دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۴۰۲ شهریور ۳۱, جمعه

ایران. حبیب یغمائی.تاریخ سرودن شعردر اشغال ایران توسط متفقین شهریور 1320

ایران عزیز، خانه ماست!
میهن، وطن، آشیانه ماست!
این خانه شش هزار ساله
از ماست به موجبِ قباله!
آن روز که خاکِ آن سرشتند
بر سنگ قباله ‏اش نوشتند 1
وین کهنه قباله را گواهان
هستند مِهان و پادشاهان!
از کوروش و اردشیر و دارا


میراث رسیده است ما را!
سنگی که درین بِنا بکارست
از خانه خدا بران نگارست!
خشتی که فتاده بر زمین است
از خون دلاوری عجین است!


دشتی نه، که نیست رزمگاهی
راهی نه، که نیست شاهراهی!
از ساحل هیرمند تا وخش 2
رستمش سپرده با پی رخش!
می جوی نشانه ها بهر مرز
از خسرو و طوس و گیو و گودرز!
می کاو زمین و بین بهر گام
شمشیر قباد و خُود بهرام

در هر قدمی و هر بدستی
پائی بفتاده است و دستی!
آن کوه که بنگری به هامون
پرورده بدامن آفریدون 3 !
آن قلّه که برده سر بر افلاک 4
آورده ببند پای ضحّاک!

آن بحر مهیب بی‏کرانه
خورده است ز شاه تازیانه 5
آن بارگه بلند بنیاد
از خسرو دادگر کند یاد 1 !
آن صفّه مقام شهریاری است!
وان بُقعه مزار نامداری است!
این ناموران و پاک جانان
بخشنده سر و جهان ستانان!
از کوشش و کار و دانش و دا
کردند چنین خجسته بنباد!

با نام نکو جهان سپردند
رفتند و بدیگران سپردند!
پس دست بدست از پدرها
گردید و، رسید با پسرها!
امروز که ای ستوده فرزند!
هستی تو بر این سرا خداوند!
«غافل منشین نه وقت بازیست
وقت هنرست و سرافرازیست»!
از پا منشین و جا نگه‏دار
گر سر بدهی سرا نگه‏دار!
این پند شنو ز خانه بردوش!
ور خانه بود خرابه مفروش!

"ایران" شعری از استاد حبیب یغمایی - درج شده در مجله یغما به شماره 41 در مهر ماه 1330







*هنگامی که سپاهیان روس و انگلیس سراسر ایران را فرا گرفته بودند و رئیس الوزرای دانشمند وقت(مرحوم محمد علی فروغی)بناگزیر در تنظیم قراردادی اهتمام می‏فرمود، این اشعار گفته شده(مهر ماه سال 1320 شمسی).


1-اشاره است به کتیبه‏ های گوناگون شاهنشاهان ایران در اعصار مختلفه.


2-آمودریا(جیحون)را ایرانیان در قدیم«وَخش»می‏نامیدند چنانکه هم اکنون نیز یکی از شعب این رود«وَخش آب»نامیده می‏شود.


3-البرز کوه.


4-دماوند.


5-خشیار شا در لشکرکشی بیونان فرمان داد بر تنگه داردانل دو پل بستند-موج دریا پُل‏ها را خراب کرد، شاه در خشم شد و حکم کرد دریا را تنبیه کنند و سیصد شلاق بزنند!


(از داستان‏های تاریخی ایران).


-ایوان مدائن.


2-رجوع فرمایند به کتابهائی که در تاریخ ایران نوشته شده مخصوصا شاهنامه.


مقام ایاز-مقام ایاز در دربار ساطان محمود بمناسبت کیاست و فراست کم‏ کم بجائی رسید که سلطان بیشتر کارها را بدست وی انجام میداد.


عامل وابیورد خانه پیر زنی بغضب بگرفت.پیر زن بغزنین آمد و از وی (1)از شهرهای خراسان بوده لکن امروز جزو ترکستان روس است.

۲ نظر:

ناشناس گفت...

یاد همه میهن پرستان واقعی گرامی باد .
ضمنا دوستانی دارم که اهل خوربیابانک هستند اما وفا یغمایی نیستند و یغماییان هستند . حبیب یغمایی را میشناسند و نسبت دوری با این بزرگوار دارند . بهرحال یاد همه میهن پرستان گرامی و به امید روزیکه برای همیشه بتوانیم پای ضحاک را به قله دماوند ببندیم ! برای همیشه .

ناشناس گفت...

یاد همه میهن پرستان واقعی گرامی باد .
ضمنا دوستانی دارم که اهل خوربیابانک هستند اما وفا یغمایی نیستند و یغماییان هستند . حبیب یغمایی را میشناسند و نسبت دوری با این بزرگوار دارند . بهرحال یاد همه میهن پرستان گرامی و به امید روزیکه برای همیشه بتوانیم پای ضحاک را به قله دماوند ببندیم ! برای همیشه .