جشن آبانگاه جشن برادری انسان و طبیعتبه سرچشمه آب درود مى
فرستیم، به گذرهاى آب درود مى فرستیم، به کوه هایى که از بالاى آنها آب
جارى است درود مى فرستیم، به دریاچه ها و استخرها درود مى فرستیمهویت ایرانی خود را در یابیم. هویت آخوند ساخته و اسلام ساخته را رها کنیم.اینها با فریب و تحمیق به ما تحمیل شده اند ما ایرانی هستیم سوگ و سرور ملایان و اسلام پناهان رنگارنگ و خائنان به فرهنگ ملی به ما ربطی ندارد. به هویت خود باز گردیم..... دهم فروردین 2578جشن آبانگاه...جشن آبانگاهروز دهم هر ماه ،آبان نام داردآبان ایزد موکل بر آب محسوب می شود و ویژه
وی روز دهم از ماه آبان یعنی
روز آبان از ماه آبان است.اما در روز دهم از ماه فروردین نیز جشنی برگزار می شده موسوم به آبانگاه که آن هم با آب و باران و مراسمی در تقدیس آن مربوط است. نگارنده ذیل جشن آبانگان در آبان ماه مطالبی ملاحظه کرده است.این دو ماخذ عبارتند از :برهان قاطع که مشهور همگان است و کتاب دبستان مازدیسنی که چه بسا برای بسیاری نا آشنا باشد اما مطالبی که در آن راجع به جشن مورد نظر آمده همان است که در برهان قاطع نقل شده است . به نظر می رسد که مولف آن کتاب از برهان مطلب مورد نظر را اخذ نموده چون برهان به سال 1026 ه.ق. تالیف شده است و آنچه که در هر دو کتاب نقل است ،به تقریب یکسان در مورد این جشن آمده:
"آبانگاه با کاف فارسی بر وزن آبان ماه ،نام روز دهم آبان ماه می باشد و
نام فرشته ای نیز هست که موکل آب است .گویند:اگر در این روز باران ببارد
آبانگاه مردان است و مردان به به آب در آیند ،و اگر باران نبارد آبانگاه
زنان باشد و ایشان به آب در آیند و این عمل را به خود شگون و مبارک دانند."
نکته اینکه این روز در تقویم زرتشتی 4آبان است که در تقویم ما مصادف با 10 آبان می شودآبان روز از آبان ماه ویژگی دارد به یکی از بزرگترین ایزدان مورد ستایش ایرانیان روزگار گذشته ،یعنی ایزد آناهیتا ،ایزد سرپرست آبهای روان و ایستا و دریاها و رودها و چشمه سارها .در اوستا یشت پنجم موسوم به آبان یشت در توصیف و مقام و نیروو ستایش این ایزد است.
مطابق معمول ،وقوع رویدادها و حوادثی جهت گرامیداشت و زنده یادی آنها در تاریخ ،در این روز قرار داده شده است از جمله آنکه در دوران جنگهایی میان ایرانیان و تورانیان ،به فرمان افراسیاب کاریزها و نهرهای آب ویران و پر شده بود .زو پسر طهماسب دستور داد تا آن کاریز ها را آباد و لایروبی کردند .و انهار بزرگ آب روان ساختند و به همه جا ترتیبی داد تا جویهای آب برسد در این روز بود که به همه مردم کشور آگاهی رسید که پادشاهی از ضحاک بشد و فریدون به پادشاهی رسید و مردمان پس از دورانی دراز ،ایمن و آسوده خاطر شده و به کارهای خود پرداختند .و انگیزه دیگر برای این جشن آنکه مدت هشت سال در ایران باران نبارید و بر اثر این مصیبت ،خشکسالی و قحطی بوجود آمد .بسیاری از مردمان تلف شدند و بسیاری ترک شهر و دیار کرده ،به جاها و سرزمین های دیگری رفتند .سرانجام پس از هشت سال در چنین روزی باران بارید و خشکسالی و بیماری و ناداری و رنج از میان رفت به همین جهت مردمان این روز را گرامی داشته و هر ساله به جشن و سرور و شادمانی پرداختند
«… اینک آبها را میستاییم، آبهای فروچکیده و گردآمده و روان شده و خوب کـُنش ِ اهورایی را…»
(یسنا – هـات 38 – بند 3)
آبان به نام آب و فرشته آب است. این فرشته به نام «برزیزد» نیز خوانده مى شود. در اوستا «اپم نپات» و در پهلوى «آبان» گفته مى شود. آب جمع باران است. در اوستا و پهلوى «آپ» و در سانسکریت «آپه» و در فرس هخامنشى «آپى» است. این عنصر مانند عناصر اصلى (آتش، خاک، هوا) در آیین مقدس است و آلودن آن گناه است و براى هر یک از آنها فرشته مخصوصى تعیین شده است.
• جشن و یسنه
واژه جشن از کلمه «یسنه» اوستایى آمده و این کلمه نیز از ریشه اوستایى مشتق شده که به معناى ستایش کردن است. بنابراین معنى واژه جشن، ستایش و پرستش است.در جشن هاى ایران باستان همیشه شادى و تفریح، با ستایش اهورا مزدا و آفرین و نیایش همراه بود. به این معنى که پیش از آغاز برنامه اصلى جشن، با حضور شرکت کنندگان سرودهایى از اوستا و دعاى آفرینامه خوانده مى شده، سپس برنامه اصلى جشن آغاز مى گردیده. جشن هاى ایران باستان به سه دسته تقسیم مى شوند: جشن هاى سالیانه یا گهنبارها، جشن هاى ماهیانه و جشن هاى متفرقه.جشن ها یادگارهاى درخشان پدران بیدار دل ما هستند که متاسفانه در طول تاریخ بسیارى از آنها به علت جبر زمان و تعصبات بسیار، از بین رفته و هم اکنون از آنها نمونه هایى بسیار اندک در جامعه ایرانى به چشم مى خورند. ولى این نمونه اندک، نشانه هایى بس بزرگ هستند از اندیشه بلند و طبع ظریف ایرانى، طبعى که خداوند به این قوم ارزانى داشته است.
هدف از برگزارى جشن ها در ایران باستان ستایش پروردگار، گردهمایى مردم، سرور و شادمانى، داد و دهش و بخشش به بینوایان و زیردستان بوده است.
• آب مقدس
روز دهم آبان در تقویم زرتشتى به نام «آبان» است و اکنون در گاهشمارى جدید این روز، ۶ روز به عقب آمده و ۴ آبان شده است. دلیل این تفاوت این است که در گاهشمارى قدیم، همه ماه هاى سال ۳۰ روز بودند و حالا که شش ماه نخست سال ۳۱ روزه است، این روزها تغییر مى کنند.
هرودوت مى گوید: «ایرانیان در آب ادرار نمى کنند، آب دهان نمى اندازند و در آب روان دست نمى شویند.»
استرابون مى گوید: «ایرانیان در آب جارى خود را شست وشو نمى دهند، زمانى که ایرانیان به دریاچه یا رود یا چشمه اى مى رسند، گودال هاى بزرگ کنده و قربانى در کنار آن مى کشند و سخت پرواى آن دارند که هرگز خون به آب نیامیزد، چون این کار سبب آلودگى آب خواهد شد.» و در جایى دیگر مى گوید: «در آن (آب) لاشه و مردار نمى اندازند و عموماً آنچه ناپاکى است در آن نمى ریزند.» کریستین سن نیز مى گوید: «ایرانیان احترام آب را بیش از هر چیز واجب مى شمرند.»
در جشن آبانگان، پارسیان به ویژه زنان در کنار رود، دریا و یا چشمه، فرشته آب را نیایش مى کنند. آبى را که اوصاف سه گانه اش (رنگ، بو و مزه) تغییر مى یافت، براى آشامیدن و شست وشو به کار نمى بردند.
بیرونى در آثار الباقیه در مورد جشن آبانگان چنین مى نویسد: «آبان روز، روز دهم آبان است و آن عیدى است که به واسطه توافق دو اسم، آبانگان مى گویند. در این روز «زو» پسر تهماسب از سلسله پیشدادیان به پادشاهى رسید و مردم را به کندن نهرها و تعمیر آنها امر کرد و در این روز به کشورهاى هفتگانه خبر رسید که فریدون، بیوراسب (ضحاک) را اسیر کرد و خود به پادشاهى رسیده و به مردم دستور داده است که خانه و زندگى خود را مالک شوند.»
همچنین درباره پیدایش جشن آبانگان روایت است که در پى جنگ هاى طولانى بین ایران و توران، افراسیاب تورانى دستور داد تا کاریزها و نهرها را ویران کنند. پس از پایان جنگ پسر تهماسب که «زو» نام داشت دستور داد تا کاریزها و نهرها را لایروبى کنند و پس از لایروبى، آب در کاریزها روان گردید. ایرانیان آمدن آب را جشن گرفتند. در روایت دیگرى آمده است که پس از هشت سال خشکسالى، در ماه آبان باران آغاز به باریدن کرد و از آن زمان جشن آبانگان پدید آمد.
زرتشتیان در این روز همانند سایر جشن ها به آدریان ها مى روند و پس از آن به کنار جوى ها و نهرها مى روند و با خواندن اوستاى آبزور (بخشى از اوستا) که توسط موبد خوانده مى شود، اهورا مزدا را ستایش کرده و درخواست فراوانى آب و نگهدارى آن را مى نمایند و پس از آن به شادى مى پردازند.
در اوستا «آبان» فرشته اى است که به عنوان فرزند آب ها معرفى شده است. این اوست که آب ها را پخش مى کند (یشت ،۸ بند ۳۴) او نیرومند و بلند قامت است و داراى اسب تندرو. او مانند هرمزد مهر، لقب اهوره (= سرور) دارد و مانند امشاسپندان درخشان است. در وداها نام او به صورت «اپام نپات» ظاهر مى شود که خداى آب ها است.
در فقره یک و دو، گرده ،۸ هفتمین یشت بزرگ مى گوید: «به سرچشمه آب درود مى فرستیم، به گذرهاى آب درود مى فرستیم، به کوه هایى که از بالاى آنها آب جارى است درود مى فرستیم، به دریاچه ها و استخرها درود مى فرستیم.»
در یسنا ۶۵ فقره ،۱۰ اهورا مزدا به پیامبرش مى گوید: «نخست به آب روى آور و حاجت خویش را از آن بخواه.» احترام به آب امروز نیز در کشور کم آب ما مشهود است. در میان مردم مایع روشنى است و اگر ناخواسته آبى به روى کسى پاشیده شود، مى گویند آب روشنایى است یا این که پشت سر مسافر آب مى پاشند تا سفرش بى خطر انجام گیرد و زود بازگردد و این اعتقاد که آب ناخواسته و یا نطلبیده، مراد است همه نشان از احترام و ارزشى است که مردم ایران نسبت به این مایع حیات بخش قائل هستند. در اینجا، چون صحبت از آب و عظمت آن آمد، بهتر است اناهیتا ایزدبانوى آب ها نیز معرفى شود.
• آناهیتا
ناهید، اناهید (اردویسور اناهیتا) ایزدبانوى با شخصیتى بسیار برجسته است که قدمت ستایش او به قبل از زرتشت مى رسد. «اردوى» به معناى رطوبت که در دو بخش «آن» که حرف نفى است و «هیت» به معناى آلوده و ناپاک، به مفهوم آب هاى پاک و نیرومند معرفى مى شود. این ایزدبانو در کتیبه اردشیر دوم هخامنشى و در بسیارى از سنت ها، به صورت خلاصه شده «آناهیتا» در مى آید و در اواخر دوره هخامنشى در کتیبه هاى پادشاهان اردشیر دوم و سوم در کنار هرمزد و مهر، ذکر مى شود. بنابراین پدر و مادر آب ها مى شود و از اپم پنات پیشى مى گیرد.
اناهیتا در آبان شیت اوستا، زنى است جوان، خوش اندام، بلند بالا، زیبا چهره با بازوانى سپید و اندامى برازنده، کمربند تنگ به میان بسته، به جواهر آراسته با طوقى زرین برگردن و گوشواره چهارگوش در گوش، کفش هایى درخشان به پا، با بالا پوشى زرین و پرچین. این ایزدبانو با صفات نیرومندى، زیبایى و خردمندى به صورت الهه عشق و بارورى در مى آید، زیرا چشمه حیات از وجود او مى جوشد و بدین گونه «مادر خدا» نیز مى شود و همتاى ایرانى آفرودیت (الهه عشق و زیبایى در یونان) و ایشتر (الهه بابلى) به شمار مى آید. اناهیتا گردونه اى دارد با ۴ اسب سفید. اسب هاى گردونه او ایزد ابر، باران، برف و تگرگ هستند. او در بلندترین طبقه آسمان جاى گزیده است. او نطفه مردان را پاک مى کند و زهدان زنان را براى زایش آماده مى کند. او خداى محبوبى بود که بسیارى را به خود جلب کرد و امروز هم در هندوستان پیروانى دارد.
• قسمت هایى از اردویسور نیایش یا آبزور
درود و ستایش و توانایى و زور و آفرین باد به اهورا مزداى فروغمند با شکوه و به امشاسپندان، به آب هاى خوب مزدا داده، به آب اردویسور اناهیتاى پاک، به همه آب هاى مزدا داده، به همه گیاهان مزدا داده، به همه ستودگان مادى و مینوى و به فروهرهاى پاکان و راستان که پیروز و پرتوان هستند.
مى ستایم آب اردویسور اناهیتا را که در همه جا گسترده است و تندرستى بخش است و بداندیشان را دشمن است و اهورایى کیش است و در خور ستایش و نیایش در جهان مادى. آن پاکى که جان افزاست، پاکى که فزاینده گله و رمه است، پاکى که گیتى افزاست، پاکى که خواسته افزاست.
اردویسور اناهیتا که داراى هزارها دریاچه و هزارها نهر است که هر یک از این دریاچه و نهرها به اندازه چهل روز راه هست براى کسى که با اسب راهوارى براند.
آب ما، از آن بداندیش نیست، از آن بدگو نیست، از آن بدکردار نیست، از آن بدبین نیست، از آن کسى که دوست را بیازارد نیست، از آن کسى که همراهان را بیازارد نیست، از آن کسى که کارکن را بیازارد نیست، از آن کسى که خویشان را بیازارد نیست.
اى آب ستوده، به من بزرگ ترین دارش ها (نعمت ها)، تن درست و اندام درست ارزانى دار. اى آب ستوده، به من خواسته فراوان ببخش، گله و رمه گوناگون و فرزندان دلیر همان گونه که پیش از من به کسانى که از تو خواستند، بخشیدى.
نکته اینکه این روز در تقویم زرتشتی 4آبان است که در تقویم ما مصادف با 10 آبان می شودآبان روز از آبان ماه ویژگی دارد به یکی از بزرگترین ایزدان مورد ستایش ایرانیان روزگار گذشته ،یعنی ایزد آناهیتا ،ایزد سرپرست آبهای روان و ایستا و دریاها و رودها و چشمه سارها .در اوستا یشت پنجم موسوم به آبان یشت در توصیف و مقام و نیروو ستایش این ایزد است.
مطابق معمول ،وقوع رویدادها و حوادثی جهت گرامیداشت و زنده یادی آنها در تاریخ ،در این روز قرار داده شده است از جمله آنکه در دوران جنگهایی میان ایرانیان و تورانیان ،به فرمان افراسیاب کاریزها و نهرهای آب ویران و پر شده بود .زو پسر طهماسب دستور داد تا آن کاریز ها را آباد و لایروبی کردند .و انهار بزرگ آب روان ساختند و به همه جا ترتیبی داد تا جویهای آب برسد در این روز بود که به همه مردم کشور آگاهی رسید که پادشاهی از ضحاک بشد و فریدون به پادشاهی رسید و مردمان پس از دورانی دراز ،ایمن و آسوده خاطر شده و به کارهای خود پرداختند .و انگیزه دیگر برای این جشن آنکه مدت هشت سال در ایران باران نبارید و بر اثر این مصیبت ،خشکسالی و قحطی بوجود آمد .بسیاری از مردمان تلف شدند و بسیاری ترک شهر و دیار کرده ،به جاها و سرزمین های دیگری رفتند .سرانجام پس از هشت سال در چنین روزی باران بارید و خشکسالی و بیماری و ناداری و رنج از میان رفت به همین جهت مردمان این روز را گرامی داشته و هر ساله به جشن و سرور و شادمانی پرداختند
«… اینک آبها را میستاییم، آبهای فروچکیده و گردآمده و روان شده و خوب کـُنش ِ اهورایی را…»
(یسنا – هـات 38 – بند 3)
آبان به نام آب و فرشته آب است. این فرشته به نام «برزیزد» نیز خوانده مى شود. در اوستا «اپم نپات» و در پهلوى «آبان» گفته مى شود. آب جمع باران است. در اوستا و پهلوى «آپ» و در سانسکریت «آپه» و در فرس هخامنشى «آپى» است. این عنصر مانند عناصر اصلى (آتش، خاک، هوا) در آیین مقدس است و آلودن آن گناه است و براى هر یک از آنها فرشته مخصوصى تعیین شده است.
• جشن و یسنه
واژه جشن از کلمه «یسنه» اوستایى آمده و این کلمه نیز از ریشه اوستایى مشتق شده که به معناى ستایش کردن است. بنابراین معنى واژه جشن، ستایش و پرستش است.در جشن هاى ایران باستان همیشه شادى و تفریح، با ستایش اهورا مزدا و آفرین و نیایش همراه بود. به این معنى که پیش از آغاز برنامه اصلى جشن، با حضور شرکت کنندگان سرودهایى از اوستا و دعاى آفرینامه خوانده مى شده، سپس برنامه اصلى جشن آغاز مى گردیده. جشن هاى ایران باستان به سه دسته تقسیم مى شوند: جشن هاى سالیانه یا گهنبارها، جشن هاى ماهیانه و جشن هاى متفرقه.جشن ها یادگارهاى درخشان پدران بیدار دل ما هستند که متاسفانه در طول تاریخ بسیارى از آنها به علت جبر زمان و تعصبات بسیار، از بین رفته و هم اکنون از آنها نمونه هایى بسیار اندک در جامعه ایرانى به چشم مى خورند. ولى این نمونه اندک، نشانه هایى بس بزرگ هستند از اندیشه بلند و طبع ظریف ایرانى، طبعى که خداوند به این قوم ارزانى داشته است.
هدف از برگزارى جشن ها در ایران باستان ستایش پروردگار، گردهمایى مردم، سرور و شادمانى، داد و دهش و بخشش به بینوایان و زیردستان بوده است.
• آب مقدس
روز دهم آبان در تقویم زرتشتى به نام «آبان» است و اکنون در گاهشمارى جدید این روز، ۶ روز به عقب آمده و ۴ آبان شده است. دلیل این تفاوت این است که در گاهشمارى قدیم، همه ماه هاى سال ۳۰ روز بودند و حالا که شش ماه نخست سال ۳۱ روزه است، این روزها تغییر مى کنند.
هرودوت مى گوید: «ایرانیان در آب ادرار نمى کنند، آب دهان نمى اندازند و در آب روان دست نمى شویند.»
استرابون مى گوید: «ایرانیان در آب جارى خود را شست وشو نمى دهند، زمانى که ایرانیان به دریاچه یا رود یا چشمه اى مى رسند، گودال هاى بزرگ کنده و قربانى در کنار آن مى کشند و سخت پرواى آن دارند که هرگز خون به آب نیامیزد، چون این کار سبب آلودگى آب خواهد شد.» و در جایى دیگر مى گوید: «در آن (آب) لاشه و مردار نمى اندازند و عموماً آنچه ناپاکى است در آن نمى ریزند.» کریستین سن نیز مى گوید: «ایرانیان احترام آب را بیش از هر چیز واجب مى شمرند.»
در جشن آبانگان، پارسیان به ویژه زنان در کنار رود، دریا و یا چشمه، فرشته آب را نیایش مى کنند. آبى را که اوصاف سه گانه اش (رنگ، بو و مزه) تغییر مى یافت، براى آشامیدن و شست وشو به کار نمى بردند.
بیرونى در آثار الباقیه در مورد جشن آبانگان چنین مى نویسد: «آبان روز، روز دهم آبان است و آن عیدى است که به واسطه توافق دو اسم، آبانگان مى گویند. در این روز «زو» پسر تهماسب از سلسله پیشدادیان به پادشاهى رسید و مردم را به کندن نهرها و تعمیر آنها امر کرد و در این روز به کشورهاى هفتگانه خبر رسید که فریدون، بیوراسب (ضحاک) را اسیر کرد و خود به پادشاهى رسیده و به مردم دستور داده است که خانه و زندگى خود را مالک شوند.»
همچنین درباره پیدایش جشن آبانگان روایت است که در پى جنگ هاى طولانى بین ایران و توران، افراسیاب تورانى دستور داد تا کاریزها و نهرها را ویران کنند. پس از پایان جنگ پسر تهماسب که «زو» نام داشت دستور داد تا کاریزها و نهرها را لایروبى کنند و پس از لایروبى، آب در کاریزها روان گردید. ایرانیان آمدن آب را جشن گرفتند. در روایت دیگرى آمده است که پس از هشت سال خشکسالى، در ماه آبان باران آغاز به باریدن کرد و از آن زمان جشن آبانگان پدید آمد.
زرتشتیان در این روز همانند سایر جشن ها به آدریان ها مى روند و پس از آن به کنار جوى ها و نهرها مى روند و با خواندن اوستاى آبزور (بخشى از اوستا) که توسط موبد خوانده مى شود، اهورا مزدا را ستایش کرده و درخواست فراوانى آب و نگهدارى آن را مى نمایند و پس از آن به شادى مى پردازند.
در اوستا «آبان» فرشته اى است که به عنوان فرزند آب ها معرفى شده است. این اوست که آب ها را پخش مى کند (یشت ،۸ بند ۳۴) او نیرومند و بلند قامت است و داراى اسب تندرو. او مانند هرمزد مهر، لقب اهوره (= سرور) دارد و مانند امشاسپندان درخشان است. در وداها نام او به صورت «اپام نپات» ظاهر مى شود که خداى آب ها است.
در فقره یک و دو، گرده ،۸ هفتمین یشت بزرگ مى گوید: «به سرچشمه آب درود مى فرستیم، به گذرهاى آب درود مى فرستیم، به کوه هایى که از بالاى آنها آب جارى است درود مى فرستیم، به دریاچه ها و استخرها درود مى فرستیم.»
در یسنا ۶۵ فقره ،۱۰ اهورا مزدا به پیامبرش مى گوید: «نخست به آب روى آور و حاجت خویش را از آن بخواه.» احترام به آب امروز نیز در کشور کم آب ما مشهود است. در میان مردم مایع روشنى است و اگر ناخواسته آبى به روى کسى پاشیده شود، مى گویند آب روشنایى است یا این که پشت سر مسافر آب مى پاشند تا سفرش بى خطر انجام گیرد و زود بازگردد و این اعتقاد که آب ناخواسته و یا نطلبیده، مراد است همه نشان از احترام و ارزشى است که مردم ایران نسبت به این مایع حیات بخش قائل هستند. در اینجا، چون صحبت از آب و عظمت آن آمد، بهتر است اناهیتا ایزدبانوى آب ها نیز معرفى شود.
• آناهیتا
ناهید، اناهید (اردویسور اناهیتا) ایزدبانوى با شخصیتى بسیار برجسته است که قدمت ستایش او به قبل از زرتشت مى رسد. «اردوى» به معناى رطوبت که در دو بخش «آن» که حرف نفى است و «هیت» به معناى آلوده و ناپاک، به مفهوم آب هاى پاک و نیرومند معرفى مى شود. این ایزدبانو در کتیبه اردشیر دوم هخامنشى و در بسیارى از سنت ها، به صورت خلاصه شده «آناهیتا» در مى آید و در اواخر دوره هخامنشى در کتیبه هاى پادشاهان اردشیر دوم و سوم در کنار هرمزد و مهر، ذکر مى شود. بنابراین پدر و مادر آب ها مى شود و از اپم پنات پیشى مى گیرد.
اناهیتا در آبان شیت اوستا، زنى است جوان، خوش اندام، بلند بالا، زیبا چهره با بازوانى سپید و اندامى برازنده، کمربند تنگ به میان بسته، به جواهر آراسته با طوقى زرین برگردن و گوشواره چهارگوش در گوش، کفش هایى درخشان به پا، با بالا پوشى زرین و پرچین. این ایزدبانو با صفات نیرومندى، زیبایى و خردمندى به صورت الهه عشق و بارورى در مى آید، زیرا چشمه حیات از وجود او مى جوشد و بدین گونه «مادر خدا» نیز مى شود و همتاى ایرانى آفرودیت (الهه عشق و زیبایى در یونان) و ایشتر (الهه بابلى) به شمار مى آید. اناهیتا گردونه اى دارد با ۴ اسب سفید. اسب هاى گردونه او ایزد ابر، باران، برف و تگرگ هستند. او در بلندترین طبقه آسمان جاى گزیده است. او نطفه مردان را پاک مى کند و زهدان زنان را براى زایش آماده مى کند. او خداى محبوبى بود که بسیارى را به خود جلب کرد و امروز هم در هندوستان پیروانى دارد.
• قسمت هایى از اردویسور نیایش یا آبزور
درود و ستایش و توانایى و زور و آفرین باد به اهورا مزداى فروغمند با شکوه و به امشاسپندان، به آب هاى خوب مزدا داده، به آب اردویسور اناهیتاى پاک، به همه آب هاى مزدا داده، به همه گیاهان مزدا داده، به همه ستودگان مادى و مینوى و به فروهرهاى پاکان و راستان که پیروز و پرتوان هستند.
مى ستایم آب اردویسور اناهیتا را که در همه جا گسترده است و تندرستى بخش است و بداندیشان را دشمن است و اهورایى کیش است و در خور ستایش و نیایش در جهان مادى. آن پاکى که جان افزاست، پاکى که فزاینده گله و رمه است، پاکى که گیتى افزاست، پاکى که خواسته افزاست.
اردویسور اناهیتا که داراى هزارها دریاچه و هزارها نهر است که هر یک از این دریاچه و نهرها به اندازه چهل روز راه هست براى کسى که با اسب راهوارى براند.
آب ما، از آن بداندیش نیست، از آن بدگو نیست، از آن بدکردار نیست، از آن بدبین نیست، از آن کسى که دوست را بیازارد نیست، از آن کسى که همراهان را بیازارد نیست، از آن کسى که کارکن را بیازارد نیست، از آن کسى که خویشان را بیازارد نیست.
اى آب ستوده، به من بزرگ ترین دارش ها (نعمت ها)، تن درست و اندام درست ارزانى دار. اى آب ستوده، به من خواسته فراوان ببخش، گله و رمه گوناگون و فرزندان دلیر همان گونه که پیش از من به کسانى که از تو خواستند، بخشیدى.
۷ نظر:
تا ریشه ایده الوژی اسلام رو نزنیم وتا نقش انگلی اخوندرا در اشاعه این ایده الوژی منحوس و ضد انسانی رسوا نکنیم نمیتوانیم به هویت تاریخی مان برگردیم و لذا باید آگاهی رسانی کنیم به هر قیمتی .
ایران یکپارجه ما به اسلام و اخوند یعنی مبلغ اصلی ان نیاز ندارد و تل این چرثومه هست اختلاف و بدبختی و ظلم و جهل هست .
بهلول
اسماعيل حالا كه به سلامتي داري از بي هويتي درمياي و هويت واقعي خودت رو پيدا ميكني، بيا و جدي باش، براي يك دفه هم كه شده جدي باش، تا حالا چون جدي نبودي كسي هم جدي نميگرفتت، حالا بيا و جدي باش بلكه ملت هم جدي بگيرندت. و اما حالا كه هويت خودت رو داري پيدا ميكني و هويتت ديگه هويت اعراب مهاجم و اشغالگر و سوسمارخور نيس، بايد اسمترو عوض كني، اسمت نه فقط عربي هست بلكه اسم پدرجد همه مسلمانان هم هست. ميتوني اسمت رو بذاري كورش، داريوش، كمبوجيه، خودت انتخاب كن ديگه، اسم پسرت رو هم بايد عوض كني، اسم اونم نه فقط عربي سوسمارخوري هس بلكه ياداور سردسته همه سوسمارخورا يعني امير مومنين هم هست، بعد ميرسيم به جد بزرگت، اون هم كه ديگه ابوالحسن يعني عربي در عربي. اون مرحوم خودش كه در قيد حيات نيس كه بتونه اسم عوض كنه ولي تو ميتوني هويت واقعيش رو بهش برگردوني. خلاصه بيا براي يكبار هم كه شده نشون بده كه به حرفي كه ميزني اعتقاد داري و پاش واي ميستي. يا اينكه اين حرفا هم مثل بقيه حرفات، فقط حرف مفت هست و گوز بز. ببينيم حالا واقعا اينقدر شهامت و جرات داري كه اين نشانه هاي فرهنگ اعراب سوسمارخور اشغالگر غارتگر رو لااقل از اسم خودت پاك كني
ابولتيف
تو كه هنوز تغيير هويت ندادي كه. پس چي شد؟تو كه هنوز اسم خودت و پسرت و برادرت و همه عربيه كه؟
تو نگران نباش ... بالاخره عوضش میکنیم ...
ما اسم مونو عوض میکنیم توهم طرز فکرتو عوض کن تا لشگر امامان نشوی .
برادرتوحيدى وحدت کمونيستى،
سياسى نشدى ولى سيّاس خوبى شدى.اونم ازنوع تهوع آورش !
اين هويتى که وفايغمايى ازش حرف ميزنه،شناسنامه اى نيست."اسماعيل" ازريشه ى عبرى ست و هم ريشه ى شموئيل وSamuel و... تغييرنام شناسنامه اى که چيزى رو عوض نميکنه.انديشه ى اسپينوزا اروپاودنيارو تکان داداماتاآخرعمرش "باروخ"موند.من باآقاى يغمايى هم سوهستم : سدراه جامعه مانه سياسى،که فرهنگى ست.بايدتاريخ روزمره مونو ايرانى کنيم.اين شدنيه.نام فرزندانمونو ميتونيم ايرانى کنيم.بجاى سلمان،چنگيز،اسکندر،محمد و على،اسم درست وحسابى انتخاب کنيم.بفهميم که ماپيش ازاشغال لشکرخونريزوبى فرهنگ،تاريخ داشيم.هزارودويست سال پيش ترش برده دارى تو ايران ازديد---مذهبى---ممنوع وگناه بوده.آبراهام لينکلن باالهام ازکورش به جنگ برده دارى رفت ومابايدروزى هفده باروهربارچندين مرتبه تاکمرخم شيم و پابوسى اين خداى ددمنش روبکنيم ؟
من سددرسد آتيست ام.اسم الله رو مى شنوم تنم کهير ميزنه.عربده ى مؤذن رومى شنوم بالاميارم.اما باخداى ايران و اهورامزدا سرشاخ نميشم.
خوب يابد يکتاپرستى، بهشت(فردوس/paradise/paradis/paradiso)، گهنم(جهنم/inferno/enfer)،پل چينوت(صراط)،خدا محبت است(ميترا)وبسيارى ديگرازابداعات ذهنى مردم ماست.اين جاى مُهرى که روى پيشونى آخونداى رياکاره وباپشت قاشق داغ مى کنن،مُهرى بوده که به پيشانى کسى مى زدن که به مقام "---پير---"درکيش مهرپرستى مى رسيده وميشده ---مهر/بان---".به سرش قسم ميخوردن.---به پير،به پيغمبرقسم---ازاينجامياد.اون "پير"ى که درنقاشى هاى اروپايى ذات وتبلورخداست،ازاينجامياد.بابانوئل ازاينجامياد.ميترا ۲۷۵روزپس ازآغازسال(يلدا)،سرو/کاجى بدست ازمادرى باکره زاده شد،باکيش مهر يعنى که "خدا محبت است" !.ستاره ى بالاى کاج نوئل،نماد ميتراست.---پير---حافظ،انسان سالخورده نيست،اين---پير مهر/بان--- ه.
چرابايدبريم ايناروگدايى کنيم اونم ازخدايى سفّاک وجنايت کار ؟
خداى مهرودوستى رو که دشمن برده دارى وعبوديته ول کنيم،بشيم پابوس خداى برده فروش ونوکرصفت پرور ؟
ظاهرن محمدبن سلمان که فارسى هم يادگرفته،ترش کرده ممکنه کمتر پــــــول، پــــــول، پــــــول، پــــــول، پــــــول، پــــــول، پــــــول بده !
...که مال بد بيخ ريش صاحابش،که مال بد بيخ ريش صاحابش !
جناب عالمزاده از پاريس، بنده هم ميدونم كه شما و اسماعيل همسو هستين. حرفاي شما قافيه نداره مال اسماعيل قافيه داره غير از اين عين هم ميمونين. اسماعيل خالي بنده تو از اسماعيل خالي بندتر. چه جوري كه اسماعيل ميتونه تاريخ و تقويم عوض كنه ولي اسم خودش رو كه اسم جد بزرگ تمام مسلمين هست رو نميتونه عوض كنه، اسم پسرش رو كه به نيت مولاي متقيان امير مومنين امير كگذاشته نميتونه عوض كنه؟ شماها حرف زياد ميزنين، منتهي اين اسماعيل خان متوجه نيست كه شور شرر و با احساسات حرف زدن اون وقت جواب ميداد كه اين اسماعيل خان جوون بود، مخاطباش هم جوون بودن، احساساتي ميشدن، حرفاي اين آقا را باور ميكردن. حالا خودش هفتاد سال سنش هست، مخاطباش هم هفتاد ساله هستن، دوره شور و. شررشون گذشته. بعلاوه اينكه همه مخاطبين هم از قديم با جناب ايشون آشنا هستند ديگه جوگير شعارهاي اسماعيل نميشن.
ابوالتيف
اقای ابولتیف
من کهری به اسماعیل و عالمزاده ندارم چون واقعا نمیشناسمشون اما اینو میدونم که مطالب و استدلالات تو خیلی بی پایه و کشک و ابکیه ... عوض کردن اسم مشکلی را حل نمیکنه اما عوض کردن تاریخ و برداشتن تاریخ جعلی و گذاشتن تاریخ اصلی - هویتی خیلی مهمه .
شماهارو انقدر ذهنی باراوردن که کاملا ذهنی شدید . انقدر سوره مریم براتون خواندن و کردن تو مغز پوکتون که تا اسم مریم میاد یاد " مریم مقدس" بیافتی و هاله نور روی کله انقلاب ایده الوژی ببینی .... باورکن شماهارا ول کنن بعید نیست ادعا کنید که وقتی رهبر عقیدتی متولدشد گفت یا مریم !
شماها رو ول کنن با بسیجی های خامنه ای در مقدس سازی و مزخرف گویی فرقی ندارید میگی نه برو مطالب خودتو یکبار عمیقا بخون تا ته ذهنتو خوب ببینی .
اخه مرد حسابی ابولتیف هم شد اسم ؟!
ارسال یک نظر