دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۳۹۹ شهریور ۳۰, یکشنبه

از شعرهای دکتر زری اصفهانی

.زنده بمان ماه زندانیدکتر زری اصفهانی

دکتر زری اصفهانی از شاعران  خوب و پر استعدادی بود که به نقطه شاعرانگی رسیده بود. متاسفانه تمام زندگیش تلاطم و توفان و غربت و آورارگی بود. در سال 1335 زاده شد و درسال 1397 در کانادا در گذشت. در سالهای آخر زندگی بر سر مسائل سیاسی با من مخالف بود و چندین نوشته علیه من نوشت ولی احترام او در دل من پایدار ماند. شعرهایش پر احساس و زیباست. یادش گرامی و شعر زندانی اش را می خوانیم. امید گه روزگاری شعرهای فراوانش نشر شود و سخن گوی این سالهای رنج باشد

زنده بمان ماه زندانی

زیرا که خسوف تو

شب کودکان خیابان است

زیرا که پنهان شدن ات درپس ابرهای تیره

غم تاریک زنان بی خانمان است

تو ماهی

ماهی درپشت میله های جهالت
و جنایت
و گرچه میدانم

که درتاریکخانه دیوان درزنجیرزیستن

آدمیان را نشاید

اما نگاه کن به شب

که اندک اندک پرده هایش کوتاه تر میشوند

و ویران تر

نگاه کن که همسایه ها هزاران شمع روشن کرده اند

درکوچه های ظلمت

و چراغان مشت های گره بسته است

صبور باش دختر مهتاب های کوهستان

میدانم که طلوع خواهی کرد

از تاریکترین افق ها

و بربلندترین کوه ها

پرچم درخشان ات را برمی افرازی

آه ماه زیبای کودکان فقیر

زنده بمان
زنده بمان

تا طبل های توفان چیزی نمانده است

و رنگین کمانی بزرگ درراه است

زنده بمان

ماه زندانی

زیباتراز آنی که مرگ ترازما بستاند

با دستهای محتضرش

نه نه وقت مردن نیست
قناری رنجور درقفس

برخیز و از میله های پنجره

دریای بی شکیب را نگاه کن

دریای برهنگان را

دریای گرسنگان را

دریای کارگران را

دریای زنان را

که خروشان با مشعل هایشان سرمی رسند

آه
چیزی به صبحدم نمانده است

زنده بمان پرنده اولین طلوع

زنده بمان

 

۴ نظر:

ناشناس گفت...

درود بر شما که یادی از بانو کردی. روحش شاد و یاد و نامش گرامی جناب یغمایی درود

ناشناس گفت...

درود بر اسماعیل با وفا

ناشناس گفت...

مردک به مانند خمینی موج سوار و مرده خوری
زنده یاد زری با تو و امثال تو مرزبندی قاطع داشت و در دوران حیات اش پاسخ شمایان را بخوبی داد.
بقول زنده یاد شاملو

گند گاو چاله دهانی بیش نیستی

ناشناس گفت...

و تو ای تهی مغر یاد بگیر بین عشق و کین و بین شرق و غرب چیزهایی هم هست
و ای کاش از شاملو چیزهایی دیگری یاد میگرفتی..
اگر مرادت میگذاشت