دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۴۰۱ مهر ۱۱, دوشنبه

مهسا توئی امروز مسیحای وطن. اسماعیل وفا یغمائی.. رباعی


 

۲ نظر:

مسعودعالمزاده پاريس گفت...

۱۲ مهر ۲۵۸۱ شاهنشاهی ۴ اکتبر ۲۰۲۲ مسعود عالمزاده پاريس / ۱

... یک جمله ی نفس گیر / شعارهای سه واژه ای

مهسا تویی امروز مسیحای وطن

این از اون جمله های نفس گیره. انگاری که ده تا کتاب رو توش زیر پرس منگنه کردن. دست استاد یغمایی درد نکنه.

تمام شعارهای راهبردی (چه خوب چه بد) سه تایی است. به چهارتا که برسه، مغز بشر فیوزش می پره. این عدد "سه" با بقیه فرق داره. از شعار اصلی ارتجاع (توحید، نبوت، معاد) تا شعار معادلش در نزد نازیها (Ein Volk, Ein Reich, Ein Führer) بگیر تا شعار زمان شاه (خدا، شاه، میهن)، و شعار جمهوری فرانسه (آزادی، برابری، برادری) و سه سبد دانش بودا و تثلیث مسیحیت، شعارهایی که رو به جمع های میلیونی دارند، سه تایی است. چرا ؟ نمیدونم ! آره، نمیدونم. من نه آخوندم نه روی نوک پیکان نکامل که همه چیز رو بدونم. بقول هالوی گرامی ... تاحالا شنیدین آخوند در پاسخ یه سوال بگه ...نمیدونم... ؟
من مدتهای زیادی معلم کلاس درس خصوصی بودم. اولین روز و اولین صحبت من این بود : ... آدمهای ابله و نفهم همه چیز رو میدونن، آدمهای باشعور کمی از بسیار رو میدونن، خیلی ها رو نمیدونن.آدمهای ابله "نمیدونم" یا "نفهمیدم" از دهنشون درنمیاد و مثل بز سرشون رو تکون میدن. پس اگه متوجه چیزی نشدی بگو نفهمیدم تا من بیست بار تکرار کنم. نگو بع بع بععععله !
تو این یکی هم راستش نمیدونم چرا اما حدس میزنم که این به کارکرد مغز و مخچه ربط پیدا کنه. برای نمونه برای شمارش اشیاء تا سه تا توی خود چشم شمرده میشه. از سه تا بیشتر میره یه سطح بالاتر توی مغز. در بین برخی قبایل آفریقایی که شمردن بلد نبودند می گفته ن : یک، دو و خیلی. از دوتا بیشتر میشه خیلی. حتا در زبان فرانسه واژه های سه (trois)، زیاد (très) و خیلی زیاد (trop) به هم شبیه اند.
در بسیاری از زبانها واژه ی سبز و آبی یکی است (نه اینکه شبیه باشند، یکی است). برای نمونه در کردی ... شین ... هم یعنی سبز هم یعنی آبی : اَسمانی شین : آسمان آبی، اَردی شین دَکه : (در بهار) زمین سبز شده. این فقط در کردی نیست، در اسکاتلندی و در چند زبان دیگه هم همینطوره. دوستی از قبایلی های الجزایر داشتم که میگفت تو زبان آنها هم همینه.
چرا ؟ چون احتمالا در دورانهای گذشته، انسانها سبز و آبی را یکی می دیده اند.آبی آسمان و سبزی چمن برایشان یک رنگ بوده. در برخی جاها این رد باقی ماند، در بقیه نه !

رنسانس از ایتالیا و از شهر فلورانس آغاز شد و از آب رودخانه هایش که بدلیل نداشتن املاح اضافی بسیار برای شستن و رنگ کردن پشم مناسب است، از آتلیه های نقاشی، از تدرج رنگ ها (nuance) که ما برایش حتا واژه ای در فارسی نداریم. این نقاشان ایتالیایی بودند که با این استدلال که ... هرچه در عهد عتیق و عهد جدید است از جانب خداست... به این بهانه تمام سقف کلیساها را پرکردند از زنان برهنه ای که در اناجیل آمده بود. از صحنه ی چشم چرانی داود به هنگام حمام گرفتن بتشابه، از صحنه همخوابگی لوط با دخترانش، از فرشتگان خدا که چون زمینی نیستند نیازی به لباس ندارند، از صحنه هبوط آدم و حوا در بهشت و ...
هزینه ی رنسانس را خود کلیسا داد. خیلی ممنون !

اسلام و مذهب تشیع اساسا با رنگ مسئله داره. همه چیز سیاه و سفیده یا دست بالا تیره و کم رنگ در ایران رسمه که پس از فوت شوهر، زن سیاه پوشه. بعد از چهل روز زنهای محله به خانه ی زنی که شوهرش را از دست داده میروند. لباس سیاه را از تنش در میاورند و لباس رنگی به تنش می کنند تا شوق زندگی و تجدید فراش به او بدهند. در طبیعت خط راست نداریم. همه چیز منحنی است. خط راست یعنی شیئ مرده و بی جان. جسد مرده همیشه پیش از حل شدن در طبیعت سیاه میشه. زندگی رنگی است و منحنی.

در اروپا کلیسا بهترین نقاشان، مجسمه سازان، موسیقی دانان را به خدمت گرفت و پرورد. بیشترین هنرمندان جهان با پول کلیسا به جایی رسیدند. ارتجاع مسیحی دست کم خیری به دنیا رساند. در ایران انگشت موسیقیدانها را قلم کردند، قلم هارا شکستند، نقاشی و مجسمه سازی که کفر بود چون خلاقیت کار خداست و اینها پا جای پای خدا گذاشته بودند.

ای تف بر این ارتجاع اسلامی و شیعی که اعجوبه هایی اند در نکبت.

مسعودعالمزاده پاريس گفت...

۱۲ مهر ۲۵۸۱ شاهنشاهی ۴ اکتبر ۲۰۲۲ مسعود عالمزاده پاريس / ۲

تفاوت این جنبش اخیر در ایران هم با سال ۵۷ این است که در آن دوران شعارها، ذهنیت ها (چپ، راست، بادین، بی دین، کمونیست دو آتشه) همه آلوده به تشیع و عاشورا و شهادت و خلاصه بهشت و جهنمی بود. همه چیز صفر و یکی بود. کفر/ ایمان، حسین/یزید، تدرج (nuance) ای درکار نبود. شعارهای دوران انقلاب همه اش مال سینه زنی و تکیه بود. این یکی را همه یادشان هست :
ای امام خمینی، جانم به فدایت، استقلال و آزادی، جمهوری اسلامی آخرین کلام است.
این نوحه علی اکبره
یا بقیهٔ الله، ای نور امیدم. گوید که علی اکبر، بر دلم زدی آذر، اکبر پسر من !
یا X بقیهٔ X الله، ای X نورX امیدم X. گوید X که علی X اکبر، برX دلم زدی X آذر، اکبرX پسر من X !
اونجاهایی هم که با X نشانه زدم جایی است که تو سینه زنی شارپ شارپ دو دستی میاد پایین برای سینه زنی.
انقلابی که با نوحه علی اکبر شروع بشه، به خامنه ای نرسه کجا برسه ؟

انقلاب ۵۷ شورش نرینه ها بود برای زدن توی سر زنها که در دوران شاه به مقام وزارت و صدارت رسیده بودند. برای همین هم بود که در نخستین اعتراض زنها تمام نرینه ها : حزب اللهی، مجاهد، فدایی، توده ای، پیکاری، جبهه ملی و ... همه با هم زدند توی سر زنها. امروز مقولات تاحد بالایی آمده سرجای درستش. دختر مدرسه ای ها با لباس رنگی، با سرود، با شعر، با شعار زن زندگی آزادی، با رقص، با موسیقی به مصاف ارتجاع آمده اند. نماد انقلاب هم زنانه است. این جدی است. هپروت درحال جارو شدنه. بدا به حال لچک به سر های ارتجاع مغلوب که از زور پیشتاز بودن ده فرسخ پشت سر دختر های مدرسه ای دارند میدوند.
یاد فیلم (Brave Heart) می افتم که شاعران رزمنده سلاح بدست گرفتند.

و ... دست آخر،
اگر چیزی خواستید، یا شعاری خواستید درست کنید، خوب فکر کنید چه میخواهید. حواستون جمع باشه که با هم تناقض نداشته باشه. که یکی شون تو دل اون یکی دیگه نباشه. جوری هم ردیف کنید که هم صددرصد منطقی باشه هم رژیم نتونه عملی اش کنه تا آچمز بشه. به عواقبش فکر کنید و همه اش را در سه تا خلاصه کنید. بیشتر که شد بقیه اش فهمیده نمیشه.