غزلی تازه و پیشکش به اهل عشق و شور وشعور
امشب به
خانه ام دو- سه رطلی شراب هست
دو شاخه
گل به رقص، در آن تنگ آب هست
ناز نی «کسائی»
وبانگ خوش «بنان»
وز این
دوگل که رفته، شمیم گلاب هست
شمعی و
ظرف نقلی و عودی و مجمری
وز
دودمان ماه! یکی آفتاب هست
تابم به
دل نمانده ولی صد هزار شکر
در پیکرش
چو زلفش ، بس پیچ و تاب هست
۲ نظر:
سلام بر تو اسماعیل عزیز . غزلت بسیار زیبا و بسیار دارای فرهنگی عمیق است عیدت مبارک باد و سالت پر از شادی باشد
بسیار زیباست جناب یغمایی و لذت بردم.
شاد باشید.
فرهاد
ارسال یک نظر