سالی دگر گذشت
اسماعیل وفا یغماپی
سالي زراه آمد و سالي دگر گذشت
اين بي خبر بيامد و آن بي خبر گذشت
فرصت نبود بدرقه اي را ز بهر آن
بي پيشواز سال نو از دشت و در گذشت
گويند عمر را: گذر آب و ابر و باد
ديدم ولي، از اين همه هم تند تر گذشتاسماعیل وفا یغماپی
سالي زراه آمد و سالي دگر گذشت
اين بي خبر بيامد و آن بي خبر گذشت
فرصت نبود بدرقه اي را ز بهر آن
بي پيشواز سال نو از دشت و در گذشت
گويند عمر را: گذر آب و ابر و باد
خوابي به صبح بود و خيالي به نيمه شب
كان خواب و اين خيال به خون و خطر گذشت
تا سر فكنده پيش خلائق مباد دل...
امسال نيز يكسره سر بر سپر گذشت
راهي درشت بود و گران سرد و بس دراز
وين جمله در غريبي و بي همسفر گذشت
زين سال و سالها من و ما را چه بود سهم
الا كه عمر يكسره در درد سر گذشت
دلتنگ نيستم كه چرا روزگار من
بي نام و جاه و بئ كه مرامال و زر گذشت
وين مال و جاه و نام مرا چيست كاين همه
مشتي علف كه بر دهن گاو وخر گذشت
زآن غمگنم كه از چه در اين هاي و هو به دشت
بي من هزار بار نسيم سحر گذشت
بي من هزار ابر پر از راز رنگ رنگ
از موجها بر آمد و بر دشت و در گذشت
بي من نديده ماند بسي ديدني و آه
بس ناشنيده ماند حكايات و سرگذشت
از خويش بگذرم كه نه من شاعر خودم
زآن غم چه غم كه تير زمانم زپر گذشت
خواهم كه چون عقاب برآيم بر اين وطن
وز آن غمي كه آتش آن بر جگر گذشت
از دل كشم غريو و برآرم زجان خروش
كاي ميهني كه بر تو دمادم شرر گذشت
شادي چه شاديئي چو ببينم كه خلق را
موج هزار فاجعه از فرق سر گذشت
شادي چه شاديئي چو ببينم كه از خزر
تا ساحل خليج به جنگل تبر گذشت
شادي چه شاديئي كه زهر گل خبر رسيد
يا مرد يا فسرد و يا رفت و درگذشت
ابله نيم بهار غمت خوش مگر حريق
بينم زريش و منبر و عمامه بر گذشت
در آن دقيقه اي كه وفا را خبر رسد
بر آب و خاك و پرچم ايران سحر گذشت
راهي درشت بود و گران سرد و بس دراز
وين جمله در غريبي و بي همسفر گذشت
زين سال و سالها من و ما را چه بود سهم
الا كه عمر يكسره در درد سر گذشت
دلتنگ نيستم كه چرا روزگار من
بي نام و جاه و بئ كه مرامال و زر گذشت
وين مال و جاه و نام مرا چيست كاين همه
مشتي علف كه بر دهن گاو وخر گذشت
زآن غمگنم كه از چه در اين هاي و هو به دشت
بي من هزار بار نسيم سحر گذشت
بي من هزار ابر پر از راز رنگ رنگ
از موجها بر آمد و بر دشت و در گذشت
بي من نديده ماند بسي ديدني و آه
بس ناشنيده ماند حكايات و سرگذشت
از خويش بگذرم كه نه من شاعر خودم
زآن غم چه غم كه تير زمانم زپر گذشت
خواهم كه چون عقاب برآيم بر اين وطن
وز آن غمي كه آتش آن بر جگر گذشت
از دل كشم غريو و برآرم زجان خروش
كاي ميهني كه بر تو دمادم شرر گذشت
شادي چه شاديئي چو ببينم كه خلق را
موج هزار فاجعه از فرق سر گذشت
شادي چه شاديئي چو ببينم كه از خزر
تا ساحل خليج به جنگل تبر گذشت
شادي چه شاديئي كه زهر گل خبر رسيد
يا مرد يا فسرد و يا رفت و درگذشت
ابله نيم بهار غمت خوش مگر حريق
بينم زريش و منبر و عمامه بر گذشت
در آن دقيقه اي كه وفا را خبر رسد
بر آب و خاك و پرچم ايران سحر گذشت
۸ نظر:
اپوزوسیون ها درخارج مانند کتابی هستند که مملواست از مطالب راست و دروغ و وای بحال خواننده بیچاره ای که ان کتاب را بخواند ! تا اخر عمر سیاسی اش گیج و منگ خواهد بود . دختران جوان در زندانها پس از تجاوز اعدام میشدند و خانم رجوی در فرنگ دنبال موقعیت تشکیلاتی برای بدست اوردن کرسی! وامروز داعیه مبارزه دارندبدون اینکه درطول عمر "پربرکتشان" حتی یک سیلی از ماموری خورده باشند خودرا قهرمان معرفی میکنند و به زنان و دختران مبارزداخل میهن حسد و رشک میورزندو عچب دنیایی است این دنیای سیاست بازی.
۹ فروردين ۲۵۷۸ ايرانى / ۲۹ مارس دوهزارونوزده/مسعودعالمزاده/پاريس
دوست گرامى،
بااحترام،
ياخودت جزودارودسته ى رجوى هستى ودارى زاويه هاى تيزروگردميکنى،يابيکارى نميدونى چکارکنى.اينايى که مى نويسى مثه پنبه جويدنه.نه بوداره نه خاصيت تنهاوقت هدرميده.
۱/تمام روزنامه ها،کتابها،مقاله ها،اخبارانترنت،داستانهاوتاريخ گذشتگان،همه وهمه پرازراست ودروغه.ازاشعارحافظ وسعدى و مولوى و ولتر و روسو بگيرتابديهياتى چون حديث موسا که اصلن وجودنداشته وعيسا که مثه ميتراازمادرى باکره زاده شد.نبايدگيج ومنگ شد.اين يه نمونه :
https://fr.wikipedia.org/wiki/Cyberattaque_contre_TV5_Monde
سال ۲۰۱۵درهنگام رپرتاژى ازاين شبکه تلويزيونى،دريه صحنه ى نيم ثانيه اى،دوربين ازجلوى رايانه ى يکى ازخبرنگارها ردميشه که اسم رمزpasswordوصل روى يک post-itنوشته شده بوده.فورى اين شبکه هک ميشه وچندروزتمام برنامه هاقطع.يه گروه جهادگرااعلاميه ميده که کارمابوده.پس ازتحقيق دستگاههاى اطلاعاتى مشخص ميشه که سرنخ جريان ازسن پترزبورگ بوده.من گيج نميشم.حواسمو جمع مى کنم.
۲/چرااسم مريم رجوى روباسوم شخص جمع صرف مى کنى ؟ مگه آدم مهمى يه ؟ ظاهرن،دانسته ياندانسته براش ارزش قائلى.من ميگم مريم رجوى،براش هم ارزش قائل نيستم.باسوم شخص جمع هم صرف نمى کنم."ستارخان گفت،مصدق گفت،مريم رجوى گفتند !".مگه اين باباکيه ؟
۳/اگه وقت وسوادشودارى بشين بخون،مقاله انتقادى بنويس.بشين بخون.يابگيربخواب تاخستگى ت درره.وقت خودت وبقيه رو بيخودى نگير.ازوفايغمايى يادبگير.باپاپيچ شدن به اين و اون وقتش روبيخودى هدرنميده،تحليل ميکنه،آگاهى ميده،ميگه براى بقيه ش هم خودتون برين بخونين.
۴/دارودسته ى مجاهدين بى ارزش ترازاونى هستن که براشون وقت بذارى.اگه فکرميکنى کاربدى مى کنن،----- موردش رو ذکر کن-----.فحش ومتلک بادهواست.پرده درى خوبه براى شکستن فضا.راه حل نيست.
۵/استدل هاى بى پايه نتيجه ى وارونه داره. چک خوردن يا نخوردن معيارنيست.نابودى نسبى ايران نتيجه ى بيسوادى،درک نادرست و عمل اشتباه کسانى چون حنيف نژادوجزنى وديگرانى بود که بالاترين درجه ازفداکارى رو داشتن،زيرشکنجه مقاومت کردن،تيربارون شدن،تودرگيرى کشته شدن ولى کارشون اشتباه بود : اسلام سياسى وکمونيسم بامخ خوردزمين."---خوب بودن---" حاملين اين ويروس اثرمثبتى نداشت،ويروس کارشوکرد.
۶/اون جريان TV5-Monde بالاهم ميتونه مارو به فکر بندازه تابفهميم پشت خيلى ازاين اسلام گراها دست کسان ديگريه.سرنخ خيلى هاشونم توشوروى وروسيه ست.پس ازسقوط شوروى يه باره هرچى گروه چريکى چپ توتمام دنيا بود دود شدرفت هوا ! تخم شوملخ خورد.اگه ريشه ملى ودرونى داشت کم ميشدولى يه باره غيب نميشد.پشت جريان اشغال سفارت آمريکادست موسوى خوينى هابودکه توخودهمين رژيم ميگن که جاسوس شرق بوده.انقده شوربودکه خان هم فهميد !
چناب اقای مسعود عالمزاده
هموطن عزیزوگرامی
مطالب شمارا خواندم( با همه ضعف و قوتهایش)
فرمودید که یا از دارودسته رجوی ام ویا بیکار.
هیچکدام نیستم و نظرجنابعالی صددرصدغلط است.
اما از جنابعالی بسیار اموخته ام .
موفق باشین
بنده اپوزوسیونهارا مانند کتابی مملوازراست و دروغ و گیج کننده معرفیکردم ونه منابع کلاسیک باارزش را .
ضمنا پنبه هم بو داره وهم خاصیت کشاورزان پنبه کار مراقب هستند تا گله به مزرعه پنبه نزدیک نشود چون این محصول گیاهی را میخورد . پنبه حاوی بعضی از مواد غذایی و خواص است . مراجعه شود به گوگل درباره گیاه پنبه . مچکرم عزیزم.
ضمنا ۶ بند شما مورد تایید من هم هست اما خودمونیم بند ۳ یکمقدار تحقیرامیزبود. نکن عزیزم نکن .
میخوای بکوبی خوب بکوب اما چرا بیسوادی و بیکاری و بادهوا و بخون و بگیربخواب و ازاین حرفها بهم میزنی ؟ فرض کن یه چس سوادی داشته باشم و یه چس کارم داشته باشم . تحقیرنکن اقا جان .
دوستدارتو
اقای عالمزاده گرامی
پس از انکه بنده را حسابی تحقیر فرمودید ( که ناز شصتت و ناراحتم نیستم چون هرچه از دوست رسد نیکوست) فرموده ای که بروم از وفایغمایی یاد بگیرم ! بنده از همه یادمیگیرم حتی از خود شما . از وفا یغمایی هم یاد میگیرم از بقیه هم یاد میگیرم .
هرکس هرچیز درستی بگوید بنده یادمیگیرم .
از مطالب شماهم خیلی چیزها یاد گرفته ام و خیلی چیزهایش را هم نخواستم یاد بگیرم . درباره وفایغمایی و بقیه هم همینطور . انسان کوت غلطه عزیز ! ۲۰ سال پیش فک میکردم ایده الوژی ما در مرکز عالمه ! امروز میدونم که ایده الوژی ما اخوندی بوده که با ادبیات قروفر سیاسی حزب توده فرموله شده بوده . مطمئنم که چنین بوده و چیز دیگری تو کتم نمیره چون بهش رسیدم واقعا . نوشته های شما برای من محترم و اموزنده است اما نه همش ... بقیه هم همینطور ... تیز را هم گرد نمیکنم و اتفاقا کاش بتوانم چیزهای گرد را تیز کنم .
قربانت و ختم کلام
۱۷ فروردين ۲۵۷۸ ايرانى / ۷ آوريل دوهزارونوزده/مسعودعالمزاده/پاريس
هم ميهن،
رسيديم پايين صفحه نميدونم پيام ميرسه يانه.
کوچکترين انگيزه ى تحقيرنبود.براى همين هم نوشتم بااحترام.بيشتردقت مى کنم.
جريان "پنبه جويدن" هم ازمزّه پرونيهاى توفيق ه : "ماچ پيرزن مثه پنبه جويدنه،نه بوداره نه خاصيت"."فرمودن" هم مال اولياوانبياورهبرمعظم وبقيه خالى بندهاست.
ميشه بيسوادوباشرف بوديادانشمندبى وجدان.مردم بسيارى بادرک طبيعى خطرارتجاع روديدن ونه روشنفکرهاى چپ مسکوزده مثه جلال آل احمدکه آخرش بظاهرمذهبى شدولى بباورمن اين "بدستوربالا"بود.قصدم اين بودکه خودتودست کم نگير.باهمين"درک طبيعى"ميتونى سايت هاى رژيم ياهرچيزديگه اى رونگاه کنى و ---چيز تازه اى--- بيارى،ولو يه خط.همين وبس.
خودتودست کم نگير. ميتونى.
بماندکه بااينکه فکرکردى انگيزه ى تحقيرداشتم،که نداشتم، باادب برخوردکردى.درود برپدرومادرت،اين ازتربيت خانوادگى مياد.
اقا ما مخلصیم .
هم میهن
ارسال یک نظر