دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۳۹۹ دی ۲۵, پنجشنبه

.ایمان سلیمانی امیری گفتارها. دین شناسی.

پرسش و پاسخ(برنامه سوم، بخش اول

پرسش و پاسخ(برنامه سوم، بخش سوم)

۱۳ نظر:

محمود گفت...

جناب سلیمانی با درود و احترام.
محترمانه عرض کنم؛ به نظر بنده شما و امثال آقای ایجادی سوراخ دعا را گم کرده اید.
اگر واقعا میخواهید به ریشه بپردازید باید:
1. به کیف های پر از پول در حد میلیارد دلاری عربستان برای تولید طالبان و القاعده و داعش اشاره کنید.
2. باید به سازمان اطلاعات پاکستان که در گردآوری و سازماندهی مخوف ترین شبکه سازماندهی مذهبی جهان فعال بوده و هست اشاره کنید.
3. باید به سازمان های اطلاعاتی که در پوشش اطلاعات و همراهی با عملکرد آنها و دولتهای آمریکا که بارها در سازماندهی گروههای اسلامی اعتراف کرده اند اشاره کنید.
4. باید به حمایت جهانی برای روی کار آوردن و حمایت موذیانه از ملایان حاکم بر ایران اشاره کنید.
شما با فحاشی به محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین عملا دارید رد(ریشه های اصلی) را گم میکنید و آدرس غلط میدهید.
به همان میزان که از "خروش انقلابی مجاهد خلق" (هر چند نیروهای پائین این سازمان بهای سنگین دادند و نه رهبران عر و تیز کن اروپا نشین) ولی این ماعده آسمانی برای آخوندهای حاکم برای تثبیت حاکمیتشان و قلع و قمع تمام روشنفکران بود.
بیشترین جریانی که از این خروش شجاعانه؟! شما و امثال آقای ایجادی علیه "اسلام عزیز!" استقبال میکند حکومت شیادان آخوندی است. زیرا اینها همه هیمه یارگیری این روباه صفتان از لایه های پایین جامعه و به خدمت گرفتن آنها در جهت مطامع خودشان خواهد شد.
من سالیان سال سلاح حماقت بدست گرفتم و ظاهرا علیه آخوندها جنگیدم، ولی این کار عملا در خدمت آخوندها عمل کرد(متاسفانه دیالکتیک پدیده بر خلاف حس و هیچان ما عمل میکند). این را امروز ساده ترین تحلیلگر صادق سیاسی هم فهمیده. چیزی که زمانی به نظر مبارزه قهرمانانه دیده میشد امروز مثل روز روشن است که ضدترقی و ضد منافع کلی مبارزات مردم ایران عمل کرده.
شما می توانید به خود برای این خروش شجاعانه تان علیه اسلام غرق در شادی و سرور شوید و از مرحبا گفتن های پامنبری های خود غرق در شعف شوید. شما حتی میتوانید با نام بردن از یک خانمی که برای خودش اسمی به هم زده، مخاطب جذب کنید و از مبارزه خودتان خوشحال و مفتخر باشید. هرچند به نظر این عمل شما ریشه یابی تاریخی است و ظاهرا هم گفتاری منطقی را پشتوانه خود قرار داده، ولی از این عمل از نظر بنده چیزی جز آوانتوریسم(مدل روشنفکری) نیست و دودش در چشم جنبش اجتماعی مردم ایران خواهد رفت.
مذهب یک باور است هر چقدر هم مذخرف باشد باور برخی مردمان است که نا آگاهند و تا زمانی که سیستم استثمارگری و سود جوی سرمایه داری حاکم است آن را تغذیه و در جهت مطامع خود پروار میکند.
اورانیوم سالها در زیر زمین مدفون بود ولی کاری به کار بشر نداشت. سرمایه داری وحشی و هار آن را تبدیل به بمب اتم و پشتوانه تعرضش به تمام جهان کرد. آیا مشکل اورانیوم احمق ،بیشعور و ضدبشر است که دارای خاصیت تشعشع اتمی است؟!
هزاران پدیده را می توان مثال زد که در ذات خود می توانند ضدبشر عمل کنند، چاقو، سلاح، باکتری، کامیون، هواپیما و حتی یک سنگ بی زبان. آنچه آنها را خطرناک میکند ذات همراه خطر آنها نیست، بلکه اراده فاسد، کثیف و ضدانسانی است که آن ار جهت ضدانسان بکار میگیرد.
اسلام، یهود(که از نظر ضدبشر بودن حتی خطرناک تر از اسلام است و امیدوارم مطالعه کرده باشید)، مسیحیت، ناسیونالیسم و همه باورهای انسانی در ذات خود عناصری دارند که میتوان علیه تمام بشریت آن را بکار گرفت، هنر در بی خاصیت کردن و خنثی کردن آن است نه پاک کردن آنها که عملا غیرممکن و بعضا خطرناک تر است.
مشکل جهان جریان های فاسد سودجویانه ای است که از این باورها (که بعضا صدها سال هم کاری به کار کسی نداشته) تشکیلات مخوف تروریسی و همدستان شیاد سیاسی کار همانند آخوندها را تقویت میکنند که ستون پنجم سرمایه داری در چپاول جهان و جلوگیری از توسعه جوامع شوند.
دوست گرامی؛ از نظر من سوراخ دعای شجاعت را اشتباه گرفته اید. این روش نه هیچ معتقدی را بی اعتقاد میکند و نه هیچ بی اعتقادی را بی اعتقادتر. تنها فایده آن تقویت شرورترین جریانهای سازماندهی شده و به شدت دارای امکانات مالی، برای سوء استفاده از معتقدین ناآگاه است.
درستی هر کار و روشی را باید از نتیجه نهایی آن شناخت نه از حس و هیچان لحظه ای و رضایت و انبساط خاطر شخصی.

مسعودعالمزاده (ارسلان)/پاريس گفت...

۱۲ بهمن ۲۵۷۹ ايرانى ۳۱ ژانویه ۲۰۲۱ مسعودعالمزاده (ارسلان) پاريس / ۱

۱ ای وای که این بیماری نکبت ۵۷ رو به درمان نمیرود و به بهمن که میرسد دوباره عود میکند.هنرسرمایه داری "بهره بری بهینه از شرایط" است ونه ایجاد آن. باز رفتیم توفاز مبارزه ی زرت سرمایه داری و زرت امپریالیستی.کسی خوشش بیاد یا نیاد،سیستمی بهتراز سرمایه داری برای سازماندهی اقتصاد(که نبض زندگی روزمره است) درست نکرده. ۷۲ سال پس از انقلاب روس، یک قرن پیش از آن و ۳۳ سال پس از سقوط جبهه "شرق" کم و بیش ۶۰ یا ۷۰ مدل غیر سرمایه داری تست شد : مدل روسی سخت،مدل روسی نرم، مدل روسی کمونیسم سرمایه داری، مدل مائو، مدل انورخوجه، تیتو،کامبوج،مدل محمد زیادباره (که یک شبه پرچم روس راداد پایین و پرچم آمریکاراکشیدبالا)،مدل چک ... همه رنگی اش را دیدیم. همه اش با مخ خورد زمین.
اگر کسی ادعای بهتری دارد،ما مخلصش ایم،تزت رو کتاب کن تاماهم بخندیم.نیست،اگر شدنی بود از من و شمازبل تر هاکرده بودند.جان ناش (John Forbes Nash)ریاضیدان چند نقطه ضعف در نظام بانکی پیداکردوبا استفاده از تئوری بازیها طرحهایی داد برای پیشگیری از سقوط بازارهای ارز.به اش جایزه نوبل دادند.ماگوشمان ازادعا پره،طرح بده،استدلال کن،ببر یک جایی تست کن،ده تا جایزه نوبل بگیر
نمونه : چپ های فرانسه متخصص حرفهای سد من یک غازندوادعاهای کشکی وانتقادآب زیپویی.تادلت بخواهد در باره ی پول و اسکناس وبهره روده درازی کرده اند.بعداز سالها طرحی رااجرایی کردندبرای"پول محلی" که اسکناسی است برای خرج شدن در محدوده جغرافیایی محدود برای ایجاد اشتغال در محل.دانستن اش بدنیست که در پاریس و حومه پولی هست بنام "هلو" (pêche) که درست مثل یورو اعتبار داردکه دربرخی جاها(مثل شهر Montreuil)،برخی مغازه هادر پاریس(که چپ ها در آن "سرمایه گذاری" کرده اند)استفاده میشود.این شوخی نیست،(pêche)اسکناس معتبراست.چرا دولت فرانسه این کار را می کند ؟ برای تست موضعی یک طرح اقتصادی که اگر جواب داد بروند پشت بقیه اش.

۲ بجزچندکشور که پولشان از دلارهای نفتی میاید،بقیه نتیجه زحمت شان رامی برند.حسودی درد بدی است.دوست فرانسوی ای داشتم که سه تا شرکت داشت.هر روز ــــ نه گه گاه ــــ هر روز، سه ساعت پیش از کارگرانش پشت میز کارش بودوسه ساعت پس از آنها شرکت را ترک میکرد. این جمله شاهکار را داشته باش : "تو مجله های شیک،خبرنگارها عکس میلیاردرهاروتو تعطیلات وقایق تفریحی نشان میدهند،اما ساعت سه صبح که اینها دارند کار می کنند،خبرنگارتو رختخوابش داره غلت میزنه".برو تو مراکز صنعتی پشت کالیفرنیا یا ولیزی(Vélizy)در فرانسه یا اشتوتگارت آلمان ببین ساعت چهارصبح چقدر چراغ روشنه.اینجا دارندکار می کنند.موفقیت ثمرزحمت است. سرمایه داری تنها پول نیست،زحمت هم هست.حتاامروزهم در آلمان وقتی کسی رابه شام دعوت می کنند میگویند (Komm bei uns Brot essen) بیا خانه ما نان بخور.اما صبحانه آلمانیها شاهانه است. چرا ؟ چون برای کار سخت باید خوب خورد.یک آلمانی برابر ۲۷ چینی (و ۹۵ ایرانی) تولید می کند.نفت هم ندارند.سرمایه داری بد ؟ قبول، شما سیستمی پیشنهاد کن که درعمل مردم با اشتیاق (و نه با دستوراز بالاوحقنه فیدل) بادل و جان بیشتر کار کنند.تست کن،اگرجواب داد، نه بر پدرمن،بر خودم لعنت اگر نیایم پشت قضیه.


۳ این جریان ۲۲ بهمن و نکبت آن کار سرمایه داری نبود.عمو یادگار،خوابی یا بیدار؟ کجا این اعتقادات کاری به کار ما نداشت ؟ مگر نه اینکه چاپ پس از اروپا زود به ایران رسید. کی جلویش را گرفت ؟ نه همین آخوندها (که زاده اسلام اند) ؟زمان امیرکبیر کی جلوی آبله کوبی را گرفت ؟آخوندواسلام.۱۷ شهر قفقاز را کی از دست ما در آورد ؟ نه اینکه فتوای یک آخون دوزاری شپشو؟در زمان شاه،چرا مجاهدین رفتند پشت مبارزه مسلحانه ؟جز این بود که خودشان را در نوک پیکان تکامل دانستندواینکه تکامل از تئوری داروی آمده بود؟ کسی نیامد به اینها بگوید(یا خودشان فکر کردند) که اگر این درست بود چرا خود داروین نفهمید؟ دو تادیپلمه بامعدل ۱۳ بیشتر از داروین و هاکسلی فهمیدند؟آیا ریشه این جز در این اسلام نکبت وتشیع بود؟ چرا روزی که گلسرخی ابله گفت"علی نخستین سوسیالیست تاریخ بودوحسین سرور آزادگان"،همه بجای ریسه رفتن جوگیر شدند؟ جزاز این سم اسلام و تشیع بود؟ چراوقتی شریعتی شیادآمد تئوری فاشیستی امامت را برد در نسل جوان وزمینه راببرای خمینی آماده کرد،یخ اش گرفت ؟جز از این سم اسلام و تشیع بود؟ اینکه ملتی میلیونی به این باورداشته باشند که فرد نابوده ای ۱۲۰۰ سال است که زنده است، در بین ماست و روزی ظهوخواهدکرد،این توطئه سرمایه داری جهانی است ؟ دست بردار !

مسعودعالمزاده (ارسلان)/پاريس گفت...

۱۲ بهمن ۲۵۷۹ ايرانى ۳۱ ژانویه ۲۰۲۱ مسعودعالمزاده (ارسلان) پاريس / ۲

فرض کن شما تصمیم گیرنده ای در سطح یک کشور و دنیاهستی، میلیاردهادلاروشغل وزندگی روزمره چند ده میلیون در کشوری است که دچارآشوب شده وشمابایداینهارامدیریت کنید. نمی پرسید که اینها چه میخواهند ؟ وقتی به شما میگویند که اینها بالاترین رشد اقتصادی دنیارادارند، بیسوادی در کمترازدونسل بیست برابر کمتر شده،دانشجوهاپنجاه برابر،بااعتبار جهانی،ارتشی مقتدرواینهاافتاده اند دنبال یک آخوند دوزاری،شما باشی چه میکنی ؟گلیم ات راازآب میکشی، ضرر رابه حد اقل میرسانی وتا آنجاکه به این جماعت شوت [که خود من هم جزوشان بودم] برمیگردد میگویی "خلایق هرچه لایق".
همین کاری بود که کردند.من هم بودم کاردیگری نمی کردم.

۴ اشکال نه از سرمایه داری است، نه از(بقول سیدعلی)"دژمنان"،اشکال از ماست.از فرهنگ پوسیده،متحجر،ارتجاعی و منحط خودمان. از همین جا هم باید شروع کرد : کوبیدن این ارتجاع و خشکاندن این مرداب.نسل پس از ما پتک سنگین بدست در حال این کاراست و مابایدپشتیبان شان باشیم.سال ۵۷ بیش از ۸۰% نام ایرانی ها اسلامی بود،امروز رسیده به ۲۰%.مردم دارند رای میدهند.دود این تنهاوتنهادر چشم ارتجاع غالب ومغلوب خواهد رفت.

۵ من در کامنت های زیر برنامه های آقای سلیمانی وهمکارانشان مورد موافقی ندیدم که بوی حمایت از رژیم راداشته باشد.این دروغ وشیادی است.
۶ سنتی در بین خبرنگارهادرفرانسه است که مقاله راخبرنگار می نویسد،در آن برای افراد یا موارد ـــــ صفت ـــــ بکار نمی رودوصفت گذاری کارسردبیر است.تحلیل بایدخنثاباشد.علامت سوال وعلامت تعجب هم دلیل درستی یا نادرستی نیست.در همین هایی هم که من نوشتم،میشود "ابله" رااز پشت نام گلسرخی برداشت (بماند که بود). برای تحلیل های آب زیپویی،اگر صفت هارااز متن برداریم،آب میرودوچیززیادی باقی نمی ماند.

۷ دست آخر. اینکه مذهبی های خرافی تعدادشان هیچگاه به صفر نمیرسد، درست. اما تعدادشان به زیر۳% که رسید،عملا از دورخارج میشوندوتاثیراجتماعی فعالی نخواهندداشت.دستگاههای اطلاعاتی فلان و بهمان چنین و چنان خواهند کردوآسمان رابه ریسمان خواهند بافت و ... از اینجا به بعد هم مثل همه جای دنیابایددستگاههای اطلاعاتی،پلیس مردمی،آگاهی،میهن دوستی و همکاریهای بین المللی داشت. بقیه چه می کنند ؟ چرا جاهای دیگر شدنی است ؟ کار آقای سلیمانی هم دادن همین آگاهی است.

درود به هم میهن شریف مان استاد سلیمانی امیری. اگر سال ۵۷ نه ده هزار که تنها پنجاه تا از اینها داشتیم، این نکبت به سرمان نمی آمد. لطفا به پروپایش نپیچید که باعث خوشحالی رژیم میشود !

محمود (یک زمانی امیدوار ) گفت...

مشکل انسان دو صده گذشته غرق شدن در ویترین های پر زرق و برق است. حظ و کیف آن و دهان های بازی که آب از آن سرازیر شده حیرت انگیز است.
اکثریت انسانها متاسفانه تنها هنرشان مقلد بودن است. یکی مقلد آخوند مرتجع یکی مقلد آیت الکاپیتالیستهای جان لاک. این درد درمان ندارد. یکی 14 قرن قبل را تبلیغ میکند یکی 3 قرن قبل را! یک هم کشف کرده که همانطور که داروین گفته "اصل تنازع بقا" بهترین چیز است. آی انسانها خود را قوی کنید، فلان هم را بدرید که به جت خصوصی و ویلاهای با حوض های شیر و شیره و توالت های از ساخت طلا محشور شوید. یکی وعده آن را در آن دنیا میدهد و این یکی زرنگ تر است میگوید در همین دنیا به اندازه کافی "تکامل یافته" باش که بتوانی دیگران پاره پاره کنی و بکشی و نابود کنی، زود به بهشت می رسی. به به من که قانع شدم. چرا حلوای نسیه، وقتی نقدش هست.
یک دهم جمعیت جهان در زیر نورافکنهای خوشگل و تابلوهای نئون از گرسنگی رنج می برند. و بیش از نیمی (در یک سال گذشته بیش از 80 درصد) از جمعیت جهان برای یک ماه دیگرش مطمئن نیست که زندگی اش چه میشود. آنوقت ما مبهوت این موفقیت شده ایم.
حالا اینکه در جایی از جهان زودتر توپ و تانک و کشتی ساختن و با غارت و چپاول سایر سرزمینها در ناز و نعمت غرق شدند (هرچند که وقتی ته بکشد جنگ جهانی اول و دوم و بزودی سوم، خوشیها را از دماغ همه در آورده و می آورد) و حالا اینکه من و ما دستمان به این مائده رسیده و از حظ و کیف آن به به و چه چه میکنیم، بدبختهای پابرهنه دنیا سگ که باشند که حسودی کنند.
یک صدم درصد(یک ده هزارم!؟ اگر مفهوم نیست بی خیال) از "فرهیختگان"!؟ جهان ("به کوری چشم" بدبختهای که جز فکر کردن به وعده بعدی غذای خود اصلا دغدغه دیگری نمی توانند داشته باشند)، به اندازه نود درصد ساکنان این کره سرمایه و دارایی دارند. به به این است رویای انسان قرن بیست و یکم که در کره مریخ سفینه پیاده میکند ولی در مقابل یک ویروس نکبت مثل خر در گل کرده. چه سیستم موفقی. نکبت این "موفقیت"، خود صاحبان قضیه را دارد بیدار میکند، آنوقت مدعیان روشنفکری و پیشرو بودن که سرشار از کتابهای رنگارنگ اند، حتی حاضر نیستند فکر کنند اشکال کار کجاست.
انسان قرن بیست و یکم افتخارش اثبات قانون داروین (همان قانون جنگل و راز بقا) در جامعه انسانی است. شرم بر چنین تفکری. انسانی که می تواند در همکاری و رواداری و شناخت حقوق برابر برای همه آحاد بشر به بالاترین درجه رشد و رفاه و امنیت برسد، افتخارش رقابت و بکارگیری مخوف ترین سلاح ها برای اثبات برتری است تا هر غلطی هر کجا خواست بکند و تعدادی نیز که آب از لب و لوچه هاشان راه افتاده در حالی که کنار رود سن برای ماه آینده خودشان نیز امنیتی حس نمیکنند، منتظر برنده شدن بلیط لاتاری شان هستند که به جت خصوصی و ویلای آنچنانی و حرمسراهای مدرن پنهان برسند. من اصلا چه حقی دارم چنین آرزوهایی خراب کنم. اصلا کثیف تر از نا امید کردن امیدواران رسیدن به فر و جلال و شکوه وجود دارد!

محمود(یک زمانی امیدوار) گفت...

واقعا تاسف آور است که هنوز انسان قرن بیست یکم متوجه نشده که راه حل جامعه بشری حذف و رقابت و تنازع بقا نیست.
اینکه چرا الگوی مناسبتری وجود ندارد هم خیلی واضح است، اینکه نمیخواهیم ببینم و یا عینکی روی چشمانمان است که نمیگذارد ببینم داستان دیگری است. معلوم است که سیستم حاکم هرگز اجازه باوری و رویش و رشد مدل دیگری از زندگی اجتماعی را نمی دهد. با تبلیغ، خریدن و مسخ کردن روشنفکران غرق در حظ و کیف(گور پدر حسودان)، تبیلغات دروغ، با انواع و اقسام تابلوهای براق و رنگین برای پنهان کردن حقایق ویرانه های ساخته سرمایه داری(در پیشرفته ترین اقتصادهای آزاد مثل آلمان و آمریکا بیش از بیست درصد انسانها در فقر و گرسنگی و عدم دسترسی به حداقل ها زندگی میکنند و آینده ای نا امن زندگی میکنند. آن هم در وضعیت و بیقوله هایی که شرم بشر قرن بیست یکم است. جهان توسعه نیافته بماند). اگر اینها افاقه نکرد، لازم باشد با لشکر کشی و حمله نظامی، کودتاهای پی در پی و ... تا دلتان بخواهد توطئه. ولی کسی حاضر نیست اینها با بداند و ببیند.
از نظر ما "حسودان" که انسان بیمار قرن بیست یکم را می بینیم، تنها راه نجات بشر، همکاری جمعی و عادلانه برای حذف نا امنی بهداشتی ، غذایی و مسکن و امنیت است. آن هم برای همه بشر. نه خودشیفتگانی که فکر میکنند از دماغ فبل روی زمین ظهور کرده اند و حقوق ویژه ای دارند. یک به رنگ پوستش می نازد. یکی هوش سرشارش که کشفی کرده که بدرد سایر انسانها میخورد، یکی هنرپیشه و فریبکار خوبی است، یکی خوب در رنگ کردن گنجشک و غالب کردنش جای قناری هنر دارد (و مزین به سردوشی بیزینس من)و هزار و یک هنر ریز و درشت دیگر. گور پدر آن یکی انسانی که به این ها دسترسی ندارد(یعنی اصلا فرصت نکرده که ببیند دارد یا ندارد). واقعا آدمها بخصوص مدل روشنفکر آن خجالت نمیکشند که مدافع چنین جنگلی از وحشانیت هستند(این همان تفکری است که از مشت زدن و خونین و مالین کرده دو نفر در رینگ به حداکثر حظ و کیف میرسد و برای یک بلیطش تا سیصدهزار دلار حاظر است پول بدهد). آیا همین ها مدافعان جنگ سازان، و جنایتکارانی که در نابود کردن میلیونها انسان تردید به خود راه نمیدهند نیستند؟ آن که نادان است مسئولیتی ندارد. ولی آن که مدعی دانستن است هرگز به این همه کثافت و بوی گند آن نمی اندیشند؟! چون اتاق نشیمن خودش خوش بو است!
حسادت، رقابت، جنگ، دنبال جت خصوصی و ویلاهای میلیاردی، حرمسراهای آشکار و پنهان، بودن چیزی جز بیماری نیست.
چه روشنفکران روشنی داریم که برای این مدل نگاه به زندگی، به به و چه چه میکنند.
امیدوارم بلیط لاتاری تان برنده شود و شما هم از این سفره های رنگین فیض ببرید.
اصلا مرگ بر سوسیالیسم و سوسیالیستهای شکست خورده که در دورانی بدنیا آمده اند که قانون تنارع بقای حیوانی یکه تاز است و درود بر "اصل تنارغ بقا" که هر کس زودتر رسید و زورش بیشتر بود بالای قله نشسته و سر سبیل شاه ناقاره میزند و گور بابای حسودهای گرسنه. خدا را چه دیدی شاید روزی ما آن بالا بنشینیم. چرا آینده خود را خراب کنیم. اصلا "چهاپا خوب دوپا بد".
واقعا سلام بر روشنفکران قرن بیست و یکم.

محمود( زمانی امیدوار) گفت...

خلاصه کلام اینکه:
وقتی در سیستم اکسید کننده بدنیا آمده باشی، تنها میتوانی به همین سیستم فکر کنی و تصور خارج از آن غیرممکن است و نابودت میکند.
تک و توک پدیده ای متقاوت و غیر از آن برای نمود متولد میشود ولی به دلیل ضعیف بودن در سیستم حذف میشود ولی بالاخره خود را به منصه ظهور خواهد رساند.این قانون تکامل است و حتمی است و گرنه که امروز ما انسان روی کره زمین نداشتیم. فعلا انسان در دوران کودکی و حداکثر دوسالگی رشد خودش است ولی امید میرود که این کودک خردسال اگر خودش را به دره پرت نکند رشد کند و به عقلانیت برسد.
همچنان که سیستم ها در درون خودشان فرو می ریزند و با بحرانهای خودشان سرنگون میشوند شکی نیست.
هر چند ممکن است در شرایطی، چنین فروریزی های بزرگ، به نابودی کل بشریت و حداقل اکثریت آن منجر شود.
تنها آن زمان است که ممکن است باقیماندگان نسل انسان (اگر باقی ماندند) طرحی نو مبتنی بر همکاری و همیاری بین آحاد بشر را بنیانگذاری کنند.
امروز قاعده همین کثافتی است که در آن دست و پا میزنیم و قطعا یک یا چند صد و حتی چند هزار نفر توان تخلیه سطل سطل این کثافت را ندارند.
بنابراین مدعیان سرمایه داری و مبلغان آن تا میتوانند خوشحال باشند چون تفکر انسان گرایانه ما "حسودها" در تعادل قوا زورش نمیرسد. سرخوشها حالش ببرند. ما هم دیگر چیز به پایان نسل مان نمانده تا دو نسل دیگر اصلا از این سرخرهای غرغرو نخواهید داشت. جامعه کاملا از هر تفکر ضدسرمایه داری پاکسازی شده.
من هر چند آرمانگرا هستم ولی واقع بین هم هستم.
ای کاش حرف ماها را کسی می فهمید و برای تغییر این واقعیت های کثیف تلاش همگانی صورت میگرفت.
ولی همه مسخ شده اند. در جامعه ای که از کثافت و پارازیت اطلاعات پر شده و گوش شنوایی نیست، حرف مغلوب شنونده ندارد.
هر آنکس که شکست را دلیل بر باطل بودن میکند از حقیقت هیچ نفهمیده. تنها چیزی که فهمید تنازع بقا و قانون جنگل است.

مسعودعالمزاده (ارسلان)/پاريس گفت...

۱۴ بهمن ۲۵۷۹ ايرانى ۲ فوریه ۲۰۲۱ مسعودعالمزاده (ارسلان) پاريس

تکمله : واژه (pêche) درفرانسه به معنای هلواست، اما در زبان عامیانه به معنای سرحال و قبراق است.برای نیمه طنز جمله ی
J'ai une pêche d'enfer
به معنای این نیست که "هلویی در جهنم دارم"، یعنی حسابی سرحالم.
برای نام گذاری اسکناس نامبرده، اینجا (pêche) برابر پرانرژی است.

محمود گفت...

وقتی مهمترین تحولات جامعه بشری فقط و فقط پشت تصحیح یک واژه گیر میکند آدم متوجه میشود که چرا ساختارهای امروزی بشر اینگونه کار میکند. خدای من چه خطای نابخشودنی.
آدم یاد شک بین اول پای چب یا اول پای راست می افتد و اینکه اشتباه در انتخاب پا ممکن است منجر به چه فاجعه ای شود.
از این همه دقت، ظرافت و آگاهی و دانش و سواد انسان حیرت میکند. اگر حمل بر حسادت نشود، تنها یک ایراد میتوان به آن گرفت که مشکلی از انسانی که چند دقیقه قبل از گرسنگی و یا سرما در جایی از این کره چشمانش را بست حل نمیکند. اگر احیانا اغراق است به لینک زیر که در بالای همین سایت قرار گرفته توجه کنید:
https://www.worldometers.info/fa/
این آمار تولید سوسیالیست های حسود و دیوانه نیست. البته شاید بتوان به ارواح سوسیالیستهای توطئه گری که به سزای تفکر احمقانه ضد "تنازغ بقا" سرمایه داری با شرفات رسیدند، و الان این آمار دروغ را پراکنده میکنند شک کرد!
کسی که این آمار را ببیند و احساس شرم نکند باید به خودش شک کند. چه برسد به کف و دستک زدن به این فاجعه و هورا و آفرین کشیدن برای این همه موفقیت.

مسعودعالمزاده (ارسلان)/پاريس گفت...

۱۵ بهمن ۲۵۷۹ ايرانى ۳ فوریه ۲۰۲۱ مسعودعالمزاده(هر روز امیدوارتراز روز پیش) / ۱

۱ دوست گرامی،رک و پوست کنده،ناامیدیت ازاینجا میاید که به روز نیستی ودرکلیشه زندگی میکنی.
سرمایه داری، خوب یابد،آن چیزی نیست که سی سال پیش بود.جت خصوصی مال یک از ده هزار سرمایه دارهاهم نیست.این آنقدرموضعی است که ارزش گفتن ندارد.اگر تمام این رابدهند به جهان سوم،یک هزارم دردشان راهم درمان نخواهد کرد."توالت طلا"،اصطلاح لنین است و مال ۱۳۰ سال پیش.بیا توامروز.توی کاریکاتورها "سرمایه دار" کلاه سیلندری برسروسیگاربرگ بر لب دارد.این مال دوقرن پیش بود.سرمایه داری امروز،تجمع خرده خرده سرمایه دارهاست.امروز"صاحب کار" یا "سرمایه دار" در ۹۰% مواردوجود ندارد.بیشترهم خواهدشد.این خرده خرده سرمایه گذارها(بیشتر بازنشسته ها یامهندس وکارشناس های میانه) پولشان رادر شرکتی میگذارند،آخرسال رای میدهند که چه کسی باید شرکت را اداره کند.در بیشترموارد،این فردآن کسی نیست که شرکت راپایه گذاری کرده.برای توسعه شرکت بایدسرمایه جمع کرد،"صاحب شرکت" دیگران رادرسهام شرکت وارد می کند.اگرتنهابخواهدرا برای خودش نگاه داردوتنهاتصمیم بگیرد،امکاناتش چندان زیادنخواهدبود.اگر بخواهد خیلی سرمایه جذب کند،خودش دراقلیت قرارمیگیردوبراحتی کنارش میگذارندومیشودصاحب سهامی چون بقیه.امروز"رییس شرکت"،کارمندی است که استخدامش می کنند برای مدیریت وگاه حقوقش از برخی ازافرادزیردست خودش کمتر است !
۲ دوستانه،نوشته شما"سازماندهی"ندارد.این برای نیش زدن نیست،جوری بنویس که بقیه چیزی دستگیرشان بشود.بدابحال من،اما من پیام شمارانگرفتم.اگر فاکتها درست هم باشد،خب که چی ؟
این "چهاپاخوب دوپا بد"از قلعه حیوانات جورج اورول میاید که به همین جبهه سوسیالیسم میزد.داروین قانون تنازع بقا را کشف کرد،اختراع نکرد.دنیاهمیشه اینجوربوده،هست وخواهدبود.
۳ دنیای امروزباتمام اشکالاتش به مراتب وبه مراتب ازدوران جوانی من بهتراست.تعدادگرسنگان امروز به نصف رسیده وکمتر میشود.شرایط جهان سوم بسیار بهتر شده.ثروت بیشتر شده وتوزیع ثروت نابرابرتر، ـــــ اماشرایط پایین ترین قشرهابهتراز زندگی پدرانشان است ـــــ.
۴ بخشی، تنها بخشی، از دردجهان سوم به بیرون از جامعه خودشان برمیگردد،بیشترش از خودشان است.من ۱۰% آمدن خمینی را توطئه میدانم،۹۰%از فرهنگ ارتجاعی اسلامی وشیعی بود.(منظورم خودم است)انداختن مسئولیت به گردن دیگران،بی غیرتی خودمان است.
۵ شیررومیشه گالنی خریدوپر کردن حوض ۲۰ یوروهم نمیشه. این کلیشه است.۸۰% مردم ازماه آینده مطمئن نیستند. قبلا بدتربود.حذف رقابت کاملا تخیلی و کودکانه است.همیشه امکانات کمترازنیازاست.معیار برای اختصاص چیست ؟ نظرمسئول حزبی ؟ رقابت را نباید حذف کرد، باید امکان آموزش و شکوفایی برای همه فراهم شود و به کسانی که بدلیلی (مثلا نقص جسمانی) امکان رقابت کمتری دارند شانس بیشتری داد. تو کامبوج رقابت را حذف کردند، دو میلیون جسد بجاماند. قربان شما صرف شد ! بقول مشهدی ها : "برین بِرِه ی خودتان".

مسعودعالمزاده (ارسلان)/پاريس گفت...

۱۵ بهمن ۲۵۷۹ ايرانى ۳ فوریه ۲۰۲۱ مسعودعالمزاده(هر روز امیدوارتراز روز پیش) / ۲

۶ اینکه شرایط به نظر بدتر میرسد، به دلیل رشدارتباطات است که به نسبت ۵۰ سال پیش هزاربرابر شده.سال ۱۹۷۲ ظرفیت تمام دیسک های کامپیوترهای کل دنیا به نیمی از گوشی تلفن موبایل یک کارگرساختمانی امروز نمیرسید.قبلااینها دیده نمیشد،امروزچون توچشم میزند،بی عدالتی ایجاد شوک می کند.پنجاه سال پیش اگر سیاستمداری دروغ میگفت،بیست سال طول می کشید تا دستش رو شود.امروز،سرنیم دقیقه زیرپیامک غرق میشود.
۷ این شعارهای همکاری بین المللی وبقیه توخالی است ونتیجه نخواهد داد.شدنی نیست.دنیا، دنیای تعادل قواست.همیشه این جور بوده.اینها مال ۲۰۰ سال پیش نیست، زمان خشایارشاهم همین بوده.اگر بشر زیاده خواه نبود،پیشرفت نمی کرد.اگر این را ازش بگیری،سیستم جواب نمیدهد.مارکس میزد روی شکمش و می گفت "موتور حرکت تاریخ اینجاست".با فرهنگ سازی میشود و باید اینرا تلطیف کرد.همین و نه بیشتر.آنهایی که خواستند بی روغن سرخ کنند،بقیه را نابودکردندوخودشان هم نابود شدند."سوسیالیسم" هم آش شله قلمکاری است که از چپ چپ توش هست تا راست تر از ماوراء راست. من راستی مثل دوگل راهزاربار ترجیح میدهم به چپی چون استالین. اگر نمیدانستی بدان که جناب هیتلر چپ بود، موسولینی هم که در راس سندیکایی بود بنام اتحاد کارگری (فاشیست) که در سالهای ۱۹۳۰ در انتخابات با سندیکای حزب کمونیست لیست مشترک می داد.
۸ مردم مسخ نشده اند،هشیارشده اند.کلاشی وکلاهبرداری سیاسی سخت شده.فضای سیاسی به نسبت گذشته کمترآلوده است.در سالهای پیش از نکبت بهمن،مردم در چنان نا آگاهی ای بودند که با چهارتاشعار آب دوغ خیاری میشد چریک عضوگیری کرد.امروز خوابش رو ببینی.این خوب نیست، بسیارعالی است.
۹ شکست در کوتاه مدت و دراشل موضعی ــ می تواند ــ دلیل برباطل بودن نباشد.امادر ۱۲۰ سال و در اشل ۶۰ کشور و ۷۵ مدل از سوسیالیسم،وقتی جواب نداد، بایدتجدید نظرکرد : تجدید نظر.
۱۰ با احترام.اگر حس می کنی که حرف شمارا کسی نمی فهمد،شاید درست باز نمی کنی،شاید هم بی پایه است.بباورمن امروز کثافت کمتر از ۵۰ سال پیش است.آنزمان ارتباطات کمتر بود وتوی چشم نمی زد.امروز ــ شاید ــ در کثافت دست و پا می زنیم،قبلا بدتربود.زمان پاستور یک قرن زمان بردتا سیاه زخم کشف و خنثا شود،امروز سر یازده ماه سروته کرونا جمع شد.جوانی خودم را بیاد میاورم که با بلاهت کامل فریب خمینی،جامعه بی طبخه توخیدی و بهشت کمونیستی راخوردم.اگرشما فکر می کنید که طرحی بهتر برای بشریت دارید،بگو کجا پیاده شده تامن یکی شیرجه برم.نیست، خیالاته وگرنه(بلانسبت شما) شیادی است.کوبا،ویتنام وکره شمالی ازهمین جمهوری نکبت اسلام نکبت تشیع اسهالی بدتره.

محموتد گفت...

شما فرمودید: "همیشه امکانات کمترازنیازاست"
تمام فتنه از همین جاست. این یک دروغ بزرگ است. و اگر این را نفی کنیم مسئله حل است.
نقل قول غیر مستقیم از دکتر هلاکویی: "مطابق محاسبات علمی در پنجاه سال قبل مطابق تکنولوژی آن زمان، در صورت بکارگیری هدفمند و درست از امکانات و مدیریت صحیح، بشر قدر به تولید نیازمندی های 300 میلیارد نفر را دارد(ممکن است درصدی عدد و رقم متفاوت باشد).
عزیز دل امروز بیش از 70 درصد نیروی کار انسان (از همه انواع آن زور بازو، فکر، خلاقیت و ...) به دلیل تفکر رقابتی از دور خارج و منفعل شده است.
بخش بزرگی از انرژی بشر صرف جنگ و توطئه و نابودی بخش دیگر می شود. همواره در طول تاریخ بیش از پنجاه درصد اقتصاد جوامع اقتصاد نظامی و جنگی بوده و هنوز هم هست. این برای بشر خجالت آور است.
فقط کافی بود که تمام بشر بدون رقابت در همکاری با هم فقط انرژی خورشید را در طول صد سال گذشته مهار و به فکر توسعه آن می بود. دهها برابر نیاز بشر انرژی مفت در اختیار بشر می بود.
خوردرو الکتریک پیش از خودرو سوختی اختراع شده ولی بطور ناقص الخلقه از دور خارج شد.
علت آن دانش و توان بشر نبود. علت آن شرکت های سرمایه داری نفتی بود که منافع استخراج نفت و انحصار آن برایشان منفعت بیشتری داشت و تمام تاریخ صد سال گذشته و بیشتر جنایتهای بشری سر همن انحضار شکل و بسط یافته.
من باور ندارم که انسان سالم آن هم با تکنولوژی امروز مشکل کمبود منابع داشته باشد.
تعریف من از انسان سالم(مطابق تعریف دکتر هلاکویی) اقعیت، مسئولیت و اخلاق است. چنین انسانی از ویژگی هایی مثل: محبت، همکاری، همیاری، رشد، اهمیت به همه انسانها، خود دوستی به جای خودخواهی و ویژگی های خوب دیگر است.
انسان طراز مکتب سرمایه داری انسانی است: خودخواه، خودشیفته، تمامیت خواه، حسود، دارای رقابت، روحیه حذفی، خشمگین، ناراضی، انحصارطلب و بیشترش را شما بشمارید.
مشکل در مناسباتی است که تئوری و اقتصاد سرمایه داری مبتنی بر رقابت است که انسان بیمار را از بدو تولد تربیت و تحویل جامعه میدهد.
از نطر من هر چه در هرم داشتن دارایی و امکانات بالاتر برویم با انسانهای بیمار تری روبرو هستیم. و اساسا تصمیم گیران نهایی جوامع بشری انسانهای بیماری هستند که جایشان باید در کلینیک های روانشانسی باشد. و اینها هستند که تئوری و نظریه و علوم اجتماعی متناسب احوالات خودشان را تولید یا برای تولید آن هزینه های کلان میکنند.
من به این سیستم نه تنها اعتمادی ندارم بلکه با تمام ظواهر رنگین و پر زرق و برق آن نیز مخالم.

محمود گفت...

و اما داروینیسم!
نظریه های اقتصادی مالتویس و داروینیسم اجتماعی اسپنسر و دهها نظریه پرداز دیگر همچون جان لاک، ماکس وبر، آدام اسمیت و ... که با تقدم و تاخر، بسط نظریه تکامل طبعیی به اقتصاد و جامعه است که مبتنی بر انتخاب اصلح و حذف در نتیجه رقابت است را مطالعه بفرمائید.
در حالی که نظریه داورین روند تکامل طبیعی و مادی حیات را بررسی میکند(که ناشی از نظم و قوانین درونی ماده است)، برخی رذیلانه تلاش کرده و موفق شده اند این را در جامعه شناسی و اقتصاد نیز تئوریزه کرده و بسط دهند.
این کار را کردند و موفق نیز شده اند و در کمال شرارت این فاضل آب را تحویل جامعه بشری داده اند و مدافعانش نیز هر روز با آن غسل کرده و دوش میگیرند و به این همه تکامل و پیشرفت دنده عقب افتخار نیز میکنند.
تعجب من در حمایت روشنفکران از این نظریه انحرافی و ضدانسانی است که جامعه و مناسبات انسانی را در حد قانون جنگل و تنازع بقا کاهش میدهد که عملا توهین به انسان و انسانیت است.
اگر شما نمیخواهید از این مطالب شناختی داشته باشید و منافعتان در قانون "تنازع بقا" و "انتخاب اصلح" (که تعلق به حیات مادون انسانی دارد) تامین میشود، مشکل من است؟
موضوع ساده است. من به جامعه رقابتی باور ندارم و این را دون شان انسان میدانم. پولداران و قدرتمندان چنین تعادل قوایی که مشتی بیمار هستند، از انسان برده می سازند، و انسان را در حد حیوان پائین می آورند. هم پولش را دارند هم قدرتش و هم کسانی که برای این کار می خرند. از استاد دانشگاه تا افسران نظامی تا مدیران و میرزا قشم شم های دیگر.
حیف که امکان رسم کاریکاتور ندارم. امیدوارم یک کاریکاتوریست این متن با خوانده و بدون رعایت کپی رایت برای آن کاریکاتوری بکشد. کپی رایت نیز از آن موضوعات مزخرف در جامعه بشری و از فلسفه خودخواههانه و "اگوئیست" پرور سرمایه داری زائیده شده. اشتباه نکنید بنده خودم برنامه نویس در سطوح بالای صنعتی هستم و اصولا باید مدافع آن باشم. ولی به لحاظ نظری و در جامعه انسانی که سرنوشت همه انسانها به هم وابسته است خودخواهی محض است. کل دستاوردهای بشری متعلق به همه انسانها است و اینکه برخی زودی یک قله را فبح کرده فکر میکنند تخم دوزرده گذاشته و خود را دارای حق بیشتری میدانند جز کودکی و حقارت نیست. انسان رشدیافته ام آرزوست. پرورش یافتگان این مکتب حتی با باسن خودشان نیز مشکل دارند و از بوی آن رضایت ندارند. یعنی خودخواهی و نارسیسیم، اوج رشد یافتگی در فلسفه سرمایه داری است. آخرین رئیس جمهور بزرگترین دمکراسی جهان را مشاهده بفرمائید.

محمود گفت...


انسان بازویی دارد که به دو شکل میتوان به کار گرفت. اگر از درون آن استفاده کنیم، حلقه های انسانی متحدی را تشکلی میدهیم که یار هم هستیم. ولی اگر از بیرون آن استفاده کنیم، آنوفت به دیگران باید ضربه بزنیم آنان را به زمین پرت کنیم و از دور خارج کنیم تا در رقابت برنده شویم. خاک بر آن فلسفه ای که این دومی را تئوریزه کرده و برایش میلیونی و میلیاردی هزینه میکند تا جا بیفتد.
بنده موافق نوع اول هستم و سرمایه داری مدافع نوع دوم.
مدافعان سرمایه داری هم مدافع نوع دوم. دم از حقوق بشر و دمکراسی، حرف مفت و بی پایه است (چه سنخیتی بین قانون تنازع بقا و حقوق بشر وجود دارد من کشف نکرده ام) این فریبکاری تنها تزئین زیبایی بیش نیست که میخواهد کثافت پشت صحنه سرمایه داری را بپوشاند. هیچ کس به اندازه یک سوسیالیست واقعی به آزادی و حقوق بشر و ارزش انسانی واقف و پایبند نیست. هر کس جز این گفت و خواست حتما سوسیالیست نیست. بلکه آنارشیست ناراضی سرمایه داری است که زیر یک نام زیبا سینه زنی میکند.
دنیای ما در اختیار "صاحبان زر و زور و زر" است. کسر و فتحه اش را خودتان بگذارید.
من هرگز دنیای امروز را بهتر از گذشته نمیدانم. ای کاش یک هزارم پیشرفتهای علمی و صنعتی که اصولا در خدمت راس هرم قدرت می باشد و تنها استخوان ریزه هایش همچون موبایل و تبلت و بازی های احمقانه کامپیوتری و مواد غذایی صنعتی سرطان زا و ویروسش نسیب اکثریت انسانها میشود، انسانها رشد اخلاقی و روانی کرده بودند. آنوقت بنده مجبور نبودم برای ساده ترین نادرستها سیاهه بنویسم که خیلی ها هم متوجه آن نشوند. به پیشرفت دنیایی یک انسان برای یک پزشک مفهوم اسکناس و اینکه چقدر میتواند از آن پولدارتر شود، باید شاشید. یاد چارلی چاپلین(که به ظن کمونیست بودن از فخر دنیای دمکراسی دستگیر و اخراج شد) بخیر، که در بی غذایی رفیقش را مرغ میدید. انسانها امروز دیگران فقط اسکناس میبینند و دیگر هیچ. این است جامعه ای که بهتر از پنجاه سال قبل شده؟!
به حال جامعه ای که روشفنفکرانش از این تعادل قوای غیرانسانی دفاع و آن را بهترینی که انسانها می توانند داشته باشند، میدانند، به واقع باید گریست.
بورس نیز کثیف ترین بخش سرمایه داری است که ظاهر زیبا ولی باطنی کثیف دارد که به خاطر بالا و پائین کردن فلشهایش چه کثافتکاری ها و جنگها و ستم هایی که به جامعه بشری تحمیل نمیشود.
مجال تشریح آن نیست ولی کسانی که کوچکترین شناختی از مکانیزم ضدبشری قواعد سرمایه داری دارند به خوبی این کثافت را میشناسند. دیگرانی که برایشان جالب و جذاب است خوشا به حالشان.