همان زخم
خوردگانیم
که میسوزیم و میگدازیم و خود را وسعت میدهیم
گوش کن ابراهیمگوش کن صدای زایش زمان بی پایان را
و زایش کهکشانی را که دو باره در آن زاده میشویم
پستانهای جوان ستارگان هنوز لبریز شیر تازه است سوسوزنان
مینوشیم و بخواب میرویم در لالائی خدا که گاهواره جهان را میجنباند
تابیدار شویم و فرود آئیم دوباره در هیئت خاک و سنگ و گیاه
۱ نظر:
سکوت و نگفتن حقايق و به گور بردن يک عمر تجربه
يعنی نابودی و هيچ شدن حتی اگر چند دوست در سوگش شعر بگويند
او بايد ميگفت و مينوشت تا حق نسل سوخته را به جا اورد.
نه بايد از ترس مارک خوردن از رجوی سکوت ميکرد.
اين سکوت فقط به نفع آخوند و رجوی تمام شد.
حميد ع
ارسال یک نظر