محارب
اسماعیل وفا یغمائی
در سوگ نوید افکاری
در سوگ نوید افکاری
_____
نوید
چون همیشه
پیش از سپیده دم
موذنان بانگ تکبیر بر خواهند کشید ، نوید
بر هر سجاده اینک جسد توست نوید
بر جاده ای
چون همیشه
پیش از سپیده دم
موذنان بانگ تکبیر بر خواهند کشید ، نوید
بر هر سجاده اینک جسد توست نوید
بر جاده ای
بر جاده ای
از هزاران، ده هزاران، بیشماران فرزندان ایران
در طول قرنها
بر سجاده بر تمام سجاده ها!اینک جسد جوان توست
و بر گردن نیرومند تو ریسمان خدائی
که به جرم محاربه با او اعدام شدی
و نماز گزاران و نواندیشان وراهبران مومن!
نیم خواب و نیم بیدار
زمزمه میکنند
بزرگ است خدا
و سر بر مهر مینهند
پیشاروی جنازه تو
و چشمهای از حدقه در آمده تو
بزرگ است خدا!
***
نه محمد به سوگ تو خواهد نشست نه علی
نه شمر را کشته اند
نه ابن ملجم را
بل ترا کشته اند نوید!
زیرا علویان
به فرمان الله ترا بر دار کشیده اند
وفردا عزاداران بیاد حسین
باز هم نوحه خواهند خواند
در سوگ تو اما
نه حسین میگرید و نه زینب
و نه خدای آنان
تنها و تنها
بر بلندترین قله البرز
رودابه است که سر بر شانه زال
گیسو پریشان کرده است و میگرید
و سیمرغ سر در پر
که به همهمه سرزمین خویش چشم و گوش بسته است
و بانگ تکبیر موذنان
و به اطلاعیه های اپوزیسیونهای در غربت
پس از صرف قهوه صبحگاهی
و سیمرغ سر در پر
ما را مینگرد
ما را و سجاده هامان را
و خدا و رسول و دین و آئینمان را
و جسد بیجان ترا
در امتداد چهارده قرن تکبیر و جنازه و جسد
در امتداد خدای ما
با دارهایش و موذنانش
و جنبش ریسمان دارها و شمشیرهای خونالودش
در لابلای اوراق کتابش
22شهریورنود و نه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر