
Friedrich Schiller تاريخ جنگهاي سي ساله [اروپا] را كه پر از پند و اندرز است در نوامبر 1793 منتشر كرد ـ كتابي كه گفته شده است كمك بسيار به اتحاد کنونی اروپاييان كرده است. كتاب «ماري استوارت» و داستان «انسان» از دیگر نوشته های اوست. کتاب «داستان انسان» هنوز پایان نیافته بود که شیلر در نهم ماه می 1805 و
Friedrich Schiller بدون اشاره مستقيم به كارهايي كه به نام انقلاب فرانسه صورت گرفته بود؛ در يك رساله، عدالت را از اراده اكثريت جدا كرد و تاكيد كرد كه صداي اكثريت دليل اثبات عدالت نيست، خواست اكثريت نمي تواند حقي را پايمال كند. هر قانون موضوعه قبلی بايد توسط يك هيات بي طرف (بدون داشتن حُب و بُغض) بررسي همه جانبه و مجدد شود تا حق اقليت ـ حتي اگر اقليت ـ يك فرد باشد از دست نرود، عدالت يعني تضمین و رعایت حقوق فرد و جامعه (افراد). قانون نباید از اصول و حقوق و تکالیف جدا باشد. طرح و لایحه پیش از به صورت قانون درآمدن توسط کارشناسان مربوط و حقوقدانان بررسی و به اطلاع عامه برسد تا اظهار نظر کنند و این اظهار نظرها مورد توجه هیات مقنّن [مجلس، شورا و ...] قرارگیرد و مراحل رسیدگی طرح منظما به اطلاع عامه برسد تا درجریان قرار داشته باشند و نظر بدهند. قانون و ضابطه خلاف منطق و اصول است که به نارضایی های عمومی و بعضا عصیان می انجامد
ماخذ
http://www.iranianshistoryonthisday.com/farsi.asp
______________________________________________-
«سرود شادی» اثر شیلر (1805 – 1759) در کشورهای آلمانی زبان از همان شهرتی برخوردار است که «میازار موری که دانه کش است... »
اثر فردوسی در سرزمینهای فارسی زبان. شیلر این شعر را در سال 1785 سرود و
در سال 1803 تغییراتی در آن داد و«سرود شادی» را به گونهای که اکنون
ترجمه شده است، در آورد.
بتهوون برای نخستین بار کلام را وارد سمفونی کرد و چه کلامی برتر از «سرود شادی» برای او بود؟ سرودی که بتهوون از 16 سالگی با آن زیسته و شیفته آن بود. درباره شهرتی که ادغام این کلام و آن موسیقی برای یکدیگر به ارمغان آوردند، باید گفت که هیچ کدام و این دیگری نیست. روی این شعر تاکنون بیش از 40 بار موسیقی تصنیف شده است. فرانتس شوبرت آهنگ ساز بزرگ اتریشی یکی از این چهل نفر بود. ترانه شادی امروز سرود اروپای متحد است:
ماخذ
http://www.iranianshistoryonthisday.com/farsi.asp
______________________________________________-
سرود شادی اثر فردریش شیلر
بتهوون برای نخستین بار کلام را وارد سمفونی کرد و چه کلامی برتر از «سرود شادی» برای او بود؟ سرودی که بتهوون از 16 سالگی با آن زیسته و شیفته آن بود. درباره شهرتی که ادغام این کلام و آن موسیقی برای یکدیگر به ارمغان آوردند، باید گفت که هیچ کدام و این دیگری نیست. روی این شعر تاکنون بیش از 40 بار موسیقی تصنیف شده است. فرانتس شوبرت آهنگ ساز بزرگ اتریشی یکی از این چهل نفر بود. ترانه شادی امروز سرود اروپای متحد است:
سرود شادی
شادی!
ای شعله شکوه خدایان!
ای دختر بهشت اساطیر!
ما در حریم قدس تو پا مینهیم شاد.
بار دگر فسون تو پیوند میدهد
آنچه جمود داد به قهر و غضب به باد؛
انسان شود برادر انسان
هر جا عطوفت تو بال و پر گشاد.
صدها هزار! میلیونها! به روی هم
آغوش خویش را بگشاییم
این بوسهای است نثار جهان ما.
آنجا فراز خیمه اختر کو
کردست خانه، آن پدر مهربان ما.
هر کس که کیمیای سعادت- رفیق – یافت
یا آنکه داشت بانوی دلبندی
حتی
آنکس که در تمامی سیاره زمین
تنها
خود را بشناخته است
از شورشادمانی ما بهره یافته است.
اما
باید برون حلقه ما مویه گر شود
آن جانور که روی زشادی بتافتست.
دارد هماره پاس محبت را
هر کس که هست ساکن این حلقه کبیر.
آنگه که محبت است
تا روشنان فلک رهنمون ما
آنجا که
آن ذات ناشناس نشستست بر سریر.
هر که زنده است شادمانی را
نوشد از سینه طبیعت پاک،
هر که نیکوست، هر که بدکاره است
در پی رد سرخ او برخاک
شادی است آنکه بر تمام ما
بوسهها داده است و میوه تاک...
میلیونها!
به ستایش نشستهاید او را؟
ای جهان!
میشناسی تو خالق خود را؟
پی او باش برفراز سپهر!
خانهاش در ورای کوکبها
شادی است نام کلک پراعجاز
نقشی از او، طبیعت جاویدان.
از شادی است گردش هفت اختر
هفت اختر محاط به گردونه زمان.
در این سپهر، تابش خورشیدها از اوست،
از شوق اوست گل شدن هر جوانهای،
از اوست گردش همه اجرام دورکه
اختر شمار هم ندهد زان نشانهای.
همچنان اختران که میگردند
بر مدار شکوهمند سپهر
رهسپارید ای برادرها!
در رهی پر مهر
شاد، چون قهرمان به سوی ظفر.
رهروان شکیب آیین را
شادی است آنکه میزند لبخند،
از پس پشت آتشین مرآت-
نامهاش آینهی حقیقتها.
ره نماید به طالبان آنگه
تا ستیغ همه فضیلتها
بر بلندای کوه ایمان، هان!
بیرق او در اهتزاز است،
وز شکافی که سر زد از تابوت
شد برون، در صف ملایک شد
با ملایک کنون هم آواز است.
رفقا!
هم دلیری و هم شکیبایی
تا جهان بهین شکیبایی
زان فرا زان یکی خدا آخر
میدهد اجر این شکیبایی.
۲ نظر:
آقای یغمایی ترجمه شعر از خود شماست یا نه؟ اگر از کس دیگر است لطف کنید نامش را بنویسید. ممنون از شما
زکریا
سلام ترجمه از من نیست و جائی که خواندم نام مترجم نوشته نشده بود ولی میدانم سالها قبل آقای صادق طباطبائی این را ترجمه کرده بود کوشش میکنم نام مترجم را پیدا کنم
ارسال یک نظر