نگران مباش

اگر این انقلاب است

نگران مباش ای دوست
اگر این انقلابست که هست
بر می آورد و می زاید و می پرورد و می افروزد و بر میخیزاند

آنچه را که باید

تمام فانوسها و ستاره ها را
گمنام ترین شهیدان را از بی نامترین گورها

سرود مشترک ملت را
تهاجم ساز و دف و تار و نی و ترانه ها را
موج عظیم نفرت را برخاسته از عشق
و موج عظیم عشق را برخاسته از نفرت
و رزم آورانی را
که تمام کوچه ها و پشت بامها را چون کف دست خودمیشناسند
وراهبرانی را که تمام راهها و بیراهه ها را میشناسند
و بافندگان پرچم پیروزی را
و برافرازندگان پرچم پیروزی را
نگران مباش ای دوست
و بنگر که چگونه اقیانوس زخمی بیدار از ژرفاژرف خود میغرد
و بنگر که چگونه آتشفشان تمام گدازه هایش را در گلویش آماده می کند
و بنگرکه دشمنان مردم چگونه درهراس مرگبار خود یخ می زنند
وچگونه می لرزنددر پشت تمام تیغها و تمام تفنگهایشان

و بنگر ملت را که چگونه قد میکشد

که چگونه قد می کشد

چون آسمان بلند وپاک وروشن و عظیم تابستان

و خورشید ش