تا ابد این عکسها از جنایت آخوندهای پلید و جمهوری جنایت اسلامی شان سخن میگویند |
این سند تصوری را باید مدیون یک کار گروهیِ در لحظه دانست. میتوانیم چنین
تصور کنیم: یکی خاک را میکند؛ درست در همان لحظه، دیگری تند و تند عکس
میگیرد و احتمالاً نفر سوم گاه خاک میکند و گاه مراقب بوده تا به محض
آمدن نیروهای امنیتی کار را قطع کنند. میتوان حدس زد که در این کار گروهی
سختترین بخش، جابه جا کردن کالبد اعدام شده بوده است. مردگان دیگر زنده
نبودند تا بر مرگ دسته جمعیشان شهادت دهند. این افراد گروه عکاسی خاوران
هستند که اعدامیان را به میدان تصویر میکشند تا بر مرگ خودشان شهادت
بدهند. ادامهی مطلب...
۱ نظر:
در آن تابستان سیاه تمامی چرکابه های یک فرهنگ بنیاد گرا که در لایه هائی از اجتماع ما برای قرون خانه کرده بود بیرون ریخت و در
قالب حکومت فقیهان بازتاب پیدا کرد .بنیاد گرائی به عنوان یک مکتب و فکر وجود ندارد اما بنیادگران وجود دارند و پدیده غریبی در جنگ قدرت طلبی به شمار می روند.خمینی در ایران چنان شیفته قدرت بود که اگر تمام ثروت عالم را باو می دانند راضی نمی شد.روان او جز به قدرت سیراب نمی شد .مطمئن نیستم که قتل عام سال شصت وهفت توانسته باشد به آن ولع وخوی غیرانسانی پاسخی داده باشد.هدف خمینی دراصل نابودی ومحو مخالفان اندیشیگی اش بود که موقتا پیروزشد و جهان در برابر این رذیلت سیاسی و اخلاقی ساکت ماند.اما تاریخ بما آموخته است که ایران در سه هزارسال گذشته با رویدادهای مرگباری مواجه بوده و این بار نیز به حکم تاریخ پیروزوسرفراز از این آزمایش بزرگ بیرون خواهد آمد . یاد تمامی سرفرازان در قتل وعام سال شصت و هفت که بخشی جدا نا پذیر از تاریخ ایران است،همیشه زنده ودست مایه امید ماست، وما بر این روزگار تیره چیره خواهیم شد.
ارسال یک نظر