برای اینها باز جای شکرش باقیست بعد از تمام این مکافات و مصیبت، یک دوستتان دارم خشک و خالی میگه که توش حرف درنیاد که پس چرا تنها پسرت( پسر نگو، بگو گل پسر) را فدای گناهانمان کردی. حداقل یک منطقی داره که اگر بخواهی خودت را قانع بکنی که به این شر و ورها معتقد باشی، یک دلیل و ساختار منطقی توجیه اش بکنه. الله ما که خیلی خرتر از این حرفاست. بدون دلیل رسولش را میفرسته وسط یک مشت چادرنشین بیابانگرد که الا و بلا این آخرین رسول ماست. وقتی هم که سوال پیش میاد، رسول دلخور و پکر قمه را برمیدارد و میافتد به جانشان. تازه بعد از تمام مصیبت ها و گرفتاریها و قَتَلَ و قُتُلُ و فَقْاتُلُوهْمْ از طریق امواج الکترومغناطیسی (که مهندس بازرگان از طریق ترمودینامیکی فرکانس و امپلیتودش را هم حساب کرده بود) پیغام و پسغام میفرسته که ما شما را در رنج و سختی آفریدیم و بعد از اینکه خوب خوارومادرتان سرویس شد باز در رنج و سختی به ملاقاتمان خواهی شتافت. ای بابا!
خدا جرج کارلین را رحمت کند، بدبین و دلخور از سیستم و روزگار از دنیا رفت. خبر نداشت چقدر خوشبخت زندگی کرده که تمام عمر هر چی دلش خواست گفته بدون اینکه کسی بتواند به او بگوید بالای چشمت ابرو. اگر در ایران بدنیا آمده بود یا یک پاسدار بیسواد از عجب شیر یا مورچه خورت او را در اوین شکنجه و اعدام میکرد و یا یکی از دکتر مهندس های اعلیحضرت در ساواک به گوه خوردن می انداختش.
۱ نظر:
برای اینها باز جای شکرش باقیست بعد از تمام این مکافات و مصیبت، یک دوستتان دارم خشک و خالی میگه که توش حرف درنیاد که پس چرا تنها پسرت( پسر نگو، بگو گل پسر) را فدای گناهانمان کردی. حداقل یک منطقی داره که اگر بخواهی خودت را قانع بکنی که به این شر و ورها معتقد باشی، یک دلیل و ساختار منطقی توجیه اش بکنه. الله ما که خیلی خرتر از این حرفاست. بدون دلیل رسولش را میفرسته وسط یک مشت چادرنشین بیابانگرد که الا و بلا این آخرین رسول ماست. وقتی هم که سوال پیش میاد، رسول دلخور و پکر قمه را برمیدارد و میافتد به جانشان. تازه بعد از تمام مصیبت ها و گرفتاریها و قَتَلَ و قُتُلُ و فَقْاتُلُوهْمْ از طریق امواج الکترومغناطیسی (که مهندس بازرگان از طریق ترمودینامیکی فرکانس و امپلیتودش را هم حساب کرده بود) پیغام و پسغام میفرسته که ما شما را در رنج و سختی آفریدیم و بعد از اینکه خوب خوارومادرتان سرویس شد باز در رنج و سختی به ملاقاتمان خواهی شتافت. ای بابا!
خدا جرج کارلین را رحمت کند، بدبین و دلخور از سیستم و روزگار از دنیا رفت. خبر نداشت چقدر خوشبخت زندگی کرده که تمام عمر هر چی دلش خواست گفته بدون اینکه کسی بتواند به او بگوید بالای چشمت ابرو. اگر در ایران بدنیا آمده بود یا یک پاسدار بیسواد از عجب شیر یا مورچه خورت او را در اوین شکنجه و اعدام میکرد و یا یکی از دکتر مهندس های اعلیحضرت در ساواک به گوه خوردن می انداختش.
ارسال یک نظر