کاش شب دهان میگشود
و حکایت تو باز میگفت
آن همه شب سنگین،
که بی هیچ ستاره
بر شانه های خسته تو حمل شد،
ترا قهرمان مینامند وپیش از آنکه ترا قهرمان بخوانند
قهرمان بودی
چه در فریاد و چه در خاموشی
که قهرمانی نه هدیه دیگرانست که از درون میجوشد
بر گور تو ایوب اما
شرمسار صبوری خویش است
۵ نظر:
تقدیم به فرمانده فتح الله
مردان بزرگ مانند شهاب هستند که میسوزند و جهانی را از نور خود روشن می کنند...
آقای رجوی، همین یک نمونه مهدی افتخاری کافی است که ببینی چه کسانی را دفع کردی و چه افراد بی ریشه متملقی احاطهات کردهاند.
محدث
آقای یغمائی
شیرجه شما تماشائی است!
نازنین شیرجه شناس من منظورتان را نفهمیدم لطفا شفافگری کنیدو توضیح. در ضمن اگر شیرجه ای هست مال دو سال قبل است.زنده باشید
آقای شیرجه شناس چطور تابحال شیرجه آقای رجوی را بورطۀ انحطاط و گندیدگی ندیده ای؟ زمان ثابت خواهد کرد.
ارسال یک نظر