غزل وصل
با خجسته باد جشن اسپندگان جشن زن زمین زایندگی عشق و مادر
اسماعیل وفا یغمایی
دوم اسفند ۲۵۸۳شاهنشاهی
بیستم فوریه۲۰۲۵میلادی
آمدی ماه من ؛امشب آفتابت میکنم
آفتاب ناب ناب ناب نابت میکنم
در شب گیسوی خود پنهان مشو !طالع نما
چهره را ؛بشنو که وصف ماهتابت میکنم
بس غزل با بوسه ها بر پیکرت بنوشته ام
زین سبب گاه ای پری ! دیوان خطابت میکنم
دفتر و دیوان من از فرق سر تا پای توست
تا بیابم واژه؛ لب را واژه یابت میکنم
گیسوان ! پیشانی و چشمان دو لب؛گردن دو کتف
وآن دوسیب برتر از سیب گلابت میکنم
یک ورق دارد کتابت سوره هایش بی شمار
شک مکن ! زودا که من ام الکتابت میکنم
میکنم مستت ز می ! آن می که مینوشم زتو
همچو خودکه مست تو!مست و خرابت میکنم
رطل تو؛ پیمانه تو ساقی تویی میخانه تو
هر دومان می ! نک شراب اندر شرابت میکنم
سرکش و سرکب نکیسا من ز شور عشق تو
هان ببین بشنو کنون چنگ و رباب ات میکنم
هر دو رقصانیم در آغوش هم در پیچ و تاب
تو مرا و من ترا در پیچ و تابت میکنم
مرشدی گمکرده ره گفتا:که در من ذوب شو
گفتمش من کی نظر سوی سرابت میکنم
من فقط در دلبری ذوبم که آن دلبر تویی
ای به تو من ذوب گشته نک مذابت میکنم
من چو تصویری به قاب پیکرت در گاه وصل
من ترا قابی ُتو تصویری که قابت میکنم
لحظه ی وصل است و ما آمیزه ی جان و تن ایم
طالعم کن ماه من!من آفتابت میکنم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر