_____________________________________-
جناب ناظر:من اگر جای شما بودم اولا تیتر این مطلب را میزدم(شکوفائی فرهنگی در اورسور اواز) ثانیا امشب نماز شکر بجا می آورم که در این اعتلای شگفت فرهنگی فقیر حضور ندارم وگرنه ممکن بود از شدت ذوق لقا الله شوم ثالثا نمیدانم چرا اسم من فراموش شده است چون به احتمال زیاد شاعرممکن است مورد مواخذه قرار گیرد. من با این بیت کاملا موافقم که:
اي واي! از آن كه روزي، در انتهاي بنبست
از پردهها درافتد، هرآنچه كه نهانيست
و خود من اضافه میکنم
دل میرود زدستم.صاحبدلان خدا را
در این قصیده یارب اسم وفا چرا نیست؟
گفتم به رهبری من ،باری شما قضاوت
بنمای ، لیک فرمود :هنگام لنترانی است
لنترانی خطاب خداست در کوه طور به موسی که:لنترانی از دیگان پنهانم و نمیتوانی ببینی مرا
اسماعیل وفا یغمائی
اي واي! از آن كه روزي، در انتهاي بنبست
از پردهها درافتد، هرآنچه كه نهانيست
و خود من اضافه میکنم
دل میرود زدستم.صاحبدلان خدا را
در این قصیده یارب اسم وفا چرا نیست؟
گفتم به رهبری من ،باری شما قضاوت
بنمای ، لیک فرمود :هنگام لنترانی است
لنترانی خطاب خداست در کوه طور به موسی که:لنترانی از دیگان پنهانم و نمیتوانی ببینی مرا
اسماعیل وفا یغمائی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر