ملاي رومي در محضر “شمس تبريزى”،عاشورا را به شادي و رقص و پاىكوبي مى نشيند، نه به ماتم و اشك و اندوه!!
“شمس تبريزى” مى گويد:“خجندى” بر خاندان پيامبر مىگريست، ما بر وي مىگريستيم، يكي به خدا پيوست، بر وي مىگريد…
!به نقل از خط سوم،دکتر صاحب الزمانی 31]
مولوی نیز عزا و نوحه عاشورا را بر نمی تابد سوگواري شيعيان برای امام حسین را شدیدا مذمت نموده و مى گويد:
مولوی نیز عزا و نوحه عاشورا را بر نمی تابد سوگواري شيعيان برای امام حسین را شدیدا مذمت نموده و مى گويد:
روز عاشورا همه اهل حلب
باب انطاكيه اندر تا به شب
گرد آيد مرد و زن جمعي عظيم
ماتم آن خاندان دارد مقيم
ناله و نوحه كنند اندر بكا
شيعه عاشورا براي كربلا
بشمرند آن ظلمها و امتحان
كز يزيد و شمر ديد آن خاندان
نعره هاشان مىرود در ويل و وشت
پر همي گردد همه صحرا و دشت
خفته بودستيد تا اكنون شما
كه كنون جامه دريديت از عزا
پس عزا بر خود كنيد اي خفتگان
زانك بد مرگيست اين خواب گران
روح سلطاني ز زنداني بجست
جامه چه دْرانيم و چون خاييم دست
چون كه ايشان خسرو دين بوده اند
وقت شادي شد چو بشكستند بند
مولوی “ابن ملجم”، قاتل علی ابن ابیطالب را ، آلت حق مى شمارد، و بزرگ
جنایت او را ـ غیر قابل طعن و ملامت
مى داند و اینچنین از زبان علی خطاب به “ابن ملجم” مى
سرايد :
من همي گويم بر او جف القلم
ز اين قلم بس سرنگون گردد علم
ليك بیغم شو شفيع تو منم
خواجه روحم نه مملوك تنم [1]
وی همچنین از زبان علی خطاب به ابن ملجم می گوید:
هیچ بغضی نیست در جانم زتو
زانک این را من نمی دانم زتو
آلت حقی تو فاعل، دست حق
چون زنم بر آلت حق طعن و دق
(مثنوی معنوی/ دفتر اول/ص190)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر