دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۳۹۲ تیر ۳, دوشنبه

استعفای ما آزمایش آنهاست ! (قصیم و روحانی) کریم قصیم

در پایان مایلیم به کارگردانان بساط «محاکمه» و تبلیغات سوء ... یک بار برای همیشه خاطرنشان کنیم: با توجه به آن چه گذشت ، جای تردید نیست که «رسیدگی» به استعفای ما و صدور «حکم» فاقد مبنای قانونی / اساسنامه ای، و خلاف عرف و عادت دموکراتیک بوده است. ما خود را ملزم به پاسخگویی به کسانی که فاقد صلاحیت هستند و ردیه نویسی می کنند نمی دانیم. افکارعمومی بیدار و ناظر بر صحنه است. خیرخواهانه همه را به ترک رفتار و اعمال ظالمانه فرامی خوانیم. بدانید که مخاطب ما منحصراً مسئول شورا و یا جانشین ایشان می باشد.  ادامه‌ی مطلب...

۱۵ نظر:

ناشناس گفت...

آقای قصیم ایم دوستان سابق شما از صدر تا ذیلشان سر وته یک کرباسند. اینها همه مانند سگ تربیت شده اند وقتی رهبر بگوید دست آقا را لیس بزن موس موس کنان دست شما را لیس مس زنند وقتی هم که بی دلیل یا با دلیل رهبر بگوید "بیگرش!" همه پارس می کنند و دندان نشان می دهند!

کورعلی گفت...

آقای صالح رجوی در یک نشست رسمی در جلو زن برادرش خانم مریم رجوی،پسر بزرگ مرحوم کاظم رجوی یعنی استفان(فارسی هم بلد نیست حرف بزند) را مسئول شورا در کشورسویس کرد(اگر درست بخاطرم مانده باشدبعد از جریان 17 ژوئن 2003 بود).ولی معلوم نشد واصلا توضیحی ندادند که ایشان بنا به چه صلاحیت مبارزاتی و با چه مکانیزمی به این مسئولیت وصلاحیت رسید.بعد هم اصلا توضیحی ندادند که بالاخره چی شد که استفان از این مسئولیت استعفا داد یا اخراج شد.اصلا کسی هم نپرسید که ایشان کی آمد ویا کی رفت ؟! امیدوارم آقای قصیم یکی از پرسندگان باشد.

هاله گفت...

آدمی می ماند که در قبال این همه بی پرنسیبی و این همه بی مسئولیتی و این همه تمامیت خواهی چه بگوید؟ بهتر این است که من هم همراه آقایان روحانی و قصیم بگویم "واقعا برای این جریان ورشکسته سیاسی متآسفم"

هاله گفت...

آیا این برای رهبری مجاهدین، بهتر و شکیل تر و عام پسند تر نبود که در مقابل استعفای دو رفیق 30ساله خود از شورا، بدلیل این همه سال همراهی و دوستی، از آنها تشکر میکرد و برای آنها دعای خیری میکرد؟؟
آخه چطوریه که تو برای حفظ جان موسوی و کروبی فتوا صادر میکنی، به رفسنجانی پیام میدهی که خود را پیرانه سر کاندید کند، همان ها که دستشان به خون همین شهدای شما رنگین است، ولی به رفیقان سابق خود که میرسد و انقدر هم محترمانه فقط استعفا داده اند، این همه القاب خائن و شقاوت و..... میچسبانی و بعد هم جلسه اضطراری تشکیل میدهی و 500 امضا جمع میکنی؟ آیا این کار فقط زهر چشم گرفتن از بازماندگان نیست؟ که مبادا یک وقت آنها هم به فیلشان یاد استعفا کند؟؟؟
بهرحال این رسم دوستی و مروت و جوانمردی با دوست و رفیقی که بعد از 30سال بودن با شما جرمش این است که فقط دیگر نمیخواهد با شما ادامه دهد، نیست....

ناشناس گفت...

شماها سالها این مرد خودبین و خودخواه(م.ر) را تحمل کردید و دم بر نیاوردید. اگر چه بخاطر مبارزه با خامنه ای اینکار را انجام دادید ولی...

ناشناس گفت...

برخورد با مساله اعضای مستعفی شورا کاملا اسلامی است.اعضای شورا حق طلاق یک طرفه ندارند و نمیتوانند بگویند مهرم حلال جانم آزاد بلکه باید شوهر یا صاحب آنها را مطلقه کند یعنی اخراجشان کند وضع این دو عضو مثل یک کسی میماند که یکطرفه از خانه عیال خودش فرار کرده و عیالش هم می خواهد گیرش بیاورد و پدرش را در آورد شاید این خنده دار باشئد ولی واقعی است. واقعا خنده دارد ولی دردناک هم هست.
ماشالله

ناشناس گفت...

جدا خاک بر سر اینها که میخواهند ثابت کنند قصیم و روحانی با ملاها کار میکنند. اگر قصیم و روحانی سر و سر با رژیم دارند این رژیم نه تنها هزار سال دیگر میماند بلکه بر حق است.آقایان و خانمها شرم کنید و خجالت بکشید دارید حال همه را از خودتان به هم میزنید دارید تهوع عمومی ایجاد میکنید وای و وای از کسانی که بین ضصت هفتاد تا سخنرانشان یک فارسی زبان نیست ولی در کوبیدن مبارزان اینطور میکنند.
تهمتن

ناشناس گفت...

جناب قصیم و روحانی.درود بر شما شیر مردان شریف و مظلوم.همانطور که فرموده اید اینها با مواضعشان در برابر شما در حال معرفی خویشند.متاسفانه اینها همان کسی هستند که بر سر درخت شاخ میبرند و نمیدانند خودشان ساقط میشوند.درود بر شما و تمام مبارزان به امید اعتلای مبارزات ملت ایران و نابودی ولایت فقیه.حسام

ناشناس گفت...

اپوزسیون رژیم= کمدین. مخالفان آن=کمدین. دشمن مشترک= کمدین. مردم دمدمی مزاج= کمدین چقدر خنده آورند کمدین ها.

ناشناس گفت...

فرهاد کوهستانی
استعفاء بیان سیاسی, یک تضاد ساختاری در چارچوب شورای ملی مقاومت است
شورای ملی مقاومت بر پایه چه اهدافی بنیان گذاری شد؟
طبعا به دنبال آنچه که در ویترین خارجی, و یا سخنرانی های بیرونی خانم و آقای رجوی عنوان می شود, نباید رفت.
براساس بحث های درونی مجاهدین,
وحدت نیروها, در چارچوب مبارزه برای اهداف مشخص, امری الزامی است.
هر نیروی سیاسی, مستقل از نحوه نگرشش, باید آن را بپذیرد, در غیر اینصورت بهای آنرا در عرصه های مختلف, انسانی, مالی, دیپلوماتیک و... خواهد پرداخت
ولی براینکه بتوان, این بال وحدتگرا را بهتر در کنترول داشت, باید آنرا در یک فرماسیون مشخص سیاسی و این جا شورای ملی مقاومت , با اهداف مشخص چارچوب داد.
مشکل از همین جا شروع می شود,
آیا میتوان اهداف خاص گروهی را, با باندورل , شورایی به خورد اعضاء داد؟
این تضاد ساختاری از همان بدو تاسیس شورا, وجود داشت. که در گذر ایام , به صور مختلف خودش را نشان می داد.
بحث اساسی دراینجا این است:
آقایان قصیم و روحانی , با طرح مسله استعفای خود , در عین حال خطوط سیاسی خود را نیز ترسیم کردند, و با صدای بلند اعلام کردند, تداوم روش های بکار برده شده, برای اداره شورا غیر قابل تحمل است.
ولی برای آقای رجوی اعضاء شورا فقط وسیله هستند, نه چیز دیگر.
اگر با اهداف آن همخوانی نداشته باشند. پشیزی ارزش ندارند. فرق نمی کند کی باشد, علی زرکش و یا مهدی افتخاری و یا کریم قصیم و یا روحانی و...
و بنا بر یک اصل قدیمی, هیچ جدایی نباید کت وشلوار, «حق به جانب» به تن کند.
دراین جاست که هر اتهامی جایز به شمار می آید.
فاسد, خیانت کار, عامل وزارت اطلاعات, و...
این است عصاره ایدولوژی ناب توحیدی.

ناشناس گفت...

kheili jalebe ke be in zoodi adabiate Aghayan ghasim va rohani inghadr taghir kardeh... engar do ensane kamelan motefavet hastand nesbat be hamin chand hafteh ghabl
Dr.Ali

محمد حسین توتونچیان گفت...

داستان اتفاقات اخیر را اگر بخواهیم باز خوانی کنیم ، این چنین است.. زمان شروع ,,,,فعال شدن سایت دیدگاه . ... زمان پایان ,,,بسته شدن سایت دیدگاه .... اگر صحنه را بخواهم به عهد قاجار بر گرد ا نم که خیلی‌ مورد علاقه ی پیشقراول شما آقای روحانی است . داستان این چنین است .. مقاومت در حال جنگ با دشمن بود ، که ناگهان چادری در منتها الیه راست به‌‌‌ آتش کشیده شد . نامه ایرج مصداقی , همه ی حواس‌ها به‌‌‌ آنجا بود که آن آتش را خاموش کنند . که یک مرتبه اسماعیل داد و فریاد راه انداخت ، همسر من گم شده یا شما او را کشته اید .در وسط این ماجرا ناگهان از اردوی مهاجم همنشین , روحانی را به کمک فریاد میکرد ,عجبا ,در گیر و دار این بلوا‌ها ، شما شبانه از تاریکی‌ شب استفاده کرده و اردوی خلق را ترک کردید .
ویژگی‌ هر سه‌ پرده ۱ - دروغگویی ، تهمت زنی‌ و بهانه سازی ۲ - طلبکاری -

با اینهمه آقای قصیم من اعتقاد دارم که شما با طناب آقای روحانی به چاه ویل ایرج مصداقی سقوط کردید . اعتقاد دارم که مقاومت ,تا ساعت ۱۰/۳۰ شب ۱۵ خرداد, از طرف شما بوده . اما گویا, فشار ایرج مصداقی که معلوم است از کجا وارد می‌‌شود, باعث شد که این کار را در همان روز و نه‌ فردای آن روز انجام بدهید . اینکه کسانی بر این باورند که شما اشتباه کردید و بر می‌گردید, یکسره سراب است . ولی‌ برای راضی‌ کردن وجدان خودتان به شما ۲ - پیشنهاد دارم .. ۱ - تمام بر خورد‌هایی‌ که آقای روحانی با شما بعد از تصویب آن ماده واحده داشته‌اند را یکبار دیگر در ذهنتان مرور کنید . ۲ - بگردید و سر چشمه ی فشار برای استعفا در آن تاریخ مشخص را پیدا کنید .

استعفا ی شما البته یک امر سیاسی است ، شما که در اداره ی قند و شکر کار نمی کردید . در یک مقاومت خونبار بودید ، بنا بر این هم به دلیل طرز رفتن تان و هم به دلیل تاریخ استعفایتان در تاریخ ایران به عنوان خائنانه‌ترین استعفا ثبت شده است . از مقاله زدن امروزتان در سایت پژواک معلوم می‌‌شود که از ۴ سال پیش تمام کرده بودید . و منتظر یک ۱۵ - خرداد مناسب بوده اید . اگر بنی صدر خود را به خمینی فروخت یا آن یکی‌ خود را به خاتمی ، شما در نازل‌ترین سطح خود را به مصداقی فروختید مبارک تان باشد والسّلام

ناشناس گفت...

ﺁﻗﺎﻱ ﺗﻮﺗﻨﭽﻴﺎﻥ
ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﭘﻴﭽﻴﺪﮔﻲ و ﺷﺎﻳﺪ اﺯ ﺳﻮﻱ ﺩﻳﮕﺮ ﺳﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﻗﻀﺎﻳﺎ ﻳﻚ ﻣﻮﺿﻮﻉ اﻓﻜﺎﺭ ﻫﻤﻪ اﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﻣﺮا ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺳﺎﺧﺘﻪ اﺳﺖ. ﻗﺒﻼ ﺑﮕﻮﻳﻢ ﻛﻪ ﻣﻦ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ اﺯ اﻋﻀﺎﻱ ﻓﻌﻠﻲ و اﻋﻀﺎﻱ ﻣﺴﺘﻌﻔﻲ ﺷﻮﺭا ﺭا, اﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺁﻗﺎﻳﺎﻥ ﻗﺼﻴﻢ و ﺭﻭﺣﺎﻧﻲ ﺭا ﻣﻲ ﺷﻨﺎﺳﻢ, ﺳﺎﻟﻬﺎﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﻳﮕﺮ ﻫﻤﻜﺎﺭﻱ ﺧﻮﺩ ﺭا ﺑﺎ ﺷﻮﺭا. ﻗﻂﻊ ﻛﺮﺩﻡ و اﺑﻦ اﻭﻟﻴﻦ ﺑﺎﺭ اﺳﺖ ﻛﻪ اﺻﻮﻻ ﺣﺘﻲ ﺳﻮاﻝ ﻣﻴﻜﻨﻢ. ﻣﻦ اﺳﺘﻌﻔﺎ, ﻛﻨﺎﺭﻩﮔﻴﺮﻱ ﻳﺎ ﻋﺪﻡ ﻫﻤﻜﺎﺭﻱ اﻓﺮاﺩ ﺑﺎ ﻳﻚ ﺗﺸﻜﻴﻼﺕ ﺳﻴﺎﺳﻲ ﺭا اﻣﺮﻱ ﻛﺎﻣﻼ ﻋﺎﺩﻱ ﻣﻴﺪاﻧﻢ. اﻣﺎ ﺳﻮاﻝ ﻣﻦ اﺯ ﺷﻤﺎ اﻳﻨﺴﺖ ﻛﻪ : اﮔﺮ ﺣﺘﻲ ﻳﻚ ﺩﺭﺻﺪ اﺯ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﻫﺎ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺭﻭاﺑﻄ ﺩاﺧﻠﻲ ﺗﺸﻜﻴﻼﺕ. ( ﻣﻨﻬﻢ ﭼﻴﺰﻫﺎﻳﻲ ﺩﻳﺪﻡ اﻣﺎ ﻧﻪ ﺗﺎ اﻳﻦ ﺣﺪ ﭼﻮﻥ ﻣﻦ ﻋﻀﻮ ﻣﺠﺎﻫﺪﻳﻦ ﻧﺒﻮﺩﻡ و ﺑﻪ ﺣﺴﺎﺏ ﺗﺪاﺑﻴﺮ اﻣﻨﻴﺘﻲ ﮔﺬاﺷﺘﻢ) ﺭاﺳﺖ ﺑﺎﺷﺪ, ﺁﻳﺎ ﻋﻘﻞ ﺳﻠﻴﻢ ﺣﻖ ﺩاﺭﺩ ﻛﻪ اﺯ ﺧﻮﺩ ﺳﻮاﻝ ﻛﻨﺪ, ﺁﻳﺎ ﺩﺭ ﻓﺮﺩاﻱ ﻣﻨﺼﻮﺭ اﻳﺮاﻥ ﺑﺎ اﻣﻜﺎﻧﺎﺕ ﻳﻚ ﺣﻜﻮﻣﺖ., ﺩاﻣﻨﻪ اﻳﻦ اﻋﻤﺎﻝ ﺩاﻣﻨﮕﻴﺮ ﻣﻠﺖ ﻫﻢ ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ? ﺁﻳﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﻛﺎﺭﻣﻨﺪاﻥ اﺩاﺭاﺕ, ﻣﻌﻠﻤﻴﻦ. ﻛﺎﺭﮔﺮاﻥ و ﻣﺤﺼﻠﻴﻦ و ﺩاﻧﺸﺠﻮﻳﺎﻥ ﻫﻢ ﺩﭼﺎﺭ ﻫﻤﻴﻦ ﺷﻮﻧﺪ, اﮔﺮ ﺩﺭ ﺣﺰﺏ ﻳﺎ ﺗﺸﻜﻴﻼﺕ ﻣﺠﺎﻫﺪﻳﻦ ﻗﺮاﺭ ﮔﻴﺮﻧﺪ?

ناشناس گفت...

درود بر هر دوی شما بر شرف و شجاعت شما

زندانی و اشرفی سابق گفت...

آقای توتونچیان گرامی من یک سوال از شما محترم دارم ؟
آشنایی نسبی از شرایط کاری و خانوادگیتان هم دارم در نروژ ! سوال کوتاه من این میباشه این همه سال مجاهدین پیر و جوان را از اروپا میکشاند عراق پایگاه اشرف حتا بچه ها و کودکان که از منطقه آورده شده بودن اروپا خیلی از آنها را تو سن ١٤و ١٥ سالگی برگرداندن پایگاه اشرف من خودم یکی از آنها بودم که از نروژ به عراق رفتم چطور شده که نه خودت ، خانومت و ٢تا پسرهای گل ات که مشغول تحصیلات دانشگاهی هستند تشریف به اشرف و عراق نصیب شما ها نشد ؟
پدر بیا مرز دوران زندان خودت به رخ ما میکشی ! این همه بچه ها از زندان گرفته تا جنگ چریک شهری ، کردستان و اشرف به صورت گمنام دآرند زندگی شرافت مندانه میکنند کسی از آنها خبری نداره و نمیدونه که اینها این چه قهرمانانی بودن و هستن !
شروع کردی انشاء نوشتن با ادبیات چاله میدانی و به مردم تهمت زدن برای یغمایی ، مصداقی ،قصیم و روحانی قلم میزنی !
حسین آقا شرم و حیا مانند الف صحرا به خودی خود رشد و نما نداره زیرا اگر نهادی بود در همه افراد یکسان مشاهده میگردید !