برای نام خودش دینش یا... از منافع ایران بگذرد میخواهم سر به تنش نباشد
زنده باد ازادی زنده باد وطن
این بریده مزدور یا بریده چاپلوس رو ملت ایران اصلا ادم حساب نمی کنند بچه ده ساله هم تو ایران میفهمه اینا چقدر عقبا اسم اینا رو گذاشتین مبارز؟ یکی باید بیاد اینا رو از اعتیاد به پاچه خواری نجات بده هر ننه قمری که دو روز لباس نظامی پوشید که نشد رزمنده
این شبکه های اجتماعی رو چک کنید بخدا جوون های 20-30 ساله ایرانی چنان با فکر باز شرایطو تحلیل می کنند ادم واقعا افتخار می کنه بهشون
درسته ببخشید منم با فردگرایی مخالفم حق باشماست . با خامنه ای ریدن تو مملکت اینم نمونه فردگرایی . بهرحال حق باشماست .
۱۶ امرداد ۲۵۷۹ ايرانى ۶ اوت۲۰۲۰ مسعودعالمزاده پاريس / ۱
این ممد قرایی رو ولش،با بچه نباید دهن به دهن شد. فکرشو بکن که این رژیم نکبت آخوندی افتاده و این بابا شده وزیر فرهنگ ! بلاهت از قیافه ش می باره.
قرایی محمد، پاچه م تو کُفش عما ات !
من رو میکنم به هم میهنان شریفم.
نخست اینکه رژیم سعی میکنه آتش بیار معرکه بشه، یکی به این بزنه یکی به اون. پس کامنت های ناشناس و مشکوک رو به حساب نیارین.
روی سخنم بیشتر به عزیزانی است که موضعی به اصطلاح اخلاقی میگیرند و اینکه این ممدی رو باید اصلاح کرد !
با پوزش، توباغ نیستین. یا جریانات سال ۵۷ یادتون نمیاد، یا صابون این دارودسته رجوی به قباتون نخورده. یا اینکه آینده ایران دردتون نیست. تو جوونی ما نوازنده های دوره گردی بودن، بیشتر کولی، که دسته جمعی توخیابونها می نواختن و رهگذرها هر کدام پولی به یکی از اینها میدادن. آخر شب اینها جمع میشدن ودایره رو وارونه میکردن و پولهای جمع شده رو میریختن توش و قسمت میکردن.
اصطلاح "بریز رو داریه" از اینجا میاد.
پس از سه هزارسال دردورنج، شادی با هم زیستن و تحمل ۷ یا ۸ اشغال و تحقیر ملی، شکستهای بسیار و بخت سرپاماندن، وقتش رسیده که بی رودرواسی ــــــ همه چیز ــــــ را به سنت کولی های نازنین و بی ریا بریزیم "رو داریه" و جمع بندی کنیم. وقتش هم همین حالاست. باید یک به یک شکست ها را زیر میکروسکوپ بگذاریم، پرونده کنیم وبا احساس وظیفه انجام شده، مشعل را بدهیم خدمت نسل بعدی و به یادها بپیوندیم.هرکی هم خوشش میاد بیاد، نمیاد بقول تهرانی ها بکشه پشت دوری !
اشتباهات و انتقادات هم نه به معنای تحقیر است و نه بی ارزش کردن، برای این است که ببینیم
چــرا کـار بـه ایـنـجـا کـشـیـد و چـه کـنـیـم تـا دیـگـر بـار روی نــدهــد ؟
بی پیشداوری،بی کینه، بی سانسور، بی انتخاب گزینشی فاکت ها، بی آنکه ازپیش بدانیم به چه خواهیم رسید.
نمونه (نظر من) :
ــ اشکال کار مصدق نداشتن کادر متخصص و نشناختن کارکرد نظام سرمایه داری بود. "زمان" برای ما شرقی ها با غربی ها یکی نیست. اینجا اصطلاح "قالی فروش بازار کابل" نمونه منفی است که زده میشود که یک نیمه روزوقت دارد تآ کنار چایی دیشلمه با مشتری اش چانه بزند برای فروش یک قالی. اینجا شرکتهای تولیدی با سیستم (flux tendu/zero stock) کارمیکند : سیستم بی انبار. خط تولید تنظیم شده برای تحویل مستقیم. اگر زه لاستیک برف پاک کن آماده نباشد، کل سیستم میخوابد. در زمان مصدق نرسیدن نفت کل اقتصاد غرب را رو به مرگ می برد. دوروبر مصدق بودند کسانی که به این خیال خام بودند که میتوانند خودشان تولید کنند و بفروشند. نفت ملی شد، حساب این را نکردند که برای تحویل باید نفت کش داشت.
ـــ مصدق میخواست به نتیجه و مذاکره برسد، زیر "فشاراز پایین" (مردم) نتوانست.
ـــ غربیها (انگلیسی ها) وقت نامحدودی برای مذاکره نداشتند. نتیجه : تراژدی قانونمند.
اشکال بزرگواری چون بختیار این بود :
ـــ برخورد از موضع بالا با شاه، که ارتش را بدستش نداد و دیدیم چه شد
ـــ داشتن دید سیاسی بسیار بالا و دید امنیتی بسیار پایین.دستگاههای امنیتی فرانسه نسبت به دو فردی که به قتلش رساندند اطلاع دقیق داده بودند.اینها رانادیده گرفت. اداره سوم ساواک منفور مردم بود باید منحل میشد، اما نه کل ساواک. کشور بی دفاع شد و دیدیم چه شد. ساواک شاه با وزارت اطلاعات رژیم فرق داشت.
انتقادی بر شریعتی نیست که شیادی بیش نبود و نه به گلسرخی ابله.
انتقاد به محمد حنیف نژاد (پاک و میهن دوست) و بنیانگزاران سازمان این بود که قرآن و متون اسلامی را گزینشی بررسی کردند. از پیش قرار بود که اسلام برحق باشد، شش سال مطالعه کردند تا به نتیجه ای برسند که باید میرسیدند! یک بار قرآن را با دید بی طرف نخواندند، نه اینکه حرف مخالفین را هم ببینند.
ـــ محمد حنیف نژاد به درستی با شروع مبارزه مسلحانه مخالف بود. زیر فشار از پایین و چشم و هم چشمی با چریکهای فدایی به آن تن داد که سروته سازمان سر پنج ماه جمع شد.
ـــ نه حنیف نژاد نه بنیانگزاران، کوچکترین دانشی از سیستم اقتصاد جهانی، داوهای بین المللی (enjeux)و سیاست های جهانی نداشتند و عملکرد آنها به رغم جانفشانی مضر و ایران برباد ده بود.
..... سر این خط را بگیر و بیا.
بقیه در شماره آینده ...
آقای مصطفوی فکر کرده که دنیا هنوز بین یهودا و مسیح قسمت شده و به ناچار یا باید مثل خودش جانب مسیح را گرفت و به سعادت ابدی رسید و یا هم مثل یغمایی جانب یهودا را گرفت و لعنت ابدی شد.
دوستان! بارها گفته ام که با امسانهای گرفتار در فرقه ها بحث کردن بیهوده است. چون شما یا از دایره ی مسح خارج هستید و گند و کثافت و مردار و تعفن و جنایت و خیانتید. بنابراین با چنین کسی که بحث نمی کنند. چنین کسی را باید زنده به گور کرد.
یا هم در دایره ی مسیح هستید و خب رستگار ابدی خواهید بود و باز هم بحثی نمی ماند.
مجاهد دیروز، مبارز امروز
با این زخم هولناک و لا علاج
آخ آخ آخ. چقدر این اسماعیل یغمایی ترحم انگیز است. این زخم هولناک را کجا می توان علاج کرد؟ فقط یک راه وجود دارد: توبه! بازگشت به دامان خدا. به ریسمان خدا چنگ بزنید تا رستگار شوید.
در فرقه ها کلمات معناهای بخصوصی دارند. جدا شدن معنی بریدگی می دهد و انتقاد به معنی تناقض است. اصرار بر انتقاد به معنای بریده مزدوری. اینها زبان خودشان را دارند. مثل آخوند ها که اصطلاحات و واژگان خود را دارند.
مجاهد دیروز، مبارز امروز
با این دانه های بنفش
روییده بر زبان و دلش
چیزی برای فخر ندارد
آقای مصطفوی! تو چیزهای زیادی برای فخر داری؟ برای یغمایی همین بس که این فحش نامه های شما را منتشر می کند و در سایتش قرار می دهد. شما با سازمان پر یال و کوپالتان و با رهبری فخر فاخرانتان می توانید یکی از نوشته های او را در سایتتان درج کنید؟
نمی توانید. اگر می توانستید یک فرقه نبودید. یک سازمان سیاسی بودید که حالا می توانستید خوب یا بد باشید. من از همه چیز آقای یغمایی می گذرم و فقط می گویم فخری بالاتر از این که فحش های شما را بدون اینکه او را لمس کنند در سایت خودش می گذارد؟ این فحش ها او را لمس نمی کنند. چون تو نمی توانی با کلمه شرف تولید کنی. تو نمی توانی با کلمه یکی را مسیح و دیگری را یهودا کنی. همه ی این دشنام ها را یغمایی می بیند و فقط نگاه می کند. چون تو خودت نمی دانی از کجا داری صحبت می کنی. در چه تعفنات و توهماتی بانگ برداشته و با شمشیر خنده دار توهم و تکلم، جهان را به تصور خودت به دو نیم تقسیم می کنی: یکی نور و دیگری تاریکی. و خودت هم سمت نور را می گیری و بر گردن خودت مدال افتخار می آویزی. تو خودت نمی دانی چنین اندیشه هایی تا چه حد بچگانه و رقت انگیز هستند.
مجاهد دیروز، مبارز امروز
در هول دائم آن هنگام که خاک ببلعدش،
چون لقمه ای حقیر،
هر لحظه از خواب می پرد و می میرد
از خوف و بیم و بوی گند خویش.
شایسته نفرت است
آن کس که چاشتش را با خون می خورد
و شب در گوشت گندیده اش
شعر تزریق می کند
همه ی این کلمات را با گوش هایت شنیده ای. این کابوس توست آقای مصطفوی! جهان را تا این حد هولناک برایت تعبیر و تفسیر کرده اند. این خاصیت فرقه هاست. آنقدر در گوش تو خوانده اند که اگر پایت را بیرون بگذاری تبدیل به نعش متعفن و گوشت گندیده و بو گرفته ای می شوی که حالا همین کابوس را بر روی یغمایی فرافکنی می کنی.
گوشت گندیده، متعفن، چاشت خونین....
دوستان می بینید دنیای ذهنی این انسان ها تا چه حد وحشتناک است. او خودش را توضیح می دهد. او درباره ی کابوس هایش صحبت می کند. او هر شب با چنین موجودی می خوابد و صبح بیدار می شود. او معنای مسخ کافکاست. تمام آرزویش این است که زودتر بمیرد(شهید شود که فبهالمراد)
تا این کابوس تعبیر نشود. صبح از خواب برخیزد ببیند نه، خدا را شکر، او نبود که گوشتش گندیده بود و تبدیل به سوسک بزرگی شده بود و بوی گندش دنیا را گرفته بود. نه نه، آن اسماعیل است. خدا را شکر که فقط یک خواب بود.
و این زندگی این مفلوکان زنجیری است. تازه شعر هم می گویند!! یعنی بال خیالشان را هم می خواهند پرواز دهند. اما خیال های آنها به جای بالا رفتن به زیرزمین های مملو از سوسک های تباهی می رود. آنجا می خواهند اسماعیل را ببینند که مسخ شده و با سوزنی، چیزی دارد به خودش شعر تزریق می کند. خیال اینها سر از زیرزمین های جهنمی در میاورد. چون شب و روز از همین چیزها به گوششان خوانده اند. به آنها گفته اند که فاصله ی شما تا مسخ شدگی به اندازه ی یک تار موست. و حالا هر شب و هر لحظه کابوس می بینند.
مجاهد دیروز، مبارز امروز
حمید اسدیان یا مصطفوی شرم کن. از سکوت و تواضع آقای یغمایی سواستفاده ممنوع.
این هم شعر مرد مصلوب از احمد شاملو تقدیم به آقای مصطفوی. تا بداند که قرنهاست تقسیم جهان به مسح و یهودا به پایان رسیده است و از یهودا اعاده ی حیثییت شده است. ولی خبرش هنوز به چهارتوی گندیده ی حصارهای فرقه ای ایشان نرسیده است:
مردِ مصلوب
دیگر بار به خود آمد.
درد
موجاموج از جریحهی دست و پایش به درونش میدوید
در حفرهی یخزدهی قلبش
در تصادمی عظیم
منفجر میشد
و آذرخشِ چشمکزنِ گُدازهی ملتهبش
ژرفاهای دور از دسترسِ درکِ او از لامتناهی حیاتش را
روشن میکرد.
دیگربار نالید:
«ــ پدر، ای مهرِ بیدریغ،
چنان که خود بدین رسالتم برگزیدی چنین تنهایم به خود وانهادهای؟
مرا طاقتِ این درد نیست
آزادم کن آزادم کن، آزادم کن ای پدر!»
و دردِ عُریان
تُندروار
در کهکشانِ سنگینِ تنش
از آفاق تا آفاق
به نعره درآمد که:
«ــ بیهوده مگوی!
دست من است آن
که سلطنتِ مقدرت را
بر خاک
تثبیت
میکند.
شعر مرد مصلوب ۲
جاودانگیست این
که به جسمِ شکنندهی تو میخَلَد
تا نامت اَبَدُالاباد
افسونِ جادوییِ نسخ بر فسخِ اعتبارِ زمین شود.
به جز اینات راهی نیست:
با دردِ جاودانه شدن تاب آر ای لحظهی ناچیز!»
□
و در آن دم در بازارِ اورشلیم
به راستهی ریسبافان پیچید مردِ سرگشته.
لبانِ تاریکش بر هم فشرده بود و
چشمانِ تلخش از نگاه تهی:
پنداری به اعماقِ تاریکِ درونِ خویش مینگریست.
در جانِ خود تنها بود
پنداری
تنها
در جانِ خود
به تنهایی خویش میگریست.
شعر مرد مصلوب ۳
مردِ مصلوب
دیگربار
به خود آمد.
جسمش سنگینتر از سنگینای زمین
بر مِسمارِ جراحاتِ زندهی دستانش آویخته بود:
«ــ سَبُکم سبکبارم کن ای پدر!
به گذارِ از این گذرگاهِ درد
یاریام کن یاریام کن یاریام کن!»
و جاودانگی
رنجیده خاطر و خوار
در کهکشانِ بیمرزِ دردِ او
به شکایت
سر به کوه و اقیانوس کوفت نعرهکشان که:
«ــ یاوه منال!
تو را در خود میگُوارم من تا من شوی.
جاودانه شدن را به دردِ جویدهشدن تاب آر!»
و در آن هنگام
برابرِ دکهی ریسفروشِ یهودی
تاریک ایستاده بود مردِ تلخ، انبانچهی سیپارهی نقره در مُشتش.
حلقهی ریسمانی را که از سبد بر داشت مقاومت آزمود
و انبانچهی نفرت را
به دامنِ مردِ یهودی پرتاب کرد مرد تلخ.
شعر مرد مصلوب ۴
و در آن هنگام
برابرِ دکهی ریسفروشِ یهودی
تاریک ایستاده بود مردِ تلخ، انبانچهی سیپارهی نقره در مُشتش.
حلقهی ریسمانی را که از سبد بر داشت مقاومت آزمود
و انبانچهی نفرت را
به دامنِ مردِ یهودی پرتاب کرد مرد تلخ.
□
مرد مصلوب
از لُجِّههای سیاهِ بیخویشی برآمد دیگربار سایهی مصلوب:
«ــ به ابدیت میپیوندم.
من آبستنِ جاودانگیام، جاودانگی آبستنِ من.
فرزند و مادرِ تواَمانم من،
اَب و اِبنم
مرا با شکوهِ تسبیح و تعظیم از خاطر میگذرانند
و چون خواهند نامم به زبان آرند
زانوی خاکساری بر خاک میگذارند:
El Cristo Rey!»
«Viva, Viva el Cristo Rey!
و درد
در جانِ سایه
به تبسمی عمیق شکوفید.
مردِ تلخ که بر شاخهی خشکِ انجیربُنی وحشی نشسته بود سری جنباند و با خود گفت:
«ــ چنین است آری.
میبایست از لحظه
از آستانهی زمان تردید
بگذرد
و به گسترهی جاودانگی درآید.
زایشِ دردناکیست اما از آن گزیر نیست.
بارِ ایمان و وظیفه شانه میشکند، مردانه باش!»
حلقهی تسلیم را گردن نهاد و خود را
در فضا رها کرد.
با تبسمی.
شبح مصلوب در دل گفت:
«ــ جسمی خُرد و خونین
در رواقِ بلندِ سلطنتِ ابدی…
اینک، منم !
شاهِ شاهان!
حُکمِ جاودانهی فسخم بر نسخِ اعتبارِ زمین!
شعر مرد مصلوب ۵
درد و جاودانگی به هم در نگریستند پیروزشاد
و دست در دستِ یکدیگر نهادند
و شبحِ مصلوب در تلخای سردِ دلش اندیشید:
«ــ اما به نزدیکِ خویش چهام من؟
ابدیتِ شرمساری و سرافکندگی!
روشناییِ مشکوکِ من از فروغِ آن مردِ اسخریوتیست که دمی پیش
به سقوطِ در فضای سیاهِ بیانتهای ملعنت گردن نهاد.
انسانی برتر از آفریدگانِ خویش
برتر از اَب و اِبن و روحُالقدس.
پیش از آنکه جسمش را فدیهی من و خداوندِ پدر کند
فروتنانه به فروشدن تن درداد
تا کَفِّهی خدایی ما چنین بلند برآید.
نورِ ابدیتِ من
سربهزیر
در سایهسارِ گردنفرازِ شهامتِ او گام بر خواهد داشت!»
با آهی تلخ
کوتاه و تلخ
سرِ خارآذینِ شبح بر سینه شکست و
«مسیحیت»
شد.
کامیاب و سیر
درد شتابان گذشت و
درمانده و حیران
جاودانگی
سر به زیر افکند.
زمین بر خود بلرزید
توفان به عصیان زنجیر برگسیخت
و خورشید
از شرمساری
چهره در دامنِ تاریکِ کسوف نهان کرد.
زیرِ خاکپُشتهی خاموش
سوگواران به زانو درآمدند
و جاودانگی
سربندِ سیاهش را بر ایشان گسترد
حسین پویای ابله دست از کینه پراکنی بردار. به تو نادان کوته فکر چه مربوط که دیگران چه انتخابی دارند. من هم شاهزاده رضا پهلوی را به صد تا مسعود و مریم رجوی ترجیح میدم. به تو چه ربطی دارد جوجه دیکتاتور که سعی میکنی پوزه بند بر حق انتخاب این و آن بزنی. تو برو با مریم و مسعود و ماچه خرها حالت را بکن و فضولی در کار دیگران به تو نیامده. آنتی فضول
به طناب ولی فقیه غالب/مغلوب چنگ بزنید و پارکنده نشوید
تکلیف ما رو هم که مشخص کردند طبقه اخر جهنم با عقرب و مار و تمساح!
تکبیر!!!!!
خودتان بیابید تفاوت مقاومت شکوه بار و ازادی اور که چهارقفل زده به نظرات سایتهای بی سرانجامش که مبادا بین طرفداران بسیار بییار زیادش زبونشون لال منتقدی چیزی که صد البته از خود وزارت اطلاعات عمل می کنه بخواد پیامی که دل نازک رهبری ضد فردیت!بشکنه با وبلاگ اسماعیل یغمایی که ضمن گذاشتن لینک نقطه نظرات این بزرگواران! از دیگران میخواهد فقط بخوانند و حرف به فحش باز نشود
از رود پرسیدند چه مردی که زلالی گفت:گذشتم
در اخر از مریدان پرشمار مقاومت خواهش می کنم نم این بت پرستی یا مسعود پرستی را لااقل در فضای مجازی و مقابل ایرانیان درز ندهند
مینویسی ما مثل شاه و خمینی فرد گرا و بت ساز و دچار کمبود شخصیت نیستیم پایینش ده خط مینویسی البته همه رو از برادر میعود سمبل فلان و بهان داریم و اگر تبود تا الان چمیدونم سوسک شده بودیم؟؟؟
خب هم وطن همینو ببری به دکتر نشون بدی در جا اقامتی رویایی در تیمارستان رو واست رقم میزنه!!!
مخلص شما:تیل وا
ارسال یک نظر