ماجرای نقاب و برقع و صدور کثافات مکتبی اسماعیل وفا چند ماهی بعد از ظهور ایشان بود که بزودی به ضرب توسری و چوب و چماق آن چادرهای معمولی و رنگینی که خواهران و مادران و دختران و زنان ما به دلیل فرهنگ معقول و قشنگ ایرانی - مذهبی خودشان و ذوق نساجان ایرانی، بر سر می کردند و درعید نوروز مثلا مادران و خواهر کوچولوهای شاد ما در شهرهائی مثل یزد و اصفهان و شیرازخیابانها و کوچه ها را تبدیل به رودی از چادرهای زیبای رنگین می کردند و در خانه نیز ما ها در خواب نیمروزی آنرا از مادر و خواهر امانت گرفته و در هشتی ... ادامه مطلب
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر