بچه ها داوطلب ميشدند:15ساله… 16ساله… 14ساله… شاد و شيرين و ذكرگويان…
سحرگاه و صحراي مين و آنها مثل باغچه هاي بامداديِ چمن كه در دَمدمه هاي
صبح, آمادة بازشدناند و پرپرشدن و پرگشودن. از روي مين ها ميگذشتند و چشمها
ديگر نمي ديد و گوشها ديگر نمي شنيد و لحظاتي بعد, گردوغبار, كه فرو
مينشست, هيچ نبود!… جز تكه هاي گوشت و استخوان ادامهی مطلب...
دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی
افتاب خواهد دمید
مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۱ نظر:
بیشرف ها فرزندان زحمتکشان و بخش های فقیر جامعه را تحریک کردند. و گوشت دم توپ کردند. همزنان فرزندان خود را به مدارس و دانشگاه های خارج فرستادند و از پدر و مادران را به روز سیاه نشاندند. شرمشان باد. مفت خورهائی که از خون فرزندان مردم ارتزاق میکنند. البته که ناآگاهی،مذهب و فقر اقتصادی و فرهنگی نقش اساسی را ایفا میکند.
عارف
ارسال یک نظر