دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۳۹۸ فروردین ۱, پنجشنبه

شادباش نوروزی اسماعیل وفا یغمائی. اول فروردین سال2578 ایرانی.نود و هشت غیر ایرانی

۵ نظر:

محمود گفت...

اسماعیل گرامی با درود و شادباش سال نو.
پیامت بسیار عالی و نکاتی که اشاره کردی درست بود.
شاید خودت متوجه نباشی ولی شعری که خواندی (البته متعلق به خودت است) برای تمام کسانی که هر روز و هر ساعت بخصوص در این ایام و بخصوص تر در نشستهای شستشوی مغزی رجوی این ترانه را با صدای طاهرزاده شنیده اند، یادآور بدترین و تلخ ترین دوران زندگی است. وقتی شروع به دکلمه این شعر کردی یعد از آن پیام زیبایت، حالم خراب شد و بدترین حس و حال را پیدا کردم. هر کلمه اش هرچند زیباست ولی مثل پتک توی سرم میخورد.
اسماعیل عزیز نمیدانم خودت چه حسی داری ولی به عنوان یک نفر که از بیرون میبیند و خیلی هم نادان نیست و کمی کمتر از خودت با وجود صداقت، عمق لجنزار تشکیلات مجاهدین را شناخته، توصیه من این است از تمام کارهایی که در سازمان کردی و به بو و خاطره سازمان آلوده شده اند تبری بجویی و فرض کن آنها را به زباله دانی ریخته ای. فکر نکنم شایسته باشد حتی اگر بهترین جیزها را در زباله دانی ریخته باشیم دوباره آنها را برای استفاده برداریم.
عزیز دل سالها در جایی غلط و بستری الوده تولیدات فرهنگی کرده ای که اگر خارج از آن بستر کثیف بود، بسیار افتخار آمیز بود.
من هم که سالها عمرم را سلاح بردوش در آنجا تلف کردم هرچند جان برکف برای آزادی و عدالت مبارزه کردم، ولی در آن بستر کثیف فقط آن هدف و نیت پاک را آلوده کردم و عمرم را به زباله ریختم.
اما اگر هنوز تعلق خاطری به آن کارهایت داری، دوستانه و صمیمانه بگویم، بطور کامل از سموم آن مسمومیت پاک و رها نشده ای.
البته این نظر کاملا شخصی و مرتبط به دید و نگاه و تجربه و شاخت من است. و این نظر نیز یک توصیه.

ناشناس گفت...

با سلام
فریب حرفهای بی پایه را نخورید هیچ فرقی بین فروپاشی و براندازی نیست . فروپاشی در لحظه صورت نمیگیره و امری خلق الساعه نیست در انتهای دوره فروپاشی اپوزوسیون درداخل منسجم تر و متشکل تر میشه و لذا امور تحولات را دردست میگیره .
اتفاقا فروپاشی پیش درامد براندازی است و لذا فریب تئوریهای رژیمی را نخورید . فقط به قهرمانان خود در میدانهای نبرد داخلی و زندانیان سیاسی فکرکنید ونه به مشتی اشغال کله پرمدعای رهبری طلب ولاغیر.
پیروزی نزدیک است .
بهلول

ناشناس گفت...

اقا محمود
زباله را به زباله دان میریزند ونه شعر را .
سازمان از ابتدا زباله دان نبود تدریجا از ۶۴ به بعد به میدان فرصت طلبی ها و خودبینی ها و کثافتکاریهای سیاسی - ایده الوژیک تبدیل شد وایکاش نمیشد .
یغمایی دران روز شعرمیسرود و دکلمه میکرد چون هنوز عمق رذالت و خودخوا۶ی رهبرعقیدتی و ذوب درولایت ایشان برایش بلحاظ عرض و عمق معنای واقعی نداشت اما بعدا که معنی پیداکرد دیگر برای این بوزینگان نسرود و دیدید که رهبر و خایه مالهای عقب مانده و بریده چاپلوس رهبر با او چه کردند و چه نوشتند ! بریده چاپلوسانیکه در صف انتظار بریده مزدوری بدنبال تقدیرخود نشسته اند . بقول معروف گوشت فاسد کرم میزاره و مطمئنا بریده چاپلوسان رهبری یه روزی بریده مزدور خواهندشد همانطور که خیلی هاشان شده اند .
خوشا بحال انانکه زودتر به عمق لجنزار ایده الوزیک سازمان پی بردند و قبل از بریده مزدورشدن زدند بیرون تا سالم و مبارز بمانند و به سلامتی و مبارزه خود افتخارکنند .
بهلول

ناشناس گفت...

نقد دین و پیغمبر و امامان یعنی مبارزه ریشه ای با جهل و این ارزشمنداست حتی اگر مجبورباشی یکنفره پرچم مبارزه واقعی با ظلم و خفقان را بردوش بکشی ......
اگر چه قطره ای باران باشد درکویر اما بهرحال باران است و کویر تشنه باران .
بهلول

ناشناس گفت...

گوشت بدهکار شعروشعار بریده چاپلوسان رهبر عقیدتی نباشه چون انها در صف تقدیر بریده مزدوری ایستاده اند ولاغیر . از حقیقت بگو زیرا که حقیقت برای ایرانیان قطره بارانی است درکویر جهل و اخوندزده سرزمین پهناور و یکپارچه ملت ایران .
یک قطره بهتراز هیچ قطره است .
بهلول