دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۳۹۵ شهریور ۱۰, چهارشنبه

سر بالین فقیهی بیدار نگاهی گذرا به برخی سایه روشن های زندگی آیه الله منتظری اسماعیل وفا یغمایی بمناسبت سخنان تازه منتشر شده اش در مورد کشتار 1367

فقیه بعدی من، فقیه شعر«صدای پای آب» سهراب سپهری است که نصف شب مایوسانه و مظلومانه بیدار مانده و سئوالات زیاد در سرش و در کوزه کنار بالین اش هست که نمیگذارد بخوابد....موزه‌ای دیدم دور از سبزه،مسجدی دور از آب. سر بالین فقیهی نومید، كوزه‌ای دیدم لبریز سئوال. حالا فقیه سئوال دارد؟ متناقض شده؟ شک کرده؟ از وجود شر و بدی و شیطان دچار مشکل شده،وجود جهنم و گرز نکیر و منکر و نیمسوز را ناعادلانه دیده، قسمت حدود و قصاص در فقه و دست و پا بریدن و سنگسار او را ناراحت کرده، ..................سر بالین فقیهی بیدار. اسماعیل وفا یغمایی

۶ نظر:

خدابخش مشهدی گفت...

درود بر شما، به خاطر این نگاه زیبا و بی طرف و بدون تعصب به فقیه و فقیه برجسته ایران منتظری. سطرهای پایانی را گریستم و خواندم، نمی دانم چرا....شاید به خاطر مظلومیت منتظری و شاید هم به خاطر شوق خواندن این اشاره زیبا به فقیه. موفق باشید.

ناشناس گفت...

جناب یغمایی عزیز بسیار روشنگری جالبی بود !
واقعا استعداد و آنالیز تاریخی و فلسفه تان بقول مشهدیهای ۲۰ است , روشنفکر مذهبی انقلاب زائد ۵۷ که مرزشون را با دله و دزدهای جانی سفله آخوندی جدا کردن از نبود کار و دانش تئوریک تاریخی , مذهبی تهی بودیم با چند تا جزوه کپی برداری شده به جنگ ایت الله رفتیم و ماجراها و حکایتهای که خودتان از نزدیک در جریان بودید !
سلامت و قلمت پایدار


حمید

م- ت اخلاقی گفت...

بادرود به روح آیت الله متظری،

اگر آیت الله متظری ودخالتهای او نبود خیلی از ما زندانیان سیاسی دهه 1360 اعدام می شدیم(جدای از فعالیتها ودست وپا زدن خانواده ها).

در زندان قزلحصار که بودیم در همان اوایل از طریق تلویزیونهای مدار بسته برای زندانیان سخنرانیهاوصحبتهای مختلفی از سران ومسئولین رژیم پخش می کردند از جمله سخنرانیهاوصحبتهائی از آیت الله منتظری ،تعدادی از زندانیان که واقع بین تر و تا اندازه ای خارج از تشکیلات بودند ،همیشه می گفتند که صحبتهای منتظری با صحبتهای خمینی زاویه دار است ،عجیب است که آنها را پخش می کنند. یک یاد آوری دیگر در رابطه با نجات جان تعداد قابل توّجهی از زندانیان سیاسی از اعدام توُسط آ|یت الله منتظری،اعزام هیئت عفو او به زندانهای سراسر کشور بود،شخصا به عینه در زندان کارون اهواز شاهد بودم که توّابین بعد از اینکه این هیئت زندان را ترک کردند،روبروی بند ما که سرموضع بودیم ایستادند وشعار میدادند مرگ برمنافق،منافق مسلح اعدام باید گردد.
روحش شاد باد.

م- ت اخلاقی گفت...

با عرض پوزش،
نکته ای که از قلم افتاد این بود، برایم تعریف کردند که وقتی مادر اینجانب جهت شکایت به خانه منتظری رفته بود،گویا منتظری وقتی مادرم را با آن قد خمیده و در سرما دیده بود خیلی تحت تاثیر قرار گرفته وبه گریه افتاده بود.حیف حیف ،که آقای رجوی در زمان حیات او دست به اسلحه برد وانسانهائی امثال آیت الله منتظری را در نظر نگرفته بود،بدون شک حدّاقل اگر در زمان حیات آیت الله منتظری اسلحه نمی کشید،الان ما در وضعیت کنونی نبودیم.این تصحیح اشتباه را در نامه نوشتن های غیر مستقیم آقای رجوی به شورای نگهبان ارتجاع بعدا دیدیم،که البته دیگر خیلی دیر بود وبه قول معروف نوشدارو بعد از مرگ سهراب .
باز هم روح آیت الله منتظری شاد.

jahandid گفت...

با درود به روان پاك اقاى منتظرى،

نكته اى بنظرم رسيد كه نميدانم چقدر درست است؟! شايد كه اين عادت ما را هنوز دنبال ميكند. عادت قديس سازى ما از ادمها. كارى كه اقاى منتظرى كرده است در ظرف زمانى و مكانى خودش بسيار با ارزش و انسانى بوده است، شكى در ان نيست. و تأثيرات كشنده انرا بر روى جلادان خمينى و تمام جويندگان "دوران طلايى خمينى" داريم ميبينيم. و خب اينها همه اش از نتايج سحر است، باش تا صبح دولتش بدمد. صبحى كه تمام اين جلادان (زنده و مرده) را در ترازوى دادرسى قرار دهيم و به سزاى تمام جناياتشان برسانيم. براى ان روز چشم براه و روزشماريم. هر اينه نكته اى كه در مورد قديس سازى داشتم اين است كه اقاى منتظرى چرا الان با اين همه احترام و قدردانى در تاريخ ما جاى گرفته است؟ با يك نگاه ميشود ديد كه انچه او را بالاتر از همه اخوندها قرار ميدهد، دفاع او از يك سرى ارزشهاى انسانى خيلى برجسته و روشن است. به عبارت ديگر فقط ان ارزشهاى انسانى بودند و هستند كه هر ادمى را در جايگاهى ميبرد كه مورد احترام و تأييد مردمان قرار ميگيرد. ناگفته پيدا ست كه دم زدن از ان ارزشها وقتى ميتواند تا ژرفناى جامعه رسوخ كند كه از ادمى باشد كه پشت پايى محكم به انچه كه ديگران برايش حاضر به كشتار و جناياتى غير قابل تصور بودند، بزند و انرا به "عطسه بزى" هم مانند دانست و به پشيزى نداد. اين همان چيزى بود و هست كه خمينى و هم مانندهاى اين هيولاى خوناشام صدها هزار انسان را برايش به مرگ تسليم كردند. در جنگى خانمانسوز و در سياهچالهاى شكنجه و كشتار از بهترين هاى سه نسل پياپى. پس اصالت و ماندگارى اقاى منتظرى فقط به اين است كه به ارزشهاى خيلى روشن انسانى چنگ زد و خود را از ذلت و خوارى نام خمينى كه خودش به وضوح از سفاك و جلاد شدن و بودن خمينى با لفظ "بيم دارم" ياد كرد، رهانيد.

قديس در اينجا هيچ انسانى نميتواند باشد! قديس فقط و فقط ارزشهايى هستند كه انسانهاى تاريخ انها را شناخته و خود را به انها مزيين كرده اند. ان ارزشها براى كسانى مانند اقاى منتظرى ريسمان رهايى از ننگ خمينى هستند و براى ديگرانى كه مانند خمينى اند، ريسمانى خواهد بود كه با ان اويزان خواهند شد (مرده و زندهء انها). براى ما نيز دست يازيدن به اين ارزشهاى انسانى ست كه ميتواند كمكى باشد در راستاى شناختن سره از ناسره. خوبى اين ارزشها در اين است كه هيچ انسان "نسبى" توان انرا ندارد كه انها خدشه دار كند. شايد براى زمان كوتاهى بتواند از انها سوء استفاده بكند ولى هرگز نخواهد توانست انها را نابود كند. ارى مقدس ان اصول ازادمنشى و ازاد انديشى و احترام به شرف انسانى ست.

ناشناس گفت...

اروند گفت:
اگر چه من به لحاظ عقیدتی و سیاسی با آیت اله منتظری فاصله کهکشانی دارم ولی به جرئت می گویم گفتار و عمل ایشان در مقابل خمینی و دژخیمان ریز و درشتش آنچنان آتشی بر پا کرده که خمینی و اسلامش ـ بهمراه مریدانش تا ابد در آن آتش خواهند سوخت و از آن رهایی نخواهند یافت. دیر نیست که گنبد و بارگاه خمینی با فاضلاب عمومی همسان شود.