دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۳۹۷ دی ۱, شنبه

خانه تکانی آخر سال شماهم امتحان کنید


۱۱ نظر:

ناشناس گفت...

به نظر میاد مغز اقای رجویه که داری میتکونی !
من برداشتم اینه و کاری هم به منظورشما ندارم .

ناشناس گفت...

یعنی سگه فهمیده اما هنوز ما نفهمیدیم ؟
داستان ابوریحان بیرونی و بارش باران و اسیابان !

ناشناس گفت...

اقای یغمایی !
تو که میتکونی ... لطفا اون اسلام دموکراتیکو اون اسلام بردبار و اون ذوب شدگی در ولایت عقیدتی رو هم بتکون تا خمینی درون بعضی ها هم بیاد بیرون !
همینطور بتکون تا جنسیت و فردیتشم بیاد بیرون !!! بازم بتکون تا سوره بقره و سوره مریم هم ازاوش بیادبیرون !!! ضمنا یجوری بتکون تا روسری اسلامیشم ازسرش بیافته !!!
اصن تو فقط بتکون ... بتکون ... بتکون ...

ضمنا خودبزرگ بینی هاشم بتکون ... انحصارطلبی هاشم بتکون ... گنده گویی هاشم بتکون ... اول خمینی درونشو بتکون ...
اصن حوض و دیگشم بتکون !
همچین بتکونشون که دیگه تو صورت رفقاشون و همرزماشون تف نندازن ...

ناشناس گفت...

نقاشیت نامفهومه رنگ تکوندن نداره ضعیفه اگر کلمه تکوندن براش نزاشته بودی اصن ادم فکرنمیکرد داری میتکونی ...

ناشناس گفت...

فقط فردیت شو نتکون که نامردیه چون واقعا بی هویت میشه و ربات ! ممتهی نه رباتی که کارمثبت انجام بده بلکه رباتی که چندتا کار میکنن تو مموریش :
تف انداختن
الکی کف زدن
تهمت زدن به مبارزین
سینه چاک کردن برای رهبر عقیدتی
جاسوسی اندیشه های ازادیخواهانه

ناشناس گفت...

مقاله ای دررابطه با گرامیداشت سیدی کاشانی از سوی رضا محمدی با دریایی کینه و نفرت از یغمایی !!! اخه چرا ؟

لابد هرکس به یغمایی لاپتو فحش و ناسزا سردهد رده گیرد و مشتلق ! ای دوصد کثافت براین مشتلق باد که از مبارز تفاله و " بریده چاپلوس" ساخته و پرداخته است . "بریده چاپلوس"هایی که وقتی برای ارباب قلم میزنند حتی یادشان میرود به تکانهای بیش از حد و غیر ضروری دم خود توجه کنند .

بنده بهیچوجه طرفدار یغمایی نیستم و اورا نمیشناسم اما اثاری که او در دودهه گذشته ازخودبجای گذاشته چیزهای باارزشی هستند ... قبل از ان هم که بهترین سرودهای سازمان را سرودند .... عضو مرکزیت سازمان هم که بودند ... عضو شورا هم که بودند ... با این وجود عطای" رهبر خودشیفته بریده" را که خودرا درهاله ای از شعایر توخالی و پوشالی در امنیت فرنگ استتار نموده به لقایش بخشیدند و رفتند تا در موضعی محکمتر مغز استخوان ارتجاع را نشانه روند ... چرا اینهمه هجوم و حسادت توام با لجنپراکنی ؟

اگر مانند شمایان میماندو روزی ۱۷ رکعت جلوی رهبر عقیدتی دولا وراست میشد و در وصف ناچیز و بی مقدارش مطالب گنده مینوشت و سرودهای گنده تر میسرود خوب بود ؟

خجالت بکشید ای نره خرهای سیاسی در باتلاق سکون !

یغمایی را ول کنید ... قیام شروع شده اما نه با شعارهای شما ...

مکنید به چشم حقارت نگاه بر مستان !!!



خاکزاد ( مجاهدسابق)

ناشناس گفت...

مرحوم تراب حقشناس از همراهان و بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق که قبل از تشکیل سازمان بااتفاق حنیف نژاد انجمن اسلامی دانشکده کشاورزی کرج را تاسیس کرده بود و همان کسی که به نماسندگی از سازمان در سال ۴۹ برای ملاقات با خمینی به عراق رفته بود ۳۷ سال پیش در مصاحبه ای گفته بود که مسعودرجوی متعلق به جریان راست مذهبی در سازمان بود و از این بابت مورد توجه بدیع زادگان و رضایی نبود و خاطراتی را در ارتباط با ادعای خود مطرح کرده بود ...

من در ان ایام توجهی به محتوای مصاحبه نداشتم اما وقتی با نشستهای اشرف مواجه شدم و تفسیر پیگیرانه سوره های قرانی ! و یا بحث امام زمان ! و یا بردن لیست شهدا به سرداب اقا ! و صدها رفتار آخوندی دیگر که با ادبیات سازمانی بصورت پوشیده بعنوان اموزش ایده الوژی عرضه میشد مصاحبه مرحوم حقشناس از ذهنم عبورمیکرد .

در جایی نیز خوانده بودم که مسعود دارای خصائل فرصت طلبانه بود و حنیف از این موضوع اطلاع کامل داشت و هرگز اورا به مرکزیت لایه اول نپذیرفت ... بعدها صحت مطالب فوق را در تحقیقات خود بدست اوردم .

امروز ساختار تشکیلاتی سازمان نشان از ان دارد .

مسعود درراس هرم ... کادرهای قدیمی در تحت مسئولیت زنانی که بصورت استصوابی از سوی مسعود انتخاب شده و چترمریم را در بالای سرخود پذیرفته اند ... توگویی التزام به ولایت عقیدتی شرط اول اثبات چاپلوسی برای عضویت در شورای مرکزی است ( انهم شورایی که هیچکاره است و با اشاره مریم بهم میریزد و جابجا میشود!!!) کایه قدرت مالی سازمان در دست رهبرعقیدتی بلوکه است واین همان راز "پایداری" و " ماندگاری" است .

بقیه افراد چه در سازمان وچه در شورا پامنبری های چاپلوسی بیش نیستند که با خیال خام و همزادپنداری با " چه گوارا" !!! امورات میگذرانند . ساختار تشکیلاتی این سازمان قرینه ساختار تشکیلاتی اخوندها در تهران است .

یک رهبر عجیب و غریب ! با ادعاها و گنده گویی های عجیب و غریب تر ! با هاله ای از تقدس و مرزهای الهی ! با چاپلوسانی در اطراف برای حفظ پامنبری هایی عقل باخته که فردیت شان توسط علیا مخدره له و لورده شده و به شغل شریف جاسوسی برعلیه سایر همرزمانشان ! مشغولند .

و انقدر در زمینه فردیت باختگی و شخصیت باختگی پیشرفت نموده که بسادگی میتوانند با اشاره رهبر کاریزمای خود برصورت دوستان منتقدشان تف بیاندازند و اورا "سگ محل" کنند ! انگارنه انگار .....

حال چنین ساختاری با چنین کیفیتی اولا جگدنه نیتوانند مورد اقبال آزادیخواهان در جامعه واقع شوند و چگونه میتوانند ضامن دموکراسی ، عدالت و آزادی باشند ؟

در نکبت ۵۷ براثر نااگاهی از چاله درامدیم و در چاه قرون وسطی سقوط کردیم واین تجربه تاریخی دو اثر نطلیوب داشت اولا ریشه اخوند و ایده الوژی و اعتیار کاذب ان از بین رفت دوما محاله این ملت دوباره به چاه دیگری سقوط کنند . شکی وجودندارد که رنسانس ما آغاز شده با هزاران ولتر در کف خیابان . با دختران قهرمانی که روسری این مظهر حیثیت ایده الوژیک اخوند را در روز روشن کف خیابان سرچوب نیکند و ریشه اخوندرا میسوزاند و ساختاردینی اش را میلرزاند ... صدها زن سرشناس مبارز در زندان که سالهاست بزرگ شدن فرزندان خودرا ندیده اند اما همجنان پابرجا ایستاده اند ... با شعارهایی که حتی یک نمونه ویا ردپایی از ان در اپوزوسیونهای پرمدعای خارج نشین کشک نمیتوان یافت ...

توصیه میکنم انان که دل درگرو مردم دارند به نردن بپیوندند وبا انان و قهرمانان انان هم شعار و همصداشوند .

جویبارها بزودی به رودخروشان تبدیل خواهند شد .

چاپلوسی را رها کنید به مبارزه مردم بپیوندید همچنلنکه من پیوستم .



خاکزاد ( مجاهدسابق)



خاکزاد



ناشناس گفت...

ایکاش میشد سالی یکبار مغز را خلنه تکانی کرد و اندیشه های مصرف گذشته دهه های قبل را از توش ریخت بیرون تا مترقی بشه و از تفسیر ایه و سوره دست بکشه ...
ایکاش میشد هرازچندگاهی عین کله پزی مغز بعضی هارو گرفت تکوند تا توش خالی بشه ... چون خالی و پرش زیاد فرقی نداره ... بارگران است که گردن با خود میکشد !!!

ناشناس گفت...

مغزی که هنوز دهه ۶۰ میلادی رو با خودش حمل میکنه باید تکوندش ... خدمت به گردن است که بارگران میکشد !

ناشناس گفت...

اگر بپذیریم که اخوندا از بنیانگذاران و مبلغین و مروجین شیعه در ایران هستند ( احتمال قوی دستهای استعماری هم در مقاطعی به ان کمک کرده اند) پس باید بپذیریم که درطول تاریخ ۱۴۰۰ ساله درایران کلیه افراد مبارزی که درمقاطعی  با عنوان مجاهدت و قران و اسلام دست به قیام زده اند قطعا تحت تاثیر اخوند وبا ایده الوژی اخوند حرکت فرضا آزادیخواهانه خودشونو شکل دادند و شاید اسن بدان دلیل بوده که از تاریخ خود بی اطلاع بوده اندوگرنه یک آزادیخواه مطلع و آگاه به تاریخ کشورش محاله یعقوب لیث و یا بابک خرم دین را رها کند و بنام این امام و ان امام و فلان اخوند حرکتی انجام دهد . زمان شاه برخی اخوندها با رژیم شاه تضادداشتند نمونه اش ایت اله خمینی و قبل از ان شیخ فضل اله و .... اما اگر دقیق شویم بسادگی میتوانیم علت تضاد ایت اله خمینی با شاه را در دادن حق رای به زنان و دفاع از خوانین و مخالفت با سمت گیری جامعه به مدرنیته بدانیم و قیام ۱۵ خرداد۴۲ نیز با همین انگیزه انجام شد اما چرا ایت اله خمینی حتی قبل از ۴۲ مورد احترام به اصطلاح آزادیخواهان بود و بیشتر دربین مجاهدین از ارج و قرب خاص برخورداربود ؟ واقعا چرا ؟ حتی همانطور که همه و همه میدانیم ( اگرچه محاهدین راست مذهبی دراین باره موذیانه سکوت کرده و میکنند) که حتی بعد از نکبت ۵۷ تا قریب به ۳ سال مجاهدین از خمینی بعنوان "پدربزرگوار"  و "رهبرانقلاب" و "رهبرسازش ناپذیرخلق" و "سمبل شرف ملی" و " رهبرضدامپریالیست" و خلاصه با صددوجین القاب مشابه دیگر از وی نام میبردند ! حتی به ملاقات ایشان رفتند و مانند دوطفلان مسلم در یمین و یسار" امام " جلوس فرمودند ! بعدا که گندامام درامد و چهره ضدمردمی خودرا با کشتار مردم آغازکرد حضرات فرمودنند رفتیم به ایشان هشدار بدهیم و اتمام حجت کنیم !!! ( عکسها چیزدیگری میگویند ... دروغ که حناق نمیاورد پس بگو ! )

بگدریم و برویم سراصل مطلب ... راستی علت سمپاتی تاریخی به اخوند توسط مخالفین مذهبی حکومت چه میتواند باشد ؟ ایا جز بی اطلاعی از تاریخ ایران و قهرمانان ملی ان ؟؟؟

توجه بفرمایید که همه گروه های مذهبی مخالف شاه کمابیش طرفدار خمینی بودند مانند فدائیان اسلام و گروه توحیدی صف و سازمان مجاهدین البته قبل از ۵۲ و بعداز ۵۷ تا ۶۰ و حزب ملل اسلامی و گروه والعصر و انجمن های ضدبهایی و دهها گروه مذهبی دیگر .... چرا کسی این غده چرکین را ازتن تاریخ سیاسی ایران بیرون نیاورده است ؟

چرا مترقی ترینشان یعنی مجاهدین حتی امروزه که ۴۰ سال از نکبت ۵۷ میگذرد و چهره اخوند و ایده الوژی اخوند در عصر آگاهی و ارتباطات برهمگان روشن و واضح شده است هنوز دست از تفسیرقرلن و ایه و سوره نه تنها برنداشته اند بلکه هنوز درسایه ان هویت میگیرند ؟ در ایده الوژی اخوند چه سم مهلکی وجوددارد که اگر بربدنی تزریق شود راه رهایی را بسوی سعادت و ازادی و عدالت میبندد؟؟؟ چرا همه ایده الوژی های اخوندی بنوعی سراز ولایت درمیاورد ؟ چرا رهبران جریانات مذهبی علاقه دارند پیامبری کنند و قدیس شوند ودر جایگاه نایب امام زمان بنشینند ؟ کاری به مرتجعین بنام نداریم ولی چرا رهبر پیامبرگونه راست مذهبی مجاهدین لیست دهها هزار اعدامی و به داراویزشده را میبرد درسرداب اقا امام زمان تا هدیه اش کند ؟؟؟؟ چه انگیزه ایده الوژیکی چنین وقاحت و بی حیایی در فرد غیرپاسخگو بوجودمیاورد که دست به این اقدام شرم آوربزند ؟ ایا جز حس پیامبرگونه برای یک مشت پیرو بی مغز ؟؟؟  بعصی وقتها واقعا فکرمیکنم اینها قابل ترحمند تا قابل انتقاد ... باورکنید .

اخه یکی به من بگه پادزهر سم ایده الوژی اخوند چیست ؟

اسم پادزهربیاری کافری ، ملحدی ، قتلت واجبه و در فرهنگ تشکیلاتی مشکل ج و ف دارید !!!  مارا چه شده ؟  درقرن ۲۱ به کجا میرویم ؟

پیامبر اینهمه دستور اخلاقی داده اما خودش از دختر نه ساله و عروس جوانش هم بی نصیب نگذشته و جالبه پیروانش هم اورا میستایند !!!

رهبرعقیدتی ماهم سه تا زن گرفته و استاد جنسیته و فردیته اما همه را از جنسیت و فردیت پرهیز میده !!!

ایشون به زبان بی زبانی میگه هرچی زنه مال منه ! و بوسیله انها مردان قدیمی را سرکوب میکنه و نتیجه انکه انکس که میماندو تن در میدهد چیزی نمیشود جز یک "بریده چاپلوس" با شرح وظایف معین .... ! به این میگن استحاله و بجاست که فریادبزنم :

کجایی حنیف ؟؟؟

کجایی بهرام ؟؟؟

که بیایید و ببینید چطوری یه مشت اپورتونیست راست مذهبی چگونه سازمانتان را تارومارکردند و از مبارز تفاله ساختند و یک مشت " بریده چاپلوس" انهم در خارجه و متکی به اتفاقات ازبالا ! یعنی دقیقا خلاف پرنسیپ سالهای تاسیس .

این بحث ادامه خواهد داشت



خاکزاد( مجاهدسابق)

ناشناس گفت...

چکار باید کرد ؟

الان شرایط واقعی چیست ؟

تحریم ها فشار فزاینده ای براثرگرانی روی مردم گذاشته اما به نظر میاد مردم حاضرن به بهای سقوط حکومت با این فشار راه بیایند و از اینجا متوجه میشوید که چه تجربه تلخ و مملواز ظلمی این حکومت ایده الوژیک بر خاطره و گرده مردم وارد کرده است . مردم کوچه و خیابان بی پول و گرسنه و بیکار با صدها مشکل و گرفتاری تنها دلخوشی شان این است که هرچه زودتر حکومت ساقط شود و اینها گورشان را گم کنند ضمن انکه جسته گریخته اعتراضات در اینوروانور وجوددارد اما بهم پیوسته نیست چون تشکیلات و رهبری مشخص به مفهوم رهبری ندارد ... البته تک نمودهایی که قهرمانانه ایستاده اند بسیار وجود دارد که هرکدامشان بی نظیرند ( شامل زن و مرد) اما آواز قیام هنوز به گروه کر تبدیل نشده و صرفا گله به گله است ... جویبارها  هرکدام جاری اند اما هنوز به رود خروشان تبدیل نشده اند و تمام سعی و تلاش حکومت ایجاد موانع برای ممانعت از تشکیل رود خروشان است . لرزه ها زمین را زیرپای حکومت میلرزاند قصرهایشان میلرزد لوسترهایشان گهگاه تکان میخورد اما هنوز سقف هایشان دربالای سرشان وجوددارد ... بتدریج ترک برمیدارد ...

چه زمانی سقف ها روی سرشان آوارخواهدشد ؟ بستگی به خیلی چیزها دارد .

من فک میکنم یکی از دلایل ماندگاری حکومت نقشی است که اپوزوسیونها نااگاهانه بازی میکنند . رژیم سعی دارد اعتراضات را به اپوزوسیونها ببندد و دراین خصوص فاکت بسیاراست اما برخی اپوزوسیونها در خاطره جمعی مردم مقبولیت ندارند و رژیم بخوبی ازاین مسئله آگاه است و روی این پروژه کارمیکند متاسفانه اپوزوسیونهای ما که عمدتا خارج نشین بوده ودرحال حاضر پایگاه اجتماعی در داخل ندارند سعی در فرصت طلبی و توجیب ریزی دارند ( یعنی از هول حلیم میافتند در دیگ پروژه های امنیتی رژیم ) واین به این معنی است که اپوزوسیونهای خارج نشین ما از هوش سیاسی برخوردارنبوده و بیشتر اهل جاروجنجال و خودنمایی هستند یعنی دقیقا همان نقطه ضعفی که رژیم ازان استفاده ها برده و میبرد .

مثال میزنم :

همه میدانیم که جنبش کارگری و دانشجویی در صف جلوی اعتراضات حرکت میکند و همه بخوبی میدانیم که هیچیک از کارگران با گروههای چپ خارج نه تنها ارتباط تشکیلاتی ندارند بلکه حتی نام و نشان انها را هم نمیدانند ! اما میبینیم که فلان گروه ۱۰ نفره چپ درخارجه ادعای رهبری جنبش کارگری را دارد ! این دیگه از عجایب تاریخ سیاسی - مبارزاتی در سده گذشته محسوب میشود ! انگار مفهوم مبارزه جای خودرا با مردرند بازی عوض کرده و رژیم هم از این نوع دعاوی ها درجهت اخته کردن جنبش بهره ها میبرد.

نمونه دیگر ان مجاهدین هستند که تقی به توقی میخوره میگویند مابودیم ! و حضرت مریم فراخوان میدهد ! تمام فراخوان ها پس از شکل گیری اعتراضات بوده و برای نمونه یک مورد برعکس وجودندارد واین نشان از فرصت طلبی سازمانی است که در جنبش داخلی حضورپراتیک ندارد اما عشق مطرح شدن و رهبری دارد ! و رژیم هم از این خصلت نهایت استفاده را کرده و بهرها میبرد ...

اپوزوسیونهای رژیم ساخته نیز در خارجه خود مبحث دیگری است که رنگ و وارنگ بصورت تلویزیون های ماهواره ای و اینترنتی در سطوح مختلف بصورت کاملا پوشیده و با نقاب درحال ایفای نقش به نفع رژیم هستند ... شاخصه انها این است که عینهو گربه مرتضی علی هرجورکه بروند بالا با چهاردست و پای رژیم میایندپایین اما خیلی ظریف و پوشیده !

حتی مدیای معروف ....پشت همه انها منافع مالی و زدوبند خوابیده است و بده و بستان .

پس چه بایدکرد ؟

اگر گروهی و سازمانی واقعا دل درگرو آزادی و عدالت و یکپارچگی دارند بهترین کاراینست که درجهت آگاهی رسانی در نفی ایده الوژی و نفی خرافه بنویسند ... مردم درداخل درحال مبارزه اند نیاز به "قهرمان  بازنشسته " خارج نشین ندارند ... وقتی یک دختر ۱۷ ساله میتواند با شجاعت تمام روسری سرچوب کند و به جنگ ۱۴۰۰ سال اقتدار اخوندی برود و اتش برلانه ایده الوژیک انان بیاندازد پس قبول کنیم که نیازمند "قهرمان" بازنشسته خارج نشین نیست و اگر این مسئله را خوب درک کنیم خیلی چیزها حل حل حل است .

بیاییم بجای فرصت طلبی و توجیب ریزی قیام مردم و بجای ادعاهای پوشالی رهبری جنبش کارگری ! بجای گیج کردن مردم و نظایر ان نیرو و امکاناتتان را درخارج از کشور روی اگاهی رسانی و تاریخ جعلی اخوندساخته متمرکز کنید که جنبش درداخل اگاهی تنفس کند تا نتیجه بگیرد ...

اینکه هی زرپ و زرپ به دروغ و ژست بگویید مابودیم ! مابودیم ! مابودیم !..... نه تنها دردی دوا نمیکند که دقیقا به نفع رژیم عمل میکند . درحال حاضر درایران مبارزینی داریم که در شجاعت و شهامت و آگاهی حقوق انسانها بی نظیرند که یا درزندانند و یا درمیدان نبرد و یکی دوتا هم نیستند بلکه صدها

امیدوارم حرف مرا فهمیده باشید .



خاکزاد