دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۴۰۱ اسفند ۲۱, یکشنبه

اعتراض‌های سراسری، چشم‌انداز آینده؛ گفت‌وگوی اختصاصی با شاهزاده رضا پهلوی

 

 

اعتراض‌های سراسری، چشم‌انداز آینده؛ گفت‌وگوی اختصاصی با شاهزاده رضا پهلوی

۶ نظر:

ناشناس گفت...


من به عنوان یک ایرانی بدبختی کشور را دستاورد بیشعوری قشر به اصطلاح روشنفکر بعد از مشروطه می بینم که همه چیز را فقط سفیدو سیاه می دیدند. بدین معنا که مثبت ها را نمی دیدند و فقط دم از آزادی یی می زدند که در ذهن گندیده خودشان تعریف کاملی از آن نداشتند. این لاقباهایی که با تلاش پهلوی ها به نان و نوایی رسیدند و درس و کلاس پشت سر گذاشتند وبعد هم دانشگاه و بعضی هم از خارجه سر درآوردند به نوعی دم درآوردند و طلبکار شدند. گدا گشنه های دیروز تحت نام و القاب. دروغین آزادیخواه از شاه مدرن که حداقل پنجاه سال از آن پیشرفته تر و آینده نگرتر بود، طلبکار چیزهایی شدند که دشمنان خارجی ایران جهت به آشوب کشیدن کشور به گوششان می خواندند. این جماعت فسیل شده امروز و ابلهان دیروز، ذره شعور تاریخی و سیاسی نداشتند و آینده نگر نبودند چنانچه الان هم نیستند.
مثلن رجوی و کمونیست ها و بقیه اگر آزادی داشتند چه چیزی برای ارائه داشتند. مجاهدین دائم می خواستند زرو ور مذهبی تحویل مردم بدهند و کمونیست ها و چپی ها کسور را با بیسوادی خود به سرم روسیه و چین ببندند و بعضی شون هم تجزیه ایران را در سر داشتند...

ناشناس گفت...

رحیم
آقا یاسین به گوش حمار می خوانی . رجوی کیلویی چنده. اینها جرات نمی کنن از سوراخ هاشون بیرون بیان تا برسه به ایران.
شاید رهبر غایب به رئیس عربستان نامه نوشته و خواهش کرده تا قبل از سرنگونی و رسیدن شاهزاده به ایران ، رژیم خامنه ای را دریابد مبادا سرنگون شود. الله و اعلم

مسعودعالمزاده پاريس گفت...

💚 زن
🤍 زندگی
❤️ آزادی

۲۲ اسفند ۲۵۸۱ شاهنشاهی ۱۳ مارس ۲۰۲۳ مسعود عالمزاده پاريس / ۱

من مخالفتی با این دو کامنت ندارم. نه اینکه درست نباشه، هست اما کافی نیست و ما رو به کج راهه می بره. یعنی چی ؟
بخشی از درد ما روشنفکران بودند، اما نه تمامش و این تنها در ایران نبود. تو اون دوران تو فرانسه اش هم خیلی ها دنبال مائو می دویدند. نه تنها مائو، بلکه انورخوجه و پل پت. تو آلمان و انگلستان و آمریکا هم بود. کافی است یادمون بیاد. من خودم یادمه تو سالهای پیش از نکبت ۵۷ بین جوانها پیراهن خمری مد شده بود. پیراهن های قرص و محکمی بود. من خودم می پوشیدم. اشکال این بود که این مد وصل شده بود به یک باور ایدئولوژیکی. تو کنفدراسیون دانشجویان ایرانی بر سر انشعابات درونی حزب کمونیست چین، برسر اینکه بیوه مائو و گروه چهار نفره خائن اند یا نه، بر سر اینکه شوروی رویزیونیسته یا نه کتک کاری میشد. تو ترکیه دانشجوها مسلح بودند و تو صحن دانشگاه برسر اختلافات ایدئولوژیکی کلت می کشیدند و همدیگه رو می زدند. تو ایران مجاهدین و فدایی ها بودند اما تو ژاپن هم ارتش سرخ ژاپن بود، تو آلمان گروه بادرماینهوف، تو فرانسه اکسیون دیرکت، تو ایتالیا بریگادهای سرخ و تو بلژیک و ... این بیماری جهانی بود.
حالا تو ایران این بیماری شدید تر بود چون ما اسطوره های کشکی رو داریم بنام حسین و ابل فض و عباس و ... که نه تنها دروغ و جعل تاریخی است، بلکه این توهمات برای ما ایجاد اسطوره کرده. بد جوری به تن مون چسبیده و رفته زیر پوست مون که حتا اگه بفهمیم که اینها نوعی بیماری بوده، نمی تونیم از تن مون جداش کنیم.
دردسر بعدی اینه که ما تحلیل تاریخی و سیاسی رو می چسبونیم به افراد که چون ... شهید... شده ن و به مطلق رسیده ن نمیشه بهشون انتقاد کرد چون دورشون حلقه ی تقدس کشیده ن. نمی خواهیم بفیمیم که اینها ممکنه خودشون آدمهای بدی نبوده باشن، اما به هزارویک دلیل (و پیش از همه بیسوادی و نا آگاهی) اشتباه کرده باشن و دلیلی نداره که ما بدنبال شون بریم. لزومی نداره بهشون هتاکی کنیم (نه به همه شون)، باید بفهمیم که اینها ... اشتباه ... کرده ن. به همین سادگی. اما چون ما با دکارت قهریم، این کار ازمون برنمیاد.
نمونه اش سازمان مجاهدین. اشکال مجاهدین رجوی نیست، خود بنیانگذاران سازمان اند که دیدگاههایشان از همان ابتدا بسیار بسیار بسیار ارتجاعی بود. هم از دید مذهبی، هم از دید سیاسی، هم از دید اقتصادی، هم از دید جهانی. از دید مذهبی، مجاهدین با خمینی تفاوتی نداشتند : همان الله، همان محمد، همان قرآن، همان نهج البلاغه، همان علی و یازده امام، همان امام زمان. تنها تفاوت تفسیر از قرآن و نهج البلاغه بود که برداشتی بود شخصی و ربطی به اصل کار نداشت. آقای یغمایی بدرستی میگه که بنیانگذاران از حد اسلام فراتر نرفتند و انتقادی نکردند. کاملا درسته. حالا موش به سوراخ نمیرفت، جارو به دنبش بستند. این کافی نبود، اومدند دید کمونیستی دوآتشه ی مبارزه ی مسلحانه ی جهانی با امپریالیسم رو گذاشتند روش. رو پرچم هاشون مدار نصف النهار بود برای مبارزه ی جهانی. ما نه سرپیاز بودیم، نه ته پیاز. به ماچه این حرفها ؟
فدایی ها هنوز که هنوزه دارند هر سال یادبود بلاهت احمقانه ی سیاهکل را به عنوان سرفصل مبارزه ی مسلحانه همچنان تکرارمی کنند. شده نوندونی شون.
اشکال این شوت های وطنی اینه که خودشون هم میدونن که کارشون اشتباه بوده، اما نمیگن.
بقول برشت ... کسی که نمیدونه و میکنه نا آگاهه، کسی که میدونه و میکنه، خائنه.
زنده یاد هما ناطق جزو نادر کسانی بود که با انتقاد از خود، این امکان را برای نسل های پس از خود فراهم کرد تا اشتباه او را تکرار نکنند.

مسعودعالمزاده پاريس گفت...

۲۲ اسفند ۲۵۸۱ شاهنشاهی ۱۳ مارس ۲۰۲۳ مسعود عالمزاده پاريس / ۲

شاه هم به این مذهب ارتجاعی آلوده بود اما کمتر از دیگران و داشت با آموزش رایگان زمینه را آماده میکرد تا نسل بعد از خودش با دید بالاتری به دنیا نگاه کنند.
آین را فراموش نکنیم که در آن دوران سالهای حدود ۵۷ کمونیسم جذابیتی داشت که امروز به سختی قابل درکه. تو اون سالها کسی جرئت نمیکرد به شوروی انتقاد کنه. مذهب چنان قوی بود که کسی جگر نداشت کوچکترین حرفی بزنه حتا اونهایی که ضد مذهب بودند. نبودن این دوتا امروز نعمتی است.
یک تفاوت بنیادین آن دوران با امروز، انترنت است که فهمش امروز باورکردنی نیست. تو اون سالها اطلاعات چندان محدود بدست دیگران میرسید، امکان سانسور چنان بالا بود که دست کم بیست سالی طول می کشید تا مسایلی رو بشه که امروز یک هفته هم طول نمی کشه. کتاب گران بود، بندرت در دسترس جمع و ترجمه ها بسیار نادرست. به عنوان تمثیل میشه گفت که در اون دوران ما توی زیرزمین کورمال کورمال جلو میرفتیم. امروز انقدر منبع زیاده که نور چشم مون رو میزنه. دو دنیای متفاوت.
نقطه قوت امروز و شانس تاریخی ما اینه که نه اینکه امروز دروغ و دودوزه بازی ممکن نیست، امروز هم هست، اما دست کم هزاربار سخت تر از پنجاه سال پیشه. بدبختی این وامونده ها هم همینه. از رژیم بگیر تا پس مونده های جنگ مسلحانه و جنبش چریکی، چپ های افراطی و بقیه.

پیش از این میشد برای توجیه یک دروغ، دروغ دیگری گفت، یکی دیگه برای اون اولی و سومی برای دومی و تا زمان بگذره که دستش رو بشه، طرف خرشو از پل گذرونده بود. امروز کسی که جرئت بکنه پشت رادیو تلویزیون یا شبکه های اجتماعی دروغ بگه، سی ثانیه نشده که زیر پیامک غرق میشه. یعنی ناصادق ترین آدمها هم اگر خیلی بی شعور نباشند دست کم مجبورند که دروغ نگن.

این رو به فال نیک بگیریم.

یکی دوسال پیش بود تو فرانسه کسی با خبرنگار اخبار ساعت ۸ شب مصاحبه داشت، چیزهایی گفت. ده دقیقه بعد هنوز از ساختمان نیومده بود بیرون، مامورین دادستانی با حکم احضار کتبی دادستان آماده بودند و بردندش برای ثبت و تشکیل پرونده. درجا.
بقول رهبر درمانده .... دوره ی بزن و در رو تموم شد. این رو ررررررراست میگه. هنوز حرف از دهنش بیرون نیومده، متلکش اومده تو شبکه های اجتماعی.
...... دوره ی بزن و در رو تموم شد ........

سیدعلی گدا راست میگی ؟ پس کاسه رو بده ماست بگیر.

ناشناس گفت...

آقای عالمزاده ممنون از توضیحات بیشترشان.
بنده وقت کافی متاسفانه ندارم که توضیح بیشتری بدهم . ممنون که کاملتر توضیح دادید.
مسعود رجوی در حال حاضر سن بالایی دارد و بدون هیچ تغییری همان روش بنیانگذاران را ادامه می دهد. تغییرات منفی کرده ولی مثبت ولی غیر. بنیانگذاران آویزان امریکا و امثال صدام ووووو آن هم از نوع جنایتکارانش نشدند ولی رجوی بدون شک ولی برای او مهم این که فریبکارانه به روسری و تقی و نقی و آیه و حدیث و دیکتاتوری و تهمت و دروغ و وووو چسبیده است. یعنی تیشه به ریشه زدن با چندین تکنیک و روش.

ناشناس گفت...

طلاق‌های اجباری ، برخورد ناشایست با جداسدگان و منتقدان و دهها و صدها اشتباه و خرابکاری مسعود عج تعالی را هم به آن بیفزایید که این بسیاراشتباهات را هر طوری که تصور کنیم نمی شود ندیده گرفت. آقای رجوی بلایی سر این سازمان و سلولهاش آورده که به هیچ شکلی نمی توان آن را جمع و جور کرد. یعنی انحلال این سازمان و مثل انحلال سپاه پاسداران ضروری است و اعضای قابل تغییر و دموکرات آن می توانند در شکل و شمایل دیگری به فعالیت بپردازند که با استانداردهای انسانی و ملی تضاد نداشته باشند