دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۳۹۴ تیر ۲۹, دوشنبه

*روایت دردهای من.... قسمت پنجاه وسوم(قسمت آخر) رضا گوران


بسیاری از ما رها شدگان  سرکوب شده که برای هر ساعت کار سخت و طاقت فرسا در هوای داغ و نفس گیر بیابانهای عراق 1 دلار از آمریکائیان دریافت کرده بودیم به خاطر اعتمادی که کردیم، هر آنچه دلار همراه داشتیم و یا دلارهای که خانوادها از ایران برایمان فرستادند بدون هیچ  ترسی بدست او سپردیم که با قیمت مشخص به ما
*روایت دردهای من.... قسمت پنجاه وسوم(قسمت آخر) رضا گوران

۲۶۴ نظر:

‏«قدیمی ترین   ‏‹قدیمی تر   ‏201 – 264 از 264
ناشناس گفت...

رضای عزیز سلام
دورد بر همت وغیرت تو
گزارشات تو یادآور جمله اشرف شهیدان که گفت جهان خبردار نشد بر مردم ما..چه گذشت اما من وما غافل از این هستیم که بپذیریم امروز مخاطب او تنها آفتی شد برای انقلاب ایران، در این شکی نیست آفت بودو هست و در این تردید نکن اگر اشرف زنده بوداو را با این عبارت خطاب میکردکه تو آفتی بیش نیستی!
طارق

ناشناس گفت...

با درود فراوان خدمت آقای آفریننده ( رضا گوران ) شیرمرد کرد ! جعبه سیاه هوا پیما هم این مقدار اطلاعات و ظرفیت گزارش در ان جا نمی گیرد !
همانطوریکه که خودت یاد آوری کردی ما انسانها در مقابل وجدان و شرف و مردم گرفتار مام وطن مسئولیم که آنچه در جهنم اشرف و عراق بر پاکترین و مبارزترین دختر و پسرهای ایران رفت و گذشت بازگو کنیم ! اگر فضا و شرایط غیر از این بوده که کاک رضا و بقیه افراد می نویسند شها مت و غیرت به خرج دهید روشنگری کنید !

زنده باشی پهلوان !

محمد سعید

ناشناس گفت...

رضا گوران عزیز جعبه سیاه دمت گرم کا که !

روشنگری و نوشته هایت بازگو تاریخ سیاه مملو از دروغ و رذالت باند تبهکار رجوی است !

شرم تاریخ بر ان بزدلانی که این ماجراها را دیدن و شنیدن اما سکوت کردن !

خشا یار کیانی رزمنده سال ۶۴ کردستان

ناشناس گفت...

Reza
Arsalan che shod? ba ham dar markaz 13 boodim.
karbalai Safdar

اشرفی سابق .اتن گفت...

درود اقا رضا بنویس مرد بنویس و این خمینی های پست و کثیفی را که با نان دشمن ارتزاق کردند و فرزندان رشید ایران را نابود و ذلیل کردند افشا کن این یک سند تاریخی علیه ان موش فراری است

ناشناس گفت...

کا ک رضا عزیز !
اگر قهر ما نان مجاهد و مبارز که پوزه خمینی و دله و دزدهای پیرامون او را با مقاومت و دلاوری حماسه سوزاندن توسیستم امنیتی جهنمی عراق که مکمل یاری دهنده تشکیلات باند رهبر عقیدتی گرفتار نبودن پوزه رجوی و با ندش را به خاک سیاه می کشاندن و داستان چیزی دیگری می شد !

دمت گرم رفیق بخروش ! رجوی و با ندش همراه دیو جماران فرهنگ انقلاب و اخلاق و انسانیت را آلوده و به لجن کشیدن از دست مردم با شرف ایران رهائی ندارند روی صندلی محاکمه می شینند به یاری حق و خون همرزمانمان !

یاشار

ناشناس گفت...

شير مادرت حلالت باد پهلوان چشم دشمنانت كور باد بوسه من بر پيشانيت حقا كه از نسل يلان ايران زمينى. حسن از لندن

ناشناس گفت...

درود بر مجاهدین خلق هزار درود صد هزار درود درود بر رجوی هزار درود صد هزار درود
ایرانی

ناشناس گفت...

گوران كه وارد مي شود ، سهميه كامنتش هايش مينيمم 200 تاست !
يعني اگر از كمتر ازا ين باشد ، اصلا قبول نيست .
ميگيد نه ، برويد همه زير همه مقالاتش را نگاه كنيد واگر زير 200 تا كامنت بود ، من قول مي دهيم اسمم راهمين امشب عوض كنم.
نگفتم يك بازي جديدي دراينجا مد روز شده است ! اول مطلب گذاشته مي شه ، بعد كامنت ها سرازير مي شده و خلق الله هم فكر ميكنند .. عجب ... اين وبلاگ چقدر خواننده داره .. چقدر بيننده داره .. چقدر طرفدار داره .. مهمتر ازهمه صاحب وبلاگ دچار اين توهم مي شه ..... وبخصوص وقتي تعريف وتشويق هاي ... رامي شنود قند توي دلش اب مي شه كه آي بابا من چه لعبتي بودم كه خبر نداشتم وطي چند ماه گذشته تازه خودم را كشف كردم و... بنابراين بخوانيد وبخنديد .. حميد

درویش گفت...

حمید ای عزیزدردانه بابا۱ موش ترا بخوره که اینقده باهوشی. مردک الدنگ! اگر ذره ای وجدان و شرف داشتی می بایستی با خواندن رنج نامه رضا گوران, کمی ذهن کودنت را به کار میانداختی و به فکر فرو میرفتی که شاید داری سر قبری خودت را تکه پاره میکنی که مرده ای در آن نیست وشاید این امامزاده فراری, شفا که نمیدهد هیچ؛ کور هم میکند و به نظر میرسد حداقل در کور کردن وجدان و انسانیت در امثال تو, کاملا موفق بوده است.

ناشناس گفت...

درود وصد درود برشير وزارت اطلاعات !!!!!!!!
بنويس و بنويسيد وقلمي كنيد و كاغذها واينترنت را سياه كنيد و ... كليه فضولات مغز معيوب وفسيل وعقب افتاده دايناسورهاي هزارسال قبل جماران وقم راروي هم بريزيد تا ببينم به كجا مي رسيد !! گفته بوديم كه از مغز پوك و پوشالي ملاجماعت بيشتر ازاين خارج نمي شود .. گوران بي سواد هم پولهايش را جمع كند كه بعد ازعمري نوكري درتيف كه عكس هايش هم مشخص شده ، وبعد نوكري براي ازما بهتران ، لابد الان به جايي رسيده است ، سلطان

ناشناس گفت...

اشرفیان عزیزم
نور چشمان مردم ایران
از محبت‌های شما در این دوران بیماری بی‌نهایت سپاسگزارم. منهم یک اشرفی هستم پرافتخارترین و زیباترین روزهای زندگی‌ام، روزهایی است که با شما بودم وبرای شما سرودم و آهنگ ساختم.
من در دریای محبت‌های شما، درد بیماری را بهترتحمل می‌کنم و از همه هم‌رزمان شورایی خواهران و برادران مجاهدم که در این دوران لحظه‌به‌لحظه با من هستند ممنونم.
خدا شاهد است از اول ورودم به بیمارستان، با تمام احساسم به فکر اشرفی‌های لیبرتی بودم و به همسرم آیدا گفتم که اینجا این‌همه امکانات هست درحالی‌که خواهران برادران بیمارم در لیبرتی در شرایط محاصره قرار دارند و نمی‌دانم چطور باید معالجه شوند؟ به فکر مسعود بودم و شرایط سختی که در آن بسر می‌برد. میدانم دشمن با تمام امکاناتش دنبال ضربه زدن به او و اشرفی‌هاست چراکه به‌درستی آن‌ها را دشمن اصلی و سازش‌ناپذیر خود می‌داند و به همین دلیل هم از هیچ جنایت و ترور و دروغ‌پراکنی توسط مأموران و مزدورانش در داخل و خارج کشور علیه مقاومت و بخصوص رهبری آن فروگذار نمی‌کند و البته علتش آن استقبال روزافزون مردم ایران از این مقاومت است.
جوانانی که به‌طور مستمر از ایران با من تماس می‌گیرند، همه میگویند تنها امید آزادی مردم ایران شما هستید.
من بالاترین افتخار زندگی‌ام همراهی با مجاهدین و عضویت در شورای ملی مقاومت ایران و حضور در مقاومتی است که مسعود و مریم آن را رهبری می‌کنند و هدف نخستش سرنگونی رژیم جنایتکار و ضد ایرانی آخوندهاست.
من همواره به همه گفته‌ام که یک اشرفی مجاهد هستم و اشرفی مجاهد خواهم ماند.
باید بگویم همسرم آیدا در همگامی و همراهی با مجاهدین و شورا همواره، پشتیبان ویار و هم‌رزم و مشوقم بوده است.
آندرانیک، آساطوریان، اشرفی مجاهد
21 بهمن 1393 -10 فوریه 2015
http://www.aftabkaran.com/akhbar.php?id=21774
ایرانی

ناشناس گفت...

درود بر آندرانیک هنرمند با شرافت و بزرگ مقاومت ایران

ناشناس گفت...

ﻋﺠﺐ! و ﺑﺴﺎ ﻋﺠﺐ!

ﻣﺘﺤﻴﺮ

ناشناس گفت...

اﻓﺎ ﻭاﻗﻌﺎ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺑﻜﺶ. ﺭﻭﺯاﻧﻪ ﺩاﺭﻧﺪ ﺟﻮاﻧﺎﻥ اﻳﻦ ﻣﺮﺯ و ﺑﻮﻡ ﺭا ﺑﻪ ﺳﻼﺥ ﻣﻴﻜﺸﻨﺪ و ﺗﻮﻱ اﺣﻤﻖ ﻓﻀﺎﻱ اﻳﻨﺘﺮﻧﺖ ﺭا ﺧﻔﻪ ﻛﺮﺩﻩ اﻱ ﻛﻪ ﺟﺮا ﺷﺎﻡ و ﻧﺎﻫﺎﺭ ﺑﺎﺩﻣﺠﺎﻥ ﻣﻴﺨﻮﺭﺩﻱ?
ﺣﺎﻟﻢ ﺑﻬﻢ ﺧﻮﺭﺩﻩ اﺯ اﻳﻨﻬﻤﻪ ﺟﻔﻨﮕﻴﺎﺕ و اﻳﻦ ﺩﺭﻳﺠﻪ ﻛﻪ ﻫﻤﻴﻨﻂﻮﺭ ﺭﻳﺪﻣﺎﻥ ﺗﻮ ﺭا ﻣﻨﺘﺸﺮ ﻣﻴﻜﻨﺪ

ناشناس گفت...

اﻓﺎ ﻭاﻗﻌﺎ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺑﻜﺶ. ﺭﻭﺯاﻧﻪ ﺩاﺭﻧﺪ ﺟﻮاﻧﺎﻥ اﻳﻦ ﻣﺮﺯ و ﺑﻮﻡ ﺭا ﺑﻪ ﺳﻼﺥ ﻣﻴﻜﺸﻨﺪ و ﺗﻮﻱ اﺣﻤﻖ ﻓﻀﺎﻱ اﻳﻨﺘﺮﻧﺖ ﺭا ﺧﻔﻪ ﻛﺮﺩﻩ اﻱ ﻛﻪ ﺟﺮا ﺷﺎﻡ و ﻧﺎﻫﺎﺭ ﺑﺎﺩﻣﺠﺎﻥ ﻣﻴﺨﻮﺭﺩﻱ?
ﺣﺎﻟﻢ ﺑﻬﻢ ﺧﻮﺭﺩﻩ اﺯ اﻳﻨﻬﻤﻪ ﺟﻔﻨﮕﻴﺎﺕ و اﻳﻦ ﺩﺭﻳﺠﻪ ﻛﻪ ﻫﻤﻴﻨﻂﻮﺭ ﺭﻳﺪﻣﺎﻥ ﺗﻮ ﺭا ﻣﻨﺘﺸﺮ ﻣﻴﻜﻨﺪ.

ﻳﻚ ﺧﻮاﻧﻨﺪﻩ

ناشناس گفت...

سلطان خان خجالت بکش شیر همیشه بیدار تو و مهرتابانش کنار از ما بهتران می نشینند و افتخار می کنند به گوران میگی. خیلی پر رو تشریف داری

ر/ ف

ناشناس گفت...

درودبر رضای قهرمان
پیام تنها یک چیز پیش نیست،نه به ولایت فقیه والیته نه نه نه به رهبرعقیدتی نه به سرکوب نه به تحقیر نه به اذیت وآزار نه به شکنجه و زندان...تفاوت ولی فقیه اینست که از کرده خود دفاع فعال میکند اما رهبر عقیدتی انکار میکند...رضا جان بنویس از گوشه های تاریک و پنهان تاریخ این مرز و بوم بنویس تا در فردای آزادی میهن مردم باز هم در دامی دیگر نیفتن ......نرگس هلند

ناشناس گفت...

کامنت های آقای حسین ع راجع بە کردها را بخوانید و قدری تامل کنید . توجه داشتە باشید کە اینها قرار است حقوق اقلیتها را بە آنها بدهند و زبان و فرهنگ و گویش و تمامی حقوق اجتماعی و سیاسی شان را بە رسمیت بشناسند . اتفاقا خیلی خوب است کە از همین الآن اینچنین نقاب می اندازند و آن چهرەی کریه ضد قومیت ها را بە نمایش می گذارند . همین صفحەی کامنتها خود سندی گویا از هویت و طرز فکر این جماعت است .

لقمان

ناشناس گفت...

درود بر شرف و غیرتت انسانی کوردیت کاک رضا ی عزیز مثل شیر می خروشی و می نویسی و با ند تبهکار رجوی را به چالش و به میدان آمدن برای پاسخگوئی می طلبید !

شرمتان باد کادرها و سابقه داران تشکیلاتی رهبر عقیدتی که بعد از جدا شدن خودتان را به خواب زدید انگار در جهنم عراق و دوزخ اشرف نسبت به پاکترین و مبارز ترین بچه های ایران این همه فاجعه و شرمساری و ماجرا اتفاق نیفتاد و آقای رضای گوران رمان می نویسد !

از همین اینجا سالی پر از آرامش و سلامتی شادی برایت آرزو میکنم شیر دالاهو !

حمید

ناشناس گفت...

جناب یغمایی عزیز فقط جهت یاداوری قسمت روایت دردهای من...در کمپ تیف قسمت چهلم
رضا گوران در دریچه زرد منتشر نشد مطالب و روشنگریهای خیلی دلخراشی از شکنجه و تحقیر بچه ها در ان منتشر شده !؟

پیروز باشید

محمد سعید

ناشناس گفت...

شرافتا این باند موجودات مخوفی هستند که برای توجیه اهدافشون دست کمک به سوی کثیف ترین جریانات و متوسل به روشهای استا لینی می شوند !
آقای گوران درود بر شجاعت و غیرتت ! واقعا من وقتی این سرنوشتها را می خوانم به خودم میلرزم همکاری دو سیستم مخوف در کنار هم استخبارات سید الرئیس و تشکیلات جهنمی رجوی و با ندش !

اشرفی سابق




بابک گفت...

من تا چند سال پیش هوادار این جریان بودم . در یک گردهمآیی در پاریس آنقدر دروغ شنیدم که تصمیم گرفتم کمی تحقیق کنم. بعد به این نتیجه رسیدم که تشکیلات خیلی سفت سخت است. ولی پوشالی اکثرآ بیسواد. به ما میگفتند نباید هیچ چیز جز سایتهای دوست را بخوانید .

ناشناس گفت...

درود فراوان خدمت کاک رضا گرامی !

نشر و روشنگری هر کدام از مقالات و ماجرای تلخ زندگی شما آقای گوران و دیگر همرزما ن گرفتارتان در باند رجوی و جهنم عراق شوکی و تلنگریست به انهایکه از این باند بریدن و انگار آقای گو ران برای هوبی و از سر بیکاری از بام تا شام رمان نویس شده و این ماجراها فقط برای آقای گوران بوده ! سازمان رجوی جغرا فیای از مقاومت , شرف و پایداری پاک ترین بچه ها و خا نواده هها ی آنها را که درس انسانیت و از خود گذشتگی را از قهرما نان سازمان در زندان شاه و خمینی به نمایش گذاشتن را به یادگار و به ارث بردن را به کثیف ترین و غیر اخلاق ترین روش به گند کشید ! عدم ثبا ت و فقر دانش رهبری شخصی رجوی خودش را درتصمیم گیریها و بحرانهای فاز سیاسی شکستهای استراتژیکی سیاسی و نظامی و شامورتی بازیهای تشکیلاتی و ایدولوژیک فقط خودش را نشان نمیدهد بلکه جغرافیای ادبیا ت اخلاق و منش انسانی را همچون پدر خواندش خمینی به لجن کشید ! کودتا و رسوائی ازدواج و طلاق مریم و ابریشم چی , ماجرا های جدائی و متلاشی کردن هسته های خا نواده ها , و بر گرداندن بچه های کم و سن سال بی سرپرست به جهنم عراق برای اسلحه گرفتن و کشته شدن , رسوایی زندان و سلولهای شکنجه در همسایگی دیوار به دیوار شازده نسبت به بچه های معترض یا روی میزی , فرار بزدلانه و فریبکارانه خودش و همسرش و مخفی کردن ان , شا مورتی بازیهای طعمه و تف باران , دیگ و امام زمان ووووووو ..............!

کاک رضا همچون رودخانه الوند قصر شیرین و کوه استوار دالاهو میخورشی و ایستادی و رجوی و با ندش و شکنجه گرانش در امان نخوا هند بود !

حمید

esmail گفت...
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
esmail گفت...
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
esmail گفت...

آقای گوران
با سلام
خسته کننده نیست
بخشی از تاریخ نسل سوخته در ستم ماست
با دقت و صداقت هرچه بیشتر بنویسید. برای نسل آینده و برای تاریخ ایران
موفق باشید

ناشناس گفت...

رضای عزیز می دانم خیلی زحمت می کشی از سر صبح تا شب مشغول نوشتن و هماهنگ کردن مطالب و خیلیها موضوع ها هم هم به دلیل اخلاقی و حرمت زندگی شخصی دیگران از کنارش رد میشی ! من شرا فتا در مقابل این همه شکنجه و رنج که بر تو و همرزمانت در عراق پایگاه رجوی و اسارتگاه تیف بر شما رفته نمی دانم با کدام کلمه و جمله عکس العمل نشان بدهم ! فقط می توانم اینرا گفته باشم بعد از این همه مقاله هفتگی قریب به یک سال علاوه بر روشنگری همچنین از اصالت و پاکی و غیرت ناموس مبارزاتی خودت و همرزمانت دفاع کردی !
آهای بنیانگذا ر سازمان مجاهدین کجاید که گزارشهای آقای گوران را بخوانید و بلرزید و شرم کنید به آنچه که بنا گذاشتید !!!

محمد سعید

ناشناس گفت...

آقای گوران با دورد به شما
آنچه را عنوان میکنید قبلا از اعضای سابق سازمان کم وبیش شنیده یا خواندم و در درستی آن تردیدی نیست اما باید به این نکته اشاره کنم اگر رهبری مجاهدین غیر از این رفتار میکرد باید تعجب کرد؟ رهبری عقیدتی ترجمه التقاطی ولایت فقیه است .و به اعتقادم درست ترین کار ممکن را شما میکنید هر قدر تاریخ شفاف باشد امکان انتخاب درست برای مردم ایران در آینده هست پس باید نوشت تا سدی شود در برابرنا مردمی با دورد مجدد به شما و سایت خوب دریچه زرد.
سحر آلبانی

ناشناس گفت...

آقای گوران
گفتید از احسان شاکری(مارکوس )مینویسی
اما مطلبی ننوشتی چرا؟
سحر آلبانی

ناشناس گفت...

آقای محمد سعید
داستان مسعود هیچ ربطی به بنیانگذاران
سازمان ندارد آنها نسلی بودنند که به دیکتاتوری شاه نه گفتند و جاودانه شدن
اما مسعود دیروز و امروز تنها به فکر حفظ خود بود .پس از انقلاب ایدیولوژیک در سالن اجتماعات عکس بنیانگذاران جمع و عکس مریم جایگزین شد.و این مبین فاصله گرفتن از آن ارزشها بود ارزشهای که تنها روی صدیق و فدا سوار بود.
سحر_آلبانی

ناشناس گفت...

خانم یا آقای سحر آلبانی گرامی با درود !

عرض کنم خدمت شما همین اتفا قات و فاجعه در دنیا مذهب شیعه و سنی و اسلام می افتاد چه در ایران و نقاط دیگر خیلی ها می گویند به اسلام ربطی ندارد به نظرم من دیگر زمان و وقت این رسیده به خودمان نه یک جوال دوز یک سوزن بزنیم و تاریخ را مرور کنیم ! خمینی را حلوا حلوا امام امام کردیم بدون اینکه تاریخ و باورهای گندیده این دجال را خو انده باشیم ! در مورد امام علی یا حسین و....... هم همیطور که این بزرگواران با مخا لف هاشون همون کاری را کردن که دا عش و خمینی با الهام از آیات قران ا نجام دادن !

سحر گرامی حال بنیا نگذارن خوب بودن رجوی و با ندش آنرا به لجن کشیدن می تواند یک موضوع برای بحث باشد اما از این سازمان در پروسه کوتاه دو جریان غیر اخلاقی و فاجعه بار به اسم دکان بقالی مبارزه سر در آورد نمونه اول باند تقی شهرام و دوم رهبر عقیدتی اشکال کجاست !؟

من این را با توجه به شناخت شرایط سیاسی و اجتماعی جدید ایران که ۶۰ درصد آنرا نیرو جوان تشکیل میده و با دنیا غیر از ایران چه به شکل رفت و آمد یا مجازی در ارتباط هستند تجربه کردم دنیا این شکل سازمان ها و رهبران و ایدولوژ ی ها دهه ۴۰ - ۵۰ که ما چشم بسته برای آنها جان و مال فدا و خاک به پا می کردیم تاریخ مصرفشون تمام !

با احترام فراوان محمد سعید

ناشناس گفت...

با درود فراوان به شما رضا عزیز برای این همه روشنگری و غیرت !

اینها در قدرت نبودن که این همه فاجعه و رذالت به نمایش گذاشتن اگر بودن چه می شد ؟ گوهران و رزمندگانی که سالها در صف اول جنگ با رژیم دله و دزد و قا تل آخوندی بودن بعد از جدا شدن از این فرقه می خزند زیر عبای آخوندها که زندگی ایران و ایرانی را همچون حمله مغول شخم زده و این بزرگترین خیانت و تراژدی شازده و باندش به شرف مبارزاتی ایرانیها بود!!!
این انسانهای لومپن علاف تهی از اصل و نصب و کرامت انسانی و خانوادگی را همانند اراذل اوباش رژیم هر جا دیدید آب دهان تو روی شان بپاشید تا وقت داد خواهی و محاکمه آنها هم برسه !

حمید

ناشناس گفت...

مصطفی
با تشکر از آقای گوران به دلیل ثبت این وقایع به عنوان بخشی از تاریخ سیاسی ایران، باید تاکید کنم در تاریخ معاصر ایران سابقه نداشته است که یک گروه ،، سیاسی،، که هنوز به حاکمیت نرسیده این اقدامات در حق نیروهای وابسته به خود اعمال کند
بدون تردید در آینده نزدیک این موارد مورد استفاده دادگاه های ذیصلاخ قرار خواهد گرفت، بخصوص که شاهدین این فجایع هم در قید حیات هستندو حاضر به شهادت دادن در دادگاه های ذیصلاح،
که از نطر حقوقی کار را بسیار آسانتر خواهد کرد

ناشناس گفت...

آهای آقایان و خانمهایکه در نمایشات نفرت انگیزی موسوم به تنگه و طعمه و قیامت و دیگ و تنور و عملیات جاری ووو ..... بودید و با زیر پا گذاردن تمام مرزهای اخلاقی و انسانی و در حضور جمع یکدیگر را (مادر و پدر خا نواده) همرزما نتان را عفریته و نرینه خطاب کردید به روی خود و دیگران تیغ کشیدید و زشت ترین و لمپن ترین کلمات و الفاظ را بکار برای خودتان ود یگران بکار می بردید که با لجن مال کردن خود و دیگران ذوب شدگی خودت را به رجوی و سازمانش نشان دهید چرا سکوت کردید حداقل شهامت بخرج بدهید نه از طعمه های خود از خانواده جانباختگان و رسم و شعور زندگی حلالیت بطلبید !

خشایار کیانی کردستان ۶۴

ناشناس گفت...

داستان هزارو یک شب داره مینویسه؛
چرا همه اینهادارای حافظه در حد مموری هارد درایو دارند , چطوره میشه با این همه فاصله مطالب با جزییات به یاد دارند.....

کریم اق گل

ناشناس گفت...

 تفو و مرگتان باد دار و دسته رجوی ! جواب این همه نامردی و رذالت را به پاکترین انسانها و فرشتگان روی زمین پس خواهی داد حکم تاریخ است !
پاکترین زن و مرد مبارز و فدا کار پیر و جوان و  خانواده و کم سن و سال را به بهانه جنگ با خمینی دجال بکشانی عراق بویژه توی ان شرایط امنیتی و جنگی که بعثیها از ایرانی ها نفرت داشتن و روزانه ۱۰۰ تن موشک و بمب روی شهرها و خانه مردم خالی میکردن و با بکار گرفتن دستگاه مخوف صدام این همه جنایت و خیانت ها را عملی کنید! این قدر مست همکاری و گماشتگی بودن زن و مردشون  در ویلاهای بغداد فکر نمی کردن که صدام و حکو متش اینچنین سرنوشتی دچار شود و رضا گورانهایی از جهنم عراق خود را به اروپا برسانند و به عهد مبارزاتی که با جان و مال برای ان وارد شده بودن مثل کوه دالاهو و بیستون استوار و ماندگار بماند و مثل شیر زخم خورده یک سال شب و روز بخورشه و بنویسه !
مطمئنم اگر غیر از جغرا فیای مخوف عراق این نیروهای قهرمان و مبارز مستقر بودن حق رجوی و باندش را کف دستشان می گذاشتن ! 

خشیار کیانی


ناشناس گفت...

پشگو
با درود به اقای گوران عزیز شما را نمی شناسم اما تمام حرفهایتان به دل من و خیلی از مردم نشسته من تا انجا که میدانم مطالب شما را بسیاری دنبال میکنند و تاثیرات شگرفی در مردم گذاشته خصوصا که خیلی از مردم بعد از خواندن این مطالب لعن و نفرین است که به اینها میکنند و مطمئن باشید انها که الان در گرد این شارلاطان ها هستند مشتی مزد بگیرهائی هستند که دارند از سرمایه مالی اینها سود میبرنند و در کنارش زندگی شان را میکنند .
در ضمن پیشگویان و ستاره شناسان و منجمین میگویند که شازده مرده است انها میگویند اگر هم نمرده است دارد نفس های اخر را میکشد .اما ما ارزو داریم او زنده بماند ما زنده او را میخواهیم روزانه دعا میکنیم و از خدا میخواهیم که عمر طولانی به او بدهد چون نه فقط من مردم ایران چشم به راهش هستند انان که فرزندانشان قربانی این شارلاطان ها شدند انانی که زخم عمیقی از این بی شرف ها دارند پس با هم دعا کنیم برای زنده ماندن رهبر عقیدتی
امین یا رب العالمین

ناشناس گفت...

آقای رجوی ! شما در جریان نشست‌های «طعمه» یکی از اعضای مجاهدین را كه از دو پا فلج بود سوژه‌‌ی نشست کردید. او خواهان خروج از مناسبات و اعزام به خارج از کشور بود. و شما تأکید می‌کردید که «طعمه خارجه دوست نداریم». وقتی علیرغم همه‌ی فشارها وی همچنان روی تصمیم‌اش مبنی بر خروج از سازمان پافشاری کرد او را همراه با فحش و ناسزای افراد از نشست بیرون کرده و برای زهره‌چشم گرفتن از بقیه در حالی‌که هر دو دست‌تان را به كمر زده بودید گفتید: « فكر كرده بخاطر پاهایش به او رحم می‌كنم و او را می‌فرستم خارج اما كور خوانده است». البته هدف اصلی شما نه خود سوژه بلکه کسانی بودند که در نشست حضور داشته و شاهد ماجرا بودند. می‌خواستید به آن‌ها تفهیم کنید که مبادا فکر خارج رفتن به سرشان بزند. شما بهتر از من می‌دانید چند نفر به خاطر آن‌که با جدایی‌شان از مجاهدین مخالفت شد در اشرف و ... دست به خودکشی زدند.

حمید

ناشناس گفت...

متن زیر کپی از نامه ۹۳ ایرج مصداقی به رهبر عقیدتی !

با این حال شما هم از روی دست تقی شهرام نگاه کردید و در سال‌های میانی دهه‌ی ۷۰ تحلیل کردید از این به بعد کسی نباید به خارج از کشور برود. راه حل را به تعبیر خودتان «رژیم‌مال» کردن افراد یافتید. شما به گونه‌ای دیگر سعی در حذف افراد داشتید. به لحاظ روحی و روانی آن‌ها را می‌کشتید و تحقیر می‌کردید. توجیه‌تان این بود فردی که «رژیم مال» شده نمی‌تواند علیه سازمان حرفی بزند و یا شنونده‌ای بیابد. در حالی که دیدیم این برداشت شما اشتباه بود، رژیم دسته دسته آن‌هایی را که به خدمت‌اش در آمده بودند به خارج از کشور فرستاد، برایشان سایت‌های رنگارنگ و امکانات متفاوت و متنوع تولید کرد و آن‌ها با کینه‌ای مضاعف به ضدیت با شما و مجاهدین پرداختند و از هیچ سیاهکاری‌ای فروگذار نکردند. اتفاقاً مخاطب هم یافتند. آن‌ها نزد شما چیزی نیاموخته بودند، فرهنگ رفتاری و گفتاری شما را گرفته، به لوش و لجن رژیم آمیخته و معجونی عجیب که نمونه‌هایش را می‌توانید در سایت‌های ایران اینترلینک و ... مشاهده کنید ساخته‌اند که از بوی تعفن‌ نمی‌شود به آن نزدیک شد.
شما به سادگی می‌توانستید این دسته افراد را تحویل کمیساریای عالی پناهندگان در بغداد دهید و از خود سلب مسئولیت کرده و بقیه را به دست سازمان ملل و اراده‌ی خود شخص بسپارید تا هرگونه می‌خواهند تصمیم بگیرند. صدام حسین در اریکه‌ی قدرت بود. عراق جای امنی نبود. هیچ کس به میل خود حتی برای مبارزه به آن‌جا نمی‌رفت. افراد به خاطر اعتمادی که به شما داشتند زندگی و مبارزه در آن جهنم را پذیرفته بودند، حالا به هر دلیل می‌خواستند جدا شوند شما حق نداشتید آن‌ها را به دست صدام حسین بسپارید و سر‌ آخر به «جهنم» ایران بفرستید.
اما مشکل اصلی این بود که شما نمی‌خواستید پای افراد به خارج از کشور برسد. برای همین مسئولان مجاهدین اعلام می‌کردند که کمیساریای عالی پناهندگان در عراق اعلام کرده است که ما به هیچ‌وجه اعضای مجاهدین را نمی‌پذیریم! من در پاسخ می‌گفتم نام افراد مورد نظرتان را بدهید تا من از همین جا در حضور خود شما با تلفن مسئله‌ی آن‌ها را حل کنم.
تقی شهرام حاکمیت نداشت و نمی‌توانست منتقدان و یا منکران و مخالفانش را به حبس و بازداشت و تحقیر در جمع و فشارهای اجتماعی و مرگ روحی و روانی و ... محکوم کند. اما شما از این «نعمت» برخوردار بودید. او مجبور بود دستور حذف بدهد. اما شما به گونه‌ای دیگر فرد را حذف می‌کردید.
خیلی‌ها به سخت‌ترین وجه ممکن در همان اشرف تحقیر شدند و البته باقی‌ماندند و دق‌مرگ شدند، شما از این امکان برخوردار بودید. خودتان می‌دانید بسیاری نوشته و گفته‌اند نشست‌هایی که برای آن‌ها تشکیل می‌شد و شلیک آب‌دهان‌ها از تیرباران بدتر بود.

حمید

ناشناس گفت...

رضا جان دست مریزاد
خیلی خوب، زنده و پایدار باشی من از نزدیک تو را میشناسم و از مرزبندی تو با رژیم آگاه هستم .درست ترین کار ممکن را کردید .
موفق باشید
اشرفی سابق

Majid majidi گفت...

اقاى اسماعيل پيشنهاد ميكنم لطفا اين گزارشات اقاى گوران را يگر حذف كنيد وَيَا كوتاه كنيد به نظر من كه خودم هم يك كرد از همان منطقه هستم بيشتر به داستان حسين كرد شبسترى تبديل شده است
اينجا بين كرد ها وزنى ندارد و تكيه كلمات ايشان به جوك تبديل شده اند
حال خود داني از ما نظر دادن بود
سى وس

ناشناس گفت...

آقای سی وس شما از طرف نمایندگی کدام کوردها اظهار لطف و شکر خوری می کنید ! و در ضمن پسر خوب لطفآ شما که خرتان میره یک پیشنها د هم به رهبر عقیدتی و خانم رئیس جمهور مهر تابان هم بدهید که آیا نسبت به فاجعه و اتهاماتی که آقای گوران نشر میدهد چه جوابی دارند! چونکه فاکتهای آقای گوران مربوط به همه انسانهای نکبت و فلاکت زده در دوزخ اشرف در زمانی است که خود خلیفه و بانو در بیابانهای برهوت اشرف تشریف و قا بل روئیت بودن و شاهد دریدن و و به لجن اشیدن افراد و خا نواده هایشون و همرزمانشان بودن! اتفا قا من و خیلیها دیگر مطالب آقای گوران را از روز اول دنبال میکردیم و خیلیها هم که تو ایران چه بطور مستقیم یا غیر مستقیم با این جریان رجوی ارتباطی داشتن در فاز سیاسی یا نظامی مطالب اینچنینی را خوب دنبال می کنند !

عمو رضا

ناشناس گفت...
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
ناشناس گفت...

پیشگو
دوست عزیز سی وس تو خوشت نمی اید نخوان عزیز مگر زوری است که بخوانی تا انجا که من میدانم هم در خارج از ایران و در خود ایران بسیاری دارند مطالب اقای گوران را دنبال میکنند شخصا هر کس را که میشناختم چه در خارج و چه در ایران از دوستان و فامیل واشنایان به انها پیشنهاد خواندن مطالب اقای گوران را داده ام سخنان گوران سندی است زنده ولی ناقص .نوشته های گوران یک هزارم و یا یک ده هزارم ان چیزی است که اتفاق افتاده هنوز داستان های نشست های دیگ و طعمه و رقص رهائی مانده است گوران فقط انچه خود بصورت محدود با ان مواجه شده را نوشته باید منتظر ماند تا رهبر عقیدتی از سوراخ بیرون بیاید او به همین خاطر در سوراخ است در ضمن اقای سی وس یا خانم سی وس که معلوم نیست کی هستی و به نمایندگی حرف میزنی معلوم است که نوشته های گوران به خال خورده درست وسط خال وسط وسط وسط خال

ناشناس گفت...

در همین جا از کانال دریچه زرد جا دارد از همه این رزمندگان طلب بخشش کنیم! وضعیت شکننده و تحقیر آمیزجهنمی که با ند رجوی با همکاری آمریکائیها برای این انسانها ی گرفتار ایجاد کردن من و امثال من زمانیکه برای مبارز با رژیم با این باند تبهکارلمپن سیاسی همکاری میکردیم همین حرفها و تهمت ها را نشخوار می کردیم !

بسیجی سابق با ند رجوی

ناشناس گفت...

با میلیون درود به فرمانده رزم و کرامت سعید جمالی ( هادی افشار ) و کاک رضا مرد غیرت و وفا !

رجوی چه سیمای زشت و تاریخ سیاه و مهیبی از این سازمان به جا گذاشت !

رذالت و خود فروشی این باند هیچ مرزی ندارد !


حمید




خدابخش مشهدی گفت...

با سلام، روایت شما را دنبال می کنم. انچه گذشته است گاه باورش برایم دشوار است. امید وارم که بی هیچ کینه و بغضی و بی هیچ سانسوری واقیعت و حقیقت را به روی کاغذ آورید. گاه احساس نفرت و کینه زیاد باعث می شه که چیزهای کوچک را بزرگ و یا کوچک جلوه بدهیم. با صداقت باید نوشت حتی اگر به ضرر خودمان باشد. روایت دردهای من" یا " دردها در روایت من" را می خوانم. خسته نباشید.

ناشناس گفت...

با دورد به آقای بوران
به چه حقی به خود اجازه میدهند یک کودک را از میادین مین عبور دهند که بعد بدهند به خانواده وی ....! آیا سازمان نمی توانست اینکار را از مرز ترکیه آنهم با صرف هزینه مختصر انجام دهد.و چرا مسعود به هنگام خروج از کشور این راه را انتخاب نکرد؟ تا لزومی به پرواز تاریخ ساز به جوار خاک میهن باشد؟
نرگس هلند

ناشناس گفت...

Az Ehsan Shakeri Aks nadari?

ناشناس گفت...

از این کباده کش بیابانهای برهوت عراق رهبر عقیدتی و بانوی مهر تابان و پاچه گیران دهان دریده باید پرسید مردم از طبقات مختلف هست و نیستشون حراج می کنند با این همه خطر دستگیر شدن , کشته و غرق شدن در رودخانه , دریا و کوه و صدها بلا و فاجعه دیگر از جهنم دزدها و آدم کش های ولایت فقیه آخوندی فرار کنند! اما در مدینه فاضله و کانون به اصطلاح رهبری انقلاب و مبارزات شهر شرف اشرف عراق , گوهران بی بدیل غسل داده شده حوض کو ثر انقلاب مریمی اتوبوسی تو صف بر گشت به ایران خمینی زده بوده و هستند ؟!!
دین مردم ژاپن "شینتو" است که بیشتر بر اصول انسانی تاکید می کند تا بهشت و جهنم و ...... ! در فرهنگ ژاپنی مفهومی به نام گناه وجود ندارد تنها مفهوم باز دارنده در اونجا " شرمندگی " است . واسه همینه که اگر کسی کار و مسئولیتش انجام نده پیش مردم شرمنده میشه , حتا ممکنه که برای این شرمندگی نیز دست به خودکشی بزنه , چون دیگر چیزی برای از دست دادن نداره ! آیا رجوی و باندش چیزی مانده که از دست بدهند ؟

M.S

ناشناس گفت...

دورد آقای بوران
به اعتقادم جای شهرزاد قصه گو خالی نیست بلکه جای رهبری مجاهدین خالی است خوب بود حاضر بود و پاسخ این همه نامردمی ها میداد.امید دارم دوران غبیت به سر رسد و بیایند پاسخ این همه نامردمی را بدهند .پس آن صدق و فدا چه شد؟صدقی که از آن گفتید در این گزارش و سایر گزارشات ناراضیان خواندیم و کاملا بر ما روشن است ..فدا هم معنی آن خزیدن در سوراخ موش است آقا یا خانمی که سراغ شهرزاد رفتی بروید سراغ سوراخ موش بگردید!
نرگس هلند

ناشناس گفت...

کاک رضا
ژیلا دیهیم یکی از عناصر اصلی سرکوب و بگیر و ببند در مناسبات مجاهدین است.
در دورغ و دغل سر بود در این تردید نکن.از زادگان واقعی انقلاب مریم است.
اواخر
میگفت هیچ اشکالی ندارد بحثی را قبول ندارید انطباق کار کنید چرا که صاحبخانه رفته بود، ضرب و شتم ،چوب و چماق ووووو... تعطیل شده بود.در مناسبات رسم بود در ساعات نهار و شام،[فرهنگی]
برنامه تصویری پخش میکردگاها بچه ها با قاشق زنی اعتراض خود را بیان میکر دنند که شاید برنامه پخش تغیر کند آنهم در قالب شوخی و نه جدی اینرا هم در قرارگاه همایون ممنوع کرد.
و فضای ایجاد کرد کسی جرات قاشق زدن نداشته باشد .و ما حق اعتراض ساده به یک برناهه ساده پخش تلویزیونی( مثلا کارتون) نداشتیم.در قرارگاه هشت بچه های میلیشا را جمع کرده بود و موضوع نشست من بودم احسان را با وعده و وعید فریب داده بود که در نشست علیه من صحبت کند تا بچه ها از من دور کند و ذهن بچه هارا در نقطه من خراب کند در صورتیکه اکثر این بچه ها خودشون دوست داشتن پیش من باشن خود احسان بارها اینرا به من گفته بود .
امیر صیاحی

ناشناس گفت...

کاک رضا
فکر میکنم بچه ها در آن سن و سال به این دلیل سراغ من می آمدن که نیاز به هحبت داشتن خود احسان میگفت وقتی گریه میکنم انتظار دارم به من دلداری بدهند و اضافه میکرد دلداری میدهند بعد هم فحش میدهند این خیلی بده آنها باید موضع خودشنو روشن کنن این درست نیست من گیج میشم نمی دونم کدام را باور کنم!من که گوش میدام روحأ مچاله میشدم.... به بچه ها که نیاز به محبت داشتن، تیغ و تیغ کشی یاد میدادن و آنها کشش عا طفی اینگونه بحث ها را نداشتن.بعد ها مریم انتقال بچه ها به منطقه را اشتباه محض توصیف کرد،البته این یک دورغ بیش نبود و تنها برای فرار از پاسخگوی بود.
امیر صیاحی

ناشناس گفت...

کاک رضا
شما به درستی گفتی که از احسان مواظبت کردید و بارها از احسان اینرا شنیدم بچه ها ی قرارگاه هشت همه نگران و ضیعت او بودنند و در این رابطه با داوود رضوی صحبت کردیم که با تو صحبت کند چرا که میدانستیم رابطه خوبی با شما داشت و او نیز در این رابطه همه سعی خود را کرد.
امیر صیاحی

جواد گفت...

نکاتی که در مورد صحبتهای مسعود رجوی که در نشست عمومی در باره ی القاعده نوشته بودید دقیق نبود . او در آن نشست گفت :‌بناذم اسلام را که این تازه مدل ارتجاعی آن است وای به مدل انقلابی آن . و منظورش انجام اقدام مشابهی در مورد آمریکا نبود بلکه بزرگی و ابعاد کارشان را میگفت. قصدم تایید یا تکذیب حرف او نیست حرفم این است که در نقل قول باید امانت دار باشید

ناشناس گفت...

آقای بوران دورد
مسعود رجوی از همه بچه های زندانی این سوال را میکند چرا زنده از زندان خارج شدید؟اماهرگز ازخود سوال نمی کند چرا در دهه پنجاه همه مرکزیت به چوبه های اعدام سپرده شدن اما وی جا ماند؟!به اینجا که میرسه از زبان این و آن نقل میکنه دکتر کاظم مانع شدن اما نمی گویند گشاد داده که زنده مانده است ؟!هسعود در خلوت خود به این بحث یقین دارد چرا که خود را آینه زندان میداند و اینرا به همه تعمیم میدهد.
اشرفی سابق

ناشناس گفت...

در تایید جواد،واقعا مسعود،کارهای بزرگ و ستودنی انجام داده و میده یک قلم زدن زندان لیبرتی مفت و بدون هیچ هزینه، برای رژیم!و در تداوم این کار بزرگ باز هم فراتر قدم گذاشت وآن اصرار بر موند گاری زندان!

سحر آلبانی

ناشناس گفت...

در پاسخ به جواد او در آن نشست گفت :...... این تازه مدل ارتجاعی آن است وای به مدل انقلابی آن . و منظورش انجام اقدام مشابهی در مورد آمریکا نبود.......نه آقا بفرما خواهش کنید اقدام مشابه بکنه...جواد شماکه این همه حضور ذهن دارید، فراموش کردید کعبه مسعود کاخ سفید است .حتما سوره السابقون که اخیرا نازل شد مطالعه کنید!
سحر آلبانی

جواد گفت...

خانم سحر آلبانی من روی محتوا صحبت نکردم و نیازی هم به صحبت با کنایه نیست
فردا این را که بعضی از دوستان هنگام اظهار نظر به خودشان حق می دهند عصبانی شوند نمی فهمم و در هر حال آن را مغایر روحیه ی آزادیخواهی می دانم . حرف اگر حق است مخاطب خود را خواهد یافت . بنابراین نیازی به عصبانی شدن نیست.
اگر به عرایض بنده توجه کنید فقط این نکته را خاطر نشان کردم که در نقل قول باید دقیق صحبت کرد . درست می گویید من بعضی نکات را چون قبول نداشتم رویش تیز بودم و دقت می کردم همه چیز را به یاد ندارم ولی آنچه را که رویش دقت کرده ام به خوبی بیاد می آورم .
در هرحال به نظر من خصومت ( روی کلمه بحثی ندارم هرچه می خواهید اسمش را بگذارید) من با یک جریان نباید مرا از انصاف دور کند . اگر چیزی رامطمین نیستم باید بگویم من این قدر یادم هست ...

ناشناس گفت...

دورد آقای بوران
دورد دورد بخاطر همه تلاشی که تاکنون کردید، برخی تلاش می کنند پارازیتی هوا کنند که تمرکز تو را بهم بزنند و تو را دلسرد کنند.وهمه می دانند هر کاری کم و کاستی دارد.
سحر آلبانی

ناشناس گفت...

درود به پهلوان کرمانشاهی و شیر مرد دالاهو رضا گوران !

۵۲ هفته یک سال رزمیدی , خروشیدی , نوشتی , غیرت و شجاعت تو در مبارزه ستودنی است با میلیون درود !

حمید

حميد ع گفت...

خواندن آنچه بر سر جدا شده ها در تيف آمده واقعاً دردناک هست. اين افراد سال ها بدون هيچ دليل حقوقی زندانی بودن، مورد خشونت و بدرفتاری قرار گرفتن و حقوق انسانی آنها نقض شده است.
من اينجا چند نکته را تکيد ميکنم:
- انتقاد به ما ايرانی ها در خارج کشور به خصوص هوادران سازمان و مخصوصاً جدا شده ها از سازمان که اکثراً سکوت کردن و هيچ حرکتی از خود نشان ندادن. واضح هست که خيلی کارها از جمله کشيدن موضوع به افکار عمومی و مسئولين سياسی اروپا و امريکا ، گرفتن وکيل برای تيف و فرستادن پول و امکانات برای مخارج خروج از عراق.... می شد کرد
- به صورت انفردی افراد کمک کردن، ولی اين کمک ها بی سرو صدا انجام شد و سالها بعد از بسته شدن تيف بود که عمومی شد. مثل کمک های آقای مصداقی. افرادی هم بودن که به کمک اقوام خود رفتن، مثل آقای يغمايی که پسرش را بيرون اورد، ولی در مورد بقيه سکوت کردن. ولی هيچ تشکل مستقل برای کمک درست نشد که اگر ميشد خيلی کارها ميشد کرد.
- سکوت شورا ملی مقاومت (شورای رجوی) لکه ننگی هست بر پيشانی اين افراد که بايد ميدانستن و برای خروج آنها تلاش ميکردن، هر چه باشه گر چه اين افراد جدا شده بودن ولی مخالف رژيم بودن، ولی شورا کاری نکرد، و به اين دليل بعضی افراد از سر نياز مجبور شدن پيشنهاد رفتن به ايران را بپذيرن. اين خيانت به همه شعار های مقاومت و مبارزه هست که اين شورا می داد و يک بار ديگر مزدور رجوی بودن خود را ثابت کرد.
- سؤال از آقای گوران، در خارج چند جناح به تبليغات پرداختن، از جمله حزب کمونيست کارگری، گيلانی، و نوری زاده و ...، … آيا اينها در عمل کمکی کردن؟ نظر افراد در تيف چه بود؟
- کار امريکا با افراد تيف قانونی نبوده، مجاهدين ميخواستن آنجا بمانن و از امريکا در خواست حفاظت کرده بودن، ولی افراد جدا شده خواستار خروج بودن ولی به زور نگاه داشته شدن. اين نقض قانون بين الملل و حقوق افراد هست. آيا افراد تيف که به خارج آمدن چه بصورت فردی يا گروهی تصميم به شکايت از ارتش و دولت امريکا دارن؟ از نظر حقوقی آيا اين امکان هست؟ چه مدارک امريکا را افراد امضاء کردن؟ آيا با وکيل تا به حال تماس گرفتن؟
دليل اينکه بعد 36 سال ما در خارج کشور حتی برای کمک به هم وطن ضد رژيم هم نميتونيم متحد بشيم و از ترس سازمان سکوت ميکنيم، و ميدان برای رژيم و مزدوراش خالی ميشه، مثال ديگری از خيانت رهبر عقيدتی است.

بایرام گفت...

درود بر تو ای مرد شریف کرد این سند در تاریخ بیادگار میماند دستت درد نکند همچنین شعر اخر رااصلاح نمائید این شعر از یک غزل سعدی است و درستش این هست
به سرو گفت کسی میوه‌ای نمی‌آری
جواب داد که آزادگان تهی دستند
_________________
درخت غنچه برآورد و بلبلان مستند
جهان جوان شد و یاران به عیش بنشستند
حریف مجلس ما خود همیشه دل می‌برد
علی الخصوص که پیرایه‌ای بر او بستند
کسان که در رمضان چنگ می‌شکستندی
نسیم گل بشنیدند و توبه بشکستند
بساط سبزه لگدکوب شد به پای نشاط
ز بس که عارف و عامی به رقص برجستند
دو دوست قدر شناسند عهد صحبت را
که مدتی ببریدند و بازپیوستند
به در نمی‌رود از خانگه یکی هشیار
که پیش شحنه بگوید که صوفیان مستند
یکی درخت گل اندر فضای خلوت ماست
که سروهای چمن پیش قامتش پستند
اگر جهان همه دشمن شود به دولت دوست
خبر ندارم از ایشان که در جهان هستند
مثال راکب دریاست حال کشته عشق
به ترک بار بگفتند و خویشتن رستند
به سرو گفت کسی میوه‌ای نمی‌آری
جواب داد که آزادگان تهی دستند
به راه عقل برفتند سعدیا بسیار
که ره به عالم دیوانگان ندانستند
درودها بر شما و به امید ازادی ایران و سعادت ایرانیان از هر صنف و قشر

‏«قدیمی ترین ‏‹قدیمی تر   ‏201 – 264 از 264   ‏جدیدتر› ‏جدیدترین»