ای خشم! خشم سرخ برآور زبانه ها درجان پرعفونت سرد شبانه ها ای عشق! عشق شرزه درآمیز سبز سبز با خشم سرخ، تا که بجوشد جوانه ها برخاک تلخ میهن من کاندر آن ستم بارد سیاه و تفته چنان تازیانه ها بر شبنم و سپیده و ریحان و نان وعشق برکشتزار و گندم و برکارخانه ها ادامه درکارگاه صبح.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر