دیدیم که ادبیات مشروطه دارای ویژگی برجسته ی سیاسی بود و هدف آن در قابل درک کردن مفاهیم برای توده ی مردم قرار داشت و مقام ویژه ای نیز به بیان عفیده ی آزادی خواهان که بعدن به سختی سرکوب شدند، داد.
با این حال اگرچه موج انقلابی برای مدت محدودی اراده ی خود را بر همه ی فعالیت های ادبی و هنری تحمیل کرد، ولی در برداشت ها و سبک های ادبی، عملن تحول عمده ای رخ نداد.
با این حال اگرچه موج انقلابی برای مدت محدودی اراده ی خود را بر همه ی فعالیت های ادبی و هنری تحمیل کرد، ولی در برداشت ها و سبک های ادبی، عملن تحول عمده ای رخ نداد.
در دوره ی جدید، مطیوعات ادبی پیدا شدند، انجمن ها و محافل ادبی پا گرفتند و اعضای این محافل برداشت های خود را از راهی که ادبیات نو ایران بایستی از پیش می برد تبلیغ کردند.
در میان این افکار و نظریات دو جریان عمده ی کهنه پرستان و نوگرایان شکل گرفت. به عنوان مثال کهنه پرستان راه حل بیدارسازی و جوان سازی شعر را بازگشت به سبک های ساده تر پیش از مغول یافتند و کوشیدند با الگو قراردادن فردوسی و نظامی و سعدی شعر فارسی را زنده سازند. در مقابل آنان، متجددان و نوگرایان تصمیم گرفتند از سنت کلاسیک شعر فارسی که به نظز آنان قواعد و قوانینش به قدری مرده بود که از بسط افکار شاعر جلوگیری می کرد، به طور کامل ببرند و شعر اروپایی را ( به ویژه شعر رمانتیک فرانسوی را که به نظر آنان به دلیل قالب دلبخواهی و آسانی بیانش برای بیان مسایل دنیای نو به ترین وسیله بود ) الگوی خود قرار دادند.
محصولات شعری این دوره نشان می دهد که فقط در انتخاب مضمون ها است که نوعی جدایی از قاعده های سنتی روی داده است و دروازه ی شعر فارسی بر نظریات جدیدی از ملت و وطن و مسایل اجتماعی و رابطه ی میان انسان و طبیعت باز شده است. مضمون های اجتماعی نیز اغلب از همدردی نسبت به رنج دیدگان و سختی و فلاکت سرشار است و با خشمی اخلاقی برای دعوت به اصلاح و بهبود همراه است. ( مانند شعرهای پروین اعتصامی).
ولی مضمون های نو و بدیع به ندرت با نوگرایی بنیادی در قالب، پیوند داشت. الگوها همان الگوهای وزنی و قافیه ای سنتی بود و قالب های شعری همان قالب های سنتی مانند مثنوی و قصیده و رباعیات و غزلیات، قطعه و از این قبیل بود و حتا شاعرانی که متعلق به گروه نوگرایان بودند، هنوز شعرهایی نیز به سبک کلاسیک می سرودند.
مساله ی بنیادی دیگر که موضوع بحث کهنه گرایان و نوگرایان بود، نقش نثر ادبی در ادبیات نو ایران بود. چند رمان، به ویژه رمان های تاریخی که تا آن زمان عزضه شده بودند، در حدی نبودند که به حل این مساله کمکی بکند، زیرا که بر پایه ی واقعیت های تاریخی و در واقع در ردیف آثار علمی به شمار می آمدند.
نوگرایان از نثر به عنوان یک طبقه ی ادبی دفاع می کردند. آنان با جسارت ادعا می کردند که نوشتن یک اثر درست و جسابی و غیر مطنطن استعداد فراوانی می خواهد تا سرودن چند شعر قافیه دار، و نثر ملل غربی را مثالی برای ادعای خود می آوردند. در این زمینه حرف قطعی را محمد علی جمال زاده زد. مقاله ی او درباره ی اهمیت اجتماعی و فرهنگی و آموزشی نثر ادبی در نخستین کتاب قصه های کوتاهش، یعنی یکی بود یکی نبود نقل شد که وی با آن نظر خود را ابراز داشت و نسل نویسندگان نثر جدید نیز راه او را در پیش گرفتند. بدین سان "قصه ی کوتاه" در نثر نوین جای خود را باز کرد ( و با آن که در آغاز از نظر مضمون به ندرت اثر برجسته ای در آن دیده می شد) به سطحی بالاتر از رمان دست یافت.
ویژگی ملی گرایی افراطی رژیم رضا خان به میزان زیادی در توجه به ادبیات عامه متبلور شد. در تهران موره ی مردم شناسی ایجاد شد و وزارت فرهنگ مجموعه ای از دوبیتی ها، افساته ها و موسیقی عامیانه را در خود جذب کرد.
تعدادی از شاعران و نویسندگان برجسته که برخی از آنان خود از نظریه پردازان مهم عرصه ی فولکلور بودند، در کار ادبیات عامه شرکت کردند که از میان آنان می توان صادق هدایت را همراه با کتاب نیرنگستان و بررسی هایی درباره ی دوبیتی های محلی که وی گرد آورده بود، نام برد.
یکی دیگر از گردآورندگان دوبیتی های محلی، متون و آهنگ های محلی که در این زمینه استادبود، کوهی کرمانی بود.
مجموعه ی جامعی نیز از ضرب المثل ها و گفته ها توسط دهخدا محقق چند بُعدی گردآوری شد. یکی دیگر از گردآورندگان کوشای ضرب المثل ها استاد احمد خان بهمنیار بود. افسانه های ایرانی نیز گردآوری گردید و توسط صبحی مهتدی در ارتباط با رادیو تهران به چاپ رسید.
ملی گرایی این دوره، علاوه بر ایجاد انگیزه ای برای مطالعه ی وسیع ادبیات عامه، گرایش های متعدد دیگری را نیز رواج داد که نثر ادبی معاصر ایران را تحت تاثیر خود قرار داد. از آن جمله بودند: علاقه به تحقیق تاریخ ملی و زبان فارسی و پاکیزه کردن آن و نیز کشفیات وسیع باستان شناسی و غیره.
در این دوره از طریق ترجمه هایی از ادبیات غربی، کمک مهمی در تکوین سبک نو ادبی صورت گرفت، زیرا تعدادی از ادیبان این دوره زبان های خارجی را به خوبی می دانستند و خود دست به ترجمه می زدند. لذا منتخبی از اثرها ترجمه شد و کیفیت و خصوصیات آن ها در ادب فارسی رسوخ کرد و بدین ترتیب نه تنها اثرهایی از دومای پدر، ویکتور هوگو و دوده وارد ادبیات ایران شد، بلکه از پلونارک، آناتول فرانس، ولتر، گوته، پوشکین، تولستوی و تعدادی از قصه های کوتاه چخوف، موپاسه، آلن پو و اسکار وایلد نیز ترجمه هایی توسط فلسفی، جمال زاده، هدایت، هنری، یاسمی، نفیسی و دیگر بزرگان نثر فارسی وارد ادبیات ایران گردید.
در این دوره، نشریات روزانه آن اهمیتی را که روزنامه های دوره ی مشروطیت داشتند، نداشتند و نقش آموزشی به خود گرفتند و انواع مسایل روزمره و سلامت و بهداشت، روابط انسانی و برخی مسایل سیاسی با روشی نسبتن نو در آن ها مورد تجزیه و تحلیل قرار می گرفتند. مجله های زنانه نیز با اهداف آموزشی و محدود به مسایل زنانه ی آن دوره مانند خانه داری و فرزندان انتشار یافتند و از مسایل بنیادی تر زنان ایران و آموزش و تربیت آنان غافل ماندند. مطیوعات این دوره با وجود بی دادگری سانسور از وضع موجود انتقاد هم می کردند و گاه عقاید آزادی خواهی و یا جریان های اجتماعی را نیز تبلیغ می کردند.
الف – نشریه های ادبی
- صحنه ی اصلی نبردهای ادبی در نشریه ی ماهانه ی ارمغان بود که افراط گرایی های نوگرایان را به شدت محدود می ساخت. نخستین شماره ی این نشریه در سال ١٢٩٨ش منتشر شده بود و در سال ١٣٠۵ش توسط " انجمن ادبی ایران " جان تازه ای گرفت. در راس این نشریه حسین صنیعی، میرزا نعیمی و وحید دستگردی (سردبیر نشریه) قرار داشتند. در ارمغان مهم ترین مقالات جدلی درباره ی مسایل زیبایی شناسی، تجربه هایی در زمینه ی شعر و نثر معاصر و ترجمه های جالبی به چاپ می رسید.
- در سال ١٣٠٢ش نشریه ی بهار به سردبیری اعتصام الملک شاعر و روزنامه نگار برای مدت کوتاهی با ارمغان به رقابت برخاست که اگرچه دارای معیار و ارزشی بسیار بالا بود، ولی اثر و نفوذش در تحولات و گسترش ادبی به پای ارمغان نمی رسید. شعرهایی که در آن چاپ می شد از شعرهای خود سردبیر و دخترش پروین اعتصامی و رشید یاسمی بود. در میان ترجمه های متعددی که در صفحات آن انتشار می یافت، یکی ترجمه ی کتاب Demon اثر لرمانتوف Lermantov بود.
- در سال ١٣٠٢ش شاعر معروف نظام وفا نیز مجله ی خود را با عنوان وفا بیرون داد. این نشریه برنامه ی قطعی و با نظمی نداشت و محتوای آن از نظر کیفی ترکیبی و مختلط بود. ترجمه های این مجله از زبان های فرانسه و آلمانی بیش تر از آثار عمده ی فارسی بود و در میان آثار فارسی آن شعرهای سردبیر ( که بیش تر احساسی و از نظر مضمون به شعرهای غنایی غربی نزدیک بود) قابل توجه بود. ارزش این شعرها در سادگی و قابل درک بودنشان و زبان سلیس شان نهفته بود. وفا شرح حالی نیز با عنوان "مثنوی" به شعر درآورد.
- نشریه ی پیشرو دیگری که جوانان ایران با اسلوب اروپایی بیرون دادند، نشریه ی ماهانه ی آینده بود که محمود افشار سردبیری آن را به عهده داشت. یکی از با استعدادترین شاعرانی که با این نشریه همکاری می کرد بدیع الزمان بشرویه ای بود که بعدها به بدیع الزمان فروزانفر خراسانی معروف شد. وی در درجه ی اول به عنوان یک محقق و مولف پیشرو و برجسته ی شعر صوفیانه معروف است و در این زمینه چندین اثر پر ارزش و یک سلسله بررسی های چشم گیر به رشته ی تحریر در آورده است.
- نشریه ی سیاسی – ادبی دیگری که برای مدت کوتاهی توسط ملک الشعرای بهار منتشر گردید نوبهار بود که نام آن از نام نشریه ای گرفته شده بود که بهار در دوره ی مشروطه در مشهد منتشر می کرد.
- سنت طنز صور اسرافیل را نیز هفته نامه ی ناهید شش سال بعد به سردبیری میرزا ابراهیم خان ادامه داد.
- نشریاتی که عقاید آزادی خواهی جریان های اجتماعی را تبلیغ می کردند عمر کوتاهی داشتند، ولی نشریه ی توفان که در سال ١٣٠٠ش توسط فرخی شاعر معروف منتشر شده بود، با وجود توقیف و سانسور مدت درازی پایید. شاعران و روزنامه نگارانی که دور این نشریه گرد آمده بودند، با مقالات نظری خود در زمینه ی اهمیت "نثر واقع گرا " کمک بسیاری به حل مسایل ادبیات نو ایران کردند و توسط آنان، ادبیات روسیه ( ترجمه هایی از پوشکین، تولستوی، بلینسکی و نویسندگان دیگر) و نمایش نامه نویسی معاصر روسیه در ایران گسترش یافت. ( فرخی خود گزارش دیدارش از اتحاد جماهیر شوروی را که در سال ١٣٠٦ش به مناسبت جشن های دهمین سالگرد انقلاب اکتبر انجام داده بود، در سفرنامه ی فرخی منتشر کرد).
- در سال ١٣٠٨ش طرفداران "زبان پاک" در تهران چندین نشریه منتشر ساختند که به مسایل زبان پاک پرداخته بود و از آن جمله نشریه ی نمکدان به سردبیری احمد کسروی بود. هدف آنان نه تنها جای گزینی واژه های فارسی به جای واژه های عربی بود، بلکه می کوشیدند که واژه های اروپایی را نیز که همراه با تمدن ماشینی و صنعتی شدن کشور وارد فرهنگ فارسی شده بودند، از آن بیرون بکشند.
- در این دوره سه نشریه نیز در خارج از کشور به چاپ می رسید که البته چندان اهمیتی نداشتند، زیرا می توانستند آزادانه سخن بگویند. یکی از آن ها نشریه ی ایران شهر در برلین بود که در سال ١٣٠١ش پا گرفت و از نظر تاریخی جانشین مجله ی کاوه به شمار می رفت. سردبیر آن کاظم زاده بود و از یاران دیگر او می توان حسین خان دانش شاعر اصفهانی و نیز غنی زاده شاعر معروف دیگر را نام برد. این نشریه با ایجاد چاپ خانه ی کاویانی یه گسترش فرهنگ فارسی کمک بسیاری کرد.
- نشریه ی دوم نیز ماهنامه ی فرنگستان بود که عده ای از جوانان ایرانی آن را در برلین منتشر می ساختند این جوانان تا حدی آلمان دوست بار آمده بودند و از برخی لحاظ درباره ی ارزش تمدن غربی مبالغه می کردند.
- نشریه ی سوم که پارس نام داشت و هر دو ماه یک بار در می آمد اگر چه فقط شش یا هفت شماره منتشر شد، ولی دارای ارزش ادبی بسیاری بود. سردبیران آن لاهوتی و علی نوروز ( مشهور به حسن خان مقدم ) شاعران معروف بودند و به دو زبان فرانسه و فارسی در استانبول انتشار می یافت.
ب – جریان های عمده ی شعر در دوره ی فترت
- یکی از آخرین شاعران کلاسیک و نخستین شاعران نو گرا ایرج میرزا جلال الممالک بود.
زندگی ایرج میرزا با آشفتگی ایامی که او در آن زندگی می کرد تقریبن آشفته نگشت و متفاوت با زندگی معاصرانش بود. او در سال ١٢۵٣ش چشم به جهان گشود. پدرش غلام حسبن میرزا یکی از نبیرگان فتح علی شاه در تربیت منظم و همه جانبه ی او سنگ تمام گداشت. زبان های عربی، ترکی، روسی و فرانسوی را یاد گرفت و در همه ی آن ها مبرز شد. در سن کم به خدمت دربار در آمد و در ١٩سالگی ملک الشعرای مظفرالدین شاه شد. اما او انسانی بود متکی بر فکر و اندیشه ی خود و از این رو دربار را ترک گفت و در خدمت حاکم تبریز به دبیری پرداخت. هنگامی که حاکم تبریز صدراعظم شد، همراه او راهی سفر اروپا شد. در دوره ی انقلاب مشروطیت و تسلط ضد انقلاب، وی در وزارت معارف و بعدها در وزارت مالیه مشغول به کار بود. در زمان تحولاتی که پیامد جنگ جهانی اول بود، ایرج ناظر سری هیات مالی امریکایی بود و برای بازرسی هایش سرتاسر ایران را در مسافرت هایش زیر پا گذاشت. سپس بیمار به تهران بازگشت و در سال ١٣٠۵ش در سن جوانی درگذشت.
با آن که رویدادهای سیاسی آرامش زندگی ایرج میرزا را آشفته نساخت، ولی به طور غیر مستقیم شعر او را تحت تاثیر قرار داد. وی به عنوان یک شاه زاده ی قاجار با مسایل روشنفکران بیگانه بود. در میان مسایل جدیدی که در آن زمان مطرح شده بود، مساله ی زنان توجه ایرج میرزا به خود جلب کرده بود. وی درباره ی مضمون های مادری و عشق مادری که از احساس ژرفی آب خورده و با زبان بسیار ساده و بی تکلف شعری بیان شده بود، اشعار متعدد زیبایی سرود که در شعر معاصر بدعتی بود و دید نو را نسبت به مساله رنج آور وضعیت زنان تحت تاثیر قرار داد.
افسانه وسیله ی مناسبی برای مشرب فکری و احساسی ایرج میرزا بود و او افسانه های لافونتن را به شعر درآورد و خود چیزهایی نیز به آن ها افزود. موضوع شعرهای او در عارف نامه مسایل سیاسی و اجتماعی بود که دارای طنزهای گزنده ای درباره ی عارف، شاعر معروف بود. وی همه ی سیاستمداران را شارلاتان می نامید و از شاعرانی چون کمالی، دهخدا و بهار انتقاد می کرد و آنان را به تقلید در مسایل سیاسی متهم می ساخت. با این حال هیچ انتقاد موجهی نیز نمی تواند از ارزش و اهمیت این شاعر بکاهد، زیرا وی در کنار اشتباهات خود، در بیان شعری که راه به سوی آینده بگشاید، موفق شده است.
- یکی دیگر از شاعران پیشرو این دوره میرزا ابراهیم خان پورداود است. وی در سال ١٢٦٤ش در رشت چشم به جهان گشود. زبان و ادبیات عربی را در ایران و زبان فرانسه را در بیروت و پاریس یاد گرفت. بعدها به برلین رفت و به تحصیل حقوق پرداخت. در آن جا بود که به رویدادهای میهنش علاقه مند شد و سپس با عده ای از یارانش "انجمن ادبی ایران" را در پاریس پی نهاد.
در دوران انقلاب مشروطیت در شعر خود از انقلاب دفاع کرد و شعرهایی درباره ی عظمت گذشته ی ایران در جامه ی میهن پرستی رمانتیک سرود. برخی از شعرهای او به "زبان پاک" فارسی سروده شد و همه ی واژه های عربی را از آن ها بیرون ریختند. ولی او خود نه هوادار پرو پا قرص زبان پاک بود و نه فردی کهنه پرست. بعدها نیز از یاران نشریه های کاوه و ایران شهر در برلین شد. پس از بازگشت به ایران مدتی با روزنامه ی رستاخیز همکاری کرد ولی به زودی دوباره به برلین بازگشت و به مطالعه ی دین زردشتی پرداخت و متن های اوستا را ترجمه کرد. سپس چند بار به هندوستان رفت و سرانجام در بمبئی در میان جامعه ی پارسیان ماندگار شد. در آن جا دیوانی با شعرهای میهن پرستانه به سبک کلاسیک سرود و دیوانش را با عنوان پوراندخت نامه همراه با ترجمه ی انگلیسی آن به چاپ رساند.
- محمد رضا متخلص به عشقی در سال ١٢٧٣ش در همدان به دنیا آمد. زبان عربی و فرانسه را آموخت و برای مدتی به عنوان کارشناس اقتصادی در همدان کار کرد، ولی به زودی در گردباد حوادث فرو رفت.
مخالفت او با دخالت ابرقدرت ها در طی جنگ جهانی اول او را در ردیف ملی گرایان قرار داد. در سال ١٢٩٤ش در ارتش ملی ایران به جنگ پرداخت و پس از شکست آن از قشون بریتانیا، به استانبول کوچ کرد. پس از پایان جنگ جهانی اول به ایران بازگشت و در جبهه ی ملی گرایان وارد صحنه ی سیاست شد. به عنوان مخالف رک گوی قرارداد سال ١٢٩٨ش روس و انگلیس برای مدت کوتاهی به زندان افتاد. در این دوره بود که شعرهای پرخاشگر او در صحنه ی ادبیات ظاهر شد و وی در قالب آن ها تنفر خود را از نمایندگان حکومت قاجار ابراز داشت. در طی دوره ی پرآشوب پس از جنگ، به طرف نظریات سید ضیاء کشیده شد و هوادار نشریه ی "قرن بیستم " شد. مدتی نیز سردبیر روزنامه ی شفق سرخ شد و اعضای "مجلس سوم" را با طنزهای گزنده ای به سخره گرفت و به ویژه ملک الشعرای بهار را به دلیل پذیرش کرسی نمایندگی در مجلس سرزنش کرد. هنگامی که هواداران دموکرات رضاخان گمان می بردند که پیامد کار او برقراری جمهوری خواهد بود، عشقی نیز شعرهایی سرود و احساسات خود را نسبت به آن ابراز کرد و زمانی که آشکار شد که رضا خان هوای دیگری در سر دارد، به حبهه ی مخالفان افراطی او پیوست و در سال ١٣٠٣ش با انتشار کاریکاتورهایی از رضا خان مخالفت خود را با وی آشکار ساخت و طنزی نیز از دید یک فرد هوادار سلسله ی قاجار در این باره نوشت. به دنبال این اقدام روزنامه ی وی توقیف شد و وی چند روز بعد خائنانه به قتل رسید و شهید شد. تشییع جنازه ی او با تشریفات سلطنتی که از سوی دربار قاجار به راه افتاده بود توام بود.
در میان شعرهای عشقی شعر "کفن سیاه" به طور خیالی در میان خرابه های تیسفون اوج می گیرد و با آوای بلندی انسان ها را به طرفداری از زنان فرا می خواند. شعر "ایده ال" داستان پدری است که سه فرزند خود را در یک رویداد غم انگیز از دست داده و اکنون به انتظار یک انقلاب اجتماعی نشسته تا وضع مغشوش سیاسی و اجتماعی را که موجب بدبختی او شده بهبود بخشد و شعر "نوروزنامه" یکی از لطیف ترین شعرهای او به شمار می آید
عشقی دارای طنزهای سیاسی متتعددی است و نمایش نامه ای نیز دارد با عنوان " رستاخیز سلاطین ایرانی " ( که خود شاعر در اجرای آن شرکت کرده بود) که برای نخستین اپرای ایرانی راه گشا بود. این نمایش نامه سرشار از نکات آزادی خواهی است و در آخرین صحنه ی آن زردشت پیامبر ظاهر می شود. این نمایش نامه هنوز هم اجرا می گردد.
- پروین اعتصامی معروف ترین شاعره ی این دوره بود که آثارش عهد انقلاب را درک نکرد. وی دختر روزنامه نگار و شاعر معروف یوسف اعتصام الملک بود. در سال ١٢٨٩ش چشم به جهان گشود و در کالج امریکایی دختران تهران از تعلیم و تربیت نو و نیز تعلیم و تربیت سنتی و بالاتر از همه از آموزش شعرهای فارسی و عربی در خانه توسط پدرش برخوردار گردید. شعرهای او نخستین بار دز شماره ی دوم نشریه ی بهار اعتصام الملک به چاپ رسید.
دیوان پروین در سال ١٣٤٤ش در تهران چاپ شد و آشکارا نشان داد که شاعره کاملن از جدل های نظری و قالب های مورد بحث شعر فارسی به دور است. او شعرهای خود را بر طبق قواعد شعر کهن سرود و مانند نویسندگان کلاسیک از مضمون های فلسفی و اخلاقی سود جست. وی حتا در شعرهای اجتماعی اش هم از مسایل زودگذر سطحی تغذیه کرد. موضوع آن ها را از میان زندگی پابرهنه ها و فقرا و طبقات پایین انتخاب کرد و نسبت به آنان احساس دل سوزی کرد. با این وجود برای یافتن درمانی برای این دردها نکوشید و عمیقن در مسایل اجتماعی فرو نرفت و در نوعی مالیخولیای احساساتی غرق شد.
با این حال تازگی مضمون های شعر پروین غیر قابل بحث است و می توان گفت که اگر عمر بیش تری می کرد و در سی سالگی در نمی گذشت، می توانست در کار خود از آن چه که در دور و بر او می گذشت، احساس و فلسفه ی عمیقی به دست آورد.
- میرزا محمد فرخی یزدی شاعر و روزنامه نگار که در سال ١٢٦٨ش به دنیا آمد، از نظر ثبات عقیده درست نقطه ی مقابل عشقی بود. او از همان آغاز ستیزهای انقلابی در جبهه ی چپ سوسیالیست های دموکرات قرار گرفت. هنوز در مدرسه بود که آغاز به سرودن شعر کرد. در پانزده سالگی یک مسمط انقلابی و میهنی سرود و آن را در جشن عید نوروز حزب دموکرات یزد بازخوانی کرد، دستگیر شد و به زندان افتاد و به عنوان تنبیه دهانش دوخته شد. پس از مدتی از زندان فرار کرد و در تهران در نشزیات انقلابی با دیگر شاعران آزادی خواه به کار پرداخت. نظریات او گرایش شدیدی به سوسیالیسم داشت و حتا در دوره ی جنگ اول جهانی هم که خطر در کمین بود نظراتش را پنهان نکرد و از انقلاب اکتبر روسیه در شعرهای بسیار احساسی تجلیل کرد. وی حتا در زمان وکالت مجلسش در سال ١٠- ١٣٠٩ش همچنان یک سوسیالیست باقی ماند و سرانجام در نتیجه ی فشار سیاسی مجبور به مهاجرت به برلین شد و به زودی جزو هیئت نویسندگان نشریه ی پیکار شد که در آن جا به راه افتاده بود. پس از مدتی زسمن به او اجازه داده شد تا به تهران بازگردد، ولی کمی بعد به اتهام توهین به خانواده ی سلطنتی دستگیر شد و به زندان افتاد و سرانجام در سال ١٣١٨ش در بیمارستان زندان درگذشت.
« در قلب من عشق دیگری جز آزادی ایران راه ندارد». این شعار نتیجه ی یک عمر زندگی پر تلاطم فرخی است. او که رزمنده ی بی باکی برای عدالت و آزادی اجتماعی بود، در اشعارش هرگز در خیزاندن ملت علیه تمام نیروهایی که مردم را در استثمار داشتند، فروگذاری نکرد و معتقد بود که ایران بدون کمک خارجی توان رهاسازی خود را دارد.
فرخی از نظر قالب شعری هوادار شعر کلاسیک بود و در این زمینه از کهنه گرایان به شمار می آمد و این بی تردید یکی از دلایل محکم شهرت یافتن شعرهای او است.
- زشید یاسمی به جز شاعری، یکی از به ترین مورخان ادبی است و تک پژوهش های وی درباره ی ابن یمین و سلمان ساوجی شهرت دارد. از قلم او ترجمه ی جلد چهارم "تاریخ ادبیات ایزان" نوشته ی براون و نیز برخی از آثار ادبی جهان مانند "شاگرد بورژه" و "سرگذشت ورتر گوته" و ترجمه های دیگری از شعر فرانسوی تراوش کرده است. وی یکی از جوان ترین بانیان نخستین قلمرو نوگرای ادبی یعتی "جرگه ی دانشوری" بود، ولی غزلیات او که به ترین بخش شعرهای او بود، در محدوده ی قلمرو کلاسیک باقی ماند.
- بدیع الزمان بشرویه ای ( بعدها فروزانفر) یکی از نمونه های جریانی است که در قالب کلاسیک درباره ی مسایل عمده ی آن روز شعر سرود. وی مورخ ادبیات و در دانشکده ی ادبیات تهران صاحب کرسی بود. وی از پیشروان مراجع شعر عرفانی به شمار می رفت.
- یکی از شاعرانی که به دلیل شعرهایش مورد تعقیب قرار گرفت و جهت گیری انتقادی – اجتماعی روشنی از نظریات سیاسی داشت، میرزا یحیی خان ریحان بود. احمد خان بهمنیار اسلام دوست معروف از نقطه نظر عقایدش در قطب مخالف قرار داشت و از تخلص "دهقان" سود می جست. وی استاد دانشگاه تهران بود و در زمینه ی هنر مردمی مطالعات زیادی کرد. سید صادق خان فقیه از مریدان ایرج میرزا به شمار می رفت. شعرهای میرزا لطف علی خان صورتگر و میرزا عبدالقاسم خان اعتصام زاده نیازی سردبیر روزنامه ی دو زبانی "ستاره ی ایران" با سبک نو غیر سنتی و قالب های اروپایی سرشته شده بودند. هاشم میرزا شیخ الرییس نایب رییس مجلس که برای مدتی هم رییس " انجمن ادبی " بود، برای شعرهای آموزشی اش که چاشنی طنز هم دارند معروف است. غزلیات لطیف جنت شاعره و مینیاتوریست معروف این دوره از شیرینی خاصی برخوردار بود.
در میان متفکران ایران که متعلق به گروه ها و دسته های گوناگون اجتماعی بودند، مساله ی پرداختن به هنر شعر، افتخاری به شمار می رفت. این دوستاری همه جانبه که عمدتن دارای وبژگی کهنه گرایی بود، محیطی فراهم آورد که مخالف با رواج تلقینات نو بود. باید اعتراف کرد که هیچ یک از آثار ادبی شعر فارسی این دوره ( که سنگ بنای سبک جدید هم بودند) در خارج از کشور نسبت به داخل، هیچ نوع شهرتی به دست نیاورد و شعر ایران در این دوره راهی را در پیش گرفت که از ملتی نظیر ایرانیان که دارای نبوغ استثنایی شعری بودند، انتظار نمی رفت.
ج – نثر فارسی و ظهور قصه نویسی نو در دوره ی فترت
یکی از رویدادهای ادبی که در گسنرش نثر نو فارسی اهمیت تاریخی داشت، چاپ کتاب کم حجمی از قصه های کوتاه با عنوان یکی بود یکی نبود بود که در سال ١٣٠٠ش در برلین به قلم مورخ و نویسنده ی جوان محمد علی جمال زاده در نشریه ی کاوه منتشر شد. هنگامی که این قصه ها برای نخستین بار به ایران رسید، با سردی برگزار شد، تظاهراتی نیز علیه نویسنده که جرات کرده بود از هموطنان خود انتقاد بکند به راه افتاد و حتا در برخی از نواحی این کتاب به آتش کشیده شد. همه ی این کارها دلیلی بود بر این که قصه های جمال زاده در حد خود یک انقلاب ادبی به راه انداخته است. گسترش عظیم نثر در آینده و نقش قصه ی کوتاه در این گسترش، این نظریه را تایید می کند.
سید محمد علی جمال زاده پسر سید محمد اصفهانی یکی از واعظان معروف و روزنامه نگاران عهد مشروطه و یکی از قربانیان غم انگیز افکار آزادی خواهی، در اصفهان به دنیا آمد. تعلیم و تربیت جمال زاده اصلن تعلیم و تربیتی اروپایی بود. در دبیرستان فرانسوی بیروت و سپس دانشکده ی حقوق لوزان و دیژن درس خواند و پس از پایان جنگ جهانی اول برای مدتی در برلین زندگی کرد و در شمار نویسندگان نشریه ی کاوه به نویسندگان مترقی آن کمک کرد و در آن جا بود که نخستین قصه های وی از جمله چندین اثر علمی درباره ی تاریخ و جامعه شناسی انتشار یافت.
جمال زاده با شش قصه ی نخستین کتابش سنگ بنای نثر طنزآمیز فارسی را پی نهاد. این قصه ها نوعی تلقی تازه و ستیزه جویی بی محابا با مبالغه ی شعر را روی دایره ریخت. نویسنده که به عنوان مورخ و جامعه شناس تربیت یافته بود، مسایل و روابطی را در شکل گسترده ای مطرح کرد. وی نه تنها از سیاسیون فاسد، شکارچیان بی چشم و رو و متظاهر صحبت کرد، بلکه از نظام و اوضاع اجتماعی نیز سخن به میان آورد و هرچند در طنز استثنایی وی هنوز سوسویی از انسانیت سعدی احساس می شود، ولی شیوه ی نویسندگی، سبک و طرز بیان او کاملن نو است. بیان فلسفی اش به زبان محاوره ای نزدیک شده و با اصطلاحات عامیانه زنده شده است.
مقدمه ی کتاب نیز که نویسنده بر قصه هایش نوشته است، از اهمیتی بنیادی برخوردار است. وی در این مقدمه نقش نثر را در ادبیات مورد بررسی قرار داده است و آن را به عنوان آزادترین طبقه ی ادبی نامیده و بر اهمیت هنری آن به عنوان یکی از زسانه های آموزشی و روشنگری پای فشرده است و بدین ترتیب بود که جمال زاده در برابر کهنه گرایان که نثر را تنها یک هنر به شمار می آوردند، در میان پیشروان ادبیات نو جای خود را باز کرد.
جمال زاده البته فعالیت های ادبی خود را در کسوت یک نویسنده ی قصه های کوتاه ادامه داد و در سال ١٣٢١ش هفت قصه ی دیگر نیز با عنوان عمو حسین علی که بیش ترشان به طور پراکنده در نشریات ادواری ظاهر شده بود، منتشر ساخت، ولیکن رمان های او بخش بزرگ تر حیات ادبی او را به خود اختصاص داده است. این رمان ها عبارت بودند از:
- دارالمجانین در سال ١٣٢٠ش
- قصه قصه ها
- صحرای محشر که رمانی خیالی است که با طنز آمیخته است و در آن آزادی مطلق انسان ها درخواست شده است که یادآور رادیکالیسم اسماعیلی است.
- راه آب نامه که مضمون آن پایان غم بار نیرنگ و حرص و آز انسان و داستان کوتاهی است از کوچه ی کوچکی در تهران
- قلتشن دیوان یکی از به ترین رمان های جمال زاده است که تهران را در دو دهه ی نخست سده ی بیستم با مهارت نقاشی کرده است. او در این قصه داستان یک شکارچی را بازگو می کند که جامعه برای همه ی کلاشی ها و کلاه برداری هایش پاداشش می دهد.
- آخرین آثار دوره ی جوانی جمال زاده در سر و ته یک کرباس و اصفهان نامه رخ می نماید که در آن او به مملکتش روی می آورد و با خردسالی خود خلوت می کند.
ترجمه های جمال زاده از زبان های فرانسوی، انگلیسی و آلمانی نیز دز نثر نو ایران از اهمیت بسیاری بر خوردار است. وی آثاری از برنارد دوسن پیر، دوده، آناتول فرانس، اسکاروایلد و شیلر ترجمه کرده است و آثار تاریخی، اجتماعی – سیاسی و اقتصادی نیز از کارهای مهم او بود که از "مزدک " آغاز شد و به "بررسی وضع اجتماعی و اقتصادی " ایران پایان یافت.
از سال های بیست به بعد نویسندگان ایرانی که پیروان جمال زاده بودند، در رمان های خود به نقادی اجتماعی پرداختند. یکی از مضمون های اجتماعی که همراه با شناخت نظریات غربی وارد ایران شده بود، مساله ی زنان ایران و وضع اجتماعی آنان بود. برخی از نویسندگان نیز الگوهای خود را از میان نویسندگان احساساتی و اخلاق گرای سده ی نوزدهم فرانسه یافتند که الکساندر دومای پدر از پیشروان آن بود.
نخستین اثر از این نوع با عنوان تهران مخوف بود که در سال ١٣٠٣ش به صورت کتابی منتشر گردید. نویسنده ی آن شاعر جوان مرتضی مشفق کاظمی بود که از یاران نشریات برلین یعنی "ایزان شهر" و "فزنگستان" بود که بعد ها به نشریه ی "ایران جوان" پیوست و در آن ترجمه هایی از زبان فرانسوی را به چاپ رساند و این مساله سبک نویسندگی او را به شدت تحت تاثیر قرار داده بود. رمان تهران مخوف وضع نامساعد زنان ایران و جامعه ی فاسد و اوضاع اجتماعی آن را که زنان را وادار می ساخت تا به پست ترین مراحل اجتماعی یعنی به فاحشه خانه ها سقوط کنند، به طرزی واقعی توصیف می کند و خواننده از طریق صحبت در فاحشه خانه ها با داستان زندگی تعدادی از این زنان و دلایلی که آنان را به سقوط کشانیده است آشنا می شود. مضمون اصلی این داستان، عشق نامیمون قهرمان جوان قصه یعنی فرخ با مهین، معشوقه ی او است و در واقع داستان رمانتیکی است که یادآور قطعاتی از کنت مونت کریستو دوما است. اهمیت این اثر در این است که با این شکل، توجه جامعه ی آن روز ایران را به ضرورت یافتن راه حلی برای مساله ی زنان معطوف داشت.
عباس خلیلی یکی از روزنامه نگاران معروف نیز مضمون های مشابهی را در رمان های خود با نام های روزگار سیاه، اسرار شب، انتقام و انسان به کار گرفت، ولی او نوعی محیط اجتماعی را توصیف کرد که ادبیات فارسی درکش نمی کرد، زیرا آن چه را که تعریف می کرد شباهت زیادی با قصه های دوما داشت که از محیط دیگری بود. وی که بدبینی مایوسانه ای در توصیف وضعیت اسفناک زنان داشت هیچ نوع راه حلی نیز ارایه نکرد.
در این دوره، برای نثر نویسان، موضوعات تاریخی هنوز از جاذبه ی زیادی برخوردار بود. آنان با یادآوری جلال و شوکت گذشته، به جز اهداف هنری، آتش احساسات میهنی را نیز در ملت تیز می کردند.
از مهم ترین این نوع قصه نویسی، رمان های تاریخی حسن خان نصرت الوزاره بدیع است که با صراحت نشان داد که رمان فارسی به تدریج از زیر نفوذ رمان فرانسوی خارج شده و به قالب های خود دست یافته است. بدیع در سال ١٢٩٩ش رمان داستان باستان ( یا سرگذشت کوروش ) و مدتی بعد رمان شمس الدین و قمر را منتشر کرد. قصه ی داستان باستان، مانند رمان های شیخ موسی در زمان هخامنشیان رخ می دهد و با استفاده از دانش مورخان اروپایی به ندرت رویدادهای تاریخی را پس و پیش کرده است. تنها نقطه ی مشترک بدیع و شیخ موسی در این نکته است که هر دو از طریق این رمان ها احساس میهن پرستی را در خواننده تحریک می کنند. اثر بدیع دارای ماجراهای احساسی نیست که شیخ موسی از طریق آن اتکای خود را بر دوما به اثبات رساند. رمان او خوب جا افتاده و برای نخستین بار شخصیت ها با طرز صحبت شان مشخص شده اند.
یکی دیگر از آثاری که آشکارا تاثیرات اروپایی را دور می ریزد، کتاب خون بهای ایران نوشته ی علی اصغر شزیف است که در سال ١٣٠۵ش در تهران چاپ شد. داستان در جنگ جهانی اول رخ می دهد و اشغال مملکت، ایجاد ارتش ملی، جنگ های یاس برانگیز و سقوط کامل سیاسی را توصیف می کند. شخصیت های اصلی قصه دو میهن پرست جوان، دو عاشق یعنی ایرج و مهرانگیز هستند و در کنار آنان شخصیت های فرعی نیز خوب ترسیم شده اند. شریف رمان موفق دیگری نیز با نام مکتب عشق دارد و چون دارای احساسات عمیق مذهب تشیع بود، این امر همراه با ملت گرایی شدید و دور ریزی خرده ریزهای سبک قصه نویسی اروپایی در این داستان او نفوذ کرده است. وی از مخالفان اروپایی شدن مملکت بود.
اثر ادبی رحیم زاده صفوی با نام داستان شهربانو صداقت تحقیقی یک زبان شناس و مورخ را آشکار می کند. در این اثر که موضوع آن از دوره ی زوال شاهنشاهی ساسانی گرفته شده است، می توان تحولی را که مضمون رمان در زمان او کرده است مشاهده کرد و به همین دلیل نیز هست که ده سال بعد صنعتی زاده یکی از نویسندگان دیگر، همان مضمون را به کار گرفت. این رمان بر پایه ی حقایق تاریخی قابل اعتماد و بر اساس ساخت اجتماعی و وضعیت زنان در جامعه ی عصر ساسانی و متکی بر آثار معماری و آداب و رسوم آن زمان نوشته شده است. در این رمان، شهربانو دختر زیبای ساسانی با حسین ابن علی ازدواج می کند و بدین ترتیب بر روی خرابه های دولت ایران، گذشته با شکوه یا آینده ی پر نوید به هم می پیوندد. نویسنده که در علم تاریخ اشتهار دارد، قدرت بقای فرهنگ ایران را که در تاریخ دیرپای خود همیشه برتری خود را بر مهاجمان به اثبات زسانده است، به خوبی نشان می دهد.
شاعر معروف حیدر علی کمالی نیز دو رمان نوشته است. وی که کارگر کارهای دستی بود و تا ٢٣سالگی سواد نداشت، خود به خواندن و نوشتن پرداخت و به زودی ابیاتی سرود که با پذیرش زیادی رو به رو شد. وی پیش از مشروطه به تهران رفت و به تجارت پرداخت و سپس قهوه خانه ای به راه انداخت که پاتوق ادیبان و روزنامه نگاران تهران شد. وی به عنوان فردی آزادی خواه سپس وارد زندگی سیاسی زمان خود شد.
او در سال ١٣٠٠ش در استانبول دیوان خود را منتشر ساخت که نتوانست در ردیف آثار برجسته قرار بگیرد، زیرا از سبک ها و الگوهای گوناگونی تقلید کرده بود. ولی در سال ١٣٠٩ش رمانی با نام مظالم ترکان خاتون در تهران منتشر ساخت که نام معروف ترین ملکه ی زمان تهاجم مغول بود. این رمان دارای سبکی زیبا و طرحی مهیج بود که به خوبی در احساسات غم انگیز جا افتاده بود. دومین رمان او لازیکا نام داشت که داستان آن در زمان جنگ های ساسانیان و رومیان در ایالت لازیکا در ساحل دریای سیاه اتفاق افتاده بود. جهت تاریخی آن کاملن با واقعیت وفق می داد و در عین حال نوعی ویژگی کاملن جدید در ساخت رمان دیده می شد، زیرا در پیش نمای آن نه دربار شاه و درباریان، آن گونه که همیشه رسم بود، بلکه نجیب زادگان میهن پرست قرار گرفته بودند، که البته در وطن پرستی کاملن ستیزگر آنان خط تمایز میان میهن پرستی و شوونیسم با دقت زیاد ترسیم نشده است.
یکی دیگر از نثر نویسان خوب این دوره زین العابدین موتمن با رمان تاریخی آشیانه ی عقاب است. این اثر پس از سال ١٣١٢ش نوشته شده است و رقابت میان نظام الملک وزیر سلجوقیان و حسن صباح را توصیف می کند. نویسنده از نظر ایدئولوژی در جبهه ی مظلومان فرار داشت و ضرورت آزادی طبقات دربند کشیده شده ی جامعه را اعلام می کرد. موتمن نخستین کسی بود که در تاریخ رمان نویسی فارسی راضی به توصیف دربار و درباریان نشد، بلکه آن ها در چارچوب کل ساخت جامعه بررسی کرد.
یکی دیگر از تجربه های ادبی با ویژگی کاملن بی نظیر رمان عشق و ادب است که در آن میرزا علی محمد خان آزاد رییس انجمن ادبی همدان کوشید شرح حالی از شاعر معروف فردوسی را در قالب داستان بریزد. این اثر در سال ١٣١٣ش انتشار یافت ( که ده سال بعد میرزا سالور با استفاده از همان موضوع، رمان معروف خود جفت پاک را نوشت).
در طی این دوره ی تجربه و آزمایش، آثاری نیز تالیف یافتند که هیچ نوع ارزش و تحقیق هنری بر آن ها مترتب نیست.
پیشرفت عمده ی ادبیات فارسی در این دوره هر چه بیش تر در قالب ها و قصه ها و داستان های کوتاه متبلور شد و بایستی آینده نشان می داد که آیا این پیشرفت با قالب های کوتاه ادبیات جهانی رابطه خواهد داشت یا آن که یک پدیده ی کاملن اصیل ایرانی خواهد شد.
پس از آثار موفقیت آمیز جمال زاده، در دوره ی بعدی از تاریخ ادبیات معاصر، صادق هدایت، همراه با قصه های خیالی و درونگرایش و بزرگ علوی که عشق های غم انگیزش از نظر روان کاوی فروید قابل توجه است، به عرصه رسیدند و سپس نوبت به صادق چوبک و دیگران رسید و آنان نیز در آثارشان از جریان های نو نثز فارسی پیروی کردند که ما بررسی کار این جریان را که عمدتن پس از پایان جنگ جهانی دوم بر ادبیات فارسی تاثیر داشته است، به نوشته ی دیگری واگذار می کنیم.
از : ادبیات نوین ایران، تهران ١٣۶٣
۩ ۩ ۩
( ما در بررسی همین دوره ی از تاریخ ادبیات معاصر فارسی،در نوشته ی دیگری از استاد محمد علی سپانلو با عنوان " سرگذشت نثر معاصر، دوره ی فترت " با گروه دیگری از شاعران و نویسندگان پیشرو ایران و چه گونگی تاثیر آثار آنان بر ادبیات معاصر کشورمان نیز آشنا خواهیم شد که من نظر خوانندگان ارجمندم را به خواندن این رساله نیز جلب می کنم. با سپاس، آریا ادیب )
http://aryaadib.blogfa.com/post-227.aspx
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر