If somehow I were able
to make contact with all the martyrs,
all those holy victims!
after singing their praises at great length
and saluting them roundly in their well-deserved bliss
I would pose the question,
have the highest, most sacred ideals (for which they died .........ادامه
۳ نظر:
شعر عمیق و جالبی است .ممنون از آقای اسماعیل وف و خانم بازول.
شعر نقد مبارزه ی مسلحانه است و اینکه این نوع مبارزه دیگر در قرن 21 جایی ندارد و دیگر مرهم دردها نیست...این همه کشتار و اعدام ...و نتیجه هیچ! مبارزه ی سیاسی تنها زاه رهایی خلق هاست...این را ما ایرانیان دیر فهمیدیم...زنده یاد عرفات این را به ما نشان داد اما ما فقط زبان تفنگ را آموخته بودیم...هیچ تروری(ترورهای مجاهدین و دیگر گروها) ذره ای ما را به رهایی نزدیک نکرد...که در عزادار هزاران اعدامی کرد که تنها مرگ می تواند لباس سفید بر تنمان کند و داغ را از دلهایمان بشوید. درود بر خانم بازول و ترجمه ی زیبایشان.
امروز اسماعیل وفا یغمایی طی اطلاعیه ای پخش آثار خود از رسانه های مجاهدین و شورا و رسانه های وابسته را به اطلاع عموم رساند.
با اسماعیل در خیلی از مسائل هم نظر نیستم، اما حذف خودخواسته آثار هنری در بالای همه قرار می گیرد.
می دانم که این روز ها، دوران بر وفق مراد نیست، و از در و دیوار توهین و برچسب و غم می بارد. شاید اگر بجای او بودم و می دیدم که دستمایه 40 سال مبارزه چنگ در چنگ با دو رژیم دیکتاتور به اینجا کشیده شده، منهم به تمام معانی و واژه ها، و به فرهنگ مبارزاتی موجود غبطه می خوردم.
اسماعیل وفا یغمایی یک شاعر است. دنیا را با عینکی متفاوت می بیند. روزی در نقش شاعر دربار و روزی در نقش منتقد تیغ به کف عمل می کند. اما جایگاه این انسان فرهیخته در ادب و هنر، و در صفحه تاریخ مبارزاتی مشخص، محترم و کتمان ناپذیر است، و از او انتظار است که در حذف آثار هنری (حتی خودش) نقش آفرینی نکند، و پایه ریز رسمی نوین در حذف آثار هنرمندان نشود.
مشکل مجاهدین نیستند. مشکل اندیشه حاکم و فقر فرهنگی است، و مجاهدین خود قربانی این فرهنگ هستند و در چنین بستری مبارزه و رشد کرده اند. باید برای پیشگیری از سقوط هرچه بیشتر این فرهنگ نابالغ، کوشا شد. حذف آثار هنری چاره راه نیست.
اسماعیل عزیز، همیشه شنیدن اشعار، سرودها و ترانه سرودهایت برایم بازگو کننده درد و عزم خلق ستمدیده ایران بوده است. برایت بهترین ها را آرزو می کنم.
علی ناظر
20 خرداد 1392
ارسال یک نظر