«…من خويشاوند نزديك هر انساني هستم كه خنجري در آستين پنهان نمي كند. نه ابرو به هم مي كشد و نه لبخندش ترفند و تجاوز به حق نان و سايبان ديگران است. نه ايراني را به انيراني ترجيح مي دهم و نه انيراني را به ايراني. من يك بلوچ كرد فارسم،يك فارس زبان ترك، آفريقائي اروپائي استراليائي،آمريكائي آسيائي ام،يك سياه پوست زرد پوست سرخپوستم كه نه تنها با خودم و ديگران كمترين مشكلي ندارم بلكه بدون حضور ديگران وحشت مرگ را زير پوستم حس مي كنم من انساني هستم در جمع انسانها، در سياره مقدس زمين كه بدون ديگران معنائي ندارم…» * چهارم مرداد یاد آور سفر شاملوی بزرگ است. اما شاملو در میان ماست. نیرومند تر از همیشه. اين گفتگو دوازده سال قبل در تاريخ اول مرداد 1383(بيست و دوم جولاى 2003 ميلادى انجام شده و براى نخستين بار در چندین سایت و در بارها در اختيار خوانندگان قرار گرفت .به دلایلی نام مصاحبه کننده محترم حذف میشود...ادامه
۷ نظر:
مصاحبه خیلی خوبی است ولی چرا شما جناب یغمایی با هما ن فرهنگ کثیف استالنی نام مصاحبه کننده را حذف می کنید . حذف کردن بخشی ز حقیقت به هر دلیل کار غلطی ست. گیرم حالا شما بنویسید جمال با مداد چه چیز ی بهم می ریزد؟ نهایتا آن آقا یک مشت حرف مف و بی ارزش بعنوان اعتراض یا مرزبندی یا خود شیرینی برای مسعود رجوی بنویسد. خوب چه اهمیت دارد؟ بیایید به حقیقت وفادار باشد.
مصاحبه خیلی خوبی است ولی چرا شما جناب یغمایی با هما ن فرهنگ کثیف استالنی نام مصاحبه کننده را حذف می کنید . حذف کردن بخشی ز حقیقت به هر دلیل کار غلطی ست. گیرم حالا شما بنویسید جمال با مداد چه چیز ی بهم می ریزد؟ نهایتا آن آقا یک مشت حرف مف و بی ارزش بعنوان اعتراض یا مرزبندی یا خود شیرینی برای مسعود رجوی بنویسد. خوب چه اهمیت دارد؟ بیایید به حقیقت وفادار باشد.
محمد مقدمی
نازنین مقدمی
سلام نمیدانم چرا بتو بر خورده.!
دلیل روشن است چرا شما نمی فهمی جالب است.
خدا یارت عزیز
در ضمن کردها خائن نیستند
جناب یغمایی
من دلیل حذف نام آ ن آقا ازطرف شما را میفهمم اما این فرهنگ را قول ندارم .
ضمنا شما یک کرد اگر پیدا کردی که در خارج بگوید ایرانی است اگر از زمان قاضی محمد خائن وطن فروش نوکر اجنبی تا قاسملو و بعد قاسملو در پیراون حزب دمکرات و کردهای دور و برش یک کرد پیدا کردی که تجزیه طلب نباشد اگر یک کرد نزدیک به حزب دمکرات پیدا کردی که نوکر و آلت دست ووابسته به بیگانه نباشد من قبول می کنم که کردها ذاتا و بطور فرهنگی و سنتی خائن نیستند. البته پیشاپیش می دانم که یک نمونه هم پیدا نمی کنی پس احساسات شاعرانه ات به کنار که قابل احترام است اما خدا نگهدار ت د رابطه با دفاع از کردها باشد.از ایران دوستی مثل شما بعید ات که از یک مشت بی وطن خائن حمایت کند.
محمد مقدمی
عزیز.
من یکسال در کردستان با کردها زندگی کردم چیزی جز محبت ندیدم.نمیدانم شما چرامارک خیانت میزنی. من ایران دوستم به همین دلیل کردها را هم دوست دارم برادر من. بگذار کمی ازادی بیاید مطمئن باش ایران سرجایش خواهد بود. خائن فقط ملاها و مزدورانشان هستند و بس بقیه تحت ستم اند و فشار
ان رفسنجانی بیشرف و اخوندهائی که دستور ترور دکتر قاسملو و رستوران میکونوس را دادند با مقدمی هم عقیده بودند به همین علت رفتند کشتند واقعا بیشرمی حد ندارد
آقای مقدمی شما از نوشتن یک مقاله دروغ و تهمت توسط این فرد علیه آقای یغمائی با خبرید یانه؟این چنین آدمی را باید اسمش را گذاشت زیر این نوشته ارزشمند حالا اگر هم اسمش را بنویسند فردا یک مقاله دیگر مینویسد و دوباره میگوید اقای یغمائی رفته است به هندوستان!!!!
اروند گفت:
جناب یغمایی این حقیقت دارد که کُرد ها مردمان مبارز و مهمان نواز و دارای بسیاری جنبه های اخلاقی مثبت دیگری بوده اند، همچنانکه بخش وسیعی از اقلیت های قومی و مذهبی در ایران و بسیاری از کشور ها نیز تا مادامیکه از یک پشتوانه قوی برخوردار نیستند، بموازات مبارزات مثبت و از حربۀ نمایش انساندوستی و فداکاری و در مواردی حتی با مظلوم نمایی برای تحت تأثیر قرار دادن مخاطبان و نیز در جهت برجسته نمودن حقانیت خود بهره می گیرند. کما اینکه حتی بسیاری از هواداران و اعضای سازمانهای سیاسی ایران و نیز همین آخوند های جنایتکار به قدرت رسیده تا همین یکی ـ دو دهۀ گذشته نیز بعضاً چنین روش های روانشناسانه - اخلاقی را به گونه ای بکار میبردند تا جائیکه هرگز کسی به مخیله اش هم نمیرسید که آخوند ها تا این حد جنایت، پستی و رذالت بالقوه ای در نهان داشته باشند.
شاید بیجا نباشد اگر گفته شود اساس و بنیادِ رفتاری مردم کردستان بر پایه تفکر دوران فئودالیسم استوار است که در برابر واقعیات دوران حاکمیت جهانی سرمایه و عصر گلبولیسم گنگ و نامفهوم است. نتیجۀ چنین تضادی را حتی در بخش وسیعی از اپوزیسیون رژیم آدمخواران جمهوری اسلامی در شرایط حاضر ـ در گفتار ، رفتار و اعمال و در پناه پشتیبانان ریز و درشت خارجی شان بروشنی میتوان دید که گویای این واقعیت تلخ است: همانطوریکه ثمرۀ دیکتاتوری رژیم شاه و عدم آگاهی مردم ایران منجر به حاکمیت رساندن مشتی اوباش غارنشین مرتجع گردید، نتیجه مبارزات انقلابیونی همچون: پویان ، جزنی، حنیف نژاد، سعید محسن و رضایی ها و....و.. چانشینانی همچون فرخ نگهدار، مهدی سامع، زوج رجوی و ... و که به یُمن کمکهای خارجی نه تنها مسئله اشان سازماندهی مردم ایران و سرنگونی رژیم نیست بلکه مبارزاتشان علیه تشکل یابی و منافع مردم و علیه گروهها و رقبای سیاسی خلاصه میشود.
به همین تناسب نه سازمانهای سیاسی آن سازمانهای انقلابی و فداکار گذشته هستند و نه مردم ایران دارای تشکل های سیاسی آکاهی بخشی هستند که آنان را در مسیر درست مبارزاتی قرار دهد. کشور و مردم ابران را رژیم جنایتکار در آنچنان وضعیت فجیعی قرار داده که بخش اعظم مردم ایران از بسیاری جهات به مثایه اپوزیسیون خارجه نشین رژیم از حیث مسائل سیاسی به انفعال کشیده شده تا حائیکه عوامل دیروزی سرکوب و اصلاح طلبان امروزین رژیم داعیه دار پرچم مبارزات سیاسی شده اند و جالبتر اینکه مبارزین و انقلابیون سرسخت دیروز، بیانات و گفتار آنان را با آب و تاب تکثیر میکنند.
روزگاری خیلی ها مردم کردستان را خلق کُرد می خواندند، اما امروزه مردم کردستان با تکیه بر اقلیم کردستان عراق، و یا پشتیبانی های مختلف دولتهای های خارجی از سازمانهای سیاسی کردیِ یاز مانده از دوران فئودالیسم بدون کمترین تکوین و تکامل مبارزاتی، ایرانیان را در تبلیغات غیر مستقیمشان فارس های شوینیسم میخوانند و با ملت سازی، خود را ملت کرد مینامند، موضوعی که علاوه بر انحراف مبارزات مردم و انشقاق آنان، یکی از اهدافش کمک به بقای رژیم جنایتکار میباشد، در حالیکه از کمکهای عربستان و اسرائیل کم بهره نمیبرند. خلاصه اینکه نه من و ما آدمهای دبروزی هستیم، که در حقیقت بسیارمان به قهقرا هم رفته ایم و نه مردم ایران و خصوصاً مردم کُــردستان ایران که زیر بمباران تبلیغات کانالهای مختلف اقلیم کردستان عراق قرار گرفته اند.
ارسال یک نظر