جنایت «لیبرتی» و مسئولیت مشترک خامنهای و مسعود رجوی ایرج مصداقی
در
این جنایت، خامنهای ولی فقیه نشسته در تهران و مسعود رجوی «ولی فقیه»
پنهانشده در «ناکجاآباد» هر دو سهیماند. اولی عامل اصلی جنایت است و دومی
زمینهساز و تسهیل کنندهی آن. هر دو نیز بنا به تعریف خود، سرخوش از
قربانیانی هستند که جنازههایشان کنار هم ردیف میشوند.ادامهی مطلب...
۱ نظر:
ناشناس
گفت...
این شیر بی یال کوپال تمام انرژی و امکانات سازمان رادر جهت رد گم کردن مخفیگاه خودش به کار گرفته است . نه مسئله اش مبارزه با رژیم است ، نه سرنوشت مجاهدین برایش پشیزی ارزش دارد و نه هیچ پرنسیب دیگری می شناسد . حفظ جان کثیفش تبدیل به هم و غمش شده است . می گوید شب را در "همینجا" بمانید . یعنی این توهم را می خواهد القا کند که من هم همینجا هستم . چون اگر کسی جای دیگری باشد از کلمەی "همانجا" استفاده می کند . می بینید به چه دریوزگی و خفت و ذلتی دچار شده است ؟ حتی در پیامی که برای کشته شدن ٢٣ نفر از اعضای سازمان می دهد ، مسئله اش این است که بگوید من آنجا نیستم ، اینجا هستم . اینجا هستم ، آنجا نیستم... قایم موشک بازی یادتان هست؟ تمام هم و غم و انرژی و امکانات را در خدمت همین گرفته است . به نظر من این بزرگترین جزایی ست که کسی می تواند برای خیانت به اعتماد یک نسل بپردازد . او همین حالا هم دارد جزایش را می پردازد . آقای شیر ! نَفْس انسان مثل یک زخم است : هر چه بزرگتر باشد ، دردناک تر است . میزان این درد و رنج را فقط خودت می دانی . جانی که وبال گردنت شده است ، عمری که به خیانت گذشته است ، خونهایی که گریبانت را گرفته است و مادرانی که به قول شاملو : هنوز سر از سجاده ها بر نداشته اند . باش تا آتش دوزخ از تو چه سازد
۱ نظر:
این شیر بی یال کوپال تمام انرژی و امکانات سازمان رادر جهت رد گم کردن مخفیگاه خودش به کار گرفته است . نه مسئله اش مبارزه با رژیم است ، نه سرنوشت مجاهدین برایش پشیزی ارزش دارد و نه هیچ پرنسیب دیگری می شناسد . حفظ جان کثیفش تبدیل به هم و غمش شده است . می گوید شب را در "همینجا" بمانید . یعنی این توهم را می خواهد القا کند که من هم همینجا هستم . چون اگر کسی جای دیگری باشد از کلمەی "همانجا" استفاده می کند . می بینید به چه دریوزگی و خفت و ذلتی دچار شده است ؟ حتی در پیامی که برای کشته شدن ٢٣ نفر از اعضای سازمان می دهد ، مسئله اش این است که بگوید من آنجا نیستم ، اینجا هستم . اینجا هستم ، آنجا نیستم... قایم موشک بازی یادتان هست؟ تمام هم و غم و انرژی و امکانات را در خدمت همین گرفته است . به نظر من این بزرگترین جزایی ست که کسی می تواند برای خیانت به اعتماد یک نسل بپردازد . او همین حالا هم دارد جزایش را می پردازد . آقای شیر ! نَفْس انسان مثل یک زخم است : هر چه بزرگتر باشد ، دردناک تر است . میزان این درد و رنج را فقط خودت می دانی . جانی که وبال گردنت شده است ، عمری که به خیانت گذشته است ، خونهایی که گریبانت را گرفته است و مادرانی که به قول شاملو : هنوز سر از سجاده ها بر نداشته اند . باش تا آتش دوزخ از تو چه سازد
سهراب
ارسال یک نظر