کس نخارد «پشت» من جز ناخن «انگشت» من
لیک باشد در کجا انگشت من یا پشت من
پشت من گردد اگر خم زیر بار اجنبی
من چنان انگشت اویم او شود انگشت من!
فاش گویم این سخن گو باز گردد مشت من
کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من
ادامه شعر
لیک باشد در کجا انگشت من یا پشت من
پشت من گردد اگر خم زیر بار اجنبی
من چنان انگشت اویم او شود انگشت من!
فاش گویم این سخن گو باز گردد مشت من
کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من
ادامه شعر
۱۹ نظر:
اسماعیل شعرت خنداندم و گریه کردم کاش اینطور نبود ولی تو همیشه شاعر حقیقت هستی درود بر تو و خدا یک راهی هم پیش آنها بگذارد بحق شهدا و اسرا
م
با سلام...شعر طنز اما واقیتی ملموس....این شعر تاریخ سی و چند ساله ماست. پر وزن و قافیه اما زیبا که به یادگار خواهد ماند. زنده باشید.
قضاوت نمی کنم اما چیزی که از این مقاله برداشت کردم این است که رژیم اگر تن به توافق بدهد از امریکا خواهد خواست که در دکان دیکتاتور مغلوب و وطنفروش یعنی مجاهدین ضد خلق را هم گل بگیرند.
http://www.aftabkaran.com/akhbar.php?id=24441
هزار تا شعر هم بنویسی مسعود نور چشم ملت ایران است درود بر او هزارها درود بر او
جعفری نوشته:
معمار اصلی انقلاب : کس نخارد پشت من .....
معمار اصلي اين انقلاب مسعود رجوي، از روز اول گفت، “كس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من“
جناب جعفری بهتر است بدانید که معمار انقلاب را یک مرتبه رفسنجانی به دجال جماران داد و خیلی ها داد سخن دادند که هاشمی اما را فراماسون خوانده و الان یاد هاشمی رفسنجانی افتادم. یعنی می خواهی بگویی که مسعود رجوی تنها به صدام و دیگر دشمنان ایران همکاری نکرده بلکه فراماسون هم هست؟؟؟؟؟
اللله و اعلم باز هم خدا داند و من قضاوت نمی کنم.
ایران حتما آزاد خواهد شد ولی با دستهای مردم و اراده تاریخ و خدا این دوران هم تمام میشود.
دورا
اقای یغمائی من به برخوردهای مجاهدین با شما انتقاد دارم ولی شما هم دارید اشتباه میکنید این مملکت همین ها را دارد و اضعیف انها به نفع آخوندهای جنایتکار است شما روزی از نوشته های خود شرمنده خواهید شد و امیدوارم زودتر بدانید من علیرغم چندین انتقاد باز هم میگویم درود بر رجوی پاینده مجاهدین خلق
خانم یا آقای حوریه. گ
شما فرمودید «من علیرغم چندین انتقاد، باز هم میگویم درود بر رجوی »
باشد، بگویید درود
اما
اولاً آن چندین انتقاد سرکار به ایشان چیست؟ کذام است؟ لطفاً بنویسید
باور کنید به نفع آخوندهای جنایتکار نیست!
ثانیاً: آیا خداوکیلی پشت سازمان را فقط خود خودش می‌خاراند؟
یعنی پشتش به جایی دیگر گرم نیست؟ و نتان یاهوها و جان بولتون ها و فاکس نیوز و العربیه و بعثی های سابق و شیوخ فاسد عرب، هیچ نقشی در پیشبرد کار رجوی نداشته اند و هه اش تنها و تنها خلق قهرمان ایران است و بس؟
بابا ایوالله...
ایوالله
همه اینها بجای خودش، ولی اکرم خانم در اولین فرصت مناسب خودش را از دست شما نجات داد. از خواص بزرگ مهاجرت ایرانی ها ، جدا از اینکه سیاسی بودند یا نبودند، که زنها دیگر مجبور نبودند به خاطر حرف در و همسایه و فامیل و فلان و بهمان بسوزند و بسازند. ایرانی ها در بین گروه های مهاجر بالا ترین آمار طلاق را دارند. ولی از همه آقایان بی خاصیتی که موقعیت خدادادیشان را از دست دادند و خانم هایشان ولشان کردند و رفتند، هیچکس به اندازه شما شناخته نشد. حالا شما هرچه دوست داری شعر بنویس. راستی، حالا جورابهایتان را چه کسی میشوید؟
شاهد
نازنین شاهد
موضوع ربطی ندارد.
زنها آزادند که تصمیم بگیرند جوراب را بشویند یا نشویند.
مساله شخصی است بنده اعتقاد دارم آدم اگر به کسی علاقه داشته باشد میتواند هم خودش و هم جورابش را بشورد
در کتاب کشف المندول ذکر شده که در بهشت خداوند متعال به چنین آدمی چندین طشت لباسشوئی و صابون میدهد تا بیکار نماند
باره بی خاصیتی اشتباه میکنی عزیز.
موقعیت خدادادی وجود ندارد . موقعیت را تلاش و شعور و عشق میسازد
در باره جوراب!! اگر اشتباه نکنم سالها قبل تو علاقه فراوان داشتی جورابهای مرا بشوری ولی من علاقه ای نداشتم.الان هم اینجا هوا گرم است و نیازی به جوراب و جورابشور نیست. امیدوارم همیشه جورابهای کسی را که به اوعلاقمندی بشوری و از آزادی خود لذت ببری. مواظب سلامت خودت باش شاهد
خدا یارت
مرضیه
آقای یغمایی
دستان درد نکند، براستی که دامنه نفوذ این شعر طنز گونه بسیار بالاست، همه مختصات یک تحلیل سیاسی و تاریخی را همزمان با خود دارد. به خصوص با این خانواده فکری بایداز همین زبان استفاده کرد این نحوه بیان بیشتر برای این فرقه قابل فهم است. به امید روزی که شرایطی فراهم باشد که تا این فرد در مقابل مردم به خیانتهای خودش پاسخگو باشد.
مرضیه
م-ت اخلاقی گفت...
با درود به همه آنهائی که در پی روشنائی، گوشهای خود را وسپس پنجره کله خویش را رو به تازگی باز می کنند.
بنظر اینجانب ،آقای جعفری با همه تعاریفی که از سازمان مسعود رجوی می کند،یک نکته اساسی را نمی بیند وبه کلّه مبارکش رسوخ نمی کند،آن نکته اینست :
مرحله تاریخی اندیشه رجوی(اسلام سیاسی) با هر فداکاری وهر تعریف وتمجیدی با ظهور عینی دیوی به اسم خمینی وسیستم ارتجاعیش تحت عنوان نامفوم"جمهوری اسلامی" به پایان رسیده است،در یک کلام با همه رنک ولعابی که به این اندیشه ارتجاعی می زند،بوی گندش مشام را می آزارد.
اگر بعد از حاکمیت خمینی در ایران وتجربه تاریخی آن در دنیای اسلام، به دنبال حرکتهائی در ترکیه،مصر(بردن مبارک)،تونس،وبطورکلّی در کشورهای مسلمان وبویژه عرب ،سیستمی حتّی شبه اسلامی پا گرفته بود ،حتما اسلام آقای رجوی،در ایران با آن سابقه تاریخی وتمدن واین تجربه"جمهوری اسلامی"،پا خواهد گرفت .
خدا به مسعود رجوی طول عمر عطا کند.
شاهد جون نکنه تو محللی که انقده طرفدار طلاقی آخه طلاق مگه چیز خوبیه؟
شایدم محضر داری یا رهبر عقیدتی چون کس دیگه از طلاق خوشش نمیاد
حوريه جون كه الهى قربونم برى بيكارى ؟حرف مفت ميزنى ؟ انتقاد به اين جونور ها دارى وباز تملقشون رو ميكى . حالا بالا غيرتى بيا ونترس ومقدارى إز انتقاداتو بنويس ببينم با مال من يكى است . اخه أبجى حوصله ات سر نرفته إز أين همه دروغ سى وخوردهاى سال اقا شيره ميفرمودن سه ماه ديكه شش ماه ديكه مدتى است كه سر سفره هفت سين ماه تابان مينويسند سين سرنكونى ايول خوب همتونو خَر كرده وميتازه أين سين نه اينكه شامل حال تو وامثال تو نميشه فرزندان ونوه هاتون هم بايد هرسال بروند وَيل بنت واقا مصطفى ودختر ماه تابان از أين وعده ها بهشون بدن خود دانى از ما كفتن واز امثال شما ها نشنيدن ايران رجوى رجوى ايران!!!!!! مريم ماه تابان ميبريمت ارواح باباتون به ايران مردم نشستن كه شما ها أين دوتا رو ببريد
معذرت میخواهم آقای اسماعیل یغمائی کجای این شاهد احمق نازنین است. تا کی با یک مشت شارلاتان باید با ادب حرف زد؟ این شعر چه ارتباطی به مسائل خانوادگی افراد دارد که این جانور میخواهد دق دلی خالی کند جدا خاک بر سرت که دلت خوش است ایرانیها طلاق میگیرند
پشت خود برداشته چون برق در رفتیم ما
:)
سال غریبی بود سال شصت و مسعود رجوی هم تا تونست از پشت نسل ما سواری گرفت . پس ببارید ای گلوله ها ای ای ای از اینهمه فیلم های آرتیستی که برای ما بازی کرد این جناب شش لول بند ولی وقتش که رسید مثل شیری که از شغال ترسیده باشد فرار را بر قرار ترجیح داد.
آقای یغمایی این شعرت یکی از زنده ترین شعر هایی ست که در زندگی ام خوانده ام.
پاینده باشی
پاورقی
تو ننگ تمام شاعران ایرانی هستی شعر ایران ترا تف میکند ای بدبخت
ساسان
خديجه جون ميشه تو خفه شى واظهار نظر ًدر مورد شعر وشاعرى نكنى آقاى يغمايى همان شاعرى است كه رهبر عقيدتى تو وامثال تو ستايشش ميكردن واشعارش را مثل سرمه به ديده ميكشيدن حالا تو نكبت امدى ونظر ًدر مورد شعر وشاعر وشاعرى ميدى يك كارى نكن كه مورد خشم رهبر عقيدتى واقع بشى با اين كمانترى كه نوشتى يعنى يك جور هائى ميخواى برسونى كه شير هميشه خمار شعر وشاعرى هم حاليش نيست نعوز بالله استغفرالله
ارسال یک نظر