۹ آبان ۲۵۷۹ ايرانى ۳۰ اکتبر ۲۰۲۰ مسعودعالمزاده پاريس
دستم خورد به الپریز، البرق السه فاز ازم پرید و الجبرییل اینرا به من اینجوری وحی کرد :
سورهٔ الحساب مئة وعشرة = سوره حساب ۱۱۰
الکوفید ! = کووید ؟ ما الکوفید ؟ = کووید چیست ؟ و ما ادریک ما الکوفید = چه دانستی که کووید چیست ؟ و هو الفیروس المبید = آن ویروسی است کشنده و ان یضرب فی الحلق العمیق = که میزند به ته حلق لقد انذرناك بالإلكتروني البريد = ما شما را با ایمیل با خبرکردیم و ماذا تقول الحمیق ؟ = چرا داری دری وری میگی ؟ لان اکلت آش الرقیق = چون آشی خوردم از نوع آب زیپو و ان بطني يصدر ضوضاء = بدرستی که اشکم ام دارد قاروقور میکند
هرکی مومنه پول هاش رو بریزه به حساب ۱۱۰ خود من تا پس از خلاص شدن از این جهنم زمین یکراست بره بهش !
۹ آبان ۲۵۷۹ ايرانى ۳۰ اکتبر ۲۰۲۰ مسعودعالمزاده پاريس
من از همون بچگی تخم جن بودم. ۵ سالگی گذاشته بودندم مدرسه و سر درس عمه جزو حالم گرفته بود که زورکی باید چرت و پرت بلغور میکردیم. این عمه جزو رو ورمیداشتم و این آیه "و ان ربهم بذنبهم لخبیر ..." رو نشون بقیه میدادم "اینو نمی تونم بخونم" تا میگفت "بذنبهم ..." تقی میزدم پس کله اش و درمیرفتم. مگه مرض داری ؟ خوودت گفتی بزن بهم !
۳ نظر:
۹ آبان ۲۵۷۹ ايرانى ۳۰ اکتبر ۲۰۲۰ مسعودعالمزاده پاريس
رکوع و سجود چیه، ماکه رو بتو و پشت به قبله ولو شدیم !
ما ایمان آوردیم بتو ای نازنین !
ای دردوبلات بخوره تو سر آخوند جاکش شیعه زخم اثناعشری و مفتی مفت خور سنی و نیز آخوندهای بی عمامه.
اشهد ان ....
۹ آبان ۲۵۷۹ ايرانى ۳۰ اکتبر ۲۰۲۰ مسعودعالمزاده پاريس
دستم خورد به الپریز، البرق السه فاز ازم پرید و الجبرییل اینرا به من اینجوری وحی کرد :
سورهٔ الحساب مئة وعشرة = سوره حساب ۱۱۰
الکوفید ! = کووید ؟
ما الکوفید ؟ = کووید چیست ؟
و ما ادریک ما الکوفید = چه دانستی که کووید چیست ؟
و هو الفیروس المبید = آن ویروسی است کشنده
و ان یضرب فی الحلق العمیق = که میزند به ته حلق
لقد انذرناك بالإلكتروني البريد = ما شما را با ایمیل با خبرکردیم
و ماذا تقول الحمیق ؟ = چرا داری دری وری میگی ؟
لان اکلت آش الرقیق = چون آشی خوردم از نوع آب زیپو
و ان بطني يصدر ضوضاء = بدرستی که اشکم ام دارد قاروقور میکند
هرکی مومنه پول هاش رو بریزه به حساب ۱۱۰ خود من تا پس از خلاص شدن از این جهنم زمین یکراست بره بهش !
۹ آبان ۲۵۷۹ ايرانى ۳۰ اکتبر ۲۰۲۰ مسعودعالمزاده پاريس
من از همون بچگی تخم جن بودم. ۵ سالگی گذاشته بودندم مدرسه و سر درس عمه جزو حالم گرفته بود که زورکی باید چرت و پرت بلغور میکردیم. این عمه جزو رو ورمیداشتم و این آیه "و ان ربهم بذنبهم لخبیر ..." رو نشون بقیه میدادم
"اینو نمی تونم بخونم"
تا میگفت "بذنبهم ..." تقی میزدم پس کله اش و درمیرفتم.
مگه مرض داری ؟
خوودت گفتی بزن بهم !
ارسال یک نظر