توضیح توجه داشته باشید خور مرکز جندق بیابانک زادگاه یغما جندقی و حبیب یغمائی در عصر کشف حجاب کمتر از 2000 تن جمعیت داشت ولی بسا بانوان کشف حجاب را در قعر دشت کویر پذیرفتند
نگاره ی جالبی از کشف حجاب زنان در خور ( زادگاه حبيب يغمايی) به گفته ی سيروس يغمايی بانويی که کاغذی بر سینه دارد روان شاد «زهره
يغمايی» همسر دوم «هنر يغمايی» است. ( برای روشن شدن نسبت ها ،بايد اشاره
داشت که هنر يغمايی پدرزن حبيب يغمايی بوده است)/ بانوی سمت چپ زهره يغمايی
روانشاد
«جلوه (هما) يغمايی» ، خواهر هنر يغمايی است. / بانوي بلند قامتی
که سمت چپ جلوه يغمايی ايستاده با کت و دامن دودی تيره، فاطمه يغمايی (
گرامی ) فرزند جلوه يغمايی است. افراد ديگر متأسفانه تا حال شناخته نشده
اند / اين عکس از صفحه ی ( اينجا خوره، آبش شوره) گرفته شده و فرستنده ی آن
آقای حميد يغمايی است، که به گفته ی خودش آن را از لابلای کاغذها و مدارک
عمه اش بانو فاطمه يغمايی، - همان خانمی که در تصوير مشاهده می شود- يافته
است / متأسفانه اين عکس که از نظر عکاسی و نور پردازی و رعايت زاويه ها- در
آن زمان های دور و دير- بسيار قابل تأمل است- ، تاريخی بر پيشانی خود
ندارد
ماخذ فیس بوک حبیب یغمائی .
۵ نظر:
در جوانی هنگامی که مطالعات زمین شناسی در متطقه کویر داشتم به منطقه خوربیابانک نیز سرزدیم تمام کوههای اطراف خور سرشاربود از مس .. اما برای استخراج مقرون به صرفه نبود . شب سکوت و ارامی داشت . میتوانستی با چشم بسته تنفس خودرا درکویر حس کنی ... نیازی نبود تا به کویر فکرکنی ... هوای دلپذیر کویر مهرخودش را در تنفس تو میکوبید .
رضا
۲۵ مهر ۱۳۹۷/ ۱۸ اکتبر دوهزاروهژده/مسعودعالمزاده/پاريس
!Garbage in, garbage out
جالبه.يه قرن پيش ذهنيت توشهرستانهاى دورانقدربالابوده که براى برداشتن اين نگاره،زنهاروگذاشتن جلو.شست سال پس ازاين،هنگامى که نوه ونبيره هاى همين زنهاتوپايتخت براى اعتراض به حجاب اجبارى ريختن بيرون،نيروهاى چپ،ملى،مجاهدين،حزب الله توده وحزب اللهى هابنام مبارزه ى زرت امپرياليستى --- هَـــمَـــه باهم --- زدن تو سرشون. ردپاى شوت هايى مثه آل احمدوشريعتى روخوب ميشه ديدکه باکار"عظيم"وضدفرهنگى زمينه روآماده کردن.آل احمدخسى درميقات رو مى نويسه(پينگ/乒)،شريعتى به ش استناد ميکنه(پونگ/乒)،فريدون فروغى هم بااون سبيل چخماقى ش،آهنگ"هميشه غايب"روبراى "آقاش امام زمان ميخونه(پينگ/乒)،گلسرخى مسخره دفاعيات ش روبانام "امام حسين"شهيدبزرگ ---خلق ها---آغازميکنه وعلى"نخستين سوسياليست تاريخ"(پونگ/乒).مهدى رضايى تودفاعياتش نق نق ميکنه که چراساواکى ها"درب منزل حضرت آيت الله العظمى خمينى"روآتش زدن !(پينگ/乒).
پينگ پونگ 乒乓،پينگ پونگ 乒乓،پينگ پونگ 乒乓!
تواين بازى مسخره چه "خار"ى از چشم ملت بيچاره درآمد !
شاه و رضاشاه استخوناشونم پوسيد.خوب يابدايناداشتن بابراه انداختن دبيرستان ودانشگاه "ســـرچـــشـــمـــه"روازلجن پاک ميکردن.%۹۵ مخالفين اين دو،جهل وخرافات پراکنى ميکردن وبااينکه اکثرن غيروضدمذهبى بودن،ازمذهب چون حربه اى عليه رژيم شاه استفاده کردن به خيال اينکه "کاه توپوست اين مذهبى هاکنين،ايناشاه روميندازن بعدمااينارو".خمينى بسيارفتين وزيرک هم گذاشت تابکنن وبه وقتش "خُــدعَــه"کرد.آخوندشيطونودرس ميده !
ريشه ى دردکسانى مثه مهدى رضايى،گل سرخ انقلاب ويه الف شاگردتنبل،نه اسلام بودنه ايران ونه زحمتکشان.خانواده ى رضايى،باشرافت آبليموى دست افشار غيربهداشتى توليد ميکردن.شرکت "يک ويک"با شعار"آبليموى يک ويک،محصولات درجه يک،ازمواددرجه يک"همون آبليموروکاملن بهداشتى بايه پنجم قيمت توليدميکرد--درجهت رشدصنعت ملى ومنافع بى چيز ترين لايه هاى کارگرى --وداشت کاسه کوزه ى اون"آبليموى دست افشار"روجمع ميکرد وکرد.احمدرضايى،رضارضايى وتمام خانواده ازمقلدين خمينى بودن وسطح زندگى وآموزش کافى داشتن.امکانات مالى کافى هم داشتن.چرابجاى چريک بازى،اينهانرفتن مثه همه جاى دنيامشابه اون شرکت يک ويک روراه بندازن ؟
چرا ؟
چون ورودى ذهنى شون پرازلجن بود.
پنجاه سال پيش ترش،توخوروبيابانک لجن ذهنى بسياررقيق تربود.
!Garbage in, garbage out
در جوانی هنگامی که مطالعات زمین شناسی در متطقه کویر داشتم به منطقه خوربیابانک نیز سرزدیم تمام کوههای اطراف خور سرشاربود از مس .. اما برای استخراج مقرون به صرفه نبود . شب سکوت و ارامی داشت . میتوانستی با چشم بسته تنفس خودرا درکویر حس کنی ... نیازی نبود تا به کویر فکرکنی ... هوای دلپذیر کویر مهرخودش را در تنفس تو میکوبید .
رضا
خاک بر سر اون جلال ال احمد با اون تفکر واقعا آشغالش که عین ویروس هپاتیت نیم بیشتر روشنفکران قبل از ۵۷ را الوده کرد و اهم نگفت ... روشنفکری عقده ای و متنافض ... نه به اون کتاب غرب زدگیش و نه به اون کت چهارخانه امریکایی و کلاه کپ ایتالیاییش و فنجون قهوه اش ! بدبختی ما همینه دیگه حالا اگه با یه دست کت شلوار خیابون باب همایون و یه کلاه نمدی و یه کیسه توتون و چپق میرفت تو قهوه خونه پامنار میشست کتاب غربزدگیشو مینوشت میگفتیم نوبسنده باارزشیه اما وقتی با اون دک و پوز میره تو کافه نادری و کنار فنجون قهوه اش میشینه و غرب زدگی مینویسه واقعا باید گفت سگ رید تو مغز پراز ریا و تزویرو مرض و جنونش ( البته دورازجان سگ )
بعد از به دار اویختن شیخ فضل اله ایشون نوشته بود که جنازه شیخ هنگام تکان خوردن بر بالای دار در واقع پرچم استیلای غرب بود ! از این گوه ضد مشروطه تر و مشروعه چی تر سراغ دارید ؟
شماره ۲۵۵ مجاهد سابق
۲۸ مهر ۱۳۹۷/ ۲۰ اکتبر دوهزاروهژده/مسعودعالمزاده/پاريس
تصحيح :
پينگ 乒
پونگ 乓
ارسال یک نظر