دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۴۰۱ مهر ۲۰, چهارشنبه

بخش کوتاهی از سخنرانی وشعر خوانی اسماعیل وفا یغمائی در نهم اکتبر سال 2022 در دفاع از خیزش ملت ایران علیه رژیم ننک و نکبت و سیاهکار ولایت فقیه در جمع ایرانیان در میدان تروکادرو در پاریس

 

 متن کامل

با درود به ملت بزرگ ایران/ زنان ایران و درود از همیاری مردم کشورهای مختلف و بویژه مردم فرانسه

وقتی من  از ایران خارج شدم  بیست و هفت ساله بودم و حال تا هفتاد سالگی چیزی نمانده است.

 پیش از ان حدود یکسال و اندی میهمان کردهای دلاور در کردستان  یعنی تیره و تبار مهسا یا ژینا بودم و سپس به فرانسه آمدم به پناه هوگو زولا سارتر دوبوار سیمون وی میشل روکار ولتر و بسیاری دیگر

 بعنوان یک شاعر و نویسنده و ترانه سرا به این سرزمین آمدم که از سال پنجاه و هشت در ایران بخاطرسرودن شعری علیه کشتار کردها توسط حکومت خمینی در روستاهای قارنا و قه لاتان سختی ها شروع شد و در سال شصت برادر بیست ساله مرا در مشهد در مقابل چشم پدر و مادرم جلوی حرم رضا بر دار کشیدند و بسیاری حوادث فرو باریدند...در این سالها همه چیز رنگ باخت جز مهر ایران و ملت ایران و ازادی.

الان سخن من این است بعنوان یک سرباز سالخورده فرهنگی غمگین از دوری از جغرافیای ایران ودمساز با فرهنگ و تاریخ ایران تا آخرین نفس  میگویم

. دشمن مشترک مردم ایران و نیز شماری از کشورهای خاورمیانه پرده از رخش افکنده است و

ملت بزرگ ایران به پیشتازی شیر دختان و دلاور بانوان ایرانی پرچم ازادی ملتی را بر دوش دارد.

برای من بعنوان یک شاعر وهزاران شاعر ایرانی ازفارس و کرد واذری وبلوچ و عرب و ترکمان زنان سمبل مهر و زیبائی و عشق و بهانه زیستن بوده اند این را اعتراف میکنم و پنهان نمی کنم.   و برای این همه  دهها هزار غزل سروده ایم از حافظ تا شاملو و از سعدی تا رهی معیری واز اسماعیل خوئی ومحمد جلالی چیمه و نعمت آزرم و استاد حمید ایزد پناه که در پاریس چشم فرو بست

امروز بر اینها بر این جهان زیبائی و مهر،پیشتازی و دلاوری زن در سطح ملی و نه یک تشکیلات محدود افزوده شده است جنبش زن ایرانی شاید بزرگترین و گسترده ترین جنبش زنان در صد ساله اخیر در سطح جهان باشدو زیبائی شاعرانه و لطف جمال و گیسووچشم وصورت زن ایرانی که حافظ را به تعظیم واداشته است جامه رزم پوشیده است  و پرچم آزادی ملتی را بر دوش دارد. امروز مادران ما همسران ما  یاران ما دختران ما همسران ما و زنانی که دوستشان میداریم پیشتاز نبرد  شده اند در سال 1372در سرودی بنامم کاوه میهن که به خواست بانوی بزرگ اواز مرضیه سرودم و با ارکستر بزرگ در همه جا منجمله پاله دو کنگره پاریس اجرا شد یاد کردم که

باش تا بيني هماي سرنوشت 
بال بگشوده ست بر ايرانزمين 
باش تا سرو قد رودابه ها 
سركشد تا ماه تابان از زمين 
باش تا بيني كه صد گردآفريد 
بر نهد بر برق و توفان برگ و زين 
باش تا زيبائي و جنگاوري 
در يكي پيكر شود با هم قرين 
باش تا بيني كمان اندر كمان *
دادخواهان را كمين اندر كمين 
باش تا بيني تو شيخ شهر را 
داغ ننگ جاودان اندر جبين 
باش تا تاريخ بردارد خروش 
اين شنيدي اينك اي ايران ببين 
مام ملت كاوه اين ميهن است 
رايت جنبش به دستان زن است

اینک زنان ایران بمیدان امده و زیبائی لباس رزم اوری پوشیده است. درود بر آنان باد

بر این پرچم میتوانیم بخوانیم. در میهن مشترک. تاریخ سه هزار ساله مشترک.فرهنگ مشترک ساخته تمام اقوام دلاور ایرانی، زبانی که بر آمده از تمام گویشهای ایرانی است بدون آنکه هیچ گویشی در ایران اینده نفی شود ...دشمن مشترک ایرانیان تمام اقوام ایرانی و آب و خاک ایران از دریای کاسپین یا خزر تا خلیج فارس و دریای مکران یا عمان به میدان امده و خون جوانان میهن را میریزد. هزاران جوان ایرانی از سال 57 تا اکنون قربانی جنایات حکومت اند. پرونده ترورهای این حکومت ننگین از قتل دکتر مظلومان و زنده یاد بختیار در پاریس و قتل فرخزاد در المان و دکتر قاسملو سعید شرفکندی و عبدالرحمان برومند و شهریار شفیق وبیش از سیصد تن دیگر در دسترس است

رویاروی این دشمن مشترک بایستیم. دشمن اوست و بس.شعارهای عمامه بر سران حاکم مبنی بر دشمن امریکاست. دشمن اسرائیل است. دشمن بابی و بهائی است جز دروغ و فریبی چهل و سه ساله بیش نیست. دشمن رژیم ایران بر باد ده اخوندهای حکم است که آب و خاک و گیاه و رود و دریا را به ویرانی کشانده اند.

 جنبش زنان و ملت ایران روحی زنده در فضای سیاسی خارج کشور دمیده با اتحاد به نیرومندی آن بیفزائیم.

متحد با ملت بزرگ ایران و در کنار مردمی که در سراسر جهان به حمایت از جنبش ایران برخاسته اند سرباز و رزم آور این جنبش باشیم. این جنبش پیروز خواهد شد و این جبری است تاریخی چون ملایان هیچ چیزی برای این ملت باقی نگذاشته اند تا بتواند سکوت کند. سخن را به پایان میبرم. در سالهای گذشته من بیش از صد و پنجاه ترانه و سرود نوشته ام که در ایران و نیز در فرانسه و اتریش اجرا شد. از سال دو هزار ونه ،نوشته ام ولی امکان اجرا نیافته ام و در بسیاری اوقات خود با ساز دهنی خود آنرا اجرا کرده ام تا برجا بماند. این سرود یکی از انهاست برایتان میخوانم و به مردم ایران تقدیم میکنم

برای ملت ایران. برای ملتی که سال گذشته چون شیر غرید و جنگیدبرای مردمی که برخاسته است بر میخیزد و نظام فاسد ملایان را به زباله دان می اندازد برای ملتی که امید اوست و نومیدی جدائی از اوست.ا و نه به زانو در می اید و نه شکست می خورد

ملت! ملت! همـيشه سردار!

چه در ميدانها، چه بر سـر دار

****

ملت! ملت! هميشه سردار

قويتر از مرگ، يا شـخم رگبار

كــوه قامتش! كــوه دمــاوند

باشانه هايش، سخت و صخره وار

دشت سينه‌اش ،فلاتي بي مرز

با لاله هايش، سرخ و شـعله زار

در بارش تير،غرنده چون شـير

بنوشت خونش، بر روي ديـوار

ملت! ملت! هميشه سردار!

چه در ميدانها! چه بر سر دار

***

يك جنگل عقاب ،آمـد به پرواز

يك دريـا توفان ،آمـد در آواز

خـنديد جلاد، بر اشك مــردم

غـريد مـلت ،من مي آيـم بـــاز!

خورشيد سوزان، مدفون نگردد

غـروب من نيست، جـز راز آغـاز

در من بيدارست، طغيان «بــابـك»

فریاد« یعقوب»، «خـروش ستار»

ملت! ملت! هميشه سـردار

چه در ميدانها چه بر سر دار

***

خواهيد ديدم! در روز خیزش

روزي كه ايران ،يكسر ستیزش

روزي كه ایران چون آتشفشان

بر اهریمنان در حال ریزش

روزي كه بانگ «آزادي» و «صلح»

 سرود مردم بر بام ایران

روزي كه شبدار، از بــعد شبگير

تا ژرف ظلمت گردد گریزان

روزي كه تاریخ، در سرود فتح

 غرد چنان رعد بر لب این شعار

ملت ملت همیشه سردار

چه در ميدانها چه بر سر دار 

 

هیچ نظری موجود نیست: