دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۳۹۹ شهریور ۱۸, سه‌شنبه

شلاق و اسلام عزیز. بدانیم و بیندیشیم


 

۳ نظر:

مسعودعالمزاده ​​​/ ​پاريس گفت...

۱۹ شهریور ۲۵۷۹ ايرانى ۹ سپتامبر ۲۰۲۰ مسعودعالمزاده پاريس / ۱

نمادی از فرهنگ چُرسالاری (phallocratique) ["چُر" در زبان خراسانی یعنی "آللت تناسلی مرد"]

۱ / درود به شرف تو هم میهن. گفتم و باز هم میگم وجه بنیادین این نکبت بهمن شورش مردها بود علیه زنها. نرینگی و خودرابالاتر دانستن بر پایه ی سه سیر گوشت لای پا ! از اسلام هم نرینه تر نداریم در امتداد نرینگی آیین یهود.در مسیحیت نماد همپای عیسا ـــ مریم ـــ است. فرخ رو پارسا را برای این تیرباران نکردند که بهایی بود، برای این بود که زن بود و به مدار فرماندهی رسیده بود.
۲ / من چندبار این ویدئو را نگاه کردم که توش یک انسان بود که شلاق میخورد و چند سد تا کمتر از حیوان. من زنی ندیدم. تو روستاهای ایران رسمه که تا مردی دوروبر باشه، سر مرغ رو زن نمی بره.کشتن در شان زن نیست. این "شکنجه گر زن" و فاطمه اره منکراتی پس از نکبت بهمن از اختراعات این رژیم بود. بی سابقه در تاریخ.
۳ / یک جمله بسیارنادرست هم در بیانات این زن هم میهن مابود که نباید گفته میشد : "تف به شرف و حیثیت ومعرفت تون".این جور صحبت کردن درست نیست چون بطور ضمنی این رو القا میکنه که این کمتر از یابوها شرف و معرفت و حیثیت دارند. اینها شرفی ندارند که بشه بهش تف کرد.
۴ / این را باید مکرر در مکرر گفت و گفت و گفت که نخستین جرقه مخالفت با این رژیم اهریمنی را زنها زدند در اعتراض به حجاب اجباری. بجز تک و توک کسانی چون آقای رضا روحانی تمام گروههای سیاسی اینرا محکوم کردند و رفتند پشت خمینی و زدند تو سر زنها : توده ای، فدایی، مجاهد، ملی، حزب اللهی. اینها اگر چه از دید سیاسی سد درسد سروته یک کرباس نبودند اما از دید روانشناسی اجتماعی با هم مقطع مشترک آنچنان بالایی داشتند که ـــ در عمل ـــ یکی شدند.
۵ / هیچیک از اینها هم تا اینجا لام تا کام یک کلمه نگفتند که ما اینجا اشتباه کردیم و برمبنای اصل طلایی "زیر سبیلی در کن، فراموش میشه" سکوت می کنند و همه رو میاندازند گردن رژیم. یک اعلامیه و موضع گیری مشترک کافی بود تا خمینی پس بکشد. این دومین حماقت پس از تایید تیرباران های بی محاکمه بود.
چرا اینطور شد ؟

چـون گـیـر بـنـیـادیـن مـا نـه سـیـا سـی، کـه فـرهـنـگـی اسـت.

باید فکری برای این خلاء هولناک فرهنگی کنیم. یکی از راههایش دادن مسئولیت های بسیار بالا به زنهاست البته نه چون نمونه وطنی اش که کارش این باشه که برای شوور جونش همخوابه جور کنه. مثل فرانسه و آلمان که وزیر دفاع شان زن است. جناب ارتشبد با این هوا مدال باید جلوی یک زن خبردار واسته. در زمان ریاست جمهوری سارکوزی وزیردفاع خانم میشل آلیوماری بود که زن سیاستمدار با شخصیتی است. یکی از بالاترین ژنرالهای ارتش در گفتگوهای خصوصی به "خانم وزیر" چرت می پرانده، از مدار فرماندهی کنارش گذاشتند و "دفتری" اش کردند تا بقیه ماستها رو کیسه کنند.

۶ / به فروید (به نادرست) این ایراد را میگرفتند که بیش از اندازه ریشه ناهنجاری های روانی را به مسایل جنسی پیوند میدهد.فرانسوا بایرو (François Bayrou) که از سیاستمداران طراز اول فرانسه است دچار لکنت زبان است. با تمرین و معالجه یاد گرفته عادی حرف بزند.یکبار در مصاحبه ای از زندگی خصوصی اش میگفت و از هر دری. به این اشاره کرد و اینکه "این عارضه لکنت زبان بیشتر مال مردهاست حال آنکه Anorexie (بیماری ای که در آن فرد غذا نمی خورد گاه تا حد مرگ) بیشتر زنانه است و این با فیزیک جنسی مرد و زن در رابطه است".
پدیده ی "نعوظ جلاد" (l'érection du bourreau) شناخته شده است.برخی که دچار ناهنجاری روانی اند، از این ها لذت جنسی می برند. دیده شده که جلادها بهنگام زدن گردن محکوم بحال نعوظ و حتا انزال میرسیده اند. چند سال پیش موردی در ایران بود که زنی با چاقو به زنها حمله میکرده و چند نفرشان را هم کشته بوده. گرفتند و اعدامش کردند. بباور من این زن دوجنسیتی بوده. خود چاقو از نوع آلت تناسلی مرده. این جور ناهنجاری های اجتماعی با اعدام حل نمیشه. همانطور که آهنربا براده های آهن و نیکل رو جمع میکنه، کسانی جذب چنین نمایشها یی میشوند که مسایل روانی و جنسی حاد دارند.این از نشانه ها (symptôme) ی روان پریشی بخشی از جامعه ماست که این مراسم مرگ آور به آن دامن میزند.یعنی این ناهنجاری ها بطور فردی و جمعی ژرف تر میشه و افراد "سالم" را هم دچار میکنه
این در همه جای دنیا رسمه با انواع متفاوت. پسربچه ها جمع میشن و مسابقه میدن ببینن کی شاش اش دورتر میره. تو خراسان و مشهد "طاق نصرت" درست می کنن بقیه از زیرش رد میشن و بدا بحال آخری !

مسعودعالمزاده ​​​/ ​پاريس گفت...

۱۹ شهریور ۲۵۷۹ ايرانى ۹ سپتامبر ۲۰۲۰ مسعودعالمزاده پاريس / ۲

در فارسی واژه ای داریم (باند/bande)از ریشه فرانسوی به معنای دارودسته که از فعل (bander) میاد یعنی شق کردن.این هم از اون بازیها یا تجمعات نرینه بوده که با هم جمع میشدن برای "نمایش قدرت".
هدف نهایی ازاین شلاق زدن دسته جمعی،شکستن اراده فرده تاکسی جرئت نکنه در درست بودن اراجیفی که بهش میگن شک کنه. تا "فرد" ی وجود نداشته باشه، بلکه "جمعی" که یک پارچه و بدون فکرعمل کنه. کشتن هرگونه ارزش انسانی و ابتکار عمل. از بین بردن همدلی با قربانی. این آن چیزیی است که در روانشناسی اجتماعی به آن میگویند (sociopathe)
این ویدیو بهترین نمونه (sociopathe) است که "جامعه ستیز" برگردان بدی است. این جور آدمها بیمارند و نیاز به روان درمانی دارند و شوربختانه پس از سن خا صی درمان بذیر نیستند. "وجدان و نوعدوستی" را باید از کودکی آموخت و تزریقی نیست.

۷ / با سنی که از ما گذشته، میتونم بگم "خواهر کوچک من، از دور دست ترا می بوسم. کاش یک جو از این صداقت ترا این دارودسته های سیّاس ما داشتند".

و نیز ترانه ای از خواننده ی فرانسوی (Renaud) بنام (Femme, je t'aime) " زن، ترا دوست دارم". رونو میگه "جوان که بودم، میخواستم برای مبارزه با بی عدالتی سلاح بدست بگیرم. دیدم راه به جایی نمی بره، گیتار بدست گرفتم".
--------------------
زن ترا دوست دارم،
کافیه ماده باشی، چه فاحشه، چه ستاره سینما یا بدترکیب، زنها شمارو دوست دارم
این ترانه را هدیه می کنم به حتا خرترین زنها تا به مردها و خلق و خوی جنگاورشون
چرا که هیچ زنی خرتر، گنده دماغ تر و نادرست تر از برادرش نیست
وقتی ورزش تبدیل میشه به جنگ، تو طرفدارهای تیم ها بندرت زن می بینی
این شوتهایی که مست آبجو و فحاش، یکی شون طرف تیم سبزه اون یکی طرف تیم آبی
تو هولیگانها زن نداریم
زن ترا دوست دارم، چرا که پشت ماشین، مثه این خرهایی نیستی که چپ و راست به این و اون میزنند
و برای یه چراغ راهنمای شکسته یا یه بیلاخ هستن کسانی که مخ اون یکی رو می پاشونن زمین
هیچ زنی اینقدر بی تربیت نیست تا همینطوری به بقیه ـــ حواله ـــ بده
من تو دسته شکارچی هایی که کبک هارو میزنن، زن ندیدم
هیچ زنی انقدر پست نیست تا لوله هفت تیر رو روغنکای کنه تا خودشو رویین تن ببه حساب بیاره
بمب اتمی از مغز یه زن بیرون نیامد، خون سرخپوستهای آمریکا هم روی دست هیچ زنی نیست
فلسطینی هاو ارمنی ها ته گورشان خوب دارند میگن که "نسل کشی، اس اس و گاوباز" واژه هایی اند "مذکر"
تو این بشریت لعنتی، آدمکش ها با هم "برادر" اند که هیچ زنی باهاشون هم سنگ نمیشه
زن ترا بویژه برای ضعف ات و چشمهایت دوست دارم
آنگاه که قدرت مرد از هفت تیرش میاد و از کیرش
وقتی هم که روز قیامت میشه، جهنم پرمیشه از خرهایی که بازی جنگ و فوتبال راه میاندازند و این بازی که کی شاش اش دورتر می پره
زن ترا دوست دارم
--------------------

مسعودعالمزاده ​​​/ ​پاريس گفت...

۲۲ شهریور ۲۵۷۹ ايرانى ۱۲ سپتامبر ۲۰۲۰ مسعودعالمزاده پاريس

۱ باز هم سعدی. برای (sociopathe) بهترین تعریف اینه "تو کز محنت دیگران بی غمی". ویژگی بنیادی (sociopathe) این است که نمی تواند خودش را بجای "دیگری" بگذارد و با افراد قربانی همد لی کند. اینرا انسانهای بدوی در گذشته های بسیار دور دریافته بودند. این بیشتر عارضه ای ست "نرینه". واژه های" زن"، "زندگی"، (در کردی) "ژین"، لاتین (-gyneco) با هم هم ریشه اند. همچنین "مرد"،"مرگ"،(در کردی) مه رو (marv/مرد)، مه رگ،mort/مرگ،murder/قتل،meurtre/قتل،مرگ آور/morbide.
در بسیاری ازگورهای این دوران، زنها را رو به خاور (خورشید، دنیای زندگان) و مردهارا رو به باختر (پشت به خوشید، دنیای مردگان) خاک میکردند. اینها را با کار فرهنگی بنیادی باید تغییر داد. در خیلی از کشورها دوره های آموزشی کوتاه مدت برای پدر ها و مادرها میگذارند تا یادشان بدهند چگونه کودک شیرخوار را نوازش کنند. با هرنوازش مغز کودک برای پردازش این داده ها شروع به ساختن نورون میکند.در یتیم خانه های رومانی دیده شده که این کودکان بدلیل نبوداین نوازش ــ حــجــم مــغــزشان ـــ کوچکتر است چنانکه با چشم دیده میشود. حالا مقایسه کنید تعادل روانی یک کودک که در سنین آغازین زندگی با نوازش پدرومادر و خرگوش و سگ و گربه در تماس بوده با یکی دیگر که جلویش چپ و راست گوسفند سر بریده اند و نیمی از سال را در عزاوسینه زنی و گل مالی گذرانده وصحنه های اعدام و شلاق و ترس از جهنم و گرز نکیر و فشار قبرخوراک روزانه اش بوده.
۲ در تئوریهای تهوع آورانقلابی(بویژه لنین،استالین ومائو) روی این (sociopathe) ها (بقول آنها "لمپن پرولتاریا") به عنوان موتور انقلاب حساب باز می کنند و نیز بیرحمی شان برای ایجاد "ترور انقلابی".
راستی یادتان میاید که ده سال پیش از سقوط بهمن چگونه سوژه ۸۰ درسد از فیلمفارسی ها مال این لمپن ها(کلاه مخملی ها) بود،آنها را به اوج میرساندواین آدمهای لمپن،بی ریشه و (sociopathe) شده بودند نماد و الگوی شرف.ترکیبی از چه گه وارا و امام حسین.
راستی اینها تصادفی بود ؟