دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۴۰۰ مهر ۸, پنجشنبه

تلویزیون میهن گفتگوهای ی سعید بهبهانی با اسماعیل وفا یغمائی

204- جدید.جنگ و ظرفی از خون مردم ایران و عراق بر سر میزسوداگران طلا

203-سرگذشت زنان جانباخته و اسیر،کودکان سرباز،لوطیان ولاتها ودرجنگ ایران و عراق

202-جدید.ادامه جنگ ایران و عراق چرا خمینی ادامه داد و جنگی در درون جنگ 

201-  در شناخت راستین تاریخ.سیزده نوامبر کشتار هولناک تفلیس و نیمه تاریک سیمای سلطان جلال الدین خوارزمشاه 

200-  چهار و هفت آبان، کورش و محمد رضا شاه و نگاهی به بنیادهای ترورهای  ماه آبان

.199.  ادامه .جنگ ایران و عراق زوایای تلخ. بهائیان.وزنان آواره و اسیر


 .برنامه 198.جنگ ایران و عراق و نقش خمینی و صدام در برافروختن آن ..

197- . جنگ ایران و عراق .بررسی ریشه های تاریخی و فرهنگی و مذهبی آن از رویاروئی مادها با دولت اشور و بابل تا برافروختن آتش جنگ توسط خمینی و صدام.

برنامه 196. جدید. کودتای نوژه، علل شکست ، کشتارافسران و درجه داران وداوری ها

برنامه 195. خمینی وسرکوب و کشتار ترکمانان و نمایندگان آنها در29 بهمن 58
برنامه 194.جدید. کردستان خونین مقاومت میکند.خلخالی و کشتارها. کشتار قارنا

193- جدید.نقش خمینی در کشتار کردستان در آغاز حکومت اسلامی

192-جدید.بازگشت زنان به قوانین قرون وسطی،سرکوب ایه الله شریعتمداری آغاز تهاجم به کردستان و سرکوب کردها.

191. جدید. اشغال سفارت آمریکا و کیش و مات کردن اکثریت نیروها وسازمانهای سیاسی توسط خمینی 

190. جدید.سال 1358، سپاه پاسداران نهاد سرکوب و غارت ، اشغال سفارت

189-سپاه پاسداران فرشته ای!! که اهریمن سرکوب و غارت شد

188-در امتداد انقلاب فرهنگی،تاسیس ارگانهای سرکوب


‫187-انقلاب فرهنگی خمینی وتاسیس نهادهای سرکوب برای حفظ قدرت با‬ ..

186-درگذشت رضا شاه در چهارم و محمد رضا شاه در پنجم مرداد، در گذشت



ا185-یران خون گرفته ، رفرندام وسند اسارت، انقلاب فرهنگی و خیزش حوزه علمیه علیه دانشگاه

184-اسفند پنجاه و هفت، شورشها، حجاب اجباری،ادامه کشتارها و سازمانهای سیاسی


183-دومین تهاجم اسلام به ایران این بار از درون پیروزی خمینی،و آغاز‬ .


182-سلطنت میرود و امامت می آید و ایران در آغاز ظلمتی خونین با روایت ...

181-اسلام شیعی، ولایت فقیه، رهبری عقیدتی و رود خروشان خون و دشت جسدها در نبرد قدرت‬

180- پرواز تاریخساز یا فرار از بحران و بازگشت بسوی بنیاداصلی‬ تشیع ، ولایت فقیه
. 179-جدید.رویاروئی دو نیروی نابرابر،فرار رجوی،کشتارها و دو ازدواج‬ و....
جدید. 178.سی خرداد سال شصت، جنگ نابرابر قدرت و پیامدهای خونین اش
. 177.خرداد خونین و سه ماجرای تاریخی در بر آمدن و تثبیت حکومت خمینی‬
...176-طلوع تاریک خمینی و غروب غم انگیز شاه و سرگذشت برخی نقش آفرینان

175-بهمن پر ماجرائی که در زمستانی سرد و چهل و یکساله ادامه دارد

174-بختیار مرغ توفان،شورای انقلاب خمینی ووداع محمد رضا شاه با‬ ایران173-خمینی در فرانسه، بازیگران وبازیهای پشت پرده برای سقوط شاه و حمایت از خمینی
172-نامه فرهیختگان و اعلام خطر به محمد رضا شاه در سال پنجاه و شش، هفده 172شهریور و خمینی در فرانسه
‫171-جدید.با صدها پیکر به آتش کشیده وسوخته شده توسط آخوندها درسینما رکس آبادان آتش انقلاب علیه محمد رضا شاه شعله ور تر شد
170. جدید.حوادث سال پنجاه و هفت وچگونه منبر نشینان بر تخت سلطنت نشستند
169-شاه در اوج قدرت ، قرارداد الجزایر ، تغیر تقویم جشنهای پنجاهمین سال سلطنت و وزش طوفان
168-مقاومت و درو شدن چریکهای فدائی خلق ،مختصات بیژن جزنی،حمید‬ اشرف و سالهائی پر تلاطم
167-سال پنجاه وچهار ، سرکوب در درون سازمان و شکار مجاهدین توسط‬ ساواک در بیرون
‫166-تغییر ایدلوژی و آغاز رهبری مسعود رجوی در زندان ، قتل و سرکوب در سازمان بیرون زندان‬

165- ترور احمد آرامش، کشتار در تپه های اوین،تقی شهرام قتل شریف واقفی، تغییر ایدئولوژی مجاهدین
164- جدید.سه چهره ازگلسرخی، دانشیان،کشتار در تپه های اوین،
163-دو شاه و یک خلیفه و امام!ادامه سفر در جهان شعر وچریکها،خسروگلسرخی
162-تفاوت شکنجه گران شاه و خمینی نقص آموزشها ، پیوند شعر درون .

161-زندانهای شاه ،شاعران و دفاع از چریک، و شعری که لباس رزم پوشید ...
160-شکنجه و تعزیر در گذرگاه خلافت و سلطنت ،زندانهای شاه،و.... .
159-قتل فرسیو واوج گرفتن خشونت، چریکها وبرخی ضعف ها،نگاهی به پیشینه تاریخی ساواک

158-سرگذشت خدیجه مصدق،مرگ آل احمد و صمد بهرنگی،چریکهای فدائی،ترور سپهبد فرسیو
157-مرگ همسر مصدق ، مصدق، تختی تاجگذاری شاه و آغاز چریکهای فدائی
156-اتش دودناک جنگ مسلحانه، شاه و خمینی هردو رو به قدرت. بنیادگذاری سازمان مجاهدین،
156-خمینی در تبعید ، ریشه های پنهان جنگ ، کتاب تحریرالوسیله یا مانیفست
خمینی 154-حزب ایران نوین ، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ، توفیق و حزب خران . عمران صلاحی و شعر او
153-احمد شاملو و انقلاب سفید ،ترور ناموفق شاه و محاکمه نیکخواه و متهمان ترور
152-آزادی و ظهور مجدد خمینی و تبعید، ترورنخست وزیرحسنعلی منصور
151-پانزده خرداد و انقلاب سفید ، خلیل ملکی ، دکتر خانلری، طیب ، قتل مهندس عابدی،شورش ایلات فارس
150-حزب توده، روشنفکران،مجاهدین در برابر انقلاب سفید شاه و پانزده خردادخمینی

149-انقلاب سفید،پانزده خرداد، سازمانهای سیاسی ،روشنفکران.شریعتی.
148-سلطنت و امامت رویاروی هم.انقلاب سفید، پانزده خرداد و مواضع نیروها و احزاب سیاسی
.147-فریاد شعر پس از بیست و هشت مرداد و فراز و فرود احزاب دولتی
146-پس از 28 مرداد ، ملایان و سرکوب بهائیان ،
145-کودتا یا برکناری! ،مصدق در دادگاه نظامی و بر آمدن و قدرت گرفتن ملایان پس از مصدق
144-پس از 28 مرداد، پیروزی شاه، بر آمدن زاهدی،دستگیری مصدق، و محمد رضا شاهی دیگر
143بیست و پنج مرداد،حکومت چهار روزه مصدق، و سرانجام بیست و هشت مرداد
142-آخرین تلاشهای مصدق ، بحران اقتصادی، نقش وحرکت مردم ،قتل افشار طوس. بروزکودتا
141-مصدق،انگلیس، آمریکا ونگاهی به وضعیت ایران در استانه بیست و هشت مرداد
140-مثلث قدرتهای سه گانه جهان در رویارونی با دکتر محمد مصدق

139-جنگ مطبوعاتی و تبلیغاتی علیه مصدق و سیاستهای آمریکا ، انگلیس و شوروی
138-کاشانی،بهبهانی،فلسفی،لاتها وچماقداران وتنفروشان در کنار هم و رویاروی مصدق
137-سی تیر و بیست و هشت مرداد ، محمدرضا شاه و دکتر محمد مصدق رویاروی هم
136-با یادی از کمال رفعت صفائی ،ترورهای فدائیان اسلام ، محمد رضا شاه و اسلام
135-جهان کسروی و تفاوتهایش با دو جهان بینی شریعتی و سازمان مجاهدین ووو
134-سفری در جهان کسروی از دینجوئی تا دین آوری ، و بازهم درباره فدانیان اسلام
133-سالهای پر غوغا . کسروی اندیشمند فرهیخته ، علل تررو او و هژیر بدست
فدائیان اسلام
132-هشت مارس و نگاه ارتجاع غالب و مغلوب به مقوله زن و پاسخ تاریخ
131-پاسخی به ضجه مویه های یک بیمار روانی تحت عنوان عارف شیرازی درلجن زارمجاهدین با وفا یغمائی
130-ناصر فخر آرائی و ترور ناموفق شاه ، ترور رزم آرا ، فدائیان اسلام وعکس العمل جامعه
129- محمدرضا شاه جوان وعصری پیچیده ،ترور او ، رزم ارا و حزب توده و فدائیان اسلام
128-بیست و دو بهمن و سقوط سلطنت و برآمدن ولایت فقیه ،سفری از سطح به ژرفا ها و ریشه ها
127-سه قدرت جهانی در ایران ،تحقیر ملی ، مقاومت و زاده شدن سرود ای ایران و پدید اورندگانش
126تاثیر فروغی در ادبیات و همچنین سیاست های رضا شاه
125-جنگ جهانی دوم ، ایران ویران ،رضا شاه و هیتلرومقوله اسلام و یهودیت و شورشها
124-کمال الملک،ایران ویران و جنگ زده در جنگ جهانی دوم و سیمای روشن رضا شاه وفروغی در این تراژدی
123-بازی قدرت و بازیگران تلخ فرجام عصر رضا شاه ، عرفی گرائی و سیستم آموزشی
122-رضا شاه و موسیقی ، بازی قدرت و سرکوب مخالفان سیاسی ، سرپاس مختاری ، مدرس
121- رضا شاه در نظر منکران و از درون ، بازی قدرت ، آیرم ،تیمورتاش و سیدضیا ،ماجرای ثروت افسانه ی او
120-داور ، کسروی ، فروغی ،آیت الله بروجردی در عصر رضاشاه و مقوله مذهب در رویاروئی با هویت ملی
119-عصر رضا شاه مساله تضاد ملک الشعرای بهار با میرزا کوچک خان،زنان و رضا شاه،، اقتصاد عصر رضا شاه،و نقش و کارکرد وسرنوشت برخی شخصیتهای شورشی دوران اسماعیل سمیتقو و دوستمحمد خان بارکزهی
118-عصر پهلوی و دولت و ملت واحد،مخالفان وشورشیانی دیگر،میرزا
کوچک،پسیان،شیخ محمد خیابانی وماجرای جمهوری و برخی کارکردهای رضا شاه
117-عصر رضا شاه و صف طولانی تاریخسازان ، مستوفی الممالک، فروغی،سرکوب واسکان ایلات در راستای جنگ مدرنیته و سنت وماجرای قصاب لرستان،
116-بر آمدن رضا شاه،با یاری بیگانه راهی برای نجات ایران از فرو پاشی و اضمحلال
115-در چشم انداز انقلاب مشروطه،سیمای فرا ملیتی ستارخان،خدمات ارمنیان و دوران احمد شاه واپسین شاه قاجار
114-عصر مشروطیت،ودنیای روزنامه نگاری و روزنامه نگاران در تلاش برای بنای ایرانی نوین
113-آذربایجان نگاهبان مشروطیت،فرهنگ و ادب مشروطه،محمد علیشاه و آخرین شاه قاجار احمد شاه
112مشروطیت و ملایان، زنان، نقش جنبش بهائیان در عصر مشروطیت
111-سلطان صاحبقران شهید میشود، پایان عصر ناصری ، سلطنت مظفر الدینشاه و پیش بسوی انقلاب مشروطه
110-عصر ناصری ،میرزا رضا کرمانی ،بابیان پس از باب ،عارف عاشق پیشه و یغمای خروشنده بر آخوند
109-عصر ناصری، پیشگامان روشنگری و در باره سید جمال الدین و میرزا رضاکرمانی و انجمنهای مخفی
108- عصر ناصری و آخوندها،اعدام باب و طاهره،زنان ،جنبش اصلاح طلبی،وسرگذشتی از موسیقی
107-ناصر الدینشاه،درمیان زنان حرمسرا ، درسفرها، درجهان شعر وخاطره نویسی وعکاسی
106- مرگ محمد شاه،آغازسلطنت ناصرالدین شاه ، امیر کبیر و سه صدر اعظم دیگر، مهدعلیا
105-ادامه دوران محمد شاه قاجار، جدال شریعت وطریقت با بابیان و طلوع طاهره قره العین
104-دوران محمد شاه ، قیام سالار، قیام آقا خان،قتل قائم مقام و جدال صوفیان , و فقیهان
103-عصر فتحعلیشاه، جنبش فکری شیخیه توسط سید کاظم رشتی وسر برآوردن جنبش بابیه
102-ایران عصر فتحعلیشاه ، زنان ایران ، برآمدن مکتب شیخیه و بابیان
101-تیرماه داغ،سفر امیر انتظام ، قتل دکتر قاسملو و سلاح رقص علیه حکومت اهریمنان
100-حکومت فتحعلیشاه و اتحاد ملایان و استبداد در ویرانی ایران
99-پس از آغا محمد خان ،قاجاریه و فتحعلیشاه پادشاه هزار زن ایران برباد ده

98-آخرین شهریار زند لطفعلی خان، و طلوع خونین سلسله قاجارها
97-ایران آرام کریمخان ،جامعه، سیاست، زنان،و شخصیت فرمانروای لر
96-روشنی ها و تاریکی های نادرشاه،طلوعی درخشان وافولی خونین و آغاز زندیه
95-نادرشاه سرداری بزرگ و صاعقه ای نیرومند اما گذرا در ظلمت ایران ویران شده 94-سقوط دردناک صفویان،نقش ملایان و سلطه سلسله هوتکیان(افغانان)
93-دوران افول،شاه عباس دوم،شاه سلیمان وشیخ سلطان حسین هردو برباد دهنده میهن
92-مرگ شاه عباس و دوران جنگ،ترور ومرگ در حکومت شاه صفی
91-شاه عباس و چهل و دوسال حکومت با اقتداربه مدد کاریزما ،ارتش و مذهب
90-شاه عباس ، بازسازی ارتش و پاکسازی ایران از مخالفان ومهاجمان
89-اوج حکومت صفوی و عصر شگفت حکومت شاه عباس کبیر
88-دربار صفوی وزنان قدرت طلب،بازیگران وقربانیان جنگ بیرحمانه قدرت ...
87-صفویان زنان وادبیات،جامعه و درباری بازیچه شمشیر ومذهب بخش چهارم .
86- صفویان پس از شاه اسماعیل وسایه سیاه آخوندها بر سراسر ایران(بخش سوم)
85-صفویان وایران به ضرب شمشیر شیعه و یکپارچه میشود (بخش دوم)
84-طلوع صفویان ، تاریخ ومذهب به ضرب شمشیر ورق میخورد بخش یکم
83-ایران پس از تیمور ،تیموریان و دیداری با حافظ
82- ایران ویران در زیر شمشیر خونریز تیمورجهانگشائی مسلمان وحافظ قران
81-ملوک الطوایفی پس از ایلخانان مغول و سفری برای دیداری با سعدی
80-حکومت ایلخانان واسلام درخدمت مغولان ومغولان درخدمت اسلام
79- حمله مغولان ویرانگر،مقاومت ایرانیان،نقش حاکمان ومذهب در این ویرانی
78-پادشاهی قدرتمند خوارزمشاهیان واختلافات مذهبی بمثابه یکی از ارکان حمله مغول و نابودی ایران
77-هفده دیماه و کشف حجاب،رضاشاه،موضع ملایان،مردم،شاعران وفرهنگسازان
76-تاریخ ایران،خیزشی وجنبشی دیگر برای خاکسپاری حکومت ملایان
75-غوریان و عصرسلجوقیان،جنبش اسماعیلیان وبازهم اعتلای روح زنده فرهنگ ایران..
قابل توجه دوستان
دوست فضل آقای ضیا صدر الاشرفی در مورد برنامه 75من نقدی دارند که در زیر و در لینک زیر بشنوید
بررسی نتایج ظهور اسلام از نظرعلمی: اول: درزمان ظهورش، دوم: نتایج تاریخی. دکتر ضیا صدرالاشرافی
74-غزنویان،جهان فرهنگ وشعرپارسی وخورشیدزوال ناپذیرش فردوسی
73-امپراطوری غزنویان،دوران فرمانروائی شهریاران ترک و هرچه فدرتمندشدن فرهنگ وزبان پارسی
72-قطار تاریخ و دو ریل موازی،قرن چهارم،تاریخ واقعی و تاریخ جعلی اخوند 71- یعقوب لیث، شورش زنگیان و حکومت علویان وبرآمدن زبان پارسی به همت یعقوب
70-نقش یعقوب لیث در تاریخ و هم عصرانش از امام حسن عسگری تا منصور حلاج
69-فاجعه زلزله و به چالش کشیدن مذهب و حاکمیت سیاسی توسط زلزله
68-کورش نخستین شهریار و محمد رضا پهلوی آخرین شهریارایران،در صحنه داوری تاریخ ایران( بخش دوم)
67-کورش نخستین شهریار و محمد رضا پهلوی آخرین شهریارایران،در صحنه داوری(قسمت اول)
۶۶- قهرمان و ضد قهرمان درچهار تصویر و یک تابلو، بابک! مازیار!خلیفه المعتصم!و افشین
۶۵-بابک خرمدین و سیمای روشن او در کنار معاصرانش امام رضا و امام جواد ۶۴-اوج حکومت عباسیان و دو تصویر ، مامون و امام رضا در یک قاب عکس
۶۳-سایه سنگین عاشورا بروی تاریخ و استحکام ارتجاع و عقب ماندگی فکری
۶۲-عباسیان ، ادامه سرکوب ایران اسلامزده و اغاز جنبشهای مستقل ابرانیان
۶۱-(جدید)ادامه حکومت امویان ،بازهم شعوبیان ، دو خلیفه اموی خوشنام و فرجام کار
۶۰-ادامه حکومت امویان،مختار ونقش ایرانیان وجهانی از سادیسم ومازوخیزم
۵۹-ادامه حکومت امویان و ایران، امامان شیعه وحکومت امویان و ایرانیان
۵۸-تاریخ و اسلام محمدی در دوران نود سال حکومت امویان
۵۷-تاریخ وسیمای واقعی محمد(بخش چهارهم) خلافت ومنش چهار خلیفه ادامه
واقعی حیات تاریخی محمد
-56-تاریخ وسیمای واقعی محمد(بخش13) ارتش وآئین ومجاهدین اسلام ایران را فتح میکنند
55-تاریخ و سیمای واقعی محمد (بخش دوازدهم)ایران خونگرفته و سیمای جنگاوران الله و خائنان وخادمان 54 تاریخ و سیمای واقعی محمد (بخش یازدهم)ایران ویران در آغاز تهاجم ارتش الله و محمد/
53-تاریخ و سیمای واقعی محمد (بخش دهم ) نگاهی به بیرون و اندرون خدای محمد
52- تاریخ و سیمای واقعی محمد(بخش نهم)قرآن،قانون اساسی،فلسفی ،حقوقی و...الله و محمد برای زندگی و مرگ
51-تاریخ و سیمای واقعی محمد(بخش هشتم)قرآن و انچه جبرئیل از آسمان به زمین آورد
50- تاریخ و سیمای واقعی محمد(بخش هفتم)الله،جبرئیل، محمد ، اسلام و مقوله زن 49-تاریخ و سیمای واقعی محمد(بخش ششم)قدرت ، زن،مرگ و تولدی دیگر
48- تاریخ و سیمای واقعی محمد(بخش پنجم)در امتداد شمسیر و جنگ تا فتح مکه وبر امدن الله
47- تاریخ و سیمای واقعی محمد(بخش چهارم)رسول صلح درمکه وپیامبر شمشیر در مدینه
46-تاریخ و سیمای واقعی محمد (بخش سوم) کودکی، نوجوانی وازدواج باخدیجه،ومقوله وحی
45-تاریخ و سیمای واقعی محمد (بخش دوم) محمد، عربستان و سنتها و فرهنگ روزگار او
44-تاریخ و سیمای واقعی محمد -بخش اول پایه های سنت پیامبری
***
43-در شناخت تئوری امامت و تضاد پایه ای ان با آزادی ودموکراسی
43-تاریخ حقیقی و میراث واقعی باز مانده از امامان شیعه در نگاه اسماعیل وفا ..
41-آخوندها،تاریخ یک جعل و جعل یک تاریخ درماجرای امام زمان
40-واقعیت کارنامه امامان شیعه و سرداران ایرانی هم عصر آنان در تاریخ
39-کمال رفعت صفائی شاعری بزرگ در عرصه ای کوچک و فرصتی اندک
38-واقعیت تاریخی حکومتهای شیعه و مذهبی علویان و سربداران
37-سب ( دشنام ) به پیغمبر ، کشتن دشنام دهنده و موضع اسلام
36-تاریخ ایران، یعقوب لیث و زکریای رازی ،معاصران امام زمان و غیبت صغری
35-تاریخ،ایران باستانی و شادی و جشن , ایران اسلامی وسوگ وعزا
34-هشت مارس و سیمای زن ایرانی درسایه روشن تاریخ و مذهب
33-امام زمان در پهنه تاریخ ، اعتقادات مردم و حکومت ملایان
32-رضا شاه، کودتای سوم اسفند و تاریکیها و روشنائیهای آن
31-رستاخیز فروغ فرخزاد پنجاه سال پس از در گذشت او
30-نوزده بهمن ، سقوط نظام شاهنشاهی در 22 بهمن ، ما و ترامپ در نگاه اسماعیل وفا ..
29-انقلاب در ایدئولوژی مجاهدین خلق و آخرین سیمای تشیع در نگاه اسماعیل
28-تاریخ و نگاه مذهبی مردم و راز تفاوت آن با اسلام خشن و خونریز حاکم ودولتی
27- سی ام دیماه ، آزادی زندانیان سیاسی وتاریخ به خون کشیده شده زندان شاه دردوران شیخ
26- پدیده رفسنجانی در روشن و تاریک تاریخ گذشته و معاصرایران
25آنسوی مدارهای جاذبه و سیمای زن در نگاه علی و اعتقاد علی ابن ابیطال
24مدارهای جاذبه و معماران مدارهای جاذبه پیرامون شخصیت علی ابن ابیطالب
23-سیما و شخصیت علی ابن ابوطالب در پهنه واقعیت تاریخی
***
22تاریخ زنده و روایت ظهور شیعه رسمی و سراسری در ایران از نگاه اسماعیل .
21تاریخ و نگاهی به ماجرای تشییع از آغاز تا امروز از نگاه اسماعیل وفا یغ
20ریشه این همه امامزاده در بعد از ظهور حکومت اهریمن در میهن ما از کجاست
19-از قتل ابراهیم زالزاده در قتلهای زنجیره ی تا قتل های صدر اسلام
.18موسی ابن جعفر در عرصه تاریخ واقعی یا تاریخ اختراعی دینکاران ادامه مطلب
17-روایت تاریخ وروایت آخوند شیعه ازموسی ابن جعفر امام هفتم شیعیان
16-روز کورش و اظهارات موافقین ومخالقین از نگاه اسماعیل وفا یغمائی
15-ایران در آئینه تاریخ . تقابل اسلام با جشنها و هویت ایرانیان

عاشورا
14-واقعه عاشورا در ائینه تاریخ (بخش نهم وآخر)
13-اقعه عاشورا در ائینه تاریخ (بخش هشتم )
12-واقعه عاشورا درآئینه تاریخ (بخش هفتم) لاتها و عاشورا و تفاوت لات و عیار 11-واقعه عاشورا در ائینه تاریخ (بخش ششم ) /امام زین العابدین و عاقبت او
10- واقعه عاشورا در ائینه تاریخ (بخش پنجم )
9- واقعه عاشورا در ائینه تاریخ (بخش چهارم )
8- واقعه عاشورا در ائینه تاریخ (بخش سوم )
7- واقعه عاشورا در آئینه تاریخ (بخش دوم )
6-عاشورا چه بود واقعا و چگونه اتفاق افتاد (بخش یکم)
***
5-ضربه شهریور 1350 به جریاتات سیاسی و تاثیر آن در شرایط امروز ما
4-وضعیت مجاهدین بعد از سی سال و ورود به دنیای خارج از کمپ های اشرف ولیبرتی
۳-از خروج مجاهدین از عراق تا ماجرای نامعلوم فروش شهر اشرف
2- یادی از هفده شهریور تا تقابل آخوند و روشنفکر
1- در باره اثرات انتشار نوار منتظری در امروز جامعه

۲۹۰ نظر:

‏«قدیمی ترین   ‏‹قدیمی تر   ‏201 – 290 از 290
ناشناس گفت...

مرزبندی احمقانه با رضا پهلوی و افزایش عمر فاشیزم دینی !

ایا حاضرید بخاطر مرزبندی با الترناتیو رضا پهلوی نقش فرشته نجات نظام را بازی کنید ؟

ایا حاضرید بخاطر وابستگی شما به ادبیات و تحلیلهای پوچ دهه ۶۰ میلادی هم اکنون با آلترناتیو رضا پهلوی مرزبندی کنید ؟

ایا حاضرید پیرو این ضرب المثل باشید ( دیگی که برای من نجوشه سرسگ توش بجوشه ) و با بی اعتنایی نسبت به تداوم عمر رژیم و فقر و بی عدالتی و خفقان دستتان را تو جیب گذاشته و سوت زنان عبور کنید ؟

آیا حاضرید در این شرایط که شانس و اقبال نقطه نظرات شما در جامعه ایران وجودندارد درمرزبندی با آلترناتیو رضا پهلوی به بقا و تداوم عمر رژیم کمک کنید ؟

اگرآری پس شما مبارز نیستی بلکه یک پریش احوال سیاسی هستی که غیرمستقیم در خدمت رژیمی .

واگر نه که دست از شعروشعارپوچ بردارید و به آلترناتیو سنگین رضا پهلوی کمک کنید .

درحال حاضر وظیفه مبرم ما برای رسیدن به اهداف بعدی کمک به همین آلترناتیو است ... الویت یک ما باید حذف رژیم باشد و عینی ترین ابزارکارامد ان که دارای پایگاه اجتماعی است فعلا الترنلتیو رضا پهلوی است ...

به خود ائید ... اشتباهات کافی است ...

شعارمن این است :

من سلطنت طلب نیستم .

من با فامیلی "پهلوی" برخورد ذهنی نمیکنن .

من رصا پهلوی را بخاطر دیدگاهایش برای اینده ایران تایید میکنم .

من بخوبی میدانم که صف دشمنان رضا پهلوی طولانی است ( رژیم + مجاهدین + حزب توده + اکثریت + نایاکی ها + مشکوک ها و....)

بنابراین خام نشوید ... فکر کنید ...

نگذارید اتش گسترده تر شود .... ایران را نجات بدهیم بخاطر تمامیتش بخاطر اجرای ازادی و عدالت بخاطر یک نظام مترقی

اتشفشان

اتشفشان

ناشناس گفت...

قدیم کسی در خارج روی کلیپ مبارزات مردم اسم خودشو حک نمیکرد و سرود خودشو روی ان مونتاژ نمیکرد ... چرا ؟ چون حیثیت انقللابی مانع اینکار بود چون قیام دزدی هنوز شناخته شده نبود و بین سیاسی ها مد نبود . از وقتی "امام خمینی پدربزرگوار " قیام دزدی کرد متاسفانه برخی سازمانها هم به تقلید از ایشون یادگرفتند و به دزدیدن مبارزات مردم روی اوردند . کارساده ای یادگرفتند ... تو خارج کنار رود سن نشستند و شاخکهاشونو روی اخبار تیز میکنن ... تا حرکتی و جنبشی و اعتراضی و اعتصابی بوجود میاد سریه اولا فراخوان میدن ( بعد از واقعه !!!) دوما سریع نام و سرودهای خودرا روی کلیپ ها مونتاژ میکنن ! و داعیه رهبری میگیرن ! خودشون برا خودشون کف میزنن و رژیم هم براشون تبلیغ میکنه !!!

از این اوضاع پیچیده تر و عجیب غریب تر کسی ندیده است .

اما جنبش بدون توجه به این ارسن لوپن بازی ها و قیام دزدی ها مسیر خودرا میرود .

خاکزاد

ناشناس گفت...

اپوزوسیونهایی که نمیتونن خودشونو با شعارهای

اصلاح طلب اصوالگرا دیگه تمومه ماجرا

ویا

نه حاکم نه دولت

نیستند به فکر ملت

ویا

نه حاکم نه دولت

نیستن حریف کارگر

دکون دستگاهشونو جمع کنن و کرکره را بکشن پایین که سنگین ترند .

جنبش مردم عادی درداخل صدبرابر از شعارهای مدعیان خارج نشین کشک عشق رهبری جلوتره .

زملن تخته کردن و به مردم پیوستن فرارسبده وگرنه برای همیشه به زباله دانی پرتاب میشوید .

ناشناس گفت...

الترناتیوها میترسند از رهبری اعتصابات هقت تپه نامی بر زبان اورند چون میترسند که نکنه نام پوشالی رهبران پرمدعای خارج نشین کشکشان کمرنگ شود . زدم به خال یا نه ؟

ناشناس گفت...

درد اصلی نیروهای اپوزوسیون ۵۰ سال به بالای ما اعتیاد به ادبیات گروهکی ! است و اعتیاد به فرمولهای دهه ۴۰ شمسی که ته خط متعلق با حزب توده بوده که به چپ مذهبی و غیر مذهبی منتقل شده است و اگرچه با حزب توده مثلا خیرسرشون مرزبندی داشتند اما از ادبیات و مواضع سیاسیش نشخوار میکردند و شامل من و امثال منم بوده است و امروزم بعداز ۵۰ و اندی سال با همان مواضع و ادبیات داریم جلوه گری انقلابی میکنیم و جالبه که با چنین فرهنگ و تفکری خودبخود میرسیم به شعار علیه "شیخ و شاه" !!! اخه باید یجوری ثابت کنیم که لنقلابی هستیم دیگه !

اخه یه عمره که بخاطر چندسال زندان  در هتل ۵ ستاره شاه داریم نون حماقت پامنبری را میخوریم ! چگونه علیه "شاه" نباشیم ؟

امروز صف ضد شاهی ها شامل رژیم اخوندی و توده ای و مجاهدین و اکثریتی هستند باضافه عوامل نایاک و بخش اعظم تلویزیونهای اینترنتی با محریان مشکوکش  ! و از این اضداد باید به غلط بودن شعار علیه "شاه" پی برد چون میریزه توجیب "شیخ"!

معلومه که برای آلترناتیوهای کشک خودساخته فقروخفقان مردم اهمیت نداره و عدالت و ازادی اهمیتی نداره و انچه اهمیت داره ژست انقلابی و طرح شعارهای اولتراچپ و تماما ماهیتا راست !

واقعا "شیخ" چه کیفی میکنه از این همه اضداد آب زیپویی .

خاکزاد



ناشناس گفت...

ارایش نیرو به نفع رضا پهلوی :

نیاز نیست تا امار رسمی بگیریم ... همینطوری هم که سوارتاکسی و اتوبوس و مترو بشی یا بری تو صف فروشگاها و بازار و بین مردم باشی خودبخود درطول روز بیش از صد بار این عبارت را میشنوی که " زمان اون خدابیامرز " و یا " قدرشو ندونستیم " و یا خیلی از جوونا میگن " پدران ما خوشی زد زیردلشون تاوانشو ما داریم میدیم " و روزی هزار بارهم از همین مردم میشنوی که" اخوندارو نشناخته بودیم همشون دزدند " و یا " خیر نبینن ایشاله که این بلا رو سرمردم اوردن " و بعصی که رسما و عامدا فحش خارمادر میدن به اخوند و مسیولین حکومت  ! از رده بالا بگیر بیا تا پایین ! از رهبری بگیر تا نمایندگان مجلس تا بسیج و سپاه و بقیه !

بعضی ها که سری تکان میدهندو با بغض رسما میگن نوبت مام میرسه که این مادرجنده هارو اویزونشون کنیم ! خلاصه هرکسی به زبانی حواله ای به جمهوری اسلامی میدهد و هرکسی هم به زبانی خط ونشانی میکشد و این یعنی اکثر قاطع مردم جمهوری اسلامی را نه تنها نمیخوان بلکه متنفرن   ... حالا موندم مجاهدین چجوری میخوان تو این مملکت جمهوری اسلامی  شان را با پزو بلوف دموکراتیک برقرار کنند ؟!  تو این یکی موندم واقعآ ! یا واقعا تو باغ نیستن ! یا واقعا یه غلطی کردن و توش موندن ! ویا میخوان اسلام واقعی رو برای مردم به ارمغان بیارن ! مگه اسلام اخوندا  تو مایه ها چیش از اسلام مجاهدین کمتره ؟ بگید مام بدونیم .

ولی مشکل اینجاست که اسم جمهوری اسلامی رو بیاری ملت چنان با اوردنگی پرتت میکنن اونور که فرصت گفتن  دموکراتیکشو نداشته باشی !!!

حالا من بدو آهو بدو !!!

شایدم مجاهدین انقدر درتوهم فرو رفتند که فکرمیکنن ملت نه تنها عاشق جمهوری اسلامی راستین ! هستند که دارن له له میزنن تا اقای رجوی بیاد براشون ساعتها وراجی کنه و سوره بقره و مریم را تفسیر کنه !!! تا بتونن در ولایت ذوب بشن و پاشونو رو پای مریم سفت کنن و روزی ۱۷ رکعت نماز مهرتابان بخونند !  ایا واقعا اینجوری فکر میکنند ؟ از صحبت های چاپلوسان رده طلب بی جنم که چنین برداشتی مستفاد میشود وگرنه نمیگفتم .

جو اجتماعی طوری است که اگر یکی بیاد شعار علیه"شاه" بده ملت به ریشش میخندن ! و در عالم جدی این شعارو از رژیم تلقی میکنن ...  حالا با توجه به این صف بندی اجتماعی یه خری بیاد شعار " علیه شاه" بده ! اخه یعنی چی ؟ بابا "شیخ" در قدرته و "شاه" چهل ساله فوت کرده و مردم روزی صددفعه براش طلب امرزش میکنن ... یه سیاسی چطور میتونه این شرایط را نادیده بگیره ؟

بابا مارادونا رو ول کنین چراغعلی خودمونو بگیرین که به جنبش گل نزنه !

خاکزاد ( مجاهدسابق)

ناشناس گفت...

مطمئنید افکارتون کانالیزه نیست ؟

من ۴۵ ساله که سیاسی هستم از سال ۵۲ کله ام که بو قرمه سبزی گرفت تا الان مانند خیلی ها  بوش نرفته و ...

بیشتر با همفکران خودم درتماس بودم و هستم و غیره

چندروز پیش یه جوونی که میدونست من نقشه برداری بلدم بهم زنگ زد و چندتا سوال درباره پیاده کردن قوس در زمین ناهموار داشت و غیره ...

همین باعث شد بامن ارتباطشو حفظ کنه و تدریجا نطراتشو هم درباره شرایط گفت و متوجه شدم که بابا ما یا افکارمون روی موج داستانهای دهه چهل گیرکرده و خودمون خبرنداریم ویا تحت تاثیر یکسری مسائل کانالیزه شدیم و خود بیخبریم ! مثلا میگفت فرشگرد کارش درسته من گفتم بهش مشکوکم او گفت تبلیغات منفی برعلیه فرشگرد کار امدنیوزه ... بهش گفتم امدنیوز هم مشکوکه ... او گفت اره زم مال باند رفسنجانیه و هدفش اینه که مردم را از قیام دلزده کنه ... گفتم خوب درسته گفت فرشگرد مال رضاپهلویه ... گفتم میدونم ولی ممکنه دست ساز رژیم باشه برای ضایع کردن رضاپهلوی ... گفت مگه بچس که بتونن ضایعش کنن اون خودش تمام فرشگردی هارو میشناسه بعد یه عکس برام تلگرام کرد که رضاپهلوی به اتفاق همسرو و دخترانش وسط فرشگردی ها بودن و دسته جمعی عکس انداخته بودن !  گفت اگه دست ساز رژیم باشه خوب میتونن بهش اسیب بزنن دیگه و مگه بچه است ! که بره وسطشون ! بهش گفتم منطقت درست ولی من نظر قاطع ندارم .

بعد بهش گفتم تو کارگاهتون پرسنل کدوم وری هستند گفت بیشتر عاشق رضاپهلوی هستن و بقیه یا طرفدارکسی نیستن یا من نمیدونم ... میگفت همه کارگرهای پروژه عکسهای رضاپهلوی رو برای هم تلگرام میکنن !

بعد به یک نکته درباره ۱۶ آذر اشاره کرد که منو تکونم داد ...

میگفت میگن ۱۶ آذر  مربوط به کشته شدن سه تادانشجوی توده ای بوده که به امدن نیکسون و کیسینجر به ایران اعتراض کردند و میگفت ولی الان ۱۶ آذر برای مقابله با جمهوری اسلامی برگزارمیشه و میگفت اون سه تا احمق بودن و خودشونم نمیدونستن که  رهبرانشون نوکر شوروی بودن !

اقا سیستم فکری من ریخت بهم باورکن ... شنیدن مطالب جدید از نسل جوون خیلی خوبه ... خواستم روشنش کنم ولی به خودم نهیب زدم که یکی باید خودتو روشن کنه و از بالا صحبت کردن دیگه عصرش گذشته !!! ...

بعدا روی حرفش تامل و تعمق کردم دیدم شاید راست بگه و ۱۶ آذر باید بازتعریف بشه و به مبارزه دانشجویان برعلیه جمهوری اسلامی تعریف بشه ونه به اعتراض سه تا دانشجو برعلیه ورود نیکسون یا کیسینجر ...

ما باید از دهه ۴۰ و مسائلش و نوستالوژیش و ادبیاتش خودمونو خلاص کنیم و بچسبیم به دیدگاه نسل امروزی که در میدان و زندان وکف خیابونه و بهیچوجه هم حرفهای ما توکتش نمیره ...

درمورد مجاهدین میگفت اصلا وابدا تو کارگاه ما طرفدارندارن و میگفت حتی یکبارتو خوابگاه که داشتیم اخبار بی بی سی  را نگاه میکردیم تا این یارو مریم رجوی را میخواست نشون بده و از گردهم اییشون گزارش بده بچه ها زدن کانال دیگه  با چاشنی زمزمه فحش !!!

بهش گفتم متاسفم که رهبران پوفیوز فعلی مجاهدین این تشکیلات را به سمت و سویی بردن که شما انتخابت عوض کردن کاناله ! گفت مگه طرفدارشونی ؟ گفتم قبلا اره ولی الان نه .

میگفت باید همه میلیونی بلندشیم تا درمرحله اول ریزش در نیروهای سرکوب شروع بشه تا تلفات کمتربشه  و حرفهای جالبی میزد و برای سرنگونی جمهوری اسلامی شدیدا بی تابی میکرد ... خیلی امیدواربود ... اخرین پیامن بهش این بود :

ناامیدنشی جوون !

بعد درخلوت خود غرق در گذشته شدم و افکارم بهم ریخت .

غریبه

مسعودعالمزاده/پاريس گفت...

۲۸ آذر ۱۳۹۷/ ۲۰ دسامبر دوهزاروهژده/مسعودعالمزاده/پاريس

مذهب‌درقدرت،سياهچاله‌ى‌فرهنگى

چراماخطررونديديم ؟

پشت‌انقلاب فرانسه‌کى‌بود؟ ولتروروسو(قراردادهاى‌اجتماعى).پشت نکبت بهمن‌کى‌بود؟ خمينى(تحريرالوسيله/تفخيذ)،بهشتى،موسوى‌خوينى هاوحزب توده.
بيله‌ديگ،بيله‌چغندر!

توسالهاى‌پيش‌ازجنگ جهانى‌دوم،نادربودن‌کسانى‌که‌خطرروديدن.يکيش چرچيل بود،اگرچه‌به‌مابدکرد،اما‌پيش ازبه‌قدرت‌رسيدن‌هيتلروآغازجنگ بيش‌از۷۰۰‌مقاله‌دراين‌باره‌نوشت،حال‌آنکه‌پادشاه‌انگليس‌ادواردهشتم وبويژه‌زنش هوادارپروپاقرص نازى‌هاواس‌اس‌هابودن(پيش‌ازتاجگذارى براى‌حفظ آبرو،مجبورش کردن‌به‌استعفازيرپوش‌اينکه‌زن‌شاه‌نبايد‌بيوه باشه).يکى روزنامه‌ى‌فکاهىCanard enchaînéدرفرانسه‌بود.بريگادهاى انترناسيونال‌برپاشدبراى‌دفاع‌ازجمهورى‌اسپانياوازچهارگوشه‌ى‌جهان‌به شون‌پيوستن:نهرو،ارنست همينگوى،جورج‌اورول‌و...شاپوربختيار.تو آمريکااف بى‌آى باشک بسياراينهاروزيرنظرداشت‌وفيش بندى‌شون‌کرده بودن‌باکدPAF
PAF:Premature Antifascistes "ضدفاشيست‌هاى نارس".
کلى‌هم‌براشون‌دردسردرست‌کردن.
وقتى‌جنگ تموم‌شدوخواستن‌سازمان‌سياروراه‌بندازن،‌رفتن‌سراغ‌همين PAFها،بااين‌استدلال‌که‌اينهااگرچه‌آنارشيست‌وماوراء‌چپ‌ ن،چنان‌شم سياسى‌اى‌داشتن‌که‌خطرروپيش‌ازهمه‌ديدن‌وبدون‌هيچ‌چشم‌داشتى‌رفتن‌اسپانيا بادشمن‌اصلى‌آمريکا‌بجنگن.باورکردنى‌نيست‌ولى‌هسته‌ى‌اصلى‌سيارواينهاتشکيل‌دادن.
حيف‌وسدحيف که‌شم‌سياسى‌اينPAFهاى‌آمريکايى‌روحنيف نژادوجزنى‌نداشتن وگرنه‌توشهامت‌وميهن‌دوستى‌حنيف نژادشکى‌نيست.جالبش‌هم‌همينجاست‌که حنيف نژاددراين موردشناخته‌شده‌بوده.شنيده‌م(به باورمن‌درسته)که دراون‌دوران‌ازطرف ضداطلاعات‌ارتش به‌ش پيشنهادهمکارى‌داده‌بودن‌که‌به لطايف‌الحيل محترمانه‌ردکرده‌بوده‌تاتشکيلاتى‌که‌درست کرده‌بوده‌لو‌نره.
نه‌شاه‌نه‌ساواک نگفتن‌اينها"خائن ن"مى‌گفتن‌اينها"بهترين‌جوانهاى مملکتن‌ولى‌راه‌درست‌خدمت‌روبلدنيستن".
اينهابهترين‌هابودن‌ولى‌خطررونديدن.خطراصلى‌نه‌شاه‌بودنه‌امپرياليسم.بقول‌قرآن(خطر)"ازرگ گردن‌هم‌به‌مانزديک تر"بود،براى‌همين‌هم‌بودکه نديديمش !حنيف نژادپس‌ازشيدن‌خبردرگذشت بروجردى‌،گفته بوده"...بهترين کارعمرشوکرد".جزنى‌هم‌سه‌خط‌درباره‌ى‌خمينى‌نوشته بوده،ولى‌اين کجاوآژيرخطرروکشيدن‌کجا.
همه‌ى‌اينهاجزوبهترين‌هابودن...ولى‌اشتباه‌کردن.

خوددردکمترمهمه تاريشه‌يابى‌ش.تااينونفهميم‌وموردهاى‌مشابهش روزير ذره‌بين نذاريم،درک نمى‌کنيم.

‌رنسانس‌ازايتالياآغازشدودنياروجنبوند،چراحرکتى‌چنين‌سترگ ايتالياروبه کشورطرازاول‌اروپابدل‌نکرد ؟ بى‌شک‌دليل‌بيش‌ازيکى‌ست،امادليل‌بنيادين‌دورى/نزديکى‌به‌واتيکان بودودخالت‌واتيکان‌درکارکشور.ايتاليا/رم‌درنقطه‌ى‌صفروبيخ‌گوش واتيکان‌بود.انگليسى‌هاهمزمان‌بارنسانس بابنيان‌گذارى‌کليساى آنگليکان‌دست‌واتيکان‌راازدخالت‌درامورسياسى‌شون‌کوتاه‌کردن.باانشعاب مذهبى۱۳۷۸مقرپاپ‌که‌در"آوى‌نيون/Avignon"فرانسه‌بودکم‌کم‌به‌رم‌منتقل شد.آلمانهاهم‌فرصت‌رومغتنم شمردن‌وخرجشونوسواکردن.سپس بامذهب پروتستان‌راه‌خودشونورفتن.انتقال‌مقرپاپ‌ازفرانسه،اوج‌گيرى‌مذهب پروتستان‌باژان‌کالوَن Jean Calvinوقتل عام‌پروتستانهادرشب موسوم به"سن بارتلمى"ونيزانقلاب--واقعى--فرانسه‌به‌مددفرانسوى هاشتافت.موندايتالياوسيطره‌ى کامل‌واتيکان‌چون‌ترمزى‌براى‌خفه‌کردن رنسانس.هرچه‌دورترازواتيکان،رشداجتماعى،صنعتى‌وفرهنگى‌بيشتر !

نتيجه‌ى کلى:
اينکه‌يکى‌دونفرخطررونديدن‌روميشه‌اززاويه‌ى‌فردى‌ديد،امااينکه بهترين‌هادسته‌جمعى‌خطررونديده‌باشن‌،بايددليل‌خاصى‌داشته‌باشه.نظرمن‌اينه:مثه‌جريان‌ايتالياوسدباربدتر،اين‌مذهب بدمصب تمام‌منابع فکرى،فرهنگى،ادبى‌وفلسفى‌مارومثه‌سياه‌چاله‌هاى‌فضاآنچنان‌خورده‌که جابراى‌پاگرفتن‌يه‌هسته‌ى‌کوچک فکرى‌هم‌نذاشته.همه‌روالله‌ورسول وعاشوراوحسين‌وامام‌رضاخورده‌ن.

توايران‌فرانسوى‌زيادنبود.دوران‌سقوط‌بهمن‌بود.يه‌فرانسوى‌ميامدبراى کارهاى‌شرکتش‌ازکامپيوتردانشکده‌ى‌مااستفاده‌ميکرد.آدم‌فهميده‌اى بود.دوست شده‌بوديم‌باهم(انگليسى)صحبت مى‌کرديم.يه‌بارگفت"ماحکومت مذهبى‌روتواروپاتجربه‌کرديم.راه‌درستى‌نميرين".من‌هم‌باخريت تمام گفتم"اسلام‌فرق‌داره".دوستانه‌نگاه‌عاقل‌اندرسفيهى‌انداخت‌وگفت "جدى؟خواهيدديد!"

ناشناس گفت...

مقاله ای دررابطه با گرامیداشت سیدی کاشانی از سوی رضا محمدی با دریایی کینه و نفرت از یغمایی !!! اخه چرا ؟

لابد هرکس به یغمایی لاپتو فحش و ناسزا سردهد رده گیرد و مشتلق ! ای دوصد کثافت براین مشتلق باد که از مبارز تفاله و " بریده چاپلوس" ساخته و پرداخته است . "بریده چاپلوس"هایی که وقتی برای ارباب قلم میزنند حتی یادشان میرود به تکانهای بیش از حد و غیر ضروری دم خود توجه کنند .

بنده بهیچوجه طرفدار یغمایی نیستم و اورا نمیشناسم اما اثاری که او در دودهه گذشته ازخودبجای گذاشته چیزهای باارزشی هستند ... قبل از ان هم که بهترین سرودهای سازمان را سرودند .... عضو مرکزیت سازمان هم که بودند ... عضو شورا هم که بودند ... با این وجود عطای" رهبر خودشیفته بریده" را که خودرا درهاله ای از شعایر توخالی و پوشالی در امنیت فرنگ استتار نموده به لقایش بخشیدند و رفتند تا در موضعی محکمتر مغز استخوان ارتجاع را نشانه روند ... چرا اینهمه هجوم و حسادت توام با لجنپراکنی ؟

اگر مانند شمایان میماندو روزی ۱۷ رکعت جلوی رهبر عقیدتی دولا وراست میشد و در وصف ناچیز و بی مقدارش مطالب گنده مینوشت و سرودهای گنده تر میسرود خوب بود ؟

خجالت بکشید ای نره خرهای سیاسی در باتلاق سکون !

یغمایی را ول کنید ... قیام شروع شده اما نه با شعارهای شما ...

مکنید به چشم حقارت نگاه بر مستان !!!



خاکزاد ( مجاهدسابق)

ناشناس گفت...

چکار باید کرد ؟

الان شرایط واقعی چیست ؟

تحریم ها فشار فزاینده ای براثرگرانی روی مردم گذاشته اما به نظر میاد مردم حاضرن به بهای سقوط حکومت با این فشار راه بیایند و از اینجا متوجه میشوید که چه تجربه تلخ و مملواز ظلمی این حکومت ایده الوژیک بر خاطره و گرده مردم وارد کرده است . مردم کوچه و خیابان بی پول و گرسنه و بیکار با صدها مشکل و گرفتاری تنها دلخوشی شان این است که هرچه زودتر حکومت ساقط شود و اینها گورشان را گم کنند ضمن انکه جسته گریخته اعتراضات در اینوروانور وجوددارد اما بهم پیوسته نیست چون تشکیلات و رهبری مشخص به مفهوم رهبری ندارد ... البته تک نمودهایی که قهرمانانه ایستاده اند بسیار وجود دارد که هرکدامشان بی نظیرند ( شامل زن و مرد) اما آواز قیام هنوز به گروه کر تبدیل نشده و صرفا گله به گله است ... جویبارها  هرکدام جاری اند اما هنوز به رود خروشان تبدیل نشده اند و تمام سعی و تلاش حکومت ایجاد موانع برای ممانعت از تشکیل رود خروشان است . لرزه ها زمین را زیرپای حکومت میلرزاند قصرهایشان میلرزد لوسترهایشان گهگاه تکان میخورد اما هنوز سقف هایشان دربالای سرشان وجوددارد ... بتدریج ترک برمیدارد ...

چه زمانی سقف ها روی سرشان آوارخواهدشد ؟ بستگی به خیلی چیزها دارد .

من فک میکنم یکی از دلایل ماندگاری حکومت نقشی است که اپوزوسیونها نااگاهانه بازی میکنند . رژیم سعی دارد اعتراضات را به اپوزوسیونها ببندد و دراین خصوص فاکت بسیاراست اما برخی اپوزوسیونها در خاطره جمعی مردم مقبولیت ندارند و رژیم بخوبی ازاین مسئله آگاه است و روی این پروژه کارمیکند متاسفانه اپوزوسیونهای ما که عمدتا خارج نشین بوده ودرحال حاضر پایگاه اجتماعی در داخل ندارند سعی در فرصت طلبی و توجیب ریزی دارند ( یعنی از هول حلیم میافتند در دیگ پروژه های امنیتی رژیم ) واین به این معنی است که اپوزوسیونهای خارج نشین ما از هوش سیاسی برخوردارنبوده و بیشتر اهل جاروجنجال و خودنمایی هستند یعنی دقیقا همان نقطه ضعفی که رژیم ازان استفاده ها برده و میبرد .

مثال میزنم :

همه میدانیم که جنبش کارگری و دانشجویی در صف جلوی اعتراضات حرکت میکند و همه بخوبی میدانیم که هیچیک از کارگران با گروههای چپ خارج نه تنها ارتباط تشکیلاتی ندارند بلکه حتی نام و نشان انها را هم نمیدانند ! اما میبینیم که فلان گروه ۱۰ نفره چپ درخارجه ادعای رهبری جنبش کارگری را دارد ! این دیگه از عجایب تاریخ سیاسی - مبارزاتی در سده گذشته محسوب میشود ! انگار مفهوم مبارزه جای خودرا با مردرند بازی عوض کرده و رژیم هم از این نوع دعاوی ها درجهت اخته کردن جنبش بهره ها میبرد.

نمونه دیگر ان مجاهدین هستند که تقی به توقی میخوره میگویند مابودیم ! و حضرت مریم فراخوان میدهد ! تمام فراخوان ها پس از شکل گیری اعتراضات بوده و برای نمونه یک مورد برعکس وجودندارد واین نشان از فرصت طلبی سازمانی است که در جنبش داخلی حضورپراتیک ندارد اما عشق مطرح شدن و رهبری دارد ! و رژیم هم از این خصلت نهایت استفاده را کرده و بهرها میبرد ...

اپوزوسیونهای رژیم ساخته نیز در خارجه خود مبحث دیگری است که رنگ و وارنگ بصورت تلویزیون های ماهواره ای و اینترنتی در سطوح مختلف بصورت کاملا پوشیده و با نقاب درحال ایفای نقش به نفع رژیم هستند ... شاخصه انها این است که عینهو گربه مرتضی علی هرجورکه بروند بالا با چهاردست و پای رژیم میایندپایین اما خیلی ظریف و پوشیده !

حتی مدیای معروف ....پشت همه انها منافع مالی و زدوبند خوابیده است و بده و بستان .

پس چه بایدکرد ؟

اگر گروهی و سازمانی واقعا دل درگرو آزادی و عدالت و یکپارچگی دارند بهترین کاراینست که درجهت آگاهی رسانی در نفی ایده الوژی و نفی خرافه بنویسند ... مردم درداخل درحال مبارزه اند نیاز به "قهرمان  بازنشسته " خارج نشین ندارند ... وقتی یک دختر ۱۷ ساله میتواند با شجاعت تمام روسری سرچوب کند و به جنگ ۱۴۰۰ سال اقتدار اخوندی برود و اتش برلانه ایده الوژیک انان بیاندازد پس قبول کنیم که نیازمند "قهرمان" بازنشسته خارج نشین نیست و اگر این مسئله را خوب درک کنیم خیلی چیزها حل حل حل است .

بیاییم بجای فرصت طلبی و توجیب ریزی قیام مردم و بجای ادعاهای پوشالی رهبری جنبش کارگری ! بجای گیج کردن مردم و نظایر ان نیرو و امکاناتتان را درخارج از کشور روی اگاهی رسانی و تاریخ جعلی اخوندساخته متمرکز کنید که جنبش درداخل اگاهی تنفس کند تا نتیجه بگیرد ...

اینکه هی زرپ و زرپ به دروغ و ژست بگویید مابودیم ! مابودیم ! مابودیم !..... نه تنها دردی دوا نمیکند که دقیقا به نفع رژیم عمل میکند . درحال حاضر درایران مبارزینی داریم که در شجاعت و شهامت و آگاهی حقوق انسانها بی نظیرند که یا درزندانند و یا درمیدان نبرد و یکی دوتا هم نیستند بلکه صدها

امیدوارم حرف مرا فهمیده باشید .



خاکزاد

مسعودعالمزاده/پاريس گفت...

۱۸ دى ۱۳۹۷/ ۱۰ ژانويه دوهزاروهژده/مسعودعالمزاده/پاريس

رضاشاه و هيتلر

-- رضاشاه باهيتلرپيوندويژه اى نداشت."کشور"ايران قراردادهاى بازرگانى وبويژه صنعتى بلندمدت با"کشور"آلمان داشت.اين اززمان اميرکبيرآغازشدآنهم براى جلوگيرى ازنفوذروس وانگليس.
-- آلمان تنهاوتنهاکشورى بودکه بجاى صرف فروش کالا،درآموزش صنعتى ايران کوشيد.بنيان گذارى دبيرستانهاى صنعتى که توش آلمانى زبان دوم بودونه انگليسى ازهمون زمان شروع شد.توى دارالفنون هم همين طور : آلمانى وفرانسوى واستادان آلمانى،اتريشى ونيزفرانسوى.
-- قراردادهاى اقتصادى وبازرگانى با"کشور"هابسته ميشن ونه با"دولت"ها.بارفتن يا آمدن يه دولت اين قراردادهاسرجاشون ميمونن ونميشه زيرشون زد.بپرسيدازآقاى محمدرضاروحانى تاتوضيح بده.تمام پيمان نامه هاوقراردادهايى روکه اين رژيم نکبت اسلامى امضاکرده پس ازدک شدنش معتبره وجوابش رومابايدبديم و --نميشه زيرش زد--.زمان رضاشاه هم همين بود.قراردادهابلندمدت بودوبايدادامه پيداميکردوگرنه غرامتى مى بايدپرداخت برابربودجه ى ده سال کشور.
-- امضاى شاه عباس هنوزمعتبره ! تمام قراردادهايى که باهيتلربسته شده پس ازسرگونى نازيسم وشکست آلمان هيتلرى ---ازدوطرف--- همچنان معتبره ولازم الاجرا،ميخادکسى خوشش بياديانه.ميشه بافشارسياسى حکومت بعدى رومجبور به لغوش کردياخودشون داوطلبانه لغوکنن.اگه نکنن ازديدحقوقى معتبره."موضوع سياسى"رونبايدبا"اعتبارحقوقى"قاطى کرد.
------قانون عطف به ماسبق نميشه------
نميشه يه طرفه اعلام کردکه ازامروزتمام قراردادهابافلان کشورباطله.اين گفته اعتبارقانونى نداره.اگه ۷۲۳ قراردادموردبحثه،بايد ۷۲۳ قراردادلغونوشته بشه،يکى يکى ازدوسودوباره امضابشه.اعلان موضوع جنبه سياسى داره.پشت ش تاتک تک شون ---ازدوسو--- لغونشه معتبره ولازم الاجرا ولو دويست سال بعد !
-- ۱+۲+۳ نتيجه اينکه رضاشاه بايدبه قراردادهايى که پيش ازهيتلربسته شده بودمتعهدميموندولوخوشش هم نميامد.کسى مدرک ياسندى داره که رضاشاه مثه ادواردهشتم پادشاه انگلستان ازگردانهاى اس اس سان ديده ؟ کجاتودوران رضاشاه به دليل ارتباط با آلمان به يک کليمى توايران توهين شد ؟

-- جريان آيرم روهم که بازکرديد.اگه رضاشاه دست نشانده ى هيتلربودکه طرح کودتابرعليه ش نمى ريختن.امروزهمه ضدهيتلرن وچه بهتر.تواون دوران توخودانگلستان چرچيل زيرضرب بود که گوياميخاد----باانتقادات شديدونامسئولانه نسبت به"آقاى صدراعظم آدولف هيتلر"پادشاهى انگلستان رودرگير جنگى ناخاسته بکنه---.
اين جاروببينين :
http://www.slate.fr/story/102753/1940-roi-edouard-viii-nazis-angleterre-bombardements
بنابرپژوهش هاى اخيراين اعليحضرت ادوارد هشتم درژوئن ۱۹۴۰در بحبوحه ى جنگ به "خاوير برمه خيلو"ديپلمات اسپانيايى گفته بوده :
«Un bombardement efficace de l’Angleterre pourrait ramener la paix.»
بمباران درست وحسابى انگلستان ميتونه به صلح بيانجامه.

امروزميشه فهميدبمباران هاى لندن وشهرهاى بزرگ انگلستان که ازسيتامبر۱۹۴۰(سه ماه بعد)بانام رمزBlitz/آذرخش ازسوى آلمان شروع شدازکجاآب ميخورده.چرچيل ازترس اينکه جاسوسهاى نازيها بکشندش محل خوابيدنش سرى بود.هشتاددرسدرهبران اروپايى ياعاشق هيتلربودن ياجاسوسش.روسهاتمام پناهنده هاى سياسى ضدنازى روبه هيتلر تحويل دادن (که باگيوتين اعدام شدن).استالين ومولو تف هم تف کردن به گورشون وقراردادبستن باريبن تروپ نماينده ى"آقاى صدراعظم آدولف هيتلر".

حالااومدن يقه ى رضاشاه بيچاره روچسبيدن که توچراباآلمانها قراردادداشتى !

مسعودعالمزاده/پاريس گفت...

۲۹ دى ۱۳۹۷/ ۱۹ ژانويه دوهزاروهژده/مسعودعالمزاده/پاريس /۱

رضاشاه و هيتلر

شارلاتان بازى کار سختى نيست !

ان نگاره رو بابزرگ نمايى نگاه کنيد :

https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/1/14/Palais_de_Justice_%28Paris%29_June_2010.jpg

دوطرف راست وچپ درب آهنى دوتبرزين بزرگ مى بينين که بهش ميگن fasces ونمادقدرت وقانون درروم باستان بوده.واژه ى فاشيست fasciste ازهمين ريشه ست. پايين درب براحتى اين دوعلامت 卍و 卐ديده ميشه اونم ده بار !
اينجا کجاست ؟ ستاد موسولينى وهيتلر ؟ نه کاخ دادگسترى بيش از سدسال تاهمين چندماه پيش توناف پاريس !
اى واى پس دادگسترى فرانسه زيردست فاشيست هاونازيهاست ؟
نه ! اينجاروتوعهداون خداساختن،چندسده پيش ازاينکه پدرومادرهيتلربدنيابيان !

اين دوعلامت 卍 و 卐 به ترتيب باکد 21325 و 21328 جزو سيستم کدبندى ست بنام UNICODE (الفباى تقريبن تمام زبانهاى دنيا).دوحرف نخست UN يعنى سازمان ملل !
اى واى سازمان ملل هم زيردست نازيهاست ؟

نه ! اين دو انگاره ى 卍 و 卐 جزوزبان چينى ست،مقدس هم هست وازروى سينه ى بودا تو تبت وبالاى معبدهاى نپال وچين وژاپن بگيرتاخالکوبى روى سربچه هاتو هند همه جاهست.پيش ماياهاى آمريکاى لاتين هم هست.توويکى پديا ننوشته ولى توحفارى هاى باستانشناسى در گيلان ومازندران گردن بندباشکل 卍 و 卐 زياد پيداکردن که توى موزه ها به نمايش نميذارن.برميگرده به اجداد همين ساروى کيجاهاى نازنين خودمون. همه ش هم نزديک سه هزاره پيش از آدولف !

واژه ى "آريايى" توفرهنگ ماواژه ايست خنثاوبى بار.اسم هواپيمايى افغانستان "آرياناافغان"ه.ازهزارسال پيش تااکنون،يه نمونه هست که ماگفته باشيم نژادبرتريم ؟
هيتلرگفته ؟ زر زده ! مابايدتاوانشوپس بديم ؟ ادواردهشتم پادشاه انگلستان(نازى وهوادار اس اس ها) توسالهاى هفتادتوکاخ سفيدبانيکسون عکس گرفته. نيکسون توجريان نبود ؟ چرااينايى که سرچندتاقرارداد اقتصادى کاملن مشروع وقانونى با ---کشور آلمان---پيش ازهيتلر،خاک ميهن ماروبه توبر کشيدن،يک کلمه ازاين ادواردهشتم چيزى نميگن ؟ درود بردموکراسى انگلستان که پادشاه خطاکارش رو محترمانه دک کردو... به اين دک کردن هم جنبه ى رمانتيک داد که گويا اعليحضرت براى 'عشق' دست ازپادشاهى کشيده !

واقعيت اينه که شغل وحرفه ى هيتلرنقاش وطراح صنعتى بود.تواين حرفه هم بسيارماهربود.طرح فولکس واگن هايى روکه تو ايران به "قورباغه اى" معروفه روباالهام از (حشره) "کفشدوز" خودش کشيد.کاش بجاى گندزدن به اين دنيابه همون کارادامه ميداد.هيتلراين شکل 卐 روبرداشت،رنگ سفيد صلح دوستى[ارواح عمه اش]،رنگ سياه آنارشيستى ورنگ سرخ چپ روگذاشت روش،در دايره ى "جهانى"وکردش آرم حزب نازى.
به ما چه ؟ ماکجاى اين جريان بوديم ؟

امروزهيتلر رو به نام ماوراء راست به ماقالب مى کنن،دروغه ! هيتلرچپ بود،نازيسم هم انشعابى بود در چپ.انگيزه ى توهين به افرادشريفى که چپ هستن نيست،ولى دروغگويى کار بيشرمانه ايست بويژه درامرشناخت تاريخى.هيتلر نه راست بود نه ماوراء راست.فرانکوماوراء راست بود.
تواون زمان چپ هاى متمايل به مسکو مى گفتن مابايد سوسياليسم روتوشوروى پياده کنيم تاازاونجا سوسياليسم به جهان صادربشه.
به باور تروتسکيست ها مى بايدانقلاب جهانى کرد.
خط غالب چپ توآلمان بااين استدلال که ماسدبارپيشرفته ترازروسهاييم،وگورپدرانقلاب جهانى،گفتن چراازآلمان شروع نکنيم ؟ براى پافشارى روى اينکه //نه انقلاب جهانى//،//نه زيرپرچم مسکو//،اسم خط سياسى وحزبشونو گذاشتن "سوسياليسم ملى" يا NA-zional So-ZI-alismus يا NAZI.
همه ى اين هادعواى بين چپ هابود بين سه ديد جنايتکار : جوخه هاى اعدام وترورانقلابى توشوروى که بالنين آغاز شده بود،باتروتسکى --سرفرمانده ى ارتش سرخ-- شدت گرفت،بااستالين به اوج رسيدوباهيتلر---صنعتى---شد !
تروتسکى قربانى ماشين ترور خودش شد،مثه روبسپر !

حالا......

رضاشاه وملت بدبخت ماتواينجاچکاره بودن که کاسه کوزه هاسرماشکست ؟

مسعودعالمزاده/پاريس گفت...

۲۹ دى ۱۳۹۷/ ۱۹ ژانويه دوهزاروهژده/مسعودعالمزاده/پاريس /۲

اين دوتاروهم نه براى طنز،که به عنوان سوگ خند تاريخى گوش کنين :

۱ / کورت والدهايم دبيرکل سازمان ملل که مثه هيتلراتريشى بودتوجنگ جهانى درارتش هيتلرازاس اس هاهم جلوزده بوده وجزوجنايتکاران جنگى نازى بوده.
اينوآلمانى هاواتريشى هاميدونستن.
روسهاهم ميدونستن
آمريکايى هاميدونستن،پس انگليس هاهم ميدونستن
....اسرائيلى هاهم ميدونستن....
خواجه حافظ نميدونست

گذاشتن تابشه دبيرکل وچون همه ازش "گــــزک" داشتن،استفاده کردن براى پيش بردن کارهاشون.

۲ / سال ۱۹۷۲ و ۱۹۷۳ دوسفينه ى پيشتاز ۱۰ و ۱۱ به فضاپرتاب شدودردرونش اطلاعاتى باهدف بيرون رفتن از منظومه ى خورشيدى که شايدروزى بدست جاندارانى هوشمند بيفته.بين اين اطلاعات موقعيت کره زمين،خورشيد،نگاره اى ازيک زن ويک مردوپيامى ضبط شده بود.

خب که چى ؟

پيام ضبط شده مال نماينده ى کره ى زمين بود : دبيرکل سازمان ملل ... کورت والدها....يل هيتلر !
من اگه موجودفضايى باشم،تف ميکنم روش پس ميفرستم ... که مال بدبيخ ريش صاحابش !

... رضاشاه بيچاره وملت بيچاره ى ما !

ناشناس گفت...

یارو انقدر قرص شیفتگی و هذیان و نادانی اتداخته بالا که باافتخارمیگه نام مسعود و مریم محراب خلق خواهدشد !!! یعنی خودشم مفهوم شعار خودشو میفهمه ؟ اگرنه که حرجی برایشان نیست واگر اری خیلی وحشتناکه ! یعنی یک ملت باید پشت سر مریم و مسعود همچون محراب دولا و راست بشن و عبادت کنند و درمقابل این دونفر سربرخاک نهند ! عین پیروان بودا جلوی مجسمه بودا !!! واقعا اوسکلن .
اینا کجان ! جوونای کف خیابون کجا !

ناشناس گفت...

جناب یغمایی
دررابطه با اقای نواب صفوی روایت موثق داریم که هنگام تیربارون ایشون از ترس و لرز در شلوارش ریده بود و ازپاچه شلوارش بیرون امده بود . فکرنمیکنم شجاع بودن ... ولی قطعا معتقد بودن .
غریبه

ناشناس گفت...

‌وقتی یک سازمانی که چهل ساله رهبرانش رفتند خارجه ادعای آلترناتیوی دارن چرا بازدیدکنندگان سایتشون و سخنرانی های رهبرانشون بیش از ۱۰۰۰ ( اصلن بگو ۱۰ هزار) نداره ؟

۱/چرا تاکنون درایران حتی یک تظاهرات ۱۰۰ نفره نتونستن بزارن درحالیکه یکروزدرمیان درسراسرایران با اعتراضات کارگری و معلمین و مالباختگان و بازنشسته شدگان و دانشجویان مواجه هستیم ؟

یک آلترناتیو وقتی رهبرش یک پیامی میدهد حداقل باید یک میلیون پیام را بخوانند ونه ۲۵۰ نفر !!!

یک آلترناتیو باید با همه گروههای اپوزوسیون حتی تاکتیکی روابط صمیمی داشته باشه ونه عینهو هوو با حسادت و بخل با شاخص های جنبش برخوردکنه و کمرنگشون کنه !

خاک برسر آلترناتیوی که سال تا سال نامی از مبارزین داخل کشور نمیبره اما خودشو درخارج زیرذره بین گنده گویی میزاره ! و هزاران مبارز در میدان و زندان را نمیبینه !

۲/ این آلترناتیو مدعی دهن پاره تولیداتش درطول این چهل سال چه بوده ؟

صرف نظراز دعاوی خودش مبنی بر جهانی شدن و ازاین مزخرفات ایا درعمل جز تولید "بریده مزدور" برای رژیم و تولید " بریده چاپلوس " برای خودش خروجی دیگری داشته است ؟

ایا جز تاریخچه سازی مملو از تحریف برای نیروهایش کارموثر دیگری انجام داده ؟

اسا جز پراکندن تخم تفرقه در میان دشمنان رژیم اقدام موثر دیگری کرده است ؟

ایا جز نوشتن مقالات و انتشارکتب گمراه کننده توهین آمیز به یاران قدیمی اش خروجی دیگری داشته است؟

ایا جز دروغ به اعضا مبنی بر ادعای استقلال ! و پنهانکاریهای خائنانه سراپا وابستگی زبونانه حرکت دیگری داشته است ؟

ایا تاکنون انتقادازخودکرده که چرا القاب قهرمانانه به خمینی جلاد نسبت داده بود ؟( مانند مجاهداعظم و پدربزرگوار و سمبل شرف ملی و رهبرانقلاب و یک دوجین القاب مشابه دیگر )

۳/

این سازمان نمیتونه الترناتیو دموکراتیک باشه چراکه سیستم ان شورایی نیست و برپایه تبعیت جمع از فرد ( ولایت فقیه - رهبرعقیدتی) گذاشته شده و هیچ یک از اعضاء نه تنها حق انتقاداز رهبری ندارند حتی حق داشتن همسر رانیز ندارند ! حتی اختیار خوابشان دست خودشان نیست !  دراین تشکیلات ضددموکراتیک اخوندی یکنفر وراجی میکنه بعنوان رهبری و اطرافیان چاپلوس بیانات ایشان را داخل اعضاء میبرند !( درست مانند سیستم حاکمیتی جمهوری اسلامی - ولی فقیه )

دراین سازمان رای گیری ها مانند کره شمالی و یا مانند فقهای شورای نگهبان رژیم ازقبل دیکته میشود و ۱۰۰ درصد رای مطابق نظر رهبر صادرمیشود !

دموکراسی دراین سازمان تعریف ایده الوژیک  دارد و نه علمی ! واژه دموکراتیک لقلقه زبان انهاست ونه اعتقاد مغزشان !

دموکراسی انان مانند مفهوم ازادی درنظر خمینی است ( عقیده و بیان ازاداست مشروط براینکه خمینی ان را تایید کند !)  معلوم میشود هنوز خمینی درون رهبران بالا نیامده است ! وتا خمینی درونشان بالا نیامده همین اش است و همین کاسه .



بهرام جان

ناشناس گفت...

بازهم توجیب ریزی !

اخیرا سایت مجاهدین مقاله ای با عنوان "زنان خط شکن" نوشته که به مبارزات زنان طی ۱۰۰ سال گذشته اشاره دارد و بسیار بجا هم نوشته اما دررابطه با زنان مجاهد به زنان قهرمان مجاهد درددهه ۵۰ اشاره کرده که به نظرمن برطبق عادت چهل ساله خویش درحال توجیب ریزی هستند  چرا که بیش از ۹۰ درصد زنان مجاهد که در دهه ۵۰ کشته شدند از گروه مارکسیستی سازمان بودند به رهبری تقی شهرام و اصلن ربطی به مجاهدین مذهبی اپورتونیست ( گروه رجوی) نداشتند ازان جمله صدیقه رضایی - رفعت افراز- منیژه اشرف زاده کرمانی - فاطمه میرزا جعفرعلاف - نرگس قجرعضدانلو - سیمین جریری - زینب محسنیان - لیلا زمردیان - هایده بازرگان - محبوبه افراز - محبوبه متحدین  و بسیاری دیگر که اتفاقا درطول این چهل سال که اپورتونیستهای مذهبی یعنی تصفیه شدگان سازمان پس از ۵۷ درغیاب رهبران اصلی برسازمان حاکم شده اند تاکنون نامی از انان نبرده اند اما وقتی زمان توجیب ریزی فرامیرسد   با جنجال به مبارزه زنان مجاهددر دهه ۵۰ اشاره میکنند و انان را بنام خود سند میزنند !!! و جالبه که یک عکس بزرگ از اشرف ربیعی میاندازند و بقیه را در زیر ان کمرنگ نشان میدهند !!!

البته همه ما با روشهای تبلیغاتی اپورتونیستهای مذهبی فرصت طلب و تو جیب ریز به اندازه کافی آشنا هستیم  و میدانیم که انگیزه نوشتن مقاله بیشتر مبارزه با فعالیت مسیح علینژاد و لوث کردن مبارزه با حجاب اجباری است که در ایران شدیدا گسترش یافته و مجاهدین برای اینکه حسود هستند و بخل دارند سعی کرده اند با توجیب ریزی خودشان را درمبارزه پراتیک زنان مطرح کنند  و اگرچه نویسنده سعی کرده چنین برداشتی ازان مستفادنشود اما ذهنش برنوشته حاکم شده و حس حسادت و بخل از زیر قلمش بیرون زده است .

البته مقاله بیشتر حالت شعروشعارداره و درلابلای "دود و اتش " شعروشعارها قصد دارد ماهرانه توجیب ریزی کند به همانگونه که در سال ۵۷ کرده بود .

بگذریم :

متاسفانه سازمان مجاهدین بواسطه رهبری بی صلاح و اپورتونیست در خارجه به ورطه و سقوطی دچارشده که توجیب ریزی ، تاریخجه سازی و دروغ به پامنبری ها و بریده چاپلوسان ( بریده مزدوران اینده!) را سرلوحه همه اقدامات "قهرمانانه" خود قرارداده است . نمونه اش همین ادعای مبارزه زنان مجاهد دهه ۵۰ !

۹۰ درصد زنان سازمان که در دهه ۵۰ دردرگیری ها یا زیرشکنجه کشته شدند مارکسیست بودند و در دوران رهبری بهرام و شهرام بوده است و ربطی به رهبران فرصت طلب توجیب ریز کنونی این سازمان ندارد .

الیته که کلیه جانباختگان دهه ۶۰ به لحاظ مواضع هیچگونه ارتباطی با مواضع کنونی این سازمان ندارند اولیش برادران من .



خاکزاد

ناشناس گفت...

طاهره


می دانید فرق بین عبدالعزیز بولظفلیقه رییس جمهور الجرابرِ و مسعود رجوی رییس فرقه چیست؟

دببس جمهمور الجزایر زنده است ولی حرف نمی زند

ولی مسعود رجوی مرده است ولی حرف می زند ِ به این می گویند دینامیزم انقلابی

درود بر سنگ بای قزوین

ناشناس گفت...

این خصوصیاتی که درباره نواب صفوی فرمودید بخشی ازان را اقای رجوی در روح و روان خود دارد. ضمنا اینجورادمها ذانا بسیار بزدل هم هستند . نواب صفوی در زمان اعدام بنابر آمارموثق قبل از فرمان آتش اسهال گرفته بود و از پاچه شلوارش مدفوع بیرون زده بود .
شما مطمئن باشید ۹۹% اخوندهای خونریزحاکم در محاکمات آینده به گوه خوردن و التماس کردن و عجزولابه میافتن .
خاکزاد

ناشناس گفت...

همیشه خودشیفتگی با خودسری و محورطلبی و خودگنده بینی و بیرحمی و سنگدلی همراه است ودر کاکل ان بزدلی ذاتی است . منتهی بزدلی خودرا با جنجالهای مرسوم میپوشاند اما اگر قضیه جدی شود سریعا پنهان میشود مانند حسن نصراله که صوتی و تصویری با حزب اله  ارتباط میگیره ! مانند رجوی که این اواخر سالها صوتی ارتباط میگرفت ! اینها پاسخگوهم معمولا نیستند و فقط خودرا در مقام حکم دادن تصورمیکنند! ایا تا کنون دیدید خامنه ای درمقابل خبرنگار بنشیند ؟ و پاسخگو باشد ؟

ناشناس گفت...

مگرنه اینکه  بخشی ازبیماریها ازروی نشانه های بالینی شناسایی میشود ؟

ناشناس گفت...

عشق و یگانه شدن با رهبری نظریه ای نه آزادیخواهانه بلکه کاملا ارتجاعی و سلطه گرایانه است .

بدبختیها و سیه روزی ملت ایران نتیجه تبلیغ و ترویج همین اندیشه ارتجاعی بوده و هست . این تئوری اگرچه آزمایش خودرا قبلا در تاریخ با نتایج بسیار سیاه و منفی پس داده اما بدلیل ضعف مطالعاتی و نااگاهی های سیاسی - تاریخی حاکم بر آزادیخواهان تعریف خودرا پیدا نکرده است  .

و هزار هزار تاسف که سازمانی در خارجه درکنار ساحل عافیت لم داده و عشق و یگانگی به رهبری را تبلیغ و ترویج میکند ! ای داد بیداد !

انگار نتایج شوم ان در پس بیش از یک میلیون کشته درجنگ ارتجاعی را ندیدند و نمیخواهند ببینند !

ذوب در ولایت خمینی جز قتل و کشتارو سیه روزی و تنگدستی و دیکتاتوری چه نتایجی داشت که حالا ذوب در رهبرعقیدتی داشته باشد ؟؟؟

وقتی روشنفکر مسخ میشود بزدل ها قهرمان میشوند و تبعات فقرو ستم درلابلای لاطایلات پوچ و توخالی دیده نمیشوند زیرا عشق به رهبری و یگانه شدن با رهبری در کاکل امور قرارمیگیرد و این سرطان بدخیم همچون کرم اسکارید در روده سیاسیون به زندگی انگلی خود ادامه میدهد و روزبروز بر رنجوربودن انها میافزاید ...

تنها بنیه ای که برایشان باقی میگذارد کف و سوت و پرچم تکان دادن و قلم دست گرفتن و رهبر رهبر کردن است .

ای داد بیداد !

اگر این چیزهارا میدانستیم بلای ۵۷ سرمان نمیامد .

حسین

ناشناس گفت...

شاه سه چهارسال بود که برمسند قدرت نشسته بود ... اما بدون هیچ تردیدی عدم دستگیری و محاکمه نواب صفوی بخاطر قتل ناجوانمردانه احمد کسروی از بی لیاقتی شاه میتونست باشه و بهمین خاطر مذهبیون هارتر شدند و جولان میدادند .
خاکزاد

ناشناس گفت...

اقای یغمایی
حواستون باشه اونهایی که شاه را در رابطه با قتل کسروی میکوبند اصلن کسروی را قبول ندارند و اتفاقا نواب صفوی را قبول دارند منتهی از اب گل ماهی میگیرند .
اینکه محمدرضاشاه جربزه و تمایلی برای دستگیری و محاکمه قاتلان کسروی نداشت کاملا صحیح است اما به زاویه انتقاد منتقدین توجه بفرمایید که اصلن کسروی را قبول ندارند .

مسعودعالمزاده/پاريس گفت...

۱۱ ارديبهشت ۲۵۷۸ ايرانى/۲ مه دوهزارونوزده/مسعودعالمزاده/پاريس/۱

مرغ يه پاداره : فاجعه بزرگ پافشارى روى اشتباهه. سدباربدترازخودش !

به همه اونايى که دارن سرمونو شيره ميمالن که "گذشته روول کن،روبه آينده بايدداشت" بايدرک گفت "خودتى وجدوآبائت ! گذشته پيش روست وآينده پشت سر.تامانفهميم جريان چى بود به جايى نمى رسيم".
دربيشترزبانها(فارسى نيز) دو واژه هست که هم قيدزمانه وهم قيدمکان : گذشته پيش روست وآينده پشت سر.توفارسى"پيش"جلوست‌وگذشته:"پيش بيا +پيش ازآن".دقت کنين.همون‌واژه‌ست(پيش)اگه قيدزمان باشه گذشته ست واگه قيدمکان باشه جلوست.واژه "پس" اگه قيدزمان باشه آينده ست واگه قيدمکان باشه پشت سره:"پس فردا/پس‌رفت".اين تصادفى‌نيست :از آينده هيچ نميدونم‌انگارکه پشت سرمه.ازگذشته همه چيز ميدونم انگارکه پيش رومه!".توانگليسىbeforeوafterهمينه :
sit before the fire:بشين‌جلوى‌آتيش/the day before yesterday/پريروز
توفرانسه avant وaprès:
porte avant du bus:درجلويى‌اتوبوس/avant-hier:پريروز
après-demain پس فردا/courir après quelqu'un دنبال‌کسى‌دويدن
توآلمانى هم همينه.

يادتون ميادتودوران سقوط بهمن ؟

آمريکاتوخاليست،ويتنام گواهيست .... کيسه پرازباقالى ست !

امروزخلللللللق قهرمان ويتنام شده نخستين شريک اقتصادى،سياسى و امنيتى/نظامى امپرياليسم يانکى درشرق آسياباجايگاهى پايين تراز اونى که"شاه خائن"براى مافراهم آورده بود!

من نه هيسترى ضدکمونيستى دارم نه هيسترى ضدمذهبى.امااون پديده‌اى که نسل ماونسل پيش وپس ازماونيمى‌ازتاريخ‌واعتبارودستاوردهفت نسل مارونابودکرد،ارتجاع‌اسلامى‌وبويژه شيعى بودومسئوليت بنيادين برميگرده به‌اونايى که--ولوصادقانه،ولوناآگاهانه--بين‌ارتجاع‌مذهبى که داشت کم کم رنگ مى باخت ونسل جوان پل زدند.ارتجاع داشت ميرفت تو پس زمينه.اين چپ وتفکرچپ بودکه بادخالت مستقيم‌وغيرمستقيم‌حزب توده‌و کاگ ب اين ارتجاع مذهبى رو مثه غولى‌ازشيشه بيرون‌کشيد بادروغ،دروغ،دروغ،دروغ،دروغ !
ازاين دست:قتل‌تختى،قتل‌شريعتى،قتل‌صمدبهرنگى،تفسيروتبيين امام زمان،تفسيرانقلابى وضداستثمارى‌ازقرآن‌ونهج‌البلاغه،اراجيف گلسرخى‌شياد درباره‌ى اسلام‌انقلابى ومولاعلى‌نخستين سوسياليست تاريخ‌وحسين نمادمبارزه‌ى خلللللللق هاى خاورميانه،جنبش چريکى مجاهدين‌وفدايى هاکه کوچکترين دستاوردى براى بالابرى سطح آموزش سياسى مردم نداشت چون پيشتازهاش بيق بودن‌وتنهاثمرش بستن فضاى سياسى/فرهنگى،گيج کردن مردمى که داشتن کم کمک سياسى مى شدن ونيز بويژه‌امنيتى کردن جوجامعه بود که تمام توان رژيم شاه روروى جنبش چريکى متمرکز کرد،ساواک ودستگاههاى اطلاعاتى يکباره بى حساب وکتاب استخدام کردن ،جاسوس ونفوذى ازهمه طرف ريختن تورژيم شاه وبهمن سرمون خراب شد.

مسعودعالمزاده/پاريس گفت...

۱۱ ارديبهشت ۲۵۷۸ ايرانى/۲ مه دوهزارونوزده/مسعودعالمزاده/پاريس/۲

بدون متدولوژى نميشه پيش رفت‌ومتدولوژى يعنى فلسفه.فلسفه‌واقعى‌ونه فسلفه‌ى ملاصدرا‌که مزخرفى بيش نيست.اين طنز(آخوندى)روداشته باشين: ميگن ملاصدرا(پدرمعنوى سروش)مرد.شب اول قبر ن‌کيرومنکرميان سراغش بانهيب"مَن‌ربُّک(بقول دارودسته ى رجوى"مسئولت کيه).اونم‌ميگه"اسطقدوسٍ فوق‌اسطقدسات"[موجودى‌برترازديگرموجودات].حاليشون نميشه.رو مى کنن به الله‌:"بارالهامانمى فهميم".الله هم جواب ميده"اونو ولش کنين،زنده‌که بودچيزايى گفت که منم نفهميدم".
اينافيلسوف نيستن،"بيسوادمغلق‌گو"هستن.موضوع ساده وپيش پاافتاده رو انقدربالفاظى بى درون‌مايه مى پيچونن تابنظرمهم بيادواگه کسى گاف گرفت راه دررو داشته باشن.فلسفه نوين باتمام درون مايه‌سنگين ش در شکل نوشتارى ساده‌وقابل فهمه.به فارسى‌که‌ترجمه‌ميشه مزخرفى ميشه که نگو.چند روز پيش نمايشگاه‌کتاب"تهران بدون سانسور"توپاريس بود--که دست برگزارکننده هاش درد نکنه--.ترجمه اى بودازشازده کوچولوpetit prince/Saint-Exuoéry.تواين ترجمه که بايدبه‌زبان بچه پنج شش ساله باشه(من تو پنج سالگى‌اين کتابوداشتم)ورداشته پاورقى‌فلسفى‌زده‌براى بچه‌هاانگارکه لنينه! désertsروترجمه کرده--صحارى--!désert‌يعنى بيابان.بيابان=بى‌آب+ان.يعنى désert.بچه پنج ساله صحارى مى فهمه چيه.تازه نادرسته:
بامدادان که تفاوت نکند ليل ونهار/خوش بوددامن--صحرا--وتماشاى بهار
اين هم شدجاى بى‌آب‌وعلف؟

فلسفه يعنى‌ژاک دريداJacque Derridaوتزش déconstructivismeکه‌شايد بشه به فارسى گفت "پس شکافى"يا"پس بردارى":ميخاى يه پديده(اجتماعى/ادبى/فلسفى/تاريخى‌و...)روبفهمى؟سرنخ "اکنون"روبگيرولايه به لايه بردارو ريز به ريز ببين چى بودوچى شد که به‌اينجارسيده.چى شده که به‌اونجارسيده‌و...

ونه"اسطقدوسٍ فوقاسطقدسات!توحيدومزخرفاتى‌ازاين‌دست.

پايه جهان شناسى فلسفى مجاهدين دوروبر يه‌واژه‌شکل گرفته"تکامل" برگردان evolution.
evolution يعنى"دگرگونى وسازگارى باشرايط"ونه"تکامل"."تکامل" سمت وسوداره.evolution سمت وسونداره.اين واژه‌هاروکى درست کرده؟داروين وهاکسلى.evolution به‌سمت الله نميره.تکامل به سمت الله ميره.ازevolution تئورى جنگ مسلحانه بيرون نمياد.از"تکامل"بيرون مياد.توترجمه ى کتاب منشاء‌حيات اپارين نوشته"تضمّن مقصود؟!؟!؟!".اين رو گذاشته برابرpurposiveness/هدفدارى.اپارين دانشمندبزرگى بوده،مذهبى هم بوده.درزمينه علمى درست فهميده،برداشت فلسفى ش‌ نادرسته.اين اون چيزى ست که مارکس به ش ميگه فقر فلسفه.همين کتاب شدپايه ايدئولوژى،هرکى هم همسازنشه"ضدتکاملى"يه وبايد"تصفيه‌تکاملى" بشه.انقلابيون‌هم"درنوک پيکان تکامل"اند.
همنشين بهار(گرامى)هم ميگه"کل شيئ‌هالک‌الّاوجهه--هرچه‌درسمت تکامل نباشه روبه فناست!تکامل‌چى‌کشک چى؟بزرگوار!اين غلط ترجمه شده.اينامال‌ذهن پاک خودته.ازلجنزارقرآن‌اينابيرون نمياد.
نميشه باپول دزدى سرمايه گذارى کنى،فرع رووردارى،اصل شو پس بدى.
déconstructivisme يعنى اين.
برگشت به‌گذشته‌وريشه‌يابى‌ش واپسگرايى نيست.

انقلابيون"بخش منشعب"که"تکامل"پيداکرده‌بودن،پاشدن‌رفتن ظفاربا"امپريالسم‌ايران" بجنگن.نتيجه‌چى شد؟اون‌دوران‌تاهزارکيلومترى دورماازمون حساب مى بردن.نخست وزيرکشور(هويدا)يه‌آپارتمان‌داشت ويه پيکان.حالاافتاديم گيريه مشت آخوندباخامنه‌اى وسدميليارددلارتوحسابش وامپرياليسم‌طالبان‌وداعش هم‌برامون‌تره‌خردنمى کنه.

تامانفهميم‌جريان‌چى‌بودبه‌جايى‌نمى‌رسيم.

ناشناس گفت...

این نگاه مثلثی خودش یک نگاه سنتی است . متاسفانه همه دسته جات و افراد سیاسی که در دهه ۴۰ بارامده اند بهش الوده اند . عباراتی مانند مثلث شوم ! خدا قران خمینی ! امپریالیسم صهیونیسم فاشیسم !
از تو درس هندسه فقط مثلثش سیاسی شده !!!

مسعودعالمزاده/پاريس گفت...

۲۷ ارديبهشت ۲۵۷۸ ايرانى/۱۷ مه دوهزارونوزده/مسعودعالمزاده/پاريس

خطرى جهانى که ايران رو تهديد ميکنه.

۱/جنگ‌ايران‌وعراق فرصتى نه تنهابراى فروش ميليادى سلاح بود،براى تست آنهاهم بود.بهترين نمونه ش هم موشک هاى روسى ازهردوسوبودکه بيارى آن روس هاميزان دقت هدف گيرى روبالابردن ورسوندن زير يه متر(اونهم براى خودشون).استراتژيست هاى نظامى هم "پايان استراتژى‌جنگ متعارف conventional"رواعلام کردن.ماشديم‌خوکچه‌هندى.

۲/ ۳۰ سال گذشته.به سبک بسيارفشرده،فن آورى سلاحهازيروروشده.فاز شيمى(باروت و سلاحهاى شيميايى) مال سده ۱۸و ۱۹ بود.فازمکانيکى والکتريکى(مين)ومخابرات وفازامواج(رادار وسونار)/گازخردل واعصاب در دوجنگ جهانى به اوجش رسيد.بمب اتمى،هيدروژنى،اتمى/گرمايى Thermo-nucléaire وبکارگيرى مدارهاى الکترونيکى وموشک هاى قاره پيماويژه ى دوران جنگ سردبود.

۳/فن آورى واستراتژى نظامى امروزتاده سال ديگرهيچ پيوندى باپيش ازخودش نداره.اينهاميادتوکار:
-- Andruino که ترکيبى‌ست‌ازالکتريک/الکترونيک‌وپردازشگرprocessor
-- هوش مصنوعى،روبات‌وپهباد
-- جنگ سايبرى

دريک کلام:سلاحهاى‌هوشمند
اگرچه همچنان‌عنصرشهامت وهشيارى‌نظامى‌محورميمونه،اماسربازدرارتش آينده‌درفضاى سايبرى‌شناوره.

۴/سلاحهاى‌فوق‌استراتژيک(نوع‌اتمى)نه‌جنبه‌ى کاربردى،که‌جنبه‌ى بازدارندگى‌وروانى خواهندداشت.سرنوشت درگيرى نظامى‌نه‌باسال‌وماه،که‌پس‌ازچندروزوحتاچندساعت‌رقم ميخوره.سال ۱۹۹۹"پايان‌دوران--ناشناس ماندن--"اعلام شد.جنگ چريکى شهرى،فاتحه! سلاحهاتاسطح‌کلت‌کمرى"هوشمند"ميشه.نميشه‌کلت‌کسى‌روازدستش کشيدوتيراندازى‌کرد. هدف‌گيرى ميشه"هوشمند".يه‌بچه‌ده‌ساله‌ميتونه‌ازسدمترى‌بزنه توخال.سلاحهاى‌يک‌يکان‌نظامى‌باهم‌مرتبط ميشن‌وفرماندهى‌ميشه‌نيمه‌اتوماتيک‌و....

۵/دردسر"بازيافت"(recycling/recyclage).هنگامى که شمايخچالى۲۰۰‌تا‌۵۰۰ يورويى ميخرين،نزديک‌۲۰‌يوروش‌هزينه‌ى"بازيافت"ه.روزى‌که‌يخچال‌جان‌داد،هزينه‌ى‌بازيافت پيشترپرداخت شده. براى اسلحه چنين چيزى فکرنشده.اگرهم‌باشه،براى‌اسلحه‌فروخته‌نشده‌نيست. تازه‌اين‌هزينه‌دربيشينه‌ى‌مواردازبهاى خودسلاح فراترميره.نيازبه‌افرادبسيارمتخصص‌داره،خطربسياربالاست،موادرابسادگى‌نميشه بکارديگرى گرفت.يه‌موشک‌آرپى‌جى‌بهاى--رسمى--ش شايدنزديک بيست‌دلارباشه،هزينه ى بازيافت‌دست کم‌دوبرابرشه.

۶/ميمونه يه مشکل بسياربسياربزرگ.باآمدن"سلاحهاى هوشمند"،با"سلاحهاى--خرف--گذشته چه بايد کرد ؟
-- نميشه اينارفروخت چون ازديدنظامى ديگه کارايى ندارن
-- چون موضوع امنيتى پشتش خوابيده،بايدباهزينه ى بالا اينهاروتوزاغه نگاه داشت اماتاکى ؟
-- نميشه‌بسادگى‌ازبين برد يابازيافت کرد.
-- تاپونزده سال ديگه هشتاددرسداين سلاحهاازرده خارج ميشه‌اونهم توکل دنيا.تاتکليف‌اين سلاحهاروشن نشه،نميشه روى بقيه سرمايه گذارى کرد.--نياز--دفاع فشارمياره براى سرمايه گذارى وتوليدسلاحهاى مدرن.مجتمع هاى صنعتى/نظامى (Compexes militaro-industriels)ولابى هاى--ابر زورمند--اسلحه نيز.
-- يک نوع‌سلاح نيست.يکى‌دوتانيست.يک کشورودوکشورنيست.يکى‌دوسال نيست‌که‌جمع شده.ارزيابى‌ش بسيارسخته‌وتخصصى،به باورمن بايدچندده‌هزارميليارددلاربشه.پول‌کمى‌نيست.
-- چندمدتى ست که يه جنگ درست وحسابى تودنيانشده(بدابحال خيلى ها).

۷/راه حل:اين سلاحهابايد--مصرف--بشه.کجا ؟ منزل آقاشجاع !
نقشه دنياروبذارين جلوتون و يکى يکى جاهايى که گمانه ى جنگ درست وحسابى توش نيست رو خط بزنين.ميمونه ايران،سوريه،ونزوئلا،يمن،نوارغزه،عراق،ليبى،کره شمالى[يادديوارنوشته هاى بيست متردريه مترى حزب توده رو ديوارهاى تهران افتادم[درود بر کشورهاى دوست وبرادر:ايران،ليبى،سوريه،يمن،کره شمالى]
تمام اين نقاط جنگ زا هم اون جاهايى ست که اين رژيم نکبت آخوندى توش يه پا داره : هرجاآشه،کل حسن فرّاشه.آخونددين قحبه بايدخودشونخودهرآشى بکنه.خودشونم که نميرن جلوگلوله سينه سپرکنن.من خودم‌توجبهه--جنگ باطل عليه باطل--بودم.آخوند وول ميزدولى تو ۶۱ کيلومترى پشت جبهه اونورتر.چرا ؟ چون برد توپخانه‌ى عراق با خرج موشکى ۶۰ کيلومتربود !

حال به باورشمااگه قرارباشه اين سلاحهاوبمب هاجايى--مصرف-- بشه کجاست ؟

بماندکه‌بمب‌هاهم‌چيزديگه‌اى‌شده.بمب‌هايى‌ساخته‌ن بنام--بمب مادرMother bomb--که برابرنيم‌يه‌بمب‌اتمى‌ست‌وبادقت بالا،جورى‌که‌اين بمب مادربخطا نميره.

واى‌بحال‌ملت بيچاره‌ى‌ما.

ناشناس گفت...

"مستور و مست هر دو چو از یک قبیله اند،

ما دل به عشوه که دهیم، اختیار چیست؟" حافظ
استاد عزیز
با درود، شوربختانه منابع اصلی افسانه سازان دینی و حقیقت جویان تاریخی کلاسیک و حتا پژوهشگران معروف به غربی، همگی درون دینی و به نوشته هایی می رسند که، صرف نظر از محتوای آنها، قدیمی ترینشان، یعنی سیره ابن اسحاق، به بیش از یک قرن پس از ظهور اسلام می رسد تا چه رسد به نوشته های واقدی و بلاذری و دینوری و ابن هشام و ابن سعد و طبری و بخاری و ... که دهه ها و قرن ها پس از آن و بدون هیچ ماخذ عینی و از لحاظ علمی معتبری نگاشته شده اند.

تازه چند سالی است که گروهی از پژوهشگران آلمانی به نام اناره (inarah) آغاز به پژوهشهایی مستقل وخارج از منابع کلاسیک اسلامی در زمینه تاریخ قرون اولیه ظهور اسلام کرده اند و به نتایجی شگفت انگیز هم، حتا شک در وجود شخصیت های مسلم فرض شده آغازین اسلامی، رسیده اند.

نمی دانم جنابعالی تا چه اندازه در جریان این پژوهشها قرار دارید ولی از آن بیم دارم که با روحیه حقیقت جویانه ای که در شما و جود دارد باز هم سالها به تحقیق و تفحص بپردازید تا ببینید که بسیاری از آن حقایق صد در صد تاریخی هم بر هیچ مبنای تاریخی استوار نبوده اند. و این ساختن ها و ویران شدن ها و دو باره و چند باره ساختن ها از ویژگی های پژوهش گران حقیقت جویی چون جنابعالی است. با سپاس، هوشنگ

ناشناس گفت...

،

با درود و سلام و تشکر از برنامه‌های خوبتان، با عرض معذرت بسیار، در آخرین برنامه خود یک جانبه به قاضی رفتید. مدارک بسیاری موجود است، از جمله از خود مصدق در تائید کودتای مصدق بر علیه قانون اساسی‌ که همه نادیده گرفته شدند. مصدق فردی اولا بسیار هوشمند بود که به اصطلاح از دو طرف دهانش دو جور سخن میگفت: خود یک جور صحبت میکرد و از فرد نپخته‌ای چون فاطمی استفاده میکرد تا خواسته‌های واقعی‌ خود را بیان کند وگر نه جلوی او را میگرفت، و ثانیا وجود سلسله پهلوی را هرگز در بطن خود قبول نکرد. سخنرانی‌ وی بر علیه سلطنت رضا شاه گر چه بظاهر شامل استدلال درستی‌ بنظر می‌رسد ولی‌ اشتباه اساسی‌ دارد.

مطلب مهم طرفداری از شاه یا مصدق نیست بلکه طرفداری از تمام حقیقت و ارزیابی درست از آن است. متاسفانه ارزیاب‌ها همان چپی‌های سال ۱۳۵۷ هستند که روزی لنین و استالین و مأئو را میپرستیدند و اکنون با همان لجاجت و تعصب مصدق را کورکورانه میپرستند و با کله معلق زدن‌های عجیب غریب و با گفتن پاره‌ای از حقیقت و پنهان کردن پاره‌های دیگر آن از مصدق قهرمان میسازند.

خوشبختانه جوانان امروز ایران از زندان تعصب مصدق پرستی‌ کورکورانه تا حد زیادی رها شده‌اند. اغلب همان نسل ۱۳۵۷ هستند که کودتای مصدق بر علیه قانون اساسی‌ را کودتای شاه بر علیه مصدق میخوانند و همچنان آب در هاون میکوبند.

خلاصه اینکه بزرگترین دستاورد سزاور تقدیر بسیار مصدق جلوگیری از تسلیم در مقابل خواسته شوروی و حزب توده برای نفت شمال بوده است. در دیگر موارد وی فردی چند قطبی با گفتار و رفتار پیچیده در تعبیر گریز مداوم وی از قانون، در دست گیری و قبضه هر بیشتر قدرت غیر قانونی، استفاده از شگرد کشاندن عوام نا آگاه به خیابان‌ها برای دستیابی به هدف‌های گاهی غیر قانونی‌ خود، و نا اشنا با سیاست زمان خود بود.

امیدوارم از انتقاد اینجانب دلخور نشده باشید. من معتقدم ما میبایست درست بگوییم و درست و بدون تعصبات و بت سازی‌های گذشته ارزیابی کنیم حتی در مورد دشمنان وطن‌مان چه رسد به شاه یا مصدق، تا سزاوار دستیابی بر آینده‌ای بهتر باشیم!
شاد باشید،

خسرو

ناشناس گفت...

لام آقای وفایغمایی. امیدوارم حالتون خوب باشه. مدت کمیه که برنامه های شما رو میبینم. بشدت تحت تاثیر شخصیت، دانش، شعرهای زیبای شما و از همه مهمتر انسانیت شما قرار گرفته ام. باور بفرمائید صادقانه عرض میکنم. در همین چند هفته حدود ۲۵ برنامه شما را با آقای سعید بهبهانی وهمینطورهمنشین بهار به دقت دیده ام نهایت استفاده را کرده ام. و با علاقه به اینکار ادامه خواهم داد. من شما را میفهمم و قدر شما رو میدونم. حتما مثل من کم نیستند. باز هم تشکر میکنم از اینکه ما را روشن میکنید. زنده باشید.
کیوان

ناشناس گفت...

اقایان یغمایی و بهبهانی‌

از دیدن برنامه‌های هفتگی شما میاموزم و متشکرم. آقای دکتر منوچهر تقوی بیات که از مخلصان دکتر مصدق هستند در مقاله‌ای اظهارت عجیبی‌ میکنند.

اکنون که به بر رسی‌ دوران پهلوی رسیده آید، لطفا به درستی‌ اظهارت ایشان اشاره نمائید؛ از جمله:

۱. وجود "هزاران هزار زندانی سیاسی" در دوران پهلوی تا چه حد درست است؟ (هزاران هزار یعنی‌ بیش از یک میلیون زندانی در کشور ۳۵ میلیونی).

۲. تا چه حد شاه مستقل بود؟ دقیقا چه کرد که مصدقی‌ها او را اغلب نوکر خطاب میکنند؟

۳. غضب بر تیمور تاش بواسطه تشکیک به ارتباط وی با شوروی بود یا رقابت با رضا شاه؟

۴. با توجه به اینکه عدول از قانون مشروطه توسط محمد رضا شاه بعد از مرداد ۱۳۳۲ شروع شد (که چنین ادعا میشود)، آیا می‌توان گفت که شاه عدول از قانون و استبداد را از مصدق اموخت وقتی‌ شاه دید که مصدق با شگرد‌های زیرکانه در اموری که به وی مربوط نبود (انحلال مجلس، گرفتن اختیارات ویژه به زور کشاندن مردم به خیابان، تعطیل و دستکاری در دیوان عالی‌، تصاحب اختیارات ارتشی شاه، چاپ مخفیانه اسکناس بدون پشوانه، ...) به سلیقه خود دخالت کرده و تغییر ایجاد میکرد. قوانین در دمکراسی‌ها برای دور زدن‌های مزورانه نیست و باید مو به مو اجرا شود چه آنها را دوست داشته باشیم چه دوست نداشته باشیم؟

۵. این کینه شتری مصدقی‌ها با شاه تا کی‌ ادامه خواهد یافت. چرا این جنابان با داشتن درجات تحصیلی‌ بالا (دکتری) هنوز اسیر زندان مصدق پرستی‌ هستند و به راحتی‌ دروغ میگویند. آیا آنها هرگز قادر خواهند بود به مردم راست بگویند و ارزیابی درستی‌ از دوران پهلوی (چه خوب و چه بد) ارائه دهند؟

در ضمن، نرخ تبدیل ریال به دلار در سالهای دهه ۱۳۳۰ در اینترنت یافت میشود که طبق آن هر دلار که در سال ۱۳۲۸ معادل ۳۲ ریال بوده بعد از بحران نفت در سال ۱۳۳۲ به ۱۳۰ ریال می‌رسد.

با عرض معذرت من نقد کوچکی هم به بیانات آقای یغمایی دارم: ایشان با نظر احترام از امثال مهدی بازرگان و علی‌ شریعتی‌ یاد میکنند در حالی‌ که آنها به اندازه خمینی مقصر بودند زیرا آنها فکر جوانان را آلوده کردند و آماده پذیرش امثال خمینی نمودند. آنها قاتلان فکر درست و درست اندیشی‌ جوانان بودند. در ضمن مهندس بازرگان در مقاله‌ای در یکی‌ از روزنامه‌های کشور در ابتدای انقلاب در تائید قتل عوامل حکومت پهلوی میگوید که "شاه یکصد هزار زندانی را کشت و افلیج کرد و مردم از کشتن عوامل پهلوی راضی‌ ا‌ند." (نقل به مضمون)
مقاله مورد نظر در اینجاست:

https://melliun.org/iran/197661
ارادتمند،
خسرو

مهرداد گفت...



با سلام به شما
یک برنامه از شما در یوتیوپ دیدم دربازه تاریخ صفویه
حیف نیست یک تاریخ دان به دلیل تنفر از یک رژیم و علاقه به یک مدل دیگر از حکومت تحلیل های خوشو مسخره و مزخرف کنه؟
سن شما بالاتره و مو سفید هستید من عذر میخوام از شما
دو تا سوال
در تاریخ ما کدوم پادشاه یا ریییس دولت باسوادتر از خمینی بوده ؟ از مادها تا همین محبوب شما محمدرضا شاه دیکتاتور
سوال بعدی در استقبال از کدوم پادشاه و تشییع جنازه او چند ده ملیون جمع شدند ؟
خیلی ساده هست سوالات
برای شما تاریخ دان نباید سخت باشه
نمیشه بگید همه اون چند ملیون احمق بودند و فقطط شما می فهمید
هیچ هم دلیل نمیشه از همشون باسوادتر باشید
شاه عباس پیرو چنین اللهی بود و خمینی تناقض نداشت در مقوله روشنگری تعارف نیست
شما به مردم و خرد خیانت میکنید
چون تاریخ را در چشم ما جوانان دروغ و مسخره نشون می دید
و لاتسقط ورقه الا باذن الله
کاملا درسته
در تاریخ نشانی از خدا نیست چون شما جایی تاریخ خوندی که پسره بعد بلوغ عین حیوون مادرشو برای تولید مثل جفتگیری می کنه و حروم زادگی عیب نیست
معلومه در این تاریخ خدا نیست
تاریخ شما را همون ها گفتند که با بمب اتم و هیروشیما میگن ما طرفدار حقوق بشریم
دزد به اسم استعمار
بعد پزشو به ما میدن و شدن الگوی شما
از حماقت باید بیرون اومد ولی کی باید بیرون بیاد ؟
حیف دلم نمیاد سن و سال شما اجازه نمیده راحت حرف بزنم
بمب اتم هموسکچوال را تا کنون منفجر نکرد بلکه فقط بی گناهان را منفجر کرد
ما کسی را نکشتیم تا حالا
دوستای شما کشتند دارتد میکشن همین حالا
از اعتقاد هم نیست همه میگن ما بی دیدنیم
شاد باشید

ناشناس گفت...

اینجوری که شماها دارید پیش میرید بعید نیس تا چندهفته دیگر بیایید بگویید شاه و مصدق هردو خائن بودند و سید علی خامنه ای خادمه! خودتان بنشینید حرفهای خودتان را گوش کنید مرورکنید و خجالت بکشید.

ناشناس گفت...

تجربه بشر حداقل درایرلن نشان داده تمام افرادیکه به نفی اسلام رسیدند اصلا و ابدا از کانال  مطالعه و فهم تاریخ ملی ایران نبوده یعنی اینکه در مرزبندی با تجاوز اعراب نبوده بلکه از کانال مطالعه کتابهایی بوده که به معرفی علم تکامل پرداخته شده است و نتیجه اینکه نگاه خواننده به عالم هستی و خلقت تغییرکرده و به طبع ان به نفی اسلام رسیده و ۹۹ دصد روشنفکران چپ ما همین مسیرراطی کردند ونه مطالعه هویت تاریخی و ملی خودشان را.

درحال حاضر جریان معکوس شده و جوانانیکه به نفی اسلام میرسند براثر فهم تاریخی به هویت ملی خود نایل میشوندبنابراین روشنفکرقدیم و روشنفکرجدید اگرچه هردو اسلام را نفی میکنند اما زاویه نگاهشان ۱۸۰ درجه با یکدیگر توفیردارد. روشنفکر قدیمی پتانسیل پذیرش هویت ملی را دارد اما جوان امروز پتانسیل فهم تکاملی خلقت و جهان هستی را نداردویا کمترداردبنابراین بایستی بین نسلها ارتباط  اگاهی رساننده برقرارشود و درشرایط خفقان مطلق حکومت اسلامی این امر بسیارسخت است اما باید این پیوند انجام شود وهردو نسل از تجربیات و اگاهیهای یکدیگر بهره مندشوند تا جامعه روشنفکرمبارز یکدست و قوی گردد.

مسعودعالمزاده/پاريس گفت...

۲۶ خرداد ۲۵۷۸ ايرانى / ۱۶ ژوئن دوهزارونوزده/مسعودعالمزاده/پاريس

۱/M16 (ام شانزده) تفنگ خودکار رسمى ارتش آمريکاست {درتعريف نظامى مسلسل تک تيرنداره}.ژث تفنگ خودکاره،MG1A3 "تيربار"ه.واژه مسلسل گنگه و به هردوتاگفته ميشه.
MI6 (ام آى سيکس) يا Military Intelligence section six يا SIS سازمان اطلاعات برون مرزى (به اصلاح خودمانى جاسوسى) انگلستانه.MI5 سازمان امنيت/ضدجاسوسى ست.
دريچه اطلاعاتى/جاسوسى Wikipedia برخى ازاين هاتوش هست :
https://fr.wikipedia.org/wiki/Portail:Renseignement

https://en.wikipedia.org/wiki/Portal:Espionage


{ درچندبرنامه گذشته اين دوبجاى يکديگر بکارگرفته شد.
----------------------------------
۲/مهرداد،هم ميهن

*****دو تا سوال
در تاریخ ما کدوم پادشاه یا ریییس دولت باسوادتر از خمینی بوده ؟ از مادها تا همین محبوب شما محمدرضا شاه دیکتاتور
سوال بعدی در استقبال از کدوم پادشاه و تشییع جنازه او چند ده ملیون جمع شدند ؟
خیلی ساده هست سوالات
برای شما تاریخ دان نباید سخت باشه
نمیشه بگید همه اون چند ملیون احمق بودند و فقط شما می فهمید*****

------------------------
به ماگفته بودن خمينى انگليسى وفرانسه بلده.اين مردک پنجاه سال واندى صرف ونحو خونده بود.پونزده سال گورمرگش تو عراق بود نتونست دوکلمه به عرفات بگه يااخى اهلاًوسهلاً،عرباتوصحنن ! مترجم آوردن. فارسى رومثه لاتهاحرف ميزد.مادرمن ديپلم نداشت ولى بسياربسيارشعرازحفظ بود هم فارسى هم ترکى.اپراى کوراوغلو رو ازبربود.کجاخمينى ازشاعرى،نويسنده اى ايرانى،عرب ياغير شاهدمثال آورد؟ آخه رهبرمعناداره.نمونه شعرهاوتابلوهاى ناصرالدين شاه هست. ميگن حسن صباح توقلعه الموت بيش ازهزارتاکتاب داشته.تواون دوران توکتابخونه ى پاريس اين اندازه کتاب نبوده.آغامحمدخان (کمتر ازخمينى)جنايتکار بسيارباسوادبوده وپنج ياشش زبان ميدونسته.خمينى انگشت کوچيکه ى دخترناصرالدين شاه هم نمى شد.خمينى حتادرچارچوب ارتجاعى حوزوى هم کسى نبود.شريعتمدارى براش رساله درست کردتاشاه نتونه اعدامش کنه.
تعدادتشييع کنندگان هيچ بحساب نمياد.....همه اون چند ملیون احمق بودند....بدرستى احمق بودن.
غربيهااستعمارکردن ولى استعمارزده هااز همين غربيهابودکه مبارزه براى استقلال رويادگرفتن.پيرمندس فرانس يهودى استقلال تونس رودودستى به شان داد.استقلال الجزايربى يارى فرانسويهايى چون ميشل روکار Michel Rocard امکان نداشت.بمب اتمى روجامعه مدنى نساخت.حقوق بشرنه ساخته دست قدرتمندان بودنه به نفع شون.توايتالياتوفرانسه چقدر پروتستانهاروقتل عام کردن.اينها پشت حقوق بشربودن نه قتل عام کننده ها.من نه به سن و سال،که به خرد آقاى يغمايى اتکا ميکنم.من ازبمب هيروشيماوناکازاکى دفاع نمى کنم،امااگه هيتلرپيروزميشد،دنياراسراسر آشويتز ميکرد.
توهم ميهن منى،حق دارى مرتجع باشى وتابه اين آب وخاک خيانت نکردى هم ميهن منى واگه لازم شدبايد(پس از اين رژيم پليد)کنارهم بخاک بيفتيم.امابى توهين بيسوادى وناآگاه.ازاينوراونورپاى منبرچارتاکلمه کردن توکله ت واگه کسى بخادآگاهت کنه مى کشيش.توهم مثه بسيارى از مردم مابيمارى،مسموم اين مذهب ارتجاعى هستى.تومثه حربا(آفتاب پرست)به رنگ محيط ت درمياى،مانه.من زمان شاه توجوونى باورمندبودم.زمان خمينى به اسلام سياسى تف کردم سپس به اسلام فلسفى.تواين اروپاهم که ميتونم هرشب ازاين رختخواب به اون يکى بپرم،نمى کنم.چراش انتخاب منه ولى ---من به رنگ محيط درنيومدم،انتخاب کردم---.تو تو ايران شيعه اثنا عشرى هستى.اگه توتبت بودى بودايى دوآتشه ميشدى،اگه توچين زمان مائوبودى ميشدى گاردسرخ.
انتخاب واراده خودت کجاست ؟
مدل مااستعمارگرهانيست،ميشل روکاره.اون غربى که ماروباهاش شاخ توشاخ کردن اززاويه ى چپ توده اى بود.توفکرميکنى چرچيل وآيزنهاور و هربرت مارکوزه آدم خوربودن؟ چرچيل بودکه بانبوغش دنياروازنازيسم نجات داد.آيزنهاور ژنرال ورييس جمهورامپرياليسم يانکى نخستين کسى بود که پيش ازماوراء چپ آژيرخطر مجتمع هاى صنعتى/نظامى روکشيدوافشاکرد.
https://en.wikisource.org/wiki/Eisenhower%27s_farewell_address
هربرت مارکوزه که براى دستگاههاى اطلاعاتى کارميکرد،تئوريسين ومنتقدبنيادين سرمايه دارى شد.من براى دستگاههاى اطلاعاتى تبليغ نمى کنم.ميخام بفهى که اونچه مارو بيچاره کرد ناآگاهى ست،دروغ وپيش داورى.

مامى تونستيم ومى تونيم بادنيا --- با همه ى دنيا --- رابطه کم وبيش متعادلى داشته باشيم.باشونزده تا گنده بمب Mother bomb ايران برميگرده به پيش ازقرون وسطا.اين فتيله روازگوشت دربيارکه ميتونى استکباروسرنگون کنى. باچى ؟ باچشم وابرو ياباچوب جارو ؟

خدايى نيست ونه بهشتى ونه جهنمى......بقول اسماعيل گرامى "...جهنم همينجاست باورکنيم..."

مسعودعالمزاده/پاريس گفت...

۲۶خرداد۲۵۷۸ايرانى/۱۶ ژوئن دوهزارونوزده/مسعودعالمزاده/پاريس/A

چندنمونه‌براى‌شکستن‌پيش‌داورى‌ها
۱/نخستين‌مخالفان‌تشکيل‌حکومت فلسطين،کشورهاى‌عربى،فلسطينى‌هاى‌بيرون‌وبويژه‌درون‌اسرائيل اند. کشورهاى‌عربى‌بااين‌موضوع‌فلسطينه‌که‌توسرمردم‌شون‌ميزنن،که‌حماص‌وحزب الله‌دارن‌مثه‌شاه‌زندگى ميکنن.تنهاجايى‌تودنياکه‌امت‌اسلام‌وعرب‌حق‌رأى وشهروندى‌دارن‌تو....اسرائيله.هروقت‌چپ‌اسرائيل ميادپشت قضيه‌صلح،عربهاى‌‌اسرائيلى(۲۵‌درسدرأى‌دهنده)به‌مخالفينش‌رأى ميدن. اسحاق‌رابين‌روهمين‌هاانداختن.توانتخابات‌اخيرهم‌نرفتن‌رأى‌بدن‌وناتان ياهوبااختلاف‌ناچيزى‌پيروزشد. اين‌وسط‌خامنه‌اى‌وسليمانى‌شدن‌کاسه‌ازآش‌داغ‌تر.
۲/بسيارى‌ازانتقادهاى‌آقاى‌مهردادبدون‌اينکه‌بدونه توکتاب"انسان‌تک ساحتى"هربرت‌مارکوزه هست(دانلودآزاد)
۳/جنبش هاى مسلحانه‌اگه‌سريع‌به‌سامان‌نرسن‌حل‌و استحاله‌شون‌سازمانهاى‌تبهکارانه‌ست.مافياى سيسيل(MAFIA)جنبش مسلحانه‌اى‌بوده‌برعليه دخالتهاى‌ناپلئون‌درايتاليا.
MAFIA=Muerte a la Francia, Italia Allia.
نمونه‌هاى‌وطنى‌شوکه‌مى‌بينين!
۴/ماازدورفکرمى‌کنيم‌کشورهاى‌غربى‌باپليس‌ودستگاههاى‌اطلاعاتى‌اداره‌ميشن.اينجورنيست.
اينهادرخدمت‌حاکميتن‌ونه‌حاکم.توسالهاى‌هشتادميلادى‌يکى‌ازايرانيهاى وابسته‌به‌رژيم‌شاه‌ازسوى‌سياتحت‌فشاربودبراى همکارى.شکايت‌کردبه‌اف بى‌آى‌که‌‌سيارومجبورکردن‌دست برداره.توهمه‌فيلم‌هاى‌جيمزباندصحنه‌اى هست‌که‌رييس‌ام‌آى‌سيکس‌بايدبگه‌که‌بى‌اجازه‌ى‌نخست وزير(نماينده‌مردم)آب نمى‌خوره.توفرانسه‌تورياست جمهورى‌سارکوزى‌ژنرالRondo‌که‌هم‌رييس‌سازمان‌امنيت‌وهم رييس‌سازمان‌جاسوسى‌بوده(همون‌کسى‌که‌رفت‌کارلوس‌معروف روازسودان‌ورداشت‌آورد)براى‌اداى‌توضيحاتى درپيوندباپرونده‌اى‌قضايى‌احضارشد.نرفت.پليس فرستادن،تحت‌الحفظ‌آوردنش‌جلوى‌قاضى[که‌خانمى‌بود].جواب ندادومحترم‌برخوردنکرده‌بوده.سارکوزى‌آبروبراش نگذاشت.رييس‌يکى‌ازسازمانهاى‌اطلاعاتى(Renseignements Généraux)ازاطلاعاتى‌که‌داشت‌ براى‌لوس‌بازيهاى‌سياسى وافشاگرى‌وشانتاژاستفاده‌ميکرد(مثلن‌عليه‌ژوسپن/نخست وزيرچپ).پس‌ازدوازده‌سال،ميخاسته‌پسرشوبذاره‌جاى خودش.کل‌اين‌دستگاه‌اطلاعاتى‌منحل‌شد(توسط سارکوزى/راست).
جامعه‌مدنى‌يعنى‌اين.درجريان‌جنگ‌اول‌عليه‌عراق،ژان‌پير شونمانJean-Pierre Chévènementوزيردفاع‌گفت"من‌حسابدارجانهايى‌ام‌که‌به‌من‌سپرده‌شده"واستعفاداد.مونده‌بود‌ميتونست‌بشه‌رييس‌جمهور.پنج‌تاسربازارتش‌فرانسه توافغانستان‌افتادن‌توشبيخون‌طالبان.يه‌سيستم‌ماهواره‌اى‌چندميلياردى‌راه‌انداختن‌که‌ازتمام‌کره‌زمين‌هرنيمساعت يه‌بارعکس ميگيره‌تااين‌دوباره‌تکرارنشه.براى‌مردم‌شون‌ارزش قائلن.بايدحساب پس بدن.جمهورى‌اسلامى‌نيست.
۵/سه‌سال‌پيش‌ازنکبت بهمن،شاه‌اعلام‌کردکه"سه‌سال‌بعد(۵۷)قراردادهاى‌نفتى رايکطرفه‌ملغاخواهدکرد".اين‌همون‌کارى‌نبودکه‌مصدق‌کرد؟

مسعودعالمزاده/پاريس گفت...

۲۶خرداد۲۵۷۸ايرانى/۱۶ ژوئن دوهزارونوزده/مسعودعالمزاده/پاريس/B

۶/پادشاهى‌هاى‌اروپامدرن‌اند.افرادخانواده‌هاى سلطنتى همه‌شغل‌دارن‌وازجيب‌خودشون‌زندگى‌مى کنن.خودشون‌خريدمى کنن‌مثه‌بقيه‌مردم.مارگارت تاچرنخست‌وزيرقدرقدرت،يه خونه‌ى‌کوچک‌داشت‌که‌قسطى‌خريده‌بود.وقتى‌نخست وزيرنبودوبيمارى‌کمروآلزايمر‌هم‌داشت،پول‌نداشت‌يه‌مستخدم بگيره‌دخترش‌ميامد‌بهش‌ميرسيد.صبح‌شيرش‌روازبقال‌پاکستانى‌محله‌شون‌ميخريد.باکمردردى‌که‌داشت‌نمى‌تونسته‌ازپله‌هاى خونه‌ش‌بره‌بالا،يکى‌ازهوادارهاى‌حزبى‌ش‌که‌هتل‌داربود،يکى ازاتاقهاى‌هتل‌روگذاشته‌بوددراختيارش.به‌اين‌نميگن‌امپرياليسم‌واستکبار،ميگن‌جامعه‌مدنى.مردم‌انگليس وسوئدونروژبيش‌ازقدرت‌آتش‌ارتش‌شون‌بايدبه‌اين‌افتخارکنن.

۷/توکشورهاى‌غربى‌پدرومادرحق ندارن‌پيش‌ازمرگ به‌فرزندانشان‌ازپول‌توجيبى‌بيشتربدن.توفرانسه دوبارهربارحدود‌ده‌هزار يورووبااعلام‌دردفتروکالت.هرگونه‌انتقال (نقد،خريدهديه،ماشين،آپارتمان)جرم‌قانونى‌ست باجريمه سنگين.توايران‌هم‌اينجوريه؟بيل گيتس،يک مليون‌دلارريخت به‌حساب‌هرکدام‌ازفرزندانش.همين‌وبس‌ونوشته‌که‌پس‌ازمرگش تمام‌دارايى‌ش‌ميشه‌خيريه.اين‌سرمايه‌دارهاوميلياردرهاى وطنى‌يه‌شاهى‌به‌کسى‌کمک کردن؟اين‌همه‌خرج‌عياشى‌مى‌کنن،دست کردن‌به‌جيب‌خرج‌زندگى‌نويسندگان‌تبعيدى‌روبدن‌که‌توغربت وتنهايى‌مردن‌وخودکشى‌کردن؟
۸/نيکسون‌آدم‌بى‌چاک‌ودهنى‌بودوبى‌پرنسيپ.يه‌بارجلوى‌کاخ سفيدتظاهراتى‌بوده‌عليه‌جنگ‌ويتنام.به‌گاردمحافظش‌که ازسيابودن‌ميگه"برين‌اين‌مادرجنده‌هاروازاينجادورکنين".اونام‌ميگن"آقاى‌رييس جمهور،بنابرقانون‌اساسى‌ايناحق دارن.اين‌خلاف قانون‌اساسيه‌ومانمى کنيم!".
...مامورسياتوکاخ‌سفيدمنضبط‌به‌قانون‌اساسى‌واصول‌شهروندى ونه‌نوکربادمجون.توايران‌هم‌اينجوريه؟بجززنده‌يادمنتظرى،نمونه‌هست؟توامپرياليسم‌انگليس،پاسبانها(bobby/بااون کلاه‌معروف شون)يه‌باتوم‌دارن‌ويه‌سوت‌مثه‌قرن‌هيژده.هرباردولت ووزارت کشورلايحه‌مى‌برن‌مجلس‌براى‌مسلح‌کردن پليس،بااعتراض گسترده‌ردميشه.پس‌ازيازده‌سپتامبروجريانات تروريستى اسلامى،تصويب‌شدکه‌تو‌ماشين‌گشت‌ پليس توى‌داشبوردکنارراننده‌چندتاسلاح‌کمرى‌ويه‌مسلسل‌ومهمات باشه،قفل‌باشه‌وکليدش‌دست فرمانده‌گروه.بازهم پاسبانهابى‌سلاح‌باشن!کى‌اعتراض ميکرد؟گروههاى‌ماورء چپ،آنارشيست‌ها؟نه!خودهمين بابى‌ها!-سلاح‌پاسبان،تزريق خشونت به‌جامعه‌ست-.مابه‌مردم‌مون‌وتربيت‌مدنى‌شون‌اعتماد مى کنيم‌وامنيت‌روبدون‌سلاح‌برقرارمى کنيم.به‌اين نميگن امپرياليسم‌انگليس،ميگن‌جامعه‌مدنى.پاسدارهاى‌ماهم‌اين‌جورى‌اند؟

۹/بمب‌اتمى‌‌ژاپن‌سه‌تابود:هيروشيما(fat man)،ناگازاکى(big boy)وبمب‌اصلى‌براى‌توکيو(که‌جزئياتش فاش‌نشد).اين‌سومى چون‌روزحمله‌آسمان‌توکيوابرى‌بودخوشبختانه‌انداخته‌نشد.آمريکايى‌هاطرح‌حمله‌روآماده‌کرده‌بودن‌ولى‌نميخاستن اجراکنن.ژاپنى‌هامجبورشون‌کردن‌واين‌ازتاريخ‌شون‌بيرون مياد.نزديک سالهاى۱۲۷۴-۱۲۸۰مغولهادرلشکرکشى‌سهمگين دريايى‌به‌ژاپن‌حمله‌مى کنن،امابخت باژاپنى‌هايارميشه وناوگان‌‌مغول‌درتوفانى‌دريايى‌درهم‌ميشکنه.ژاپنى‌هااسم اينوميذارن(بادايزدى/کامى神.کازه風).اين حادثه‌اين ذهنيت‌روتوژاپنى‌هاايجادکردکه‌گوياوقتش‌که‌رسيد‌-امدادغيبى-ازآسمان ميرسه.وقتى‌کاربيخ پيداکردبريگادهاى انتحارى‌درست کردن‌واسم‌شوگذاشتن‌کامى‌کازه،که‌پيروزى‌نظامى‌چندانى نداشت.هيتلرافتاد.موسولينى‌وفرانکوهم.ژاپنى‌هاول‌نميکردن.هرچه‌خواستن‌بهشون‌بفهمونن‌که‌باباشتروکشتن،ول‌کنين،اوناباديدمذهبى،غيرواقعى‌وخيالى‌برمبناى‌حمله‌مغول‌بجاى‌شل اومدن‌پيازداغشوزيادکردن.هشتادهزارکوماندوى آمريکايى‌روتو"اوکيناوا"قتل‌عام‌کردن.سه‌روزپيش‌از‌حمله اتمى،دريک‌حمله‌باچندهزارهواپيما،توکيوبابمب‌هاى آتشزاتقريبن‌باخاک‌ يکسان‌شدبجزکاخ‌امپراتورتازنده بمونه‌براى‌امضاى‌پايان‌درگيرى.برخوردژاپنى هابدترشد.آمريکايى‌هامجبورشدن‌طرح‌نهايى‌رواجراکنن.جريان‌صدام‌هم‌همين بود.اوباماسدوپنجاه‌ميلياردروريخت توحلقوم‌رژيم.همين پول‌اگه‌صرف‌آموزش‌وبهروزى‌مردم‌ماشده بود،ميشدبهشت.رفت‌توحلقوم‌حماص‌وحزب‌الله.حمله‌آمريکاتوژن ايدئولوژيک‌رژيمه.پيش‌ازظهورمهدى،کسى‌بنام‌سيدحسنى مياد(که‌طبق‌روايات‌توايرانه‌وبرخى‌يارانش‌ازطالقانندوازمرزچين/خراسان‌.سيدحسنى‌بايدتوسط"سفيانى"[که‌شبيه"صهيانى"عربى‌ست‌يعنى‌صهيونيسم]نابودبشه‌تا‌حضرت‌ظهورکنه!!!خلاصه‌خامنه‌اى‌ودارودسته‌ش بايدانقدر"سفيانيست"هاروتحريک‌کنن تاحمله‌کنه‌به‌سرزمين-سيد حسنى-تاامام‌زمان/پوتين‌ظهورکنه!واحتمالن‌ازآستاراخان‌ودرياى‌خزروجزيره‌ى"آشورادزه"درايران‌که‌روسهامال‌خودشون ميدونن،مستقيم‌بسوى‌سمنان‌ومناطق‌نفتى‌شمال.بويژه باروبوسى‌اخيربااردوغان‌وخريدسلاح‌هاى‌روسى‌که‌بباورمن پولشورژيم‌داده!

ناشناس گفت...

جناب یغپایی

با سلام و خسته نباشی

عارضم که تحلیل جالبی از مجاهدین و ۱۵رخرداد ۴۲ ارائه دادید اما اگر به ده ها اطلاعیه و بیانیه با امضای رجوی و خیابانی در تبریک و تهنیت به خمینی و درخواست سلامتی و طول عمر برای ایشان ! و همجنین اینکه خمینی را پدربزرگوار و مجاهدین را فرزندان خمینی خطاب کرده بودند اشاره میفرمودید . در جزوه عاشورا که برگزدان از سخنرانی مجاهدین است اورا تا حدمصدق بالا برده و از وی به عنوان سمبل شرف ملی نام برده اند .

صدها تعریف و تمجید و حتی مجیزگویی از خمینی از نشریه شماره یک تا چندماه قبل از سی خرداد وجوددارد که صدها بار خمینی را رهبر انقلاب و امام نام میبرند و مجیز اورا میگویند منتهی بعداز سی خرداد تمام این مجیزگویی ها از ارشیو گن و گور میشوند و برای یک مشت نادان ادعا میکنند که از اول مخالف خمینی بوده اند .

اطف کنید به همنشین بهار سفارش بفرمایید که اینها را هم در "وقایع اتفاقیه" ثبت کنند و انقدر معلم معلم معلم به خیک اقای رجوی نبندند .

باتشکر

خاکزاد

ناشناس گفت...

اقای یغمایی

نحوه شکل گیری و بنیانگذاری مجاهدین توسط یکی از پایه گذاران ان یعنی تراب حقشناس مفصل توضیح داده شده است ( تراب حقشناس از یاران حنیف حتی قبل از بنیانگذاری بوده است و کسی بیشتراز ایشون از روند شکل گیری ان دراین اواخر مطلع نبود ایشون بعدا با بیوه حنیف خانم پوران بازرگان ازدواج کردند و هردو درپاریس درگذشتند .)

ایشون بارها درمصاحبه ها و نوشته هایش گفته بود که ما قبل از اینکه مسلمان باشیم مبارز بودیم و اسلام نه ایده الوژی ما بلکه فرهنگ مابود . ایشون بارها گفته بود که ما به روحانیت مترقی اعتقاد داشتیم و خمینی را درراس ان میدیدیم . ایشون بارها گفته بود پس از مداکره با خمینی که توسط خودایشون بنمایندگی از سازمان درنجف انجام داده بود کلا نظرشان روی خمینی منفی شد . ایشون بارها گفته بود که یک جریان راست مذهبی درسازمان وجودداشت که از گسست سازمان از اسلام دچاروحشت بود .

او بارها گفته بود که سازمان بدلیل دوالیسم حاکم بران  ابستن تغییر ایده الوژی و نفی اسلام بود که این امر تحت شرایط خاصی توسط بهرام و شهرام صورت گرفت .

پسداز ۵۷ درغیبت رهبران قبلی جناح مذهبی میدان را خالی دید و فرصت طلبانه پرید روی سازمان ابتدا به مدیحه سرایی خمینی پرداخت و سرانجام ازاو فاصله گرفت . این جناح مذهبی همان جریان منحط اسلامی بود که در زندان مرکزیت تشکیل دادند و خائنانه برعلیه مرکزیت بیرون کینه کشی میکردند و بیشترهم ازروی حسادت بود ویا ناپختگی چون سن و سالی نداشتند و تجربه ای نداشتند که و سعی داشتند دیده شوند اگر دارای تجربه بودند هرگز برعلیه مرکزیت بیرون که دراوج مبارزه مسلحانه قرارداشت و ازهرسو تحت فشاربود هرگز دست به حرکت خائنانه ضدتشکیلاتی یعنی تشکیل مرکزیت درزندان نمیزدند و اراجیف بهم نمیبافتند .

رجوی درزندان تحت تاثیر بیژن جزنی بود و جزنی نیز تحت تاثیر دایی های توده ای خودبود والیته جزنی با حزب توده مرزبندی داشت اما با دیدگاههای حزب توده درباره شوروی هیچگونه اختلافی نداشت و شوروی را قبله عالم میدانست و رجوی هم چنین بود ... هزاران شعارضدامریکایی انان موید این ادعاست اما امروز بخش مهم اعتقادات خودرا از اذهان پاک میکنتد و مسیر دیگری را رفته اند و به یک جریان راست با شعارهای پوشال چپ تبدیل شده اند و کارشان به خوشرقصی و تمکین جریاناتی کشیده است که از نظر حنیف دشمنان اصلی خلقهای جهان بودند !

داستان مفصله ... و اهمیتی هم ندارد چون فقط درمیان خودمطرح هستند ونه ملت ایران .

مبارزات برعلیه کلیت جمهوری اسلامی درداخل ایران درحال گسترش است و چشم انداز پیروزی دارد و جمهوری اسلامی دموکراتیک اقای رجوی هم مشتری درایران و نسل جوان ندارد ولاغیر .

خاکزاد

علی گفت...

با سلام خدمت استاد‌ یغمایی:
به نظر من کار تئوریک باید با پراتیک تلفیق بشه. بهترین جاهم همین محلات
تهرانه.هرکسی با هرطرز فکری تیم تشکیل بده. ۳-۵ نفره.
اگر کار به جایی برسه که درمحلات ۵-۱۰ تیم ورزیده باشه ، ارتش سراسری
مبارزین تشکیل میشه. این یه کار خودجوشه. تشکیل کانون های جوانمردی و
انجمن های کاملا مخفی.امکانات بعدی هم ان شالله میرسه.

علی گفت...

یکی از دختران سرزمینم خودسوزی کرد. ما هم نباید استادیوم بریم. مساجد
مکان آخوند و مکان دزدی این هاست.بچه هاشون تو خارج کیف میکنن ، بچه های
مردم درایران هیچ گونه تفریح و شادی ای ندارن.باید مبارزه کنیم برای حذف
اعدام و سکولاریسم و بازشدن خانه های فساد و‌ مشروب فروشی و بارها. جامعه
درگیر خرافات و نفاق و وضعیتی است بسیار غمیگن و افسرده.وضعیتی به مراتب
وخیم تر از جنگ ویتنام و‌صحرای کربلا و سال های اولیه انقلاب.
هرکدام این ملایان مشغول بخوربخور هستن و در مساجد
ماهی ۲۰ ملیون کاسبی می کنند.اون وقت نیروی تحصیل کرده با مدرک دکترا
باید بیکار و گوشه خونه باشد.‌
مملکت ما متاسفانه در قرون وسطی اسلامی به سر میبرد.

ناشناس گفت...

آقای یغمایی
در رابطه با صحبتهای ۲۷ سپتامبر شما در مورد جلال آل‌آحمد، برای اولین بار احساس کردم روش نقاد و شفاف شما دچار محافظه‌کاری شده.
مراحل آخر رندگی جلال توام با همراهی با ارتجاع و ماکیاولیسم بود. این اتکارناپذیر است. جلال بود که شایعه کشته شدن صمد بهرنگی را پخش کرد. جلال توجیه‌گر ضد مدرنیته برای نسل جوان بود. جلال در فاز آخر زندگی بک مرتجع بود.
دیت‌آوردهای اوایل زندگی کماکان محفوظ و ستودنی است ولی وی گرایش به ارتجاع کرد. تفاوت جلال با شما اینه که شما با ارتجاع آغاز کردید و بعد به مدرنیته گرایش کردید. ولی مسیر جلال برعکس بود.
و اما شما در این جلسه به جای توضیح فاز آخر زندگی جلال، خیلی صریح تلاش برای مهیا کردن یک جایگاه تاریخی بهتر برایش کردید.
شما به جای تکیه بر تاثیر جلال بر فاجعه ۵۷، سریع تمرکز کردید بر توجیه اعمالش. امثال جلال، شریعتی و حنیف‌نژاد تاثیر قویتری بر سوق نسل من به ارتجاع و اسلام داشت تا خمینی !
با احترام، رضا م

مسعودعالمزادهپاريس گفت...

ده مهر ۲۵۷۸ ايرانى سه اکتبر دوهزارونوزدهمسعودعالمزادهپاريس

اين دوجريان چريکی مجاهدين وفدايی هارابايدباخونسردی کالبدشکافی کرد.اززاويه های متفاوت وبويژه امنيتی وجاسوسی.که ما يا توانمندی ش رونداريم يا شهامتش رو.مواردی که تصوير "شهيدخلق" روزيرسوال می بره سانسورانقلابی ـ توحيدی ميشه. بايد ــروايت ــ رسمی ودروغين دست نخوره تا افراد مسئله دارنشن.اين ديگه جزشيادی نام ديگه ای نداره.
چند نمونه :
۱/ محمدحنيف نژادباشروع عمليات مسلحانه مخالف بودوزيرفشارازپايين قبول کرد.فشارازپايين هم سرچشم وهم چشمی باچريک های فدايی.سروته مجاهدين جمع شد سرچشم وهم چشمی.
۲ / ردتمام گروههای چريکی فلسطين بودوپايگاههای الفتح.چه مجاهدين چه فدايی ها. اينهافکرميکردن که ميرن اونجاوبرميگردن وهيشکی هم تو جريان نيست.
الفتح درقبال حمايت روسهآ اطلاعات به شون ميدادن.ساواک توجريان برخی بود٬کاگ ب توجريان همه شون.اينهارولوميدادن تاتوساواک نفوذ کنن وکردن.بويژه ازسوی فردوست شاه کليد جاسوسهای روس.
۳ / جريان دبيردوم سفارت روس در تهران دردوران نکبت بهمن که جاسوس انگليس ازآب درآمديادتون هست ؟ (اگه اشتباه نکنم "ولادیمیر فنسینکو").لودادن جريان سعادتی زيرسراوبود.بباورمن اين فردنه جاسوس انگليس٬که مامورخودروسهابود.فردوست شبکه ای درست کرده بود بنام ــ دفترويژه ــ.تمام ارتباطات شاه ازطريق دفترويژه بود.فردوست پيش وبيش ازشاه درجريان اموربود.به محض اينکه اطلاعی سرّی بدستش ميرسيد رد ميکرد به روسها٬که ردميشد به انگليس ها.اگرغربی هاشاه روول کردن،دليل ش اين ميتونست باشه که شکی براشون باقی نمونده بودکه عامل درز اطلاعات خود شاهه.
۴ / شاه به وجودنفوذی دربالاترين سطح ی برده بود.داشت طرح ــ انقلاب اداری ــ روميريخت باهدف کوچک کردن دستگاههای عريض وطويل وبويژه ارتش.اين رودريک جلسه ی فوق سرّی باسران ارتش مطرح کرد.محل جلسه هم دردرون يه هليکوپتر برای اينکه شنود نشه.اين نوررون آمد وحتمن بايديدتن بياد.اينجا بودکه شاه فهميدخطرازرگ گردن بهش نزديک تره.

۵ / تنهاکاری که مجاهدين وفدايی هاکردن بند کردن سرساواک ودستگاههای امنيتی بودکاگ ب راحت نفوذ کنه.ولوناخاسته.

ناشناس گفت...

ما که وقتی کتاب عرب زدگی جلال آل احمدرا خوندیم از افکارارتجاعی و عوامفریبی او استفراغ کردیم .
جلال یک "روشنفکرکوته نظر" درپیت بود .

ناشناس گفت...

اقای عالمزاده شما در هلیکوپتر حضورداشتی ؟
حامد

​مسعودعالمزاده/​پاريس گفت...

دوشنبه ۲۱ مهر ۲۵۷۸ ايرانى ۱۴ اکتبر دوهزارونوزده/​مسعودعالمزاده/​پاريس

هم میهن گرامی، حامد

هشیاری ت بسیار ستایش انگیزه.

نه، من تو اون هلیکوپتر "شینوک" نبودم.خیلی سرم شلوغه.پاسخ درخوری باید که آماده می کنم برای هفته ی آینده.مرادم از نفوذدرساواک هم،نفوذ در بدنه ی ساواک بودونه در بالا.

پیروز باشی !

ناشناس گفت...

اقای یغمایی مطالب شما درست ولی شعرحماسی در دوره های مختلف تاریخی شکل و شمایل خودشو میاره . در قدیم صدای سپرو شمشیر و دردوره معاصر صدا و سفیر گلوله و فردا هم معلوم نیس با صدای چی!
بهرحال اینجور اشعار حماسی قدمتش به اندهزه تاریخ رزم اوری بشرهست اما درایران ودررابطه با چریک بازی هنر روسی درزمینه نقاشی مشت گره کرده و تفنگ در دست و تاثیران بر شعرای ایرانی را نادیده نگیرید ...
هرچه میکشیم از حزب توده است و استالین ولاغیر ... خمینی های داخلی و استالین های خارجی ریدن تو تفکر شعرای اوسکل و نوبسنده های ابله ما و ازتوش جلال آل احمدها و امامان جمعه کنونی اومده بیرون .
حتی موقع خطبه هم در نماز جمعه مسلسل دست میگیرند ! خانه تکانی فکری باید .
ننگ بر ارتجاع غالب و مغلوب

ناشناس گفت...

اقای یغمایی
خسته نباشید
فقط اگر خواستید دربحث مجاهدین از تغییر ایده الوژی و مرحوم محمدتقی شهرام صحبت کنید لطفا استدعا دارم داستانهای تحریف شده و راست و دروغ امثال رجوی و شاهسوندی و همنشین بهار را تکرار نکنید چون انها به اندازه چندنسل دروغ و تحریف و راست و دروغ از روی حب و بغض به مخاطبان قالب کرده اند .
تغییر ایده الوژی درسازمان مجاهدین امری اجتناب ناپذیر بود
برخورد شهرام با صمدیه و شریف واقفی اشتباه بود
توان و جایگاه شهرام در تحول ایده الوژیک بی بدیل بود
لیشترین و مهمتریت عملیات نظامی - مسلحانه سازمان در زمان رهبری بهرام و شهرام بود
شهرام دربیدادگاه ارتجاع سنتی مثل شیر ایستاد و قهرمانانه تیرباران شد .
حالا هم همه چیز گذشته و استخوان او هم پوسیده اما قضاوت های ناجوانمردانه بسیار زیاد .
منصور

ناشناس گفت...

اقای یغمایی
شما متاسفانه هنوز درمدار جاذبه بیوگرافی تراشی های امثال رجوی هستی و عمرا نمیتونی به حقایق تغییر ایده الوژی ۵۳ اشاره کنی یعنی بعلت مدار گرانشی زبونت نمیره برای گفتن حقیقت .
ترور مستشاران نظامی امریکا توسط مارکسیست های سازمان انتقام از تیرباران ۹ نفر زندانی سیاسی درتپه های اوین بود اما شما و امثال شما دراینگونه موارد زبونتونو موش خورده چون عادت داده شدین که مرتب بریزید تو جیب رجوی یعنی مکانبزم مغزتون اینطوری باراومده و درست هم نمیشه متاسفانه.
شاید شناخت ازاسلام واقعی درشما یک تحول باشه که هست و تبریک میگم اما در توضیح وقایع دهه ۵۰ کاملا درمدارجاذبه دروغ های رجوی هستید .
کجایی بهرام ؟

ناشناس گفت...

اقای یغمایی
به اشتباه فرمودید سرتیب زندی پور توسط فداییلن خلق ترورشده ! ایشون توسط مجاهدین مارکسیست ترورشد .
نکنه دراین خصوص هم درمدارجاذبه تحریفات رجوی قراردارید؟ بابا ول کنید این مدارجاذبه را .
هرکجا که نام شهرام بوده رجوی انرا از ذهن شماها با پاک کن فرصت طلبی محوکرده و مغزتان را شستشو داده متاسفانه .

​مسعودعالمزاده/​پاريس گفت...

۲۶ آبان۲۵۷۸ ايرانى / ۱۷ نوامبردوهزارونوزده​ مسعودعالمزاده​ / پاريس
حامد گرامی،
بیادم میاد که صدای شاه تواین نواربسختی شنیده میشدچون صدای پره های هلیکوپتر شدیدبود.
دراموراداری،نظامی و صنعتی ظابطه هایی هست که پروتکل نامیده میشه وباید موبه مو اجرابشه.
اینهارو ریز می نویسن برای اینکه اشتباهی نشه (میشه گفت چک لیست).
درپیوندباچرخ بال(هلیکوپتر) چه سیویل چه نظامی قراربراینه که تاپره های چرخ بال درچرخشه،تنها پرسنل مجازمی تونه کنارش باشه.برای سواروپیاده شدن بایدچراغ سبزاینهاداده بشه.
بنابراین شاه اگرچه فرمانده کل قوابود، نمی تونست این رو نادیده بگیره.
اگربیرون بود،باید حریم امنیتی رو رعایت میکردکه دراین صورت صدای پره ها ازدور شنیده میشد.
توی هیچ چرخ بالی جابرای بیش ازدوسه نفر نیست،مگرنفربرهای شینوک و "سران ارتش" کمتر از ده تا نمیشه.
تازه،من در اون زمان جوانی بودم بیست و سه ساله.توی چنین نشستی پسرشاه روهم راه نمی دادن،ماکه جای خود داریم.

دست آخر هم، از آقای یغمایی و بهبهانی خواهش می کنم، اگر بتونن این نوارروگیربیارن و بذارن روخط.این سندبسیار مهمی ست.
مسئله قانونی هم پیش نمیادچون بباورمن این درز کارجاسوسهای روس بود.اگرهم حق قانونی ای در کار باشه،شک دارم که پوتین بره شکایت کنه علیه میهن تی وی !

ناشناس گفت...

۲۶ آبان۲۵۷۸ ايرانى / ۱۷ نوامبردوهزارونوزده​ مسعودعالمزاده​/پاريس

فروتنی آقای یغمایی بسیار بالاست اما نگفتن مسایل موجب میشه تو جیب ریز هاروشون زیاد بشه.
یه ضرب المثل ترکی هست که میگه "سگ میخابه سایه ی دیوار، فکر میکنه سایه ی خودشه".
به بهانه ی مبارزه با فردیت ثمر کاروفداکاری همه رو می ریزن تو جیب ـــ فرد خودشون ـــ توسرشون هم میزنن،کثیف شون هم می کنن.
بقول اون رهبر کبیر"هرکه در این بزم مقرّب تر است، جام بلا بیشترش میدهند".
خلاصه "هرکه در این بزم مقرّب تر است،توی سری بیشترش میزنند".

کاربه کجا کشید ؟ هرچی آدم درست و حسابی بود رو یا به کشتن دادن،یا انداختن بیرون.
نتیجه : جرثومه ها،بی عرضه ها،چاپلوسهاودستمال بدستها رفتن "بالا".

یاد این آهنگ شاهکار ژاک برل Jacques Brel بلژیکی می افتم ("seul"/تنها) :

https://www.youtube.com/watch?v=E2YF929-6_Y

On est mille contre mille
À se croire les plus forts
Mais, alors imbécile
ça fait deux mille morts
On se retrouve seul

هزار در برابر هزار،رو در رو صف کشیدیم تاببینیم کی قوی تره
ای ابله ! این میشه دو هزار جسد
تنها میمونی، تنها


ژاک برل کبیر تنهاخواننده نبود،فیلسوف بود.یک آهنگ مبتذل نخوند.
تمام آهنگهاش بار فلسفی داره وبسیارانسانی و پیشرو.
ژاک برل فیلسوفی بودکه کتاب فلسفه ش, نه باالفبا،که با نت نوشته میشد.
همین یک ---فرد--- کافیست ثابت کنه که اگر چه بلژیک ازدیدکیلومترمربع کشورکوچکی ست،اماملت بزرگی ست.
چندسال پیش درگیری سیاسی بین دو بخش فرانسوی زبان و هلندی زبان چنان بالاگرفت که پادشاه استعفا داد،
یازده ماه بلژیک دولت نداشت.خون از دماغ کسی بیرون نیامد.
بلژیک کشور سوررآلیست هاست،این هم دلیلش.
قانون مدنی ایران ترجمه ای از قانون مدنی بلژیک سدسال پیشه.این گزینش بسیاردرست بود.درودبرپدربزرگانمان.
سد سال بعد،بهترین کامپیوترهای دنیارو ما داشتیم،رفتیم دنبال خمینی.
چه پیشرفتی از دید فن آوری وچه پس رفتی از دید مدنی !



پیش از آقای یغمایی سازمان مجاهدین نه سرودی داشت نه ترانه ای چندتا سرهم بندی بود.
رسم اون دوران بود آهنگ معروفی رو برمیداشتن و روش شعری سوار میکردن.
خیلی از آهنگهای آلیس و بلا(بچه های اون زمان یادشون میاد) از این دست بود.

نمونه :
۱ ​ سر کوچه کمینه مجاهد پر کینه : اصلش آهنگ محلی شیرازی ست : امسال چونی و پارسال چون.
یه شعر دیگه ای روی همین آهنگ گذاشتن شد این (بزبان لری) :
تِه ستونی ستونی تی سر کاخ اعیونی، اگه تکون بًخِرنی کاخاشونه ویرونی
دِ برس فریاد بّزِن آزاد بًوین آزاد بّوین، آی مشتی مش ممدلی،آی مشتی مش ممدلی.

۲ ​این آهنگ گوگوش یادتون میاد "اونجا کیه کیه پشت دیوار کیه سایه شو من می بینم"
اینو تبدیل کرده بودن به
اونجا کیه کیه مرد ساواکیه سایه شو من می بینم
۳ ــ​ "این است ره رزمم این است ره رزمم که بجنگم به ره خلق و یزدان،که بجنگم ــ همه جا ــ با دژخیمان"
این سرودبا تم نیمه انترناسیونالیستی روی آهنگ فیلم شاهکار یان فلمینگ وبازیگری دیک وان دایک (Dick Van Dycke) "چیتی چیتی بنگ بنگ" سوار شد

https://www.youtube.com/watch?v=ZTTzcXSLjhI

این جماعت الدنگ بی طبقه توحیدی از سر سوز دارن به کسی توهین می کنن که آغاز و پایان این جریان تو مجاهدین بود.
جناب میرزا قشم شم، حالا مثه کفچه مار روی اون "پول پول پول" هات چنبره بزن. به هیچ جا نخواهی رسید.

...آخرش هم تنها خواهی موند،تنها...

ناشناس گفت...

جناب یغمایی
باسلام
در توضیح تحولات تغییر ایده الوژی دهه ۵۰ سازمان مناسفانه هنوز در مدارجاذبه رجوی هستید . علیرغم جهش فکری که داشته اید اما تحلیلهای عوام فریبانه رجوی از تحولات دهه ۵۰ هنوز در حافظه درازمدت شما رسوبات خودرا نشان میدهد .
حامد

ناشناس گفت...

رژیم تا ۴۸ساعت اول قیام درسکوت فرورفته بود و یرای نحوه سرکوب گیجومیزد اما پس از ان بطور کاملا سازمان یافته ای تمامی نهادهای سرکوبگر صحبت از حضورمجاهدین درقیام کردند واین کاملا واضح بود که چنین ادعایی بدون تصمیم اطاق فکر رژیم نمیتوانست باشد و اما چرا ؟

رژیم خوب میدانست که قیام کنندگان به هیچ حزب و گروهی وابستگی ندارند و ازطرفی خوب میداند که ذهنیت جامعه در ارتباط با مجاهدین مثبت نیست ( به دلیل چند دهه همکاری انان با ارتش صدام حسین و موارد دیگر) ولذا بطور همصدا قیام را به مجاهدین نسبت دادند ( بدون انکه حتی یک شعار به نفع مجاهدین درقیام سرداده شود!)

زمینه سرکوب فراهم شد و حتی سردژخیمان صحبت از جزای سخت برای قیام کنندگان دادند ... درانسو رهبران مجاهدین به سنت چند دهه اخیر با صدای دروغ رژیم همصدایی کردند و طوری وانمود کردند که رژیم راستگوست !!! چون برای انان فقط مطرح شدن مطرح بوده و هست و میتوانند منافع مالی خودرا با مستندسازیهایی که پایه فاکت ان دعاوی رژیم است از اینجا و اونجا تامین کنند ضمن انکه طبق معمول سخنرانی های مملو از پزو قمپوز و ژست ها و شکلکهای توخالی مریم برای پامنبری های از واقعیات بی خبر .

سوارشدن برخون مردم و دروغهای رژیم بمثابه خط مشی امروز رهبران مجاهدین .

کجا بودند اون کانونهای شورشی مجاهدین که حتی درطول یکهفته نبرد خونین مردم نتوانستند حتی یک درود بررجوی ناقابل سربدهند ؟ اگر از هزار کلیپ توانستید یک کلیپ بر ادعای حضور کانونهای شورشی پیدا کنید من حرفهای خودم را پس میگیرم .

مردم عاصی کف خیابان نبرد میکنند و خون میدهند

رژیم و مجاهدین دریک اتحاد نانوشته هرکدام درپی منافع خود سعی در بهره برداری .

حامد

ناشناس گفت...

سلام بر جناب اقای مسعودعالمزاده
در مقاله دومتان به یک موضوع بسیار واقعی اشاره کردید که چاپلوسها و دستمال بدست ها و به تعبیر من رده طلبها در سازمان مادام موسیو رفتن بالا و ادم حسابی ها سرکوب شدن و البته من اضافه میکنم که چاپلوسهای حرفه ای مادام موسیو اخرش سراز رژیم دراوردن و ادم حسابی ها زدن بیرون و در مبارزه با رژیمند واین درد بی درمان مادام موسیو است . ضمنا من درجوانی چون در بخش کروچیف هلیکوپتر مدتی کار کرده ام به استحضارعالی برسانم که کبرا و جت رنجر محدودیت سرنشین دارن و ۲۱۴ دوتا صندلی روبرو هم دهره عین تشک ماشین اریا والیته با بافت تسمه ابریشم و قشنگ دوتا ۵ تا سوار میکنه به اضافه خلبان و کمک خلبان که جمعا میشن ۱۲ نفر و معمولا دونفرم وسط میتونن بنشینند . معمولا بعداز تعمیر ۱۲ تا کیسه شن ۱۰۰ کیلویی هم میزارن تو هلیکوپتربرای تست پرواز .
بهرحال جواب جنابعالی قانع کننده نبود اگر چه ممکنه شما حقیقت را بگید اما سندی که به ان اشاره میکنید اولا ممکنه سخت پیدا بشود دوما ممکنه ساختگی هم باشد .
منم در ۲۰ سالگی در پایگاه هوانیروز از نزدیک دیدم که شاه با هلیکوپتر ۲۱۴ به خلبانی خودش از اسمون اومد پایین و بدون تماس با زمین یکضرب رفت تو آشیانه و بعد ارام نشست و همه همافران و و کهرکنان کروچیف واقعا جفت کرده بودند ! حتی یادمه یک مهندس مکانیک خارجی دراونجا بود میگفت این حرکت را هیچ خلبان امریکایی تا کنون انجام نداده من قصد تعریف و تمجید شاه را ندارم اما شجاعتش لیشتراز هزارتا چدیک بود و درانزمان ما تشخیص نمیدادیم چون احمق بودیم .
کل چاپلوسان خامنه ای و مادام موسیو را اگر جمع کنید قادرنیستن یک کایت ساده را در اسمان پرواز بدهند با هلیکوپتر داخل اشیانه رفتن پیشکششان. شاه انقدرشجاعت داشت که نکشت و نماند و این یه واقعیته .
حامد
حامد

ناشناس گفت...

اصن این عنوان جامعه بی طبقه توحیدی را خودمون اول بار مطرح کردیم و واقعا مبانی هم براش نتراشیدیم و لذا این عنوان غریب ترین عنوان است چیزی درحد یوفو و سفینه های ذهنی.
زنده باد عدالت و آزادی

​مسعودعالمزاده/​پاريس گفت...

۴ آذر ۲۵۷۸ ايرانى ۲۵ نوامبر ۲۰۱۹ مسعودعالمزاده/پاريس

سر گلسرخی روشیره مالیدن

نوارمصاحبه ایرج گرگین برادرزن گلسرخی(عاطفه گرگین) دقیقه ۳ تا ۱۰
https://www.youtube.com/watch?v=2JoOWpF1XbI

گرگین از توطئه نام میبره و میگه مقامات نظامی و امنیتی گلسرخی ودانشیان رو هل میدادن به افشاگری تا تیربارونشون کنن.آیا این"مقامات"طرف رژیم شاه بودن یا وصل بودن به شبکه های مشکوک ؟
تو ویژگی روانی شاه چنین چیزی نبود که به گلسرخی کلک بزنه،اعدامش کنه تا از دیگران زهر چشم بگیره.داستان ترور و گروگان گیری گلسرخی دروغ بود.بودندکسانی که واقعن قصد ترورشاه را داشتن وعفوشان کرد.پرویز نیک خواه تنهانبود،شاه گله گله از مخالفین رژیم رونه تنهابخشید،پست های بالا بهشون داد.جوری شده بود که صدای ساواکی هادرآمده بوده که "ماداریم برای اعلیحضرت جون فدا می کنیم،شندرغاز حقوق میگیریم،پست های بالاافتاده دست توده ای هاوخرابکارها"
این جریان گلسرخی کارشاه نبود. ممکنه ثابتی توش دست داشته،اما نه به تنهایی
گرگین میگه "مقامات نظامی و امنیتی"، یعنی هم ساواکی ها،هم تو دادرسی ارتش بودن کسآنی که اینهارو تحریک میکردن.
من حاضرم شرط ببندم که در نوشته های گلسرخی از جوانی تا مرگش،کوچکترین ردی از دفاعیاتش دیده نمیشه.حسین سرور آزادگان،علی نخستین سوسیالیست تاریخ،اسلام واقعی،روحانیت مبارز و چرندیاتی از این دست.
هربارکه من این برنامه های آقای یغمایی رو می شنوم،ازبرخی فاکتها شوکه میشم.
شاه باخود پرویز نیکخواه تا ساعت ۴ صبح بحث میکرده. پرویزنیکخواهی که بارضاشمس آبادی عامل ترورش درتماس بوده
شاه سازمانی درست میکنه بنام "لژیون خدمتگزاران بشر" که کورش لاشایی میشه یکی از رؤساش.
این کلک های دوزاری کار شاه نبود.دست کی پشت کار بود؟ شاید یه روز بدونیم،اما بباور من دفاعیات گلسرخی از خودش نبود.
نمونه : نوشته ها،شگرها،گفته های خود آقای یغمایی رو نگاه کنین،ردّ هرنوشته یا گفتارتو بقیه هست.نکته های تازه هست، امادرهم پیوندی (Cohérence) با اونهای دیگه.
در دانش سیبرنتیک/دانش کنترل(وسپس در هوش مصنوعی)این ها بررسی شده.
یکی از سوژه ها در دوران جنگ جهانی دوم،تعقیب و گریز هواپیماهای شکاری، یا ضدهوایی و هواپیماهای جنگی بود.
هنگامی که ضدهوایی بسوی هواپیمای دشمن شلیک میکنه،تا به هواپیما برسه،اون رفته جلوتر و گلوله ها از پشت هواپیما رد میشه.
بنابراین کمی پیش تر از هواپیما رو نشانه میگیرن (به اصطلاح نظامی "پیشگیری") تا بهش بخوره.
خلبان که می بینه بهش شلیک می کنن،شروع میکنه به ویراژ دادن اونهم بی نظم و تصادفی.
این سوژه به نوربرت وینر Norbert Wiener ریاضیدان داده شد.او هم شیوه هایی پیدا کرد تا به یاری ش،هواپیمای دشمن رو بااحتمال بالا بزنن،ولو قروقنبیله بیاد،با این حساب که هواپیماامکان مانوور محدودی داره،مثلن نمی تونه دنده عقب بزنه !
امروزبابکارگیری هوش مصنوعی و داده های کلان (Big Data) میشه با احتمال بالا دید آیا فلان نوشته از فرد مشخصی هست یا نه،آیا تزدکترا کار خود دانشجوست یا کپی شده (حتا با تغییر واژه هایاترجمه)
از یک پرسش ساده درباره ی یک کالاوسابقه ی فرد وده ها پارامتر دیگه درمیارن که احتمال اینکه این پرسش به "فروش نهایی" برسه چه اندازه ست.
پس باید در نوشته های گذشته ی خسرو گلسرخی ردّ دفاعیاتش رو پیدا کرد،وگرنه با احتمال بالا میشه گفت اینهارو نوشتن دادن دستش بخونه،سرش رو شیره مالیدن.

از این دست کارها تو سالهای آخر رژیم شاه زیاد بود.نمونه :
این آهنگ داریوش یادتون بیاد "طلایه دار" باشعر ایرج جنتی عطایی و این ترجیع بند

واسه این شرقی تن داده به باد
تو گوارایی حس وطنی
تو شقاوت شب قرن یخی
تو شكوفایی تاریخ منی

https://www.youtube.com/watch?v=Thy_1JHf_SE : آهنگ
http://talayehdaar.mihanblog.com/post/2 : متن

"تو" در فارسی هم دوم شخص مفرده(to)، هم به چم "درون"(tu).
"ی" در فارسی چند تاست : "ی" (کتابی : یک کتاب).میری(از رفتن).دوستی(دوست بودن)
بسته به اینکه "ی"چگونه گفته بشه،معناعوض میشه.
مثلن : "خ و ب ی" رومیشه خوند :
خوبی : حالت خوبه
خوبی ؟ : حالت خوبه ؟
خوبی : یک چیزیا انسان خوب
خوبی : برفرض شهری بنام khubi

پس از اینکه داریوش آهنگ "بوی گندم" و چندتا آهنگ بودار خوندوخودش و شهیار قنبری رفتن زیر ضرب ساواک،مجبورش کردن این آهنگ رو بخونه که غیرمستقیم رو به شاه داشت که تو چنینی و چنانی
حالا اگه"تو TO"ی دهم شخص و "تو TU"ی درون رو جابجا کنیم میشه :
واسه این شرقی تن داده به باد
TU تو(ی) گوارایی (حس وطنی) : در گوارایی(حس ناسیونالیستی)
TO تو(ای شاه) شقاوت شب قرن یخ (هست)ی
TU تو(ی) شكوفایی تاریخ منی (تاریخی که از منه و نه از تو)

ناشناس گفت...

همه این چهارحالت خوبی تهش میشه خوبی !
فضول

ناشناس گفت...

اقای یغمایی
باسلام
مناسفانه در بررسی دهه ۵۰ و نقش تقی شهرام همان دیدگاههای رجوی ، همنشین بهار ، شاهسوندی و دیگر دشمنان قسم خورده شهرام را ارائه کردید شما هرگز نمیتوانید واقعیت را بگویید چون واقعیت از حافظه میاد بیرون و حافظه شما از جعلیات و تحریفات امثال رجوی در دشمنی حسادت مآبانه نسبت به شهرام زنگاربسته و رسوب گذاشته است . شهرام در کمترین تعریف کسی است که مقام رهبری بزرگترین و رزمنده ترین و اسلامی ترین سازملن ان ایام قراردهشت و جرات داشت اسلام را رسما نفی کند و هنوزهم چنین پدیده ای بدنیا نیامده است ونخواهدامد ضمن انکه سازملن را درلوج مبارزات مسلحانه رهبری کرد والبته دران ایام اشتباهاتی هم دررابطه با امثال شریف مرتکب شد . متاسفانه شما و امثال شما همه چیز اورا ول کردند چسبیدن به اشتباهاتش! شهرام بود که راست سنتی و اخوندرا ازبیخ زد و خطر امثال فداییان اسلام و گروههای مذهبی را گوشزد کرد لطفا اول بروید بیانیه اعلام مواضع سال ۵۳ ایشان را بخوانید تا به افکارش پی ببرید ضمنا پیکارهم هرگز اورا نفی نکرد و تلویحا تایید میکرد ودر دکران دستگیری اش مواصع خودرا اعلام کرد اگرچه درپیکارهم چند موضع وجودداشت ودیدیم که چگونه شقه شد و کل مرکزیت ان اعدام شدند .
محمود

ناشناس گفت...

اقای یغمایی

همه اقوال و اسنادی که دررابطه با دهه ۵۰ سازمان و بطور مشخص دررابطه با رهبری تقی شهرام و بهرام ارام گفته و نوشته شده یا ازداخل زندان توسط بچه مذهبی ها بوده ویا توسط تصفیه شدگان که بطورخاص باند رجوی و راست سنتی و غیره و همین اواخرهم توسط شاهسوندی و همنشین بهار که تماما با حب و بغض و حسادت ویا از زاویه تتمه ذهنیت اسلامی صورت گرفته است خصوصا که حافظه همه شماها دارای رسوبات اقوال دوران زندان و دعاوی مزخرف امثال رجوی هاست .

شما بروید اولا جزوه سبز به قلم شهرام را بخوانید

دوما اعلام بیانیه مواضع ایده الوژیک بقلم شهرام را بخوانید

سوما عملیات دوران رهبری شهرام و بهرام را لیست کنید

پنجما چندین ساعت نوارمذاکره شهرام و حمید اشرف را با دقت گوش کنید

چهارما اشتباهاتش را هم لیست کنید .

واخرسر نتیجه گیری کنید .

حمله پی درپی با حب و بغض وبسیار احساسی و نفی گرایانه ارادی ادم را به واقعیت نمیرسونه جزاینکه بریزید تو جیب رجوی و راست سنتی .

بابا توجه داشته باشید این فرد ۴۵ سال قبل که در رهبری سازمان بوده تلاش کرده اسلام را نفی کند کاری که همین الانشم عملی کاملا مترقیانه و نیاز جنبش و جامعه است .

این رهی که میروید به داخل جیب رجوی و راست سنتی است .

خجالتم خوب چیزیه والا .

والسلام

خاکزاد

ناشناس گفت...

اقای یغمایی
سانترالیسم دموکراتیک در همه سازملنها یک حرف مفت روشنفکری عدالتخواهانه و ازادیخواهانه بیشترنبودو نیست .در سازمانها اتوریته بصورت کله قندی اعمال میشه ودر رتس کله قند جا برای دونفرهم نیست چه برسه به جمع! نوک کله قند یا همون هرم تشکیلات فقط جا برای یکنفروجود داره ودر مدارپایین تر یکمشت پاچه خوار و درمدار پایینی تر یکمشت پامنبری ساده دلی که قلبشان برای ازادی میطپداما طفلکها گرفتار مدار شده اند و بیهوده برگرد محور انان را میچرخانند و دست به دست میکنند . درزمان رهبری حنیف هم همینطور بود اما کمتر .
در زمان بهرام و شهرام هم همینطوربود و در زمان غلبه فرصت طلبان رجوی چی هم همینطورشد و هست و اتفاقا خیلی هم دریده و خودخواهانه و عیان و دقیقا مانند ولایت مطلقه فقیه بطوریکه رسما یک سیدالنساء درست کرده اند اسمش را گذاشته اند مهرتابان و بقیه را واداربه گشتن برمدار پوشال علیامخدره و....
بهرحال مشکل درجای دیگری است . اگه بهرام و شهرام درشرایط مخفی و مبارزات مسلحانه نمیتونستند برای اجرای سانترالبزم دموکراتیک کنگره برقرارکنند اما رجوی و بانو که در خارج و ۲۰ سال ترک مبارزه مسلحانه و زندگی درخارج چرا کنگره برگزاررنمیکنند ؟ چون عاشق کله قند نشینی هستند چون لدت بخشه و با تمایل قدرت طلبی ادمیزاد حسالی جفت و جوره و چرا که نه ؟!
خود جنابعالی هم هنوز که هنوزه رسوبات ذهنتون بعد از ۲۰ سال هنوز پاک نشده و هنوز با اقوال رجوی و شاهسوندی درباره شهرام و بهرام اظهار نظر میکنید .
خاکزاد

ناشناس گفت...

لذتی که در سانترالبسم است در سانترالبسم دموکراتیک نبست چون هیچ لذتی ببشتر و بالاترازاین نیست که کلیه اختیارات مالی و سیاسی و روابط عمومی سازمان دستت باشه و پامنبری ها برات کف و سوت بزنن و هرچی دلت میخوادبگی اما بقیه حق اظهارنظر نداشته باشن مگر به اذن رهبر ! جمهوری اسلامی هم بنوعی سانترالبستی اداره میشه همه چیز دریدو قدرت رهبر ! از پول تا جون ! از سیاست گذاری تا سرکوب همه و همه به اذن ولی فقیه .

ناشناس گفت...

اپورتونبسم مجاهدین هم تاکتیک هم استراتژی !

کجابودند ان کانونهای شورشی مورد ادعا ! وقتی که گلوله های خصم برسینه جوانان شورشگرعاصی مینشست ؟

ناشناس گفت...

اقای یغمایی

کاملا به نکته درستی اشاره کردید که ادمها ازقبل مرادشون رو انتخاب میکنن و سپس بدون توجه به واقعیتهای تاریخی به دفاع از مراد خود میپردازند و برمنکرش لعنت اما شما هم در بررسی دهه ۵۰ سازمان همین روش را بکارمیگیرید چون ازقبل به شهرام تنفردارید و سپس برعلیه او !

کاش به انچه میگفتیم معتقدبودیم و روش خودرا بطور منصفانه درتمام موارد بکارمیگرفتیم . شهرام یک اشتباه داشت اما صدتا حسن اما شما چون اصولا تاریخ دهه ۵۰ را درزندان از مریدان رجوی ( یعنی دشمنان شهرام و بهرام)اموخته اید محاله بتونید دراین خصوص به واقعیتهای تاریخی برسید . چیزهای تحریف شده ای که درجوانی میره تو مغز ادم عین ویروس سوزاک تا اخرعمر با ادمه درحالیکه همه این اقوال جز حسادت چهارتا ادم فرصت طلب نبوده است . همینطوریکه برای مریم بیوگرافی جعلی مبارزاتی درست کردند ( ماکه اونو خوب خوب میشناسیم و میدونیم از کی و ازکجا اومده ) همونطوری هم تاریخ دهه ۵۰ برای شماها تعریف شده و رفته تو استخونتون  متاسفانه . این همه ازفدایی گفتی و به حق هم گفتی اما هرگز نگفتی که ترور مستشارلن امریکایی دررهبری شهرام و بهرام  به تلافی اعدام ۹ نفر درتپه های اوین بود ... محاله بگی چون مغزشمارو رجوی قبلا خورده .

خاکزاد

ناشناس گفت...

سوزاک سیاسی ریشه و خاستگاه ایده الوژیک داره .
یک توده ای ۹۵ ساله را میشناختم که به رحمت خدا رفته ایشان درسن ۹۵ سالگی میگفت طرح پروستاریکا و تحولات گورباچف ادامه برنامه استالینه!!! و معتقدبود که کیانوری تا اخرین قطره خونش درمقابل نطام ایستاد !!! و معتقدبوداقای خمینی یک ضدامپریالیسته تمام عیاره و معتقدبود که حزب توده میدونه داره چکارمیکنه چون تاکتیسین قهاریه ! اما طفلک به کشتار ۶۷دکه میرسید ازروش میپرید اصن انگارنه انگار که چنین رویداد خونینی دزتاریخ معاصرما وجود داشته و غیره . طفلک به سوزاک سیاسی مبتلا بود .
ویروس نهفته سوزاکش نمیزاشت درباره همه چیز براساس واقعیت سخن بگه یک نهیب درونی همیشه بر افسارش حضورنامریی داشت وان نهیب جیزی نبود جز انچه که در جوانی در کله اش فرو رفته بود .
خاستگاه و اموزشهای ایده الوژیک مغز انسان را به سوزاک مبتلا میکنه یوهو بخودمون میاییم میبینیم ما در رنج و مهنت و سلولیم ویا سرب درسینه در زیرخاک و رهبرمون در نازونعمت و سفر ! سیاسی بودن در ذات بشره اما سیاس بودن در ذات رهبران ! تازگی رسیدم به اینکه در جریانات ایده الوژیک اگر باندبازی و حقه بازی بلد نباشی نمیتونی یک مشتی را مرید خودت کنی اینکار راه داره و تابع شرایط زمانی و مکانی است شرایط که فراهم بشود خیلی راحت کاه به گوه و کوه به کاه تبدیل میشود رازش در فلسفه هستی است . مگرندیدی که درطول تاریخ بی لیاقت هایی بودند که بر لایق ها سوار شدند؟ اخوندهای درپیت و متحجر ادمکش را نمیبینی که چگونه بر شئون زندگی مردم حکم میرانند ؟
تاریخ جریانات سیاسی هم جدا از تاریخ کل نیست .

ناشناس گفت...

طلاب جنایتکاران پس مانده تاریخ بودند که بواسطه جهل دینی ما قدرت را بدست گرفته وبرما حکم راندند .
بدترازان دوران جاهایت مابکد بعنوان اوانگاردهابی ! که روی پشت بام الله و اکبر سردادیم و خمینی را پدربزرگوار ، مجاهد اعظم و سمبل شرف ملی نامیدیم و الان هم خفه شدیم و جرات انتقادازخود نداریم .

ناشناس گفت...

مجاهدین از همین الان ازمردم میترسند چون هنوز واضح نمیگویند که بدنبال جمهوری اسلامی دموکراتیک هستند بلکه راه و بیراه صحبت از الترناتیو دموکراتیک میکنند ویا فقط صحبت ازجمهوری ! از ترس مردم و ازادیخواهان اسلامش را میپوشانند ! اخه اینم شد سازمان مبارز ؟
ته دلش اسلامه اما جرات بروز نداره و به دروغ صحبت از جمهوری خال خالی میکنه! رهبر خودشیفته یک غلطی گفته و شهامت پس گرفتنشم نداره ولی هی با لغات بازی بازی میکنن تا شیره بمالن سر بقیه .
قیام نشان داد که مردم از جمهوری اسلامی و رهبر اسلامی ان عبورکرده اند بنابراین دراینده سیاسی ایران جمهوری اسلامی جایی ندارد بهتراست مواضع قبلی خودرا گچ بگیرند .
به امیدپیروزی دلاوران کف خیابان .
ممد

ناشناس گفت...

اگر بنشینیم خون جانباختگان پایمال میشود پس باید برخیزیم تا ثابت کنیم که ما تصمیم خودرا برای نابودی جمهوری اسلامی گرفته ایم و از دادن جانمان باکی نداریم . پیروزی بدون مبارزه خونین امری ناشدنی است .
ممد

ناشناس گفت...

سانترالبسم در سازمان جاری بود و از دموکراتیسم خبری نبود فقط حرف بود ولی درعمل چنین چیزی وجودنداشت حتی این سانترالبسم نه فقط ازسوی مرکزیت بلکه ازسوی مسئولین هم به افراد تحت مسئولیت اعمال میشد و خیلی هم کیف داشت ( واقعیت اینه که کیف داشت و لذت بخش ) وبخاطرهمین جان سختی میکرد همه بچه ها دوس داشتند کمی رشد کنن تا چند نفر بهشون وصل کنیم و خودشان بشوند مسئول ! بخشی از این تمایل به خاصیت خورده بورژوازی برمیگشت اما امروز دریافته ام که یک بیماری و عقده بود ......
هنوز هم در سازمانها این مکانیزم بشدت عمل میکند و یکی از نشانه های ان رده طلبی است که مسعودو مریم عاشق ان هستند و طبعا برای حفظ ان بایستی اهرمهایی را بکار بگیرید که طبعا منجربه نوعی سرکوب میشود حالا یا با کنف کردن درجمع ویا مارک زدن برای ضایع کردن . نمونه سنتی این مکانیسم در تشکیلات طلاب حوزه است همه دور کون مرجع تقلید میچرخند و عمری را به عشق مرجع شدن در نادانی و جهل سپری میکنند .
حتی بعصی وقتها که چندتا هسته بهمون وصل بود از این قراربه اون قرار و نشست کیف میکردیم ! میگفتیم سازمان گفته و ژست میگرفتیم . خلاصه سازمان بازی میکردیم و کلی کیف میکردیم و طبعا بچه های خولی هم بودیم و شاید بهترین ها بودیم اما ته خط چهارتا مثل خودمون در راس کله قندبودن که سوادسیاسیشون درحد یک کتاب ۴۰ برگی فرهنگ سیاسی بود و چندسال هم سابقه زندان ولاغیر ... خلاصه از کاه کوه میساختیم در شخصیت تراشی . ۲۵ سال طول کشید تا فهمیدم درراس کله قند افرادی قرارگرفته بودن که صلاحیت رهبری نداشتند و ان شد که شد .... هواداران افتادن دردهن هیولای اخوندهای اسلامی و راس کله قند هم فلنگو بست اما با سعارهای توخالی ولاغیر .
ممد

ناشناس گفت...

سانترالبسم در سازمان جاری بود و از دموکراتیسم خبری نبود فقط حرف بود ولی درعمل چنین چیزی وجودنداشت حتی این سانترالبسم نه فقط ازسوی مرکزیت بلکه ازسوی مسئولین هم به افراد تحت مسئولیت اعمال میشد و خیلی هم کیف داشت ( واقعیت اینه که کیف داشت و لذت بخش ) وبخاطرهمین جان سختی میکرد همه بچه ها دوس داشتند کمی رشد کنن تا چند نفر بهشون وصل کنیم و خودشان بشوند مسئول ! بخشی از این تمایل به خاصیت خورده بورژوازی برمیگشت اما امروز دریافته ام که یک بیماری و عقده بود ......
هنوز هم در سازمانها این مکانیزم بشدت عمل میکند و یکی از نشانه های ان رده طلبی است که مسعودو مریم عاشق ان هستند و طبعا برای حفظ ان بایستی اهرمهایی را بکار بگیرید که طبعا منجربه نوعی سرکوب میشود حالا یا با کنف کردن درجمع ویا مارک زدن برای ضایع کردن . نمونه سنتی این مکانیسم در تشکیلات طلاب حوزه است همه دور کون مرجع تقلید میچرخند و عمری را به عشق مرجع شدن در نادانی و جهل سپری میکنند .
حتی بعصی وقتها که چندتا هسته بهمون وصل بود از این قراربه اون قرار و نشست کیف میکردیم ! میگفتیم سازمان گفته و ژست میگرفتیم . خلاصه سازمان بازی میکردیم و کلی کیف میکردیم و طبعا بچه های خولی هم بودیم و شاید بهترین ها بودیم اما ته خط چهارتا مثل خودمون در راس کله قندبودن که سوادسیاسیشون درحد یک کتاب ۴۰ برگی فرهنگ سیاسی بود و چندسال هم سابقه زندان ولاغیر ... خلاصه از کاه کوه میساختیم در شخصیت تراشی . ۲۵ سال طول کشید تا فهمیدم درراس کله قند افرادی قرارگرفته بودن که صلاحیت رهبری نداشتند و ان شد که شد .... هواداران افتادن دردهن هیولای اخوندهای اسلامی و راس کله قند هم فلنگو بست اما با سعارهای توخالی ولاغیر .
ممد

ناشناس گفت...

بابا تقی شهرام در قتل دونفر مستقیم دخالت داشت ( شریف و صمدیه) و دنبال سومی هم بود ( شاهسوندی) اما در قتل بقیه هیچ نقشی نداشت .
بعدا هم اعلام کرد که اشتباه کرده و از اونها بعنوان شهید نام برد چون پوران بازرگان همسر حنیف نژاد به شهرام گفته بود که کشتن شریف اشتباه بود چون شریف به پوران گفته بوده که مارکسیسم را قبول دارم و فقط افتاده بود تو لجبازی ... وقتی جزئیات رو نمیدونید حکم نهایی صادر نکنید . تعجبم که عین آب خوردن میگید شهرام ریخت تو جیب ساواک !!!!!!!!
بابا ساواک ازاینکه مجاهدین مذهبی مارکسبست بشن وحشت داشت همینطور راست سنتی از مارکسبست شدن مجاهدین وحشت داشتند چون میدونستن شهرام بهشون باج نمیده و دیدید که درست درزمانیکه دادگاهی شد هنوز مجاهدین مذهبی امام امام میکردند و خمینی را رهبر انقلاب میدانستند و برای سلامتی اش دعا میکردند و خودشان را فرزندان امام خمینی نام میبردند اما شهرام اهل این حرفها نیود وتا اخرشم ایستاد و تیرباران شد.. جان مادرتان اینقدر با حب و بغض و روایت ها و موضع گیری های فرصت طلبانه رجوی به شهرام نتازید ...
خاکزاد

ناشناس گفت...

عملکرد شهرام طبعا در رابطه با شریف و صمدیه درست نبود اما قضاوت شماها درباره شهرام از اونم بدتره .

ناشناس گفت...

طوری از شهرام حرف میزنید که انگار راستی راستی ازتوکوچه پریده در رهبری سازمان .
او از سال ۴۷ عضو بود قهرمانانه ترین فراراززندان با ۲۰ قبضه سلاح کمری را انجام داد و توان بسیاربالایی در مسائل تئوریک داشت که هنوزم لنگه اش را سازمان مجاهدین بخودندیده . تراب حقشناس میگه وقتی اعلامیه کشته شدن رضا رضایی را خوندم ( شهرام نوشته بود) متوجه یک تحول سیاسی ایده الوژیک شدم که قبلا وجودنداشت از ایه و مایه خبری نبود و دقیقا محتوای اعلامیه چپ بود . جان مادرتان اینقدر بیرحمانه و ازروی حب و بغض برعلیه شهرام نتازید او یک عیب داشت و هزار حسن .

ناشناس گفت...

لطفا رجوی را با شهرام مقایسه نکنید شهرام در اوج خفقان پلبسی ساواک با وجوداینکه عکیش در اختیار کل شهربانی و ساواک و حتی راهنمایی و رانندگی و هتل ها و سینماها و مسافرخانه ها قرارداشت ۵ سال تو ایران مخفیانه در بدترین و خطرناکترین موقعیت زندگی و مبارزه کرد .... رجوی با یه پخ فلنگو بست رفت فرانسه !
درثانی توان سیاسی انها زمین تا اسمون توفیر داشت ... لطفا ناحق مقایسه نکنید .
مخلص ادم منصف

ناشناس گفت...

درود بر یغمایی
تواین مملکت چپ و راست و اصولگرا و اصلاح طلب مزخرفی بیش نیستند تو این مملکت ۳% بی شرف داریم و ۹۷% باشرف ... بی شرف ها سمت حکومتند و با شرف ها مردمند که زیر یوغ فاشیزم دینی و ایده الوژی اسلامی و رهبری طلبی آقا به فقرو فلاکت کشیده شده و ، کف خیابان مبارزه میکنند و گلوله میخورند ولی پیروز نهایی خواهندبود .
ننگ بر بریده چاپلوسان
ننگ بر بریده مزدوران
درود بر باشرف
مرگ بر بی شرف
خاکزاد

ناشناس گفت...

۲ بهمن ۲۵۷۸ ايرانى ۲۲ ژانویه ۲۰۲۰ مسعودعالمزاده پاريس / ۱

*** ریشه های نکبت بهمن بباور من

۱ / نقش مخرب بازار تهران و بورژوازی انگل غیرتولیدی + بخش تولیدی سنتی

این آهنگ مردمی از دوران مشروطه رو ببینید :
آی صنم صنم صنم ، پشت در منم منم
ای گدا نرو نرو ، مستحق منم منم
آی دیم آی دیم آی دیم
دیشب توی ــــ بازار ــــ میگفت آقای ــــ حاجی ــــ
مردیم از این بی پولی و بازار کسادی

ایران داشت روبه صنعتی شدن میرفت و کل جامعه از این بهره مند میشد بجز سه گروه :
بازار، کسبه و تولید کنندگان خرده پا، و آخوند ها که از این دو تای اولی میخوردن. همه جای دنیا از همین مسیر گذشته.برخی از این ها خودشان رو با تحول تازه انطباق میدن، برخی نه. وقتی تحول تند باشه اینها میشن ترمز و سردمدارشون هم آخوندان. در دوران لینکلن اینهابودن که پشت برده داری بودن،تو ایران دوران مشروطه شد شیخ فضل الله نوری، سال ۴۲و۵۷ هم خمینی.
لینکلن، اتاتورک و رضاشاه تونستن "ارتجاع مقابل" رو له کنن، شاه در نهایت نتونست یا نخاست.
تو آمریکا اصطلاحی هست بنام "کمربند انجیلی" (Bible belt) که به ایلت هایی گفته میشه که سخت مذهبی ان و درست همون ایالت هایی ست که در جنگ داخلی هوادار برده داری بودن.
تو فرانسه به این میگن پوژادیسم (poujadisme) از نام پیر پوژاد (Pierre Poujade).پس از پایان جنگ جهانی دوم، ده سال طول کشید تا بازسازیها به نتیجه برسه و چرخ اقتصادی براه بیفته. حدود دهه ی ۶۰ مصرف کلان آغاز شد با فروشگاههای زنجیره ای و سوپرمارکت ها. پشت این "تولید انبوه" راه افتاد چون تولید دستی و تولید خرد جوابگوی مصرف کلان نمی تونست باشه. این شرکتهای غول آسای فروش انبوه، چون سرمایه های میلیاردی در اختیار داشتن، بخش تولید رو هم زیر دست خودشون گرفتن. یعنی بجای ارزان خریدن در برابر حجم بالای خرید، خودشون کارخانه زدن.بجای خرید سد ملیون بیسکویت ببهای نیم دلاروفروش هفتاد سنت، خود کارخونه رو خریدن، تولید کردن ببهای ۱۵ سنت فروختن ۵۵ سنت. ارزانتر با سود دو برابر و حمایت مردم و بویژه اقشار کارگری رو هم داشتن ! بماند که کیفیت غذایی هم بالاتر بود با تاریخ مصرف و بسته بندی بهداشتی رنگی و زیبا و تبلیغ. به بیسکویت و کره و مربا ختم نشد، مبل، کمد، مصالح، سپس خدمات (کاغذ دیواری با نصب، کولر با نصب، کمد با تحویل در محل) ببهای بسیار پایین مناسب برای طبقه متوسط. اینجا خرده بورژوازی شهری و روستایی رفت زیر ضرب. در همه جا جنبشهایی پا گرفت بر علیه این جریان که چون در بنیاد با پیشرفت و منافع مردم کم درآمد در تضاد بود، نمی تونست ارتجاعی نباشه. پیر پوژاد در سالهای ۶۰ در فرانسه سردمدار چنین جنبشی بود که خواسته ی اصلی ش بستن این فروشگاههای بزرگ بود بنام دفاع از خرده فروشها و صنعتگران کوچک.ژان ماری لوپن معروف یکی از نمایندگان حزب پیر پوژاد بوده.تی پارتی در آمریکا هم همین بساطه.
تو ایران هم همین جریان شکل گرفت : بیسکویت داداش زاده، آدامس خروس نشان،روغن قو(درگیری با روغن کرمانشاهی)،هارگاههای آبلیمو گیری مدرن و در اوجش کارخانه ی آبلیمو سازی "یک و یک" در مرغاب شیراز تاسیس شد با آب لیموی یک و یک ومواد غذایی دیگه : کیفیت بالاتر، بهداشتی و دوبرابر ارزانتر.
همه ی اونهایی که رفتن زیر ضرب این تولید انبوه ارزان، پشت خمینی رو گرفتن.به هیچ وجه تصادفی نیست که بالاترین سردمداران جنبش چریکی اسلامی و شهدای والامقام (مقلدان حضرت ایت الله العظمی روح الله الموسوی الخمینی) از دل کارگاه آبلیموسازی دستی ای بیرون آمدن که رفته بود زیر ضرب "یک و یک" : خانواده رضایی.
شهید مهدی رضایی "گل سرخ انقلاب" در دفاعیاتش میگه "رژیم شاه خائنه چون ساواکی ها درب خانه ی حضرت آیت الله خمینی رو آتش زدن".
... و به اسب شاه گفتن یابو !

این ها مرتجع بودن. هم در دید فلسفی، هم در عمل اجتماعی، هم در تولید صنعتی.
من یکی ترجیح میدم مقلد خود میمون باشم تا مقلد خمینی.
این شهید و شهید بازی رو هم بذار در کوزه آبشو بخور. اینها مرتجع بودن. نقطه، سر خط !

​مسعودعالمزاده/​پاريس گفت...

۴ بهمن ۲۵۷۸ ايرانى ۲۴ ژانویه ۲۰۲۰ مسعودعالمزاده/پاريس

۲/اشاره ای به اعتصابات و جلیقه زردهادر فرانسه.درک موضوعات دراشل جهانی، میتونه به ما در درک جامعه ی ایران یاری برسونه، به شرط آنکه گرته برداری نکنیم.
ژاک شیراک، رییس جمهور پیشین فرانسه از آخرین کسانی بود که جربزه ش رو داشت توچشم مردم نگاه کنه و واقعیت تلخ رو بگه، چون مردم دوست دارن دروغ بشنوند.
یکبار گفت "خانمهاوآقایان فرانسوی،دوران استعمارتموم شد"
بیش از دوسده، اقتصاد فرانسه با پولی که از اینور اونور میرسید کوک شده بود.پس از استقلال ویتنام،الجزایروتونس،هزاران هزارکارمند دولتی که در این کشورها بودن، روانه ی فرانسه شدن.برخورد با اینها گاه بسیار بد و توهین آمیز بود.خیلی ها تو بندرها جمع میشدن و اینهارو هو میکردن که "برگردین مملکتتون !". من یه خانم فرانسوی رو میشناختم که از الجزایر برگشته بوده. میگفت "پدربزرگ من مارشال دو فرانس بود [بالاتر از ارتشبد]، به من میگفتن گورتو گم کن برگردالجزایر".
اما دولت فرانسه که نمی تونست چنین چیزی بگه.کارمند دولت رو که نمیشه همینجوری بیرون کرد. پخش شون کردن تو ادارات دولتی که چون نیاز عملی نبود، ریتم کار رو کند کردن تا بتدریج که اینها میرن بازنشستگی، با استخدام کمتر جریان برگرده به روال عادی.برعکس شد.
این کند کاری شد روال عادی تمام دستگاههای اداری و حتا شرکتهای خصوصی. برگشت به "روال گذشته" شد "تحمیل مدیریت و فشار و استرس" ! سندیکاها هم از این استفاده کردن وشروع کردن به عضوگیری برای تحمیل استخدام بیشتر. آمدن "کامپیوتر" و شتاب دادن به کارها شد پارامتر دوم درگیری.
چون کشورهای مشابه، باید بخش دولتی فرانسه متعادل میشد، سندیکاها، بویژه "سه ژ ت" (CGT) شروع کردن به سنگ اندازی.این دوران طلایی سه ژت بود.
یک عدد ساده گویاست : تو فرانسه کم و بیش %۶ تا %۷ کارکنان عضو سندیکاهستن، اونهم بیشتر در بخش دولتی. ۲۳% از اینها عضو سه ژ ت اند(که بسیار افت کرده).این میشه دو درسد کارکنان (ونه دو درسد مردم فرانسه، چون کشاورزها، صنعتگران خرده پا، مشاغل آزاد،کارفرما هاو... جزو "کارکنان" به حساب نمیان). یعنی سه ژت (وابسته به حزب کمونیست) در بهترین حالت، نماینده ی یک درسد مردم فرانسه ست.یک سال تمام این جلیقه زردها همه رو ذلّه کردن، هر روز درگیری با پلیس و اعتصاب و تظاهرات. هدف شون هم بباور من این بود که تنها یه نفر در درگیری با پلیس کشته بشه تا اینو علم کنن برای شورش. اونها هم حواس شون جمع بودوتیرجلیقه زردها خورد به سنگ.
به این جلیقه زدرها گفتن "اگه شماها، خاسته برحقی دارین، تو انتخابات شرکت کنین !". لیست انتخاباتی دادن و آماری که دادم (یه درسد) تاییدشد : کم و بیش نیم درسد رای آوردن. آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهارهیچی. آبرو براشون نموند. جلیقه زرد دود شد رفت هوا.
حزب کمونیست که کارش تمومه. ۲ درسد دست بالا، با ائتلاف با ملانشون و چند تا گروه دیگه شدن ۶ درسد، که حالا جداشده ن. ماه مارس انتخابات بعدی ست و خاهید دید که اینها به پنج درسد هم نخاهند رسید (که پایین ترین درسد برای رسمیت و مشروعیت سیاسی ست).
تمام این بساط اعتصاب برای اینه که همین چارتا کارمند دولت که کارت سه ژت دارن رو نگه دارن با ادعاهای کشک،غیر منطقی و غیرمشروع، اونهم در شرایطی که فرانسه از دید اقتصادی در سطح جهانی و اروپا وضع بدی داره. ۲۸۰۰ میلیارد یورو بدهی خارجی. تا دوسال پیش سازمانهای بررسی اقتصادی (چون Standards and poors) به فرانسه نمره AAA میدادن، یعنی عالی = وام با بهره ی یک درسد. سال پیش این ارزیابی رسید به AA = وام با بهره ی ۵ر۴ درسد. تنها بهره ی این ۲۸۰۰ میلیارد نخستین ردیف بودجه فرانسه ست (بالاتر از بودجه ارتش، خدهات درمانی یا اموزش و پرورش). این اعتصابات داره کمر اقتصاد فرانسه رو می شکنه. مجله ی لوپوئن (Le Point) این هفته که پیش رومه رو جلدش تیتر زده
Comment la CGT ruine la France
چگونه سه ژ ت دارد فرانسه را به خاک سیاه می نشاند.

بخش بسیار بالایی از این قرض خارجی، جمع شدن لایه به لایه ی همین اعتصاباته. نمونه ش که خود من بودم و دیدم، اعتصاب کارگران بندری (Dockers) در جنوب فرانسه بوددر سال ۱۹۸۶ تا ۱۹۸۷ که ۲۲۰ میلیارد فرانک به اقتصاد فرانسه ضرر زد (که به پول امروز با حساب تبعاتش میشه کم و بیش ۱۵۰ میلیارد یورو). این اعتصاب با پول کا گ ب راه افتاد که از طریق یک مامور کاگ ب در پاریس به هانری کرازوکی (Henri Krasucki) سرکرده ی سه ژ ت وقت داده شد که گرفته بوده و رسیدش رو هم امضا کرده بوده ! فتوکپی این رسید در مجله ها چاپ شد و کرازوکی محترمانه، ببهانه ی "سلامتی" گورش رو گم کرد

رفرانس
https://fr.wikipedia.org/wiki/Henri_Krasucki

این هم چند خط از سندیکای کا گ ت در فرانسه

ناشناس گفت...

اینکه ترجیح میدی مقلد میمون باشی تا ایت الله خمینی ایکاش در دهه ۴۰ و ۵۰ روشنفکران مذهبی ما اعم از چریکش تا رفرمیستش بهش میرسیدند .
مرسی

ناشناس گفت...

بریده مزدوران ( قلم زنان و پامنبری های خامنه ای)
بریده چاپلوسان ( قلم زنان و پامنبری های رهبرعقیدتی)
اولی کهرش سرکوب جنبس جوانان شورشی است
دومی کارش تفرقه در جنبش جوانان شورشی است
ته خط ازیک جنس ایده الوژیک درپایه ها هستند .
زنده باد مبارزه ملت ایران در مسیر سرنگونی و ایجاد جمهوری پارلمانی .

​مسعودعالمزاده/​پاريس گفت...

آقایان سعید بهبهانی، اسماعیل وفایغمایی

با شادمانی بسیار از از سربازگیری دوباره ی این برنامه ها درمیهن تی وی

مسعود عالمزاده پاریس

محمود گفت...

تبریک بخاطر بازگشتتان به میهن تی وی.

ناشناس گفت...

سی خرداد سال شصت آخرین فرصت تصمیم گیری و انتخاب بین مبارزه کردن و مبارزه نکردن بود و رجوی مبارزه نکردن را انتخاب کرد. مبارزه بها داشت. باید می ایستاد و هزینه اش را می داد. اما ترجیح داد که فلنگ را ببندد. بعضی اوقات مبارزه ی اصولی شلیک نکردن است. تحویل دادن اسلحه است. وقتی که آمریکا سازمان را خلع سلاح کرد، رجوی از قول یکی از عاملان رژیم در سال شصت گفت: مجاهد بی سلاح از مجاهد با سلاح خطرناک تر است.
بله این جمله می توانست درست باشد.اگر در کشور خودت خلع سلاح می شدی و در زمان مناسب(سال ۱۳۶۰). پس دو عامل زمان و مکان را باید در نظر گرفت. زمان مناسب و مکان مناسب. نه در عراق و نه در سال ۱۳۸۲ و نه توسط یک نیروی سوم و بالاجبار.
رجوی اسلحه اش را سال شصت به خمینی تحویل می داد. سپس در خیابان می نشست و می گفت: مطالبه داریم، آزادی می خواهیم. البته این کار بها داشت:زندان و رنج و شکنج.
اما این زندان و رنج و شکنج، در مسیر درست قرار داشت و در نهایت به بار می نشست.مسیری که او برگزید هم زندان و رنج و شکنج داشت. اما این رنج و شکنج در مسیری غلط واقع شده بود و بی بار و بی ثمر. یک معتاد هم رنج می کشد اما رنجی که او می کشد پیش برنده نیست. رشد دهنده نیست. رنجی است که فقط فرسودگی و مرگ را به ارمغان می آورد. یک گیاه هم در هنگام رشد رنج می کشد. رنج گیاه، همان بهایی است که برای رشدش می دهد. رنجی رشد دهنده و ثمربخش است.
رجوی اگر در سال شصت سلاح های سازمان را به خمینی می داد و بعد مبارزه ای اصولی در پبش می گرفت، می توانست بگوید که مجاهد بی سلاح از مجاهد با سلاح خطرناک تر است.
مبارزه ی مسلحانه ای که او شروع کرد، در واقع فرار از مبارزه بود. حالا دیگر بعد از گذشت این همه سال در این مورد تردیدی وجود ندارد.
شایان

ناشناس گفت...

چرا هنوز فکر می کنید در سی خرداد شصت جمعیت عظیمی به خیابان آمده بودند؟ فرض کنیم ششصد هزار نفر آمده بود. چند درصد جمعیت آن زمان تهران می شود؟ چند درصد نیامده بودند؟ به سختی می توان باور کرد که از بین کسانی که به خیابان نیامدند تعداد زیادی بی طرف بوده اند. چون در آن زمان فضا به شدت دو قطبی بود و بی طرفی معنای چندانی نداشت. فکر نمی کنم کسانی هم که به خاطر ترس نیامده بودند تعدادشان زیاد باشد. چون فضا انقلابی و پر شور بود و مردم هم سیاسی بودند. پس می توان نتیجه گرفت کسانی که نیامده بودند همراه و موافق خمینی بودند. ما عادت داریم فقط نک دماغمان را ببینیم. انگار فقط کسانیکه به خیابان آمدند و با نا بودند آدم بودند. تحلیل عمیقی نمی توانیم بکنیم. همین الآن رژیم بدای ۲۲ بهم دو ملیون به خیابان می آورد. اما دو ملیون نسبت به چی؟ جمعیت تهران ۱۲ ملیون است.۱۰ ملیون در خانه می مانند.
تازه اوضاع تهران اینگونه بود. در شهرستانها و روستاها که ملا اصلی رژیم بود اوضاع اساسا متفاوت بود و سازمان طرفدار چندانی نداشت. بنابراین می بینم که در تحلیل ها شما ایران را تهران فرض می کنید و تهران را هم قشر متوسط و بالای شهر. وگرنه اگر کلیت ایران را در نظر بگیرید سازمان در برابر فیلی مثل خمینی یک مورچه هم نبود.

عادل

ناشناس گفت...

رهبری یا بهتر بگویم متحد کننده نداریم اقا اعضا قمپزوسیون چه کسانی هستند شیر همیشه خونخوار؟ که خیانت اش به ملت و اعضا از شمار خارج است که فیلم هایش از پول گرفتن ازحزب بعث عراق کرنش برای دو دیکتاتور خمینی و صدام موجب اتزجار است و در یک قلم سی سال به عراق چسبیده بود و در حالیکه خودش در سوراخ موش قایم شده بود مردم بی چاره اش را در مقابل حملات وحوش رژیم همانند سال شصت دست خالی گذاشته بود؟
رضا پهلوی که قدرت مدیریتش صفر است و مطمئنا هرروز به بخت بدش که فرزند پادشاهی بوده لعنت میفرستد؟انسان بدی نیست اما بی عرضه است و مرد سیاست نیست
چپ کمونیست و فدایی و.. که پیر شده اند و در پناه امپریالیسم دلشان خوش است به دورهمی های چند نفر با اجیل و ودکای روسی و اگر نبود شرابی ارزان و مجمع های خالی و شکست خورده؟
حشمت طبرزدی که با بلند کردن موهایش در خارج کشور خواست اپوزوسیون شود و هنوز برایش شیره از جماران میرسد؟
گنجی و سروش و چه و چه که بریده و نبریده اند از جمهوری اسلامی و سایر اپوزوسیون صادراتی؟
یا احزاب تجزیه طلب که تنها دغدغه شان تکه پاره کردن وطن و کوک زدن این تکه ها به غربت است؟
57 و خمینی درد داشت گرمایش که بعد چند سال از سر مردم رفت تازه فهمیدند چه دیوی را به خانه راه داده اند امروز ملت بیدارتر‌اند خوشبختانه یا بدبختانه اعتماد نمی‌کنند نه اسلام مدرن میخواهند نه شورش کارگران ازادی میخواهند و حق ورود به دنیایی که چهل سال است از انها سلب شده

ناشناس گفت...

مسعود و مریم انسانهای خوبی هستند؟ اینها با چهار پنج هزار زیر دستشان چه کردند جز دیوار کشی و فرم پوشی و قطع ارتباط و یک کلام ساخت مزرعه حیوانات؟ مردم برای مسعود پشیزی ارزش قائل نیستند چه برسد به مریم که از خوش حادثه و به موجب قیافه‌اش ترفیع گرفت مریمی که تا سال 61-62 نه سر پیاز بود و نه ته پیاز و تا سالها بعد هم جز هم نشینی کنار مسعود زدن لبخند و پریدن به منتقدان درون تشکیلات وظیفه ای نداشت قدر ارزن از سیاست نمی فهمد
دوست گرامی همین سیستم کشف مسئول شاخص مسعود در سال 68 هم بکار افتاد و اینار در المان و خانم زیبایی به نام ف.الف که تا قبل این ماجرا یک هوادار نسبتا ساده بود و تا قبل از این هم به منطقه نرفته بود تنها چهار سال بعد طوری پیشرفت که از مسئولین اول سازمان هم شد! در حالی که چند ده خانم شایسته تر و قدیمی تر از ایشان برای این سمت وجود داشت!اینبار اما سیستم مقدس سازی مسعود ایرادی داشت ف.الف برخلاف مریم باهوش بود و سخنوری بسیار ماهر هرچند تمام اینها را بطرز هیستریکی در راه بزرگنمایی مسعود بکار می گرفت و در یکی دوسال چنان اقبال یافت که مریم در شش سال نیافته بود و مریفت تا خدای کوچک دیگری شود و اش انقدر شور شده بود که همگان به این نتیجه رسیدند که فقط افرادی در حد قیافع مریم و خواهر ف میتوانند به مقلام ملازمی رهبری دست یابند اما اینجا مریم بود که ترمز مسعود را کشید که یک خدا و یک رئیس جمهور کافیست و برادر اگر طالب ان کار دیگر! است میتواند در خفا هم انجام دهد که نتیجه شد حرمسرا و رقص رهایی و چه و چه
ف.الف هنوز در اشرف است هرچند پس از مدتی از ان مقام تقدس اهدایی پایین کشیده شد و شاید هم بقول هم مسلکان ارپیجی هم خورد اما هیچ وقت از لطف و مرحمت رهبری بی نصیب نماند و همچنان تا مدتها ها سوگلی برادر بود و تشکیلات و تجهیزات خاص‌الخاصی هم برای خودش در سازمان داشت

ناشناس گفت...

اقای یغمایی
دراخرین برنامه تان در میهن تی وی مجری برنامه رسما کولبران زحمتکش و مظلوم کرد را قاچاقچی مواد مخدر جا زد و شما هم مانند بز اخفش نگاه کردید و گوش کردید ! ایا واقعا ارزشش را دارد که شخصیت انسانی و روشنفکرآگاه و ازادیخواه خودرا با شرکت دربرنامه یک مجری معلومالحال آلوده و لجنی کنید ؟ اگر اری ؟ شمارا بخیر مارا بسلامت .
خاکزاد

سارا.سارا گفت...

آقای یغمائی عزیز باعث افتخارید واقعا کار شما بی نظیر است. همیشه منتظر برنامه های شما هستم

بهروز. الف تهران گفت...

زنده باشید جناب یغمائی و بهبهانی برنامه ها بسیار جالب است بخصوص برای نسل جوانی که میخواهد بداند

ناشناس گفت...

آقای یغمایی،
آیا شما در مورد مرگ کریمپورشیرازی صحبت کردید؟ من به طور خاص میخوام بدونم آیا اشرف پهلوی نقشی داشت؟ اگر صحبت کردید، لطفأ مرا ارجاع بدید به گفتارتون، و اگر نه، لطفأ این موضوع را در یکی از جلسات آینده پوشش بدید.
رضا م

‏«قدیمی ترین ‏‹قدیمی تر   ‏201 – 290 از 290   ‏جدیدتر› ‏جدیدترین»