از دیرباز، اُنس و الفتِ فیزیک و فلسفه، توجه مرا برمیانگیخت و تأمل انتقادی در پرسشهای بنیادی به نیت کشف حقیقت را دوست داشتم.وقتی
فیزیک میخواندم گاه از خودم میپرسیدم چرا مفهوم میدان وارد نظریه
الکترومغناطیس شده؟ گفته میشد برای پاسخ به اینگونه پرسشها، به جز فیزیک و
منطق ریاضی، شّم فلسفی لازم است. اما آشناییام با فلسفه بسیار اندک بود
(و هست). در این بحث، فقط به طرح چند پرسش پرداخته و وارد گفتگو نشدهام.
پای سخن محمدحسین صدیقیزدچی - بدون فلسفه نمیتوان به آزادی رسید
ویدئو
فایل صوتی
۵ نظر:
اول فلسفه بود بعد فیزیک اومد اما قبل از همه اینها آزادی در روان بشر وجودداشت همانطور که قوانین فیزیک در اجزای طبیعت وجود داشتند ... قبل از کشف قوانین فیزیک قانون ارشمیدس وجودداشت و انسانها میلیونها بار ان را در موارد مختلف تجربه کرده بودند اما ارشمیدس قانونمندی ان را کشف کرد . بنابراین تقدم و تاخر و صدر و ذیل کردن موضوعات کاملا تعبیر شخصی است و فنداسیون علمی نداره ... حتی انسانهای اولیه هم در قفس تاب نمیاوردند وگرنه زندان ابداع نمیشد . این مباحث سنگینه و با چهارتا سرهم کردن عناوین قلمبه سلمبه سروته اش هم نمیاد .
خاکزاد
ضمنا تا یادم نرفته عرض کنم که با اشعار مولوی هم نمیشه به حقیقت رسید اما میشه به نوعی تجربه گرایی مبتنی بر نوعی حکمت ! و قضا و غدر و خواست الهی ! و تقدیر دست یافت که از نظر قوانین فیزیک دوزار اعتبار نداره .
خاکزاد
اقای همنشین میگه سه نوع شناخت داریم فلسفی و حواس پنج گانه ای و دینی و قدسی !
درصورتی که دو نوع شناخت بیشتر در جهان مادی وجودنداره یا دینی متکی بر احکام است ویا علمی مبتنی بر تجربه ( تجربه بدون حواس پنج گانه معنی نمیده )
بنابراین نظر اقای همنشین که مورد نقد اقای یزدچی هم قرارنمیگیره کاملا من دراوردی است و به نظر میاد ایشون جزو اندسته از مثلا روشنفکرانی باشه که هم در دین و شریعت حقیقت میبینه و هم در فلسفه و هم در حواس پنج گانه !!! یعنی یک نوع اندیشه تکه پاره وصله پینه ای !
دو شناخت و متدولوژی بیشتر نیست یا انسان ازاداست ویا اسیر و این وسط چیزی بنام انسان" دوجایی " نداریم .
با چنین تفکری بنده از ایشان تمنا میکنم و استدعا دارم در ثبت وقایع نظر خودرا اعمال نکنند .
درسته که ما نباید سیاه و سفید به پدیده ها نگاه کنیم اما طیف رنگهای میانی بینهایت است و بینهایت چیزی جز ساده کردن جهان پیچیده نیست فلذا ورود به اینگونه بحث ها تستی نیست که مثلا بگوییم سه نوع ماده داریم ... مایع ، گاز و جامد !!!! همه اینها متشاء مشترکی دارند که درفلسفه قابل بررسی اند اما این بررسی بدون انسان یعنی حواس پنجگانه مفهومی ندارد بنابراین یکی از حالت های شناخت کسر میشود و به دوتا میرسه . اخرش یعنی ماده و ذهن ولاغیر . یا نگاه مادی است ویا ذهنی است وچیزی بنام نگاه و یا شناخت سوم نداریم .
در اظهارفضل جوانب قضیه را رعایت کنیم .
خاکزاد
من کلا از همنشین خوشم نمیاد احساس میکنم یجورایی داره با مباحثش سرما کلاه میزاره . حمله اعراب به ایران را خواست ایرانیان جامیزنه ... اقای رجوی را معلم جامیزنه ... در مواردی که با افراد مصاحبه میکنه در حساس ترین بخش های مصاحبه نفی طرف مقابل صحبت میکنه با تمسخر خاصی که زاییده شخصیت پنهانشه و یجورایی طرفو ضایع میکنه ولی اسمشو میزاره دیالوگ ! کلا ادم شهرت طلبیه ... در مصاحبه ها مسیر بحث را یوهو میبره به خوندن فلان نطر از فلان نویسنده فرنگی ! جنایات بنی قریظه را لوث میکنه ...
ادعای برخوردعلمی داره اما از مولوی شعروشاهدمیاره !
کلا ذاتا شیفته رجویه ولی پنهاتکاری میکنه اما تمایلش میزنه بیرون ... چنان معلم معلم میکنه که ابریشمچی هم نکرده تاحالا ! با اینکه در جریان مسایل درونی مجاهدین در دهه ۵۰ نبوده و بهرام و شهرام را ندیده و نمیشناسه ولی چنان از زاویه رجوی برعلیه شان نظرمیده که ادم شاخ درمیاره ! و جالیه که با رجوی هم مثلا مرز داره !
کلا به نظرمن ایشون صلاحیت ثبت وقایع تاریخی را نداره چون افکارو امیال پنهان زیادداره .
خاکزاد
من کلا از همنشین خوشم نمیاد احساس میکنم یجورایی داره با مباحثش سرما کلاه میزاره . حمله اعراب به ایران را خواست ایرانیان جامیزنه ... اقای رجوی را معلم جامیزنه ... در مواردی که با افراد مصاحبه میکنه در حساس ترین بخش های مصاحبه نفی طرف مقابل صحبت میکنه با تمسخر خاصی که زاییده شخصیت پنهانشه و یجورایی طرفو ضایع میکنه ولی اسمشو میزاره دیالوگ ! کلا ادم شهرت طلبیه ... در مصاحبه ها مسیر بحث را یوهو میبره به خوندن فلان نطر از فلان نویسنده فرنگی ! جنایات بنی قریظه را لوث میکنه ...
ادعای برخوردعلمی داره اما از مولوی شعروشاهدمیاره !
کلا ذاتا شیفته رجویه ولی پنهاتکاری میکنه اما تمایلش میزنه بیرون ... چنان معلم معلم میکنه که ابریشمچی هم نکرده تاحالا ! با اینکه در جریان مسایل درونی مجاهدین در دهه ۵۰ نبوده و بهرام و شهرام را ندیده و نمیشناسه ولی چنان از زاویه رجوی برعلیه شان نظرمیده که ادم شاخ درمیاره ! و جالیه که با رجوی هم مثلا مرز داره !
کلا به نظرمن ایشون صلاحیت ثبت وقایع تاریخی را نداره چون افکارو امیال پنهان زیادداره .
خاکزاد
ارسال یک نظر