کجاست همانندی تو با رامش؟
اسماعیل وفا یغمائی
کجاست همانندی تو
کجاست همانندی تو ،
با آنکه از عشق می خواند
***
از خود میپرسم خاتون
از پس هفت در بسته بر دیوارهای هفت حصارت
از تو میپرسم
اگر چه میدانم به یاوه میپرسم
کجاست همانندی تو
با آنکه دهانش رامشگاه آوای عاشقی بود
و گوشهای عاشقان آرامشگاه صدایش
کجاست همانندی آئین تو
چهره تو؟
خدای تو؟
منش تو؟
اسماعیل وفا یغمائی
کجاست همانندی تو
کجاست همانندی تو ،
با آنکه از عشق می خواند
***
از خود میپرسم خاتون
از پس هفت در بسته بر دیوارهای هفت حصارت
از تو میپرسم
اگر چه میدانم به یاوه میپرسم
کجاست همانندی تو
با آنکه دهانش رامشگاه آوای عاشقی بود
و گوشهای عاشقان آرامشگاه صدایش
کجاست همانندی آئین تو
چهره تو؟
خدای تو؟
منش تو؟
جامه تو
صدای تو
کجاست همانندی او که ترانه خوان عشق بود
با تو که عشق را به خواری کشاندی
کجاست همانندی او که ترانه خوان عشق بود
با تو که عشق را به خواری کشاندی
و باگیسوان لیلی مجنون را به دار کشیدی
و با دهان فرهاد به چهره شیرین تف کردی
با تو که در هر قدمت
قلبی بر صلیب میخکوب شد
و سالهاست سالهاست سالهاست
با تفسیر نوین خود
عشق را با شهوت خام یکسان دانسته
با تو که در هر قدمت
قلبی بر صلیب میخکوب شد
و سالهاست سالهاست سالهاست
با تفسیر نوین خود
عشق را با شهوت خام یکسان دانسته
به تمام غزلهای عاشقانه جهان
در سودای قدرت تف کردی
عاشقانرا در پشت قلبهاشان
به زنجیر کشیده ای
و زن و مرد را بی عشق
به نرینه – مادینه نئندرتالهای تراز مکتب
تبدیل کرده ای
***
در تسلیتخانه تو
تسلیتنامه های بکر در قفسه هاآماده اند
عاشقانرا در پشت قلبهاشان
به زنجیر کشیده ای
و زن و مرد را بی عشق
به نرینه – مادینه نئندرتالهای تراز مکتب
تبدیل کرده ای
***
در تسلیتخانه تو
تسلیتنامه های بکر در قفسه هاآماده اند
چاپگران نفس نفس زنان
و ماشینهای چاپ تلق و تلوق کنان
وصیت نامه ها را آماده کرده اند
تنها جای اسامی باید پر شوند
تنها جای اسامی باید پر شوند
جای تبریک و عشق خالی است
تنها باید در انتظار جنازه ای بود تا تسلیتی گفت
تابوتی در راه است
کسی مرده است
برخیز و بنویس و دهان باز کن
اما کجاست همانندی تو با مرده ای که زنده است
تابوتی در راه است
کسی مرده است
برخیز و بنویس و دهان باز کن
اما کجاست همانندی تو با مرده ای که زنده است
در عشق و بوسه زنده است
متن ترانه زوج از ترانه های رامش
متن آهنگ زوج از رامش
متن آهنگ زوج از رامش
منو تو یه زوج عاشق عاشق زندگی هستیم
خیلی وقتی که به پای عشق همدیگه نشستیم
هوای خونه برامون بهترین هوای بودن
شعر زندگی برامون بهترین شعر سرودن
خیلی دوست دارم شبارو
چون تو برمیگردی خونه
روزها که تو نیستی یادت
توی دل من میمونه
روزهایی که بیتو بودم
به حساب من نمیاد
بیتو بودن دیگه حتی
توی خواب من نمیاد
با لباسی از گل یاس
توی خونه ات اومدم من
موندمو همیشه خوندم
با تو شعر با تو بودن
خیلی دوست دارم شبارو
چون تو برمیگردی خونه
روزها که تو نیستی یادت
توی دل من میمونه
اگه از اون روزهای خوب
خیلی ساله گذشته
اما باز هوای خونه
برامون مثل بهشته
حاکم قلب ما عشقه
دلامون پر از امید
ه چشم تو منو میبینه
چشم من جز تو ندیده
خیلی دوست دارم شبارو
چون تو برمیگردی خونه
روزها که تو نیستی
یادت توی دل من میمونه
روزهایی که بیتو بودم
به حساب من نمیاد
بیتو بودن دیگه
حتی توی خواب من نمیاد
با لباسی از گل یاس
توی خونه ات اومدم من
موندم و همیشه خوندم
با تو شعر با تو بودن
خیلی دوست دارم شبارو
چون تو برمیگردی خونه
روزها که تو نیستی
یادت توی دل من میمونه
۱ نظر:
جیبهایت،جزوه هایت را می جویند
مبادا گفته باشی دوستش می داشتم
رویاهایت را باید به" برادر" نوشته باشی
تا در حوض کوثر" خواهر" غسل هفتگی شوی
جمجمه ات را در دیگ بر تنور انقلاب هفت جوشان کنند
تا مبادا شبحی از خواهری در پمپ بنزین در آن ماسیده باشد
بهاران بر درختها علامت آشیانه ممنوع
تا مبادا جفت کوکویی آشیانه بر پا کنند.
نگاهت را می پویندتا مبادا گرده افشانی گلی را دیده باشی
اینک پتیاره ای بزک کرده کلاش بر کف بر هر یگانی ایستاده است
تا نام رسول " فراری شیر بزدل" را در قلبی به نام سکه عشق قالب کند.
شرمتان باد ای نر و ماده حقیر آلوده به غبارهای غار تاریک حرا
ننگتان باد ای وارثان آلوده به گرد و غبار تازیان سارق کسری.
شمایی که عشق را به نوارهای کاست " سکسی" بازارهای دست دوم فروشی، انقلاب کرده اید.
شما بیشرمان نه عشق، نه زندگی، نه ازادی و نه و نه و.. هستید.
که بل رو نوشتی از پوزه هیولایی ۱۴۰۰ ساله در حجره ای در شهر نامقدس " قوم " هستید.
ارسال یک نظر