بیادگار از سه نسل ،پدران ما، ما و فرزندان ما،بر دیوارهای خونین و اشک آلود این ایام و روزگار ما باشد که آیندگان باز خوانند در هنگامی که ما به گذشتگان پیوسته ایم
..ای سنده بر سران !که نهادید نام شیخ
برخویش و آمدید چو ماران نیشزن
گر هان شما نماد خدائید و سنت اش
ای لعنت خدا، به خداباد و این سنن
در راههای سی سده با پای زخمناک
از قرنهای گمشده آعصار بس کهن
از کورش و زکاوه و زرتشت و بردیا
از مزدک و ز مانی و از زال و تهمتن
ما آمدیم تا بکجا؟، یک طویله شیخ
اصطبلی از شقاوت و شیادی وشمن
۱۷ نظر:
ای مرگ بر جمهوری اسلامی خواندم و خندیدم و گریه کردم.بهروز.الف
رحمت بر آن مادری که تو را به دنیا آورد که با قلم و قدم به انسان و انسانیت خدمت میکنی.
محدث
نون والقلم و مایسطرون.درود درود جناب یغمائی.تا کنون شعری به این درستی در باره آخوندها نخوانده بودم.ایران ما با وجود شاعرانی این چنین پوزه این کثافات را بر خاک ذلت مالیده است.خدای ایرانزمین شما را زنده و محفوظ بدارد.ای لعنت خدا و مردم بر هرچه اخوند ایران سوز است.
باز آمدید از دل اعصار جهل و جور
زد شعله در ورود شما دوزخ فتن
پای گران فشرده به نعلین و نعل را
افشرده بر گلوی گل و سرو یاسمن
چون گله های آهک و تیزاب بی مهار
با هرچه سبز و زنده شدستید مقترن
در شعله سوخت سرو و در آهک بداد جان
سوسن ، بسوخت آتش تیزاب نسترن
از چوب سرو، دار شقایق بساختید
از نار سوختید تن سبز نارون
یکسو نشست کرد به سوگ بلوچ و لر
همدوش ترک بهر شهیدان ترکمن
در خطه ی جنوب، عرب از غمان فارس
کوبد دو دست بر سر و بر فرق خویشتن
شیطان نکرد آنچه به نام خدا و دین
کردید با تمامت این خلق و این وطن
درود
م.ح مغنیه.
نون والقلم و مایسطرون.درود درود جناب یغمائی.تا کنون شعری به این درستی در باره آخوندها نخوانده بودم.ایران ما با وجود شاعرانی این چنین پوزه این کثافات را بر خاک ذلت مالیده است.خدای ایرانزمین شما را زنده و محفوظ بدارد.ای لعنت خدا و مردم بر هرچه اخوند ایران سوز است.
باز آمدید از دل اعصار جهل و جور
زد شعله در ورود شما دوزخ فتن
پای گران فشرده به نعلین و نعل را
افشرده بر گلوی گل و سرو یاسمن
چون گله های آهک و تیزاب بی مهار
با هرچه سبز و زنده شدستید مقترن
در شعله سوخت سرو و در آهک بداد جان
سوسن ، بسوخت آتش تیزاب نسترن
از چوب سرو، دار شقایق بساختید
از نار سوختید تن سبز نارون
یکسو نشست کرد به سوگ بلوچ و لر
همدوش ترک بهر شهیدان ترکمن
در خطه ی جنوب، عرب از غمان فارس
کوبد دو دست بر سر و بر فرق خویشتن
شیطان نکرد آنچه به نام خدا و دین
کردید با تمامت این خلق و این وطن
درود
م.ح مغنیه.
زنده باشید صفا کردم از این شعر واین همه نگاه تلخ وزنده.احمد سلیمی
ای لعنت بر اخوند با عبا و عمامه و بدون عبا و عمامه.با امید به آزادی ایران از این بلای بزرگ.حمید.ف
این قسمتش را از همه بهتر دیدم
از خویش بگذریم که ما «رهروان» بدیم
وز «رهبران!» گذشت چه بر حلق و بر دهن
«آن» بوسه زد به دست مبارک که: نک امام
نامش چه بود «مهدی» یا بود «بولحسن»
«این» گفت هان «مجاهد اعظم»، توئی توئی
ما کیستیم پیش تو یا شیخ ممتحن
یک ذره، یک پشیز ،وزآن کمتریم نیز
ما خار وکاه لیک تو گل ، سرو نسترن
آن گفت وه! کلام وی از لعل و گوهر است
در دست او نگاه! عقیقی است از یمن
مانی ایرانی
بسیار گویا بسیار مستحکم و همانطور که نوشته اید یادگار این نسل درد کشیده از حکومت آخوندی.ع. شبستری
آه ای خدای مردم ایران کجا، کجاست؟
سیمرغ و زال و قدرت بازوی تهمتن
زین رهبران گمشده در ره دلم گرفت
رودابه ای کجاست که از خشم پیرهن
از جیب تا به دامن چاک آورد،مگر
از سینه هاش خون چکد ازکینه نی لبن
ریزد به خاک تا مگر از خاک بر دمد
در پهنه ی وطن همه جا جنگلی گشن
روید به هر کرانه و سر برکشد به عرش
صد دشت کوهمرد و دوصد کوه شیرزن
دو ر است و دیر نیست که دریای رعد سرخ
از آسمان نه، بل ز زمین و هم از زمن
غرد چو نفخ صور که اینک قیامت است
یعنی رهائی وطن ازچنگ اهرمن
آمد زمان آن که از این سنده بر سران
نی سر بجای ماند ونی سنده نی که تن....
جناب شاعر
سیمرغ و زال و تهمتن روزگار ما همین مجاهدین خلقند تاسف اینکه شما اب در کوزه دارید و تشنه لبان میگردید. متاسفم برای شما و ذوقتان که بی جهت است.امیر مددی
drod bar shoma aghay vafa.nazanin
akond ra behtar az in namitavan tozih dad.tashakor.m. gafari
در این غمسرا شادمان کردی .دمت گرم روزگارت شاد و دور از کیداهریمن نعمت
با صلابت قصاید خاقانی و با تلخی و تندی عبید. درود جناب یغمائی.محظوظ شدم.محمد کیانی
آه ای وطن ! سیاوش من! هان چه میکنی
در زیر تیغ هشته سر خویش بر لگن
افراسیاب نیست در این بار، بلکه او
شیخی است اجنبی و گرفته به کف گزن
بر لب طنین بسمله دارد به ذبح تو
در دود خوب کندر و اسفند و آوشن
تاراست وتلخ هر چه که بینم وفا ببین
در پشت شیخ شهر همی مسکو وپکن
میخیده اند سیخ بر او چون الاغ نر
بی آنکه شیخ شهر بگوید نه لا، نه لن
ای مرگ بر جمهوری اسلامی ای ننگ بر مسکو پکن و پفیوزهائی که از خون مردم دارند جیبشان را پر میکنند.
بهرام آبتین ساوجی
جناب یغمائی درود بر شما و این زبان و بیان مستحکم شماکه از آغاز شعر تا آخر چون پتک کاوه حداد بر فرق ارتجاع کثیف کوبیدید. دیشب در جمعی از دوستان خواندیم و صفا کردیم.برایدنیای فرهنگ و ادب ایران و مردم ستمدیده برقرار وسلامت باشید. کیانی
دستت درد نکند مرد قلمت برا علیه ارتجاع.خدا حفظت کند.شکراالله.سوئد
droud bar shoma.feh omid azady iran
simin
ارسال یک نظر