دوباره پر گل شوند پهنه گلزارها
بهار خواهد گذشت از سر ديوارها
قوس وقزح پل زندازآسمان برزمين
به طبل صحرا چكد پنجه رگبارها
مدار غم اي نگار ميشكند اين سكوت
قوس وقزح پل زندازآسمان برزمين
به طبل صحرا چكد پنجه رگبارها
مدار غم اي نگار ميشكند اين سكوت
به بانگ تنبورها زنغمه تارها
باز به هرشهروده يلان زره مي رسند
نشسته بر روي شان غبار پيكارها
بازدراين سرزمين به هرگذرمادران
نار به مجمركنند سپند برنارها
باز به رخساره دختركان بشكفد
به خنده ياقوت سرخ در مه اسرارها
بپا شود اي رفيق جشن بزرگ حريق
در آتش خرقه ها زدود دستارها
نعره پير مغان بر شود از هر كران
كه اي همه مست ها اي همه هشيارها
هلهله زن صف به صف جام به لب گل به كف
رقص كنان رو سوي مزار سردارها
تا كه گل افشان كنيم مزار آن سروها
كه قد نكردند خم زسطوت خارها
بهار خواهد رسيد بهار خواهد وزيد
«وفا» تو اين مژده را بخوان به تكرارها
باز به هرشهروده يلان زره مي رسند
نشسته بر روي شان غبار پيكارها
بازدراين سرزمين به هرگذرمادران
نار به مجمركنند سپند برنارها
باز به رخساره دختركان بشكفد
به خنده ياقوت سرخ در مه اسرارها
بپا شود اي رفيق جشن بزرگ حريق
در آتش خرقه ها زدود دستارها
نعره پير مغان بر شود از هر كران
كه اي همه مست ها اي همه هشيارها
هلهله زن صف به صف جام به لب گل به كف
رقص كنان رو سوي مزار سردارها
تا كه گل افشان كنيم مزار آن سروها
كه قد نكردند خم زسطوت خارها
بهار خواهد رسيد بهار خواهد وزيد
«وفا» تو اين مژده را بخوان به تكرارها
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر