یکدسته بشکل عرفای مغرور
بعضی بلباس علمای مشهور
دزدیکه زکوه طور در وقت عبور
موسی کلیمرا بدزدد دزد است
دزدیکه نسیم را بدزدد دزد است
دزدی که کند لباس دزدی تاسیس
پول فقرا را ببرد با تلبیس
با لاله رخان عیش کند در پاریس
اموال یتیم را بدزدد دزد است
در شناخت چند نمونه از دزدان و کلاهبرداران نسیم شمال
حاجی که حریمرا بدزدد دزد است
کافر که جحیمرا بدزدد دزد است
شیطان رجیم را بدزدد دزد است
مومن که نعیم را بدزدد دزد است
حوراء نسیم را بدزدد دزد است
دزدیکه نسیم را بدزدد دزد است
دزدیکه لباس خانه بفروشد
اندوخته شهانه را بفروشد
لعل گهر خزانه را بفروشد
این مملکت یگانه را بفروشد
آثار قدیم را بدزدد دزد است
دزدیکه نسیم را بدزدد دزد است
دزد آن نبود که مال مردم ببرد
چون موش شود برنج و گندم ببرد
یا سیم زر از خزانه خم خم ببرد
آن دزد که انصاف و ترحم ببرد
پس عقل حکیم را بدزدد دزد است
دزدیکه نسیم را بدزدد دزد است
دزدیکه ز اسم معدلت سنگ شود
هر ساعت و هر لحظه بصد رنگ شود
قورباغه و سوسمار و خرچنگ شود
وقتیکه خمار باده و بنگ شود
درویش سلیم را بدزدد دزد است
دزدیکه نسیم را بدزدد دزد است
دزد آن نبود که داده تغییر لباس
یا برده عبا زدوش ملا عباس
یا سنگ فروخته بجای الماس
دزدیکه بموقع حساب اجناس
از دو یک نیم را بدزدد دزد است
دزدیکه نسیم را بدزدد دزد است
دزدیکه نسیم اگر بیاید ببرش
با مکرو فسون کله رباید زسرش
در فاتحه خواندن سرقبر پدرش
بر سوره حمد اگر بیفتد گذرش
رحمن و رحیم را بدزدد دزد اس
دزدی که نسیم را بدزدد دزد است
بعضی دزدان امیر گردیده بزور
یکدسته بشکل عرفای مغرور
بعضی بلباس علمای مشهور
دزدیکه زکوه طور در وقت عبور
موسی کلیمرا بدزدد دزد است
دزدیکه نسیم را بدزدد دزد است
دزدی که کند لباس دزدی تاسیس
پول فقرا را ببرد با تلبیس
با لاله رخان عیش کند در پاریس
در مکتب شاعری زمکرو تدلیس
اشعار نسیم را بدزدد دزد است
اموال یتیم را بدزدد دزد است
کبک و بره و ماهی بریان بصل
قیماق و کرده مرغ فسنجان و عسل
در سفره اگر کنند شورش بمثل
رندیکه خورد جوجه پلو را اول
پس ماهی سیمرا را بدزدد دزد است
دزدی که نسیم را بدزدد دزد است
۱۰ نظر:
فامیل دور
با درود به یغمائی عزیز و شعر دزد بسیار عالیست و شرح حال دزدانی است که در شرایط بحرانی میدانند چگونه باید صحنه را عوض کنند همان دزدانی که میخواستند پول خانم مکنزی را ملاخور بکنند و وقتی دستشان رو شد با یک شگرد بسیار خلاقانه صحنه را برگرداندند و میز را چپه کرده و جای دزد و متهم را با محکوم عوض کردند به این میگویند اوج دجالیت و فریب اذهان
سازمان مجاهدین خلق این باند تبهکار بدلیل اینکه 35 سال است دارد از این شیوه از درون بحرانها عبور میکند همان شیوه ای که خمینی هم از ان استفاده میکرد
توضیح خلاصه میدهم ومیگذرم
اگر به پروسه سازمان مجاهدین خلق نگاه کنید خواهید دید در هر شرایطی که دچار بحران میشوند انها میز را اصطلاحا چپه کرده و صحنه را عوض میکنند مانند خمینی وقتی درگیر مشکلات بیشمار در داخل میشود بحران را صادر میکند به جای دیگر دقیقا مثل مجاهدین خلق در این مورد اخر وقتی موضوع خانم مکنزی مطرح شد این یک بحران بسیار بزرگ برای رو شدن دست این باند تبهکار بود کسانی که 35 سال است دارند جان و مال وناموس مردم و نزدیک ترین یارانشان را میدزدند انها پس از مطرح شدن این موضوع و رسانه ای شدن ان تهدید رو شدن دستشان را نزدیک دیدند و برای خلاصی از ان میز را چپه کرده و با مطرح کردن دریافت پول قصیم و روحانی و یغمائی از سازمان مجاهدین صحنه را به گونه ای چیدند که به جای اینکه متهم پاسخ بدهد محکوم را مجبور به پاسخگوئی و در نتیجه باعث انحراف افکار عمومی از موضوع اصلی شدند ترفندی که اگر بخواهیم درست بررسی کنیم می بینیم بسیار هم موفق شدند البته خوب دلیل دارد دلیش پیچیده شدن این باند خائن و شیاد است و از طرف دیگر سادگی منتقدین البته منتقدین همیشه ساده بودند چون بی غل و غش بودند ولی انها مار خورده و افعی شده اند
بنظر من سازمان مجاهدین خلق به یک باند تبهکار تبدیل شده و نباید با طناب این ها به چاه رفت افشاگری به درد عمه شان هم نمی خورد این را خودشان هم بهتر از همه میدانند اما در همین موضوع به سادگی مسیر را تغئیر دادند گویا که متهم یغمائی و قصیم و روحانی بودند که باید پاسخ بدهند
باند تبهکار و خائن رهبر عقیدتی شازده و بانو اگر روزانه روی 100 موضوع فکر کنند 99 موضوع ان شیوه جدید تبهکاریست بر خلاف منتقدین که بی غل و غش حرف میزنند و فکر میکنند
دزدان و تبهکاران عقیدتی 35 سال است که با فریبکاری و دروغگوئی زندگی میکنند فکر میکنند و اموراتشان را تنها و تنها از این طریق به پیش میبرند روح خمینی شیاد در اینها متبلور شده و با ان محشور گشته اند
جميله يكه سوار
اى تف عالم به روى شير وماده شير وشريف وناشر يف وووووو همه اين نا مردها ، كى ميخواهيد متوجه بشين كه ديكه حناتون رنكى نداره دستتون رو شده .حيثيت وابروى نداشته تان هم به باد رفت . من اكر جاى خانم رئيس جمهور بودم دست شوهر سابق وبقيه ات واشغال ها رو ميكرفتم وميرفتم تو همون سوراخى كه شير هميشه بيدار قايم شده .ولالائى ميخوندم كه شير يك كم بخوابه بدبخت از بى خوابى فكر كنم رمقى براش نمونده يك كم بخوابه شايد عقلش بياد سر جاش به اميد انروز
با سلام
موفقیت مجاهدین در فراربه جلو نه بخاطر ساده بودن حریف ( که البته حریف دارای صداقت و نجابت بوده اند و شکی در ان نیست ) بلکه بخاطر قدرت مالی و وسعت تبلیغاتی شان است . من اگر قدرت مالی و امکانات تبلیغاتی انها را داشتم ظرف یکساعت ماهییت خمینی صفتشان را عین اب خوردن نشان میدادم . مسئله فقط قدرت مالی و امکانات است یعنی میتوانند صدای حق منتقد را بلافاصله با کثیف ترین روش ها و تهمت و افترائات خفه کنند و از این نظر شبیه جمهوری اسلامی و اخوندها هستند .
دوستان
هر پیامی که حاوی توهین مستقیم و غیر مستقیم به اقوام ایران باشد قطعا برای تفرقه است و مبادی ان قطعا در رژیم خلاصه میشود وگرنه دلیلی ندارد که ادم بیاید به هموطنان کرد و لر و ترک و عرب و بلوچ و غیره و غیره خود اهانت کند .
زنده باد ایران متحد
دلیلی ندارد که ادم بیاید به خواهران و برادران خود در گوشه و کنار کشور توهین کند مگر اینکه مزدور باشه .
مثلا ببینید فلان برادر محاهد چگونه خواهر منتقد خودرا ماماچه و فاحشه خطاب میکند ! هرکس که به خواهران و برادران میهنی خود اهانت کند یا از جنس رژیم است یا از جنس جماعت رجوی .
شعر بسیار خوبی بود ممنون از اینهمه وسعت اندیشه و درک مطلوب .
ایا تو جیب ریزی هم نوعی دزدی است یا خیر ؟ مالک خون اعدام شدگان شدن یک نوع دزدی است یا خیر ؟ مبارزه جوانان در داخل را بنام خود زدن یک نوع دزدی است یا خیر ؟ در پنهان کارتن کارتن دینارو دلار از وزارت اطلاعات گرفتن و امدن در نشست ها و پز استقلال دادن دزدی است یا خیر ؟ ترکیبی از دزدی و فریبکاری است یا خیر ؟ اصلن خمینی صفتی یعنی چی ؟ ایا میشه نام مجاهد برخود نهاد و در همان واحد مانند خمینی بود یا خیر ؟ اینکه اقای رجوی در نشستهایش مدعی بوده که خمینی درونتان را بزدایید ! مگر همه در درونشان خمینی بوده ؟ شاید در درون خودش بوده ! اخه ایشون در انداختن نقاط ضعفش بر گردن اعضاء استاد بوده . مثلا بدون داشتن هیچگونه سابقه و شعور نظامی به عنوان فرمانده ۱۳۰۰ نفر را در عملیات فروغ به فنا میده و ۱۰۰۰ نفر را هم لت و پار میکنه بعد میاد بصورت فرار به جلو ادعا میکنه که علت شکست و تلفات و اینکه نتونستید مریم را ببرید تهران ! بخاطر مشکلات جنسی تان بوده ! زهی بیشرمی ! بعد هم طلاق اجباری جاری میکنه و همه هم عین گوسفند میپذیرن ( البته دوراز جان گوسفند و دور از جان انهایی که نپذیرفتند ) بعد زن خودشو سفت میچسبه ! و غیره و الی اخر .
بعد میاد دور سر زن خودش اسفند میچرخونه که چشم نخوره ! ودر همان واحد بقیه خانم های طلاق اجباری داده را با دست خالی و با شعاربیابیابیا میفرسته جلوی گلوله و چماق ادمکشان عراقی ! عجب جوانمردی هست ایشون !!! بعد تو مقر میشینه در کنار زنش و از نتایج تلفات یک مشت ادم عقل باخته لافردیت تئوری بافی میکنه !!! باور کن سرم درد گرفت ..
سگ رید تو این رهبری و تشکیلات ( البته که دور از جان سگ ) باور کنید باورش سخته و هم مشمئز کنتده .
و خدم و حشم هم فکر میکردن حنیف نژاد شدن و حسابی حال میکردن و تا بناگوش خوشحال بودن ! در حالیکه فقط چاپلوسی کرده بودند .
یعنی اینا واقعا برای حنیف نژاد هم ابرو نگذاشتند !
ارسال یک نظر