منوچهر جمالی (زاده ۱۳۰۷ خورشیدی، کاشان/ فوت ۱۶ خرداد ۱۳۹۱،
اسپانیا) فیزیکدان، فیلسوف، شاعر، تاریخدان و پژوهشگر نامی و ایرانی ساکن
ایالات متحده آمریکا بود.در سال ۱۳۱۳ خورشیدی،در حالی که ۶ ساله بود، به همراه خانواده از کاشان به تهران رفت.
در تهران، نخست در دبیرستان جمشیدِ جم، سپس در
دبیرستان فیروز بهرام و پس
از آن در دبیرستان البرز درس خواند. او سپس روانه دانشگاه علوم شد و به
تحصیل در رشتهِ فیزیک مشغول شد. از جمله استادان او در دانشگاه علوم،
میتوان به پدر فیزیک ایران، پروفسور محمود حسابی اشاره کرد. منوچهر جمالی،
از جمله معدود دانشجویانی بود که مورد توجه و عنایت پروفسور محمود حسابی
قرار داشت. وی پس از پایان تحصیلات در رشته فیزیک، برای گذراندن دورهِ
تخصصی، در سال ۱۹۵۴ میلادی، وارد آلمان شد و به دانشگاه فرانکفورت رفت. او
در آغاز دکترای خود را در رشتهِ فیزیک تئوری به پایان رساند و سپس به
دانشگاه فلسفه فرانکفورت، برای تحصیل در رشتهِ فلسفه رفت.
از جمله استادان او در فلسفه بایست به دو فیلسوف نامی و معاصر یعنی
تئودور آدورنو و ماکس هورکهایمر اشاره کرد که از بنیان گذاران مکتب
فرانکفورت بودند.
از منوچهر جمالی به عنوان بهترین شخص برای تجزیه و تحلیل آثاری همچون
شاهنامه فردوسی و اساطیر ایران باستان یاد میشود. تارنمای بورگوینکل آثار،
تحولات افکار و ایدههای فلسفی او را بررسی کردهاست.
جمالی به روحیه ستیزهگری ادیان اسلام، زرتشتی و یهود و مسیحی اعتقاد
داشت و بر این باور بود که «اسلام وزرتشتیگری و یهودیت و مسیحیت و هرگونه
دین و ایدئولوژی، باید درایران در فضای «فرهنگ گشوده سیمرغی» قرارگیرند، تا
«اصل قداست زندگی، به کردار برترین اصل»، دست اسلام و زرتشتیگری و یهودیت و
مسیحیت و هر ایدئولوژی دیگری را، در ستیزه منشی، ببندد».
شعری از اشعار پروفسور جمالی:
شب هنگام که درکوچه پس کوچههای شهری غریب آواره میگشتم
فریادی بلند شد که:
من آبستن به حقیقتی بزرگم،
وهنگام زائیدن آنست،
هرچه زودتر، مامائی ببالینم بشتابد.
گویا آن کوچه، کوچه مردگان بود،
چون هردری را کوفتم،
و مامای حقیقت را جستم، که به کمک بشتابد،
ازهیچ دری پاسخی نیامد،
تامردی بدخیم وخشمگین، ناگهان ازدری سربیرون آوردوگفت:
دراین شهر، کسی حقیقت نمیزاید، که نیاز به مامایش باشد.
وهنگامی خسته وکوفته ببالین او شتافتم،
اومرده بود، هرچند فرزندی بس زیبا زائیده بود.
من ازآن شهر، به زاد وبومم بازگشتم،
وپس ازچندی خبریافتم،
که آن حقیقت، یتیم وبی سرپرست،
زنی خشکیده وخمیده شده،
ودر کوچه پس کوچههای همان شهر،
برای خوردن ونمردن، روسپی گری میکند
فریادی بلند شد که:
من آبستن به حقیقتی بزرگم،
وهنگام زائیدن آنست،
هرچه زودتر، مامائی ببالینم بشتابد.
گویا آن کوچه، کوچه مردگان بود،
چون هردری را کوفتم،
و مامای حقیقت را جستم، که به کمک بشتابد،
ازهیچ دری پاسخی نیامد،
تامردی بدخیم وخشمگین، ناگهان ازدری سربیرون آوردوگفت:
دراین شهر، کسی حقیقت نمیزاید، که نیاز به مامایش باشد.
وهنگامی خسته وکوفته ببالین او شتافتم،
اومرده بود، هرچند فرزندی بس زیبا زائیده بود.
من ازآن شهر، به زاد وبومم بازگشتم،
وپس ازچندی خبریافتم،
که آن حقیقت، یتیم وبی سرپرست،
زنی خشکیده وخمیده شده،
ودر کوچه پس کوچههای همان شهر،
برای خوردن ونمردن، روسپی گری میکند
تعدادی از آثار برجسته استاد منوچهر جمالی عبارتند از:
نعشها سنگین هستند
خِرَد، سرمایه فلسفی ایران
فلسفه: شیوه بریدن از عقیده
آزادی و همبستگی
انسان، اندازهِ حکومت
اندیشههایی که آبستن هستند
از حقیقت باید گریخت
جداسازی سیاست از دین
خردِ سرپیچ در فرهنگ ایران
جـمهـوری ایـرانی
از هومنی در فرهنگ ایران تا هومنیسم در باختر
همگام ِ هنگام
بیراهههای اندیشه
بوسه ِ اهریمن
تخمهِ خود زا یا صورت خدا
جهانخانههای ما
ملت تصمیم میگیرد
پُـشـت به سـئوالات محال
مـولـوی بلخی وســایــهِ هُــمـا
رندی، هویت معمٌائی ایرانی
شهر خرد بجای شهر ایمان
نگاه از لبه پرتگاه
جشنهای ایران
رستاخیز سیمرغ
از چند چشمان و تک چشمان
درباره پاد اندیشی (دیالکتیک)
شهر ِ بی شاه در فرهنگ ایران
عقابی که آسمان را پیمود، ولی آسمان را ندید
در کشاکش میان یقین و ایمان
خرِد شاد: هومن، اصل شاد اندیشی در فرهنگ ایران
دلیرانی که در فریب حقیقت را میجویند و در حقیقت فریب را میابند
از عرفان پهلوانی
کاریز
مژده به آنانی که بهترین سخنان را میگویند
نوروز جمشیدی
شاهنامه و ما
سکولاریته برفرهنگ ایران یا عروسی انسان با جهان
خِرَد، سرمایه فلسفی ایران
فلسفه: شیوه بریدن از عقیده
آزادی و همبستگی
انسان، اندازهِ حکومت
اندیشههایی که آبستن هستند
از حقیقت باید گریخت
جداسازی سیاست از دین
خردِ سرپیچ در فرهنگ ایران
جـمهـوری ایـرانی
از هومنی در فرهنگ ایران تا هومنیسم در باختر
همگام ِ هنگام
بیراهههای اندیشه
بوسه ِ اهریمن
تخمهِ خود زا یا صورت خدا
جهانخانههای ما
ملت تصمیم میگیرد
پُـشـت به سـئوالات محال
مـولـوی بلخی وســایــهِ هُــمـا
رندی، هویت معمٌائی ایرانی
شهر خرد بجای شهر ایمان
نگاه از لبه پرتگاه
جشنهای ایران
رستاخیز سیمرغ
از چند چشمان و تک چشمان
درباره پاد اندیشی (دیالکتیک)
شهر ِ بی شاه در فرهنگ ایران
عقابی که آسمان را پیمود، ولی آسمان را ندید
در کشاکش میان یقین و ایمان
خرِد شاد: هومن، اصل شاد اندیشی در فرهنگ ایران
دلیرانی که در فریب حقیقت را میجویند و در حقیقت فریب را میابند
از عرفان پهلوانی
کاریز
مژده به آنانی که بهترین سخنان را میگویند
نوروز جمشیدی
شاهنامه و ما
سکولاریته برفرهنگ ایران یا عروسی انسان با جهان
منبع:
_پروفسور منوچهر جمالی کیست؟ منوچهر جمالی فیلسوف زندگی است و فردوسی زمان http://azarforooz.com/jamali.html
_پروفسور منوچهر جمالی کیست؟ منوچهر جمالی فیلسوف زندگی است و فردوسی زمان http://azarforooz.com/jamali.html
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر