دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۳۹۹ بهمن ۱۱, شنبه

به یادگار شعری بر دیوار پاسخی کوتاه به چند شعر و مقاله اسماعیل وفا یغمائی سی ژانویه 2021

 

در زیر بالهای گشاده ی دو لاشه خوار
حتی اگر هزار شاعر قلم بر قلم صف کشند
نیازی به پاسخ نیست
زوزه ی شغالان تکراری و چند هجائی است
و تکرار میشود
در قعر شب
چنانکه تکرار شده است
 
به یادگار شعری بر دیوار
پاسخی کوتاه به چند شعر و مقاله
اسماعیل وفا یغمائی
سی ژانویه 2021
******
شاعران بر خوان در انتظارند
قلمدان در پیش و قلم در کف
بادا! که بادی از مغز خوانسالاران برآید
[پیره پفتال مادینه لاشه خوار پلشت
با شصت و چهار دندان درخشانش
باتراشه های گوشت زنده بر آن
و لبانی که بر آن لبخند دیریست یخ زده است
و سالار لاشه خواران
دیری گمشده در تاریکیهای خود
و شب بی پایانی از نفرت و دروغ]
و سرودن آغاز شود
***
بر لبه ی گور و مرگ
تیزی از مغز خوانسالار برمیخیزد
و از دهانش بر می آید
با بوی تعفنی زرنشان:
شاعران من بسرائید
و نویسندگان من بنویسید
وشاعران مینویسند
و نویسندگان از اینجا تا ابدیت
خائن! مزدور! مزدور !خائن......
***
در زیر بالهای گشاده ی دو لاشه خوار
حتی اگر هزار شاعر قلم بر قلم صف کشند
نیازی به پاسخ نیست
زوزه ی شغالان تکراری و چند هجائی است
و تکرار میشود
در قعر شب
چنانکه تکرار شده است
***
بگذار در زیر ماه پر شکوه
که در بدر تمام چون دیوانی زنده میگذرد
وبا مرکب سپید مهتاب شعرهایش را
بردفتر بی پایان آسمان پاک میسراید و مینویسد
اینان دندان بکروچند و تکرار کنند
مکاتیب خود را
***
فردا
هنگامیکه لاشخواران
در ظلمات خود محو شوند
ودر آتش دوزخ درون خود خاکستر
اینان را باز خواهیم یافت
محرران و کاتبان و شاعران لاشه خواران را
شغالان را
این بار در هیئت جاکشان
بر دروازه ی غمگین ترین جنده خانه ی شهر
با شعرهاشان در جیب
شاید لاشخواری دیگر
و ژتونهاشان در دست
شاید جنده بازی متفنن
***
وفردا
حتی اگر من نباشم
به دیدار ماه خواهم شتافت
که در بدر تمام چون دیوانی زنده میگذرد
وبا مرکب سپید مهتاب شعرهایش را
بر آسمان میسراید
تا از او همچنان پاک و روشن
شاعری بیاموزم
و بسرایم
برای آب و باد و خاک و آتش میهنم
که ملت من از آن بر آمده است
و بسرایم در زیر بدر تمام ماه پرشکوه
تا سپده دمی
که خورشید پر شکوه میهنم بر می آید
تا سپیده دمی
که از زوزه ی شغالان
خبری نیست
و از لاشه خواران اثری
سی ژانویه 2021
اسماعیل وفا یغمائی

 

هیچ نظری موجود نیست: