دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۳۹۹ بهمن ۶, دوشنبه

*سروش فیلسوف یا عضو هیئت مرگ و سرکوب نخبگان ؟ م-ت اخلاقی

*
سروش فیلسوف یا عضو هیئت مرگ و سرکوب نخبگان ؟ م-ت اخلاقی

۷ نظر:

ناشناس گفت...

جناب م-ت اخلاقی متنهایی چنین بی سامان و پر تناقض به خوبی نشان می دهد که چرا تا کنون ایران رنگ آزادی را به خود ندیده است. مقاله بسیار ترسناکی بود. فرض کنیم شما و دوستانتان به قدرت برسند که از قبل حکم به جنایتکار بودن بسیاری داده اید. فقط شیوه اجرایش می ماند که احتمالا دار زدن در خیابان نخواهد بود. با آمپول به آرامی کشتن است. متاسفانه بارها به این نتیجه رسیده ام که تفاوت ماهوی میان اپوزیسیون و حکومت نیست. بزرگوار عاجزانه خواهشمندم این تنفر کور را از وجودتان بزدایید تا نسلهای دیگری هم در ادامه از بین نروند.

م ت اخلاقی گفت...

با درود بر شما جناب ناشناس آقا و یا بانوی بزرگوار که بخشی از وقت خویش را به خواندن انشای اینجانب صرف کردید،
اگر با دیدگاه اسلامی و یا چپ استالینستی به مفهوم محاکمه ای که اینجانب و دیگرانی که هم مرام با اینجانب هستند نگاه کنید،قطعا من و امثال من از خمینی پدر بزرگوار امثال آقای سروش و لاجوردی بیرحمتر و جنایتکارتر هستیم و حق با شما است که وضع از این هم که هست بدتر خواهد شد و به قول شما با آمپول هوا به جان ملت خواهیم افتاد ویا به زبانی دیگر با پنبه سر خواهیم برید و یا به سبک برادر ولادیمیر پوتین زهرکش خواهیم کرد.
اما منظور اینجانب از محاکمه و به دادگاه کشیدن اینست که در یک دادگاه عادلانه و نه به سبک پشت بام مسجد حقانی و جماران امام خمینی . بلکه دادگاهی به سبک کشورهای دمکراتیک و لائیک وبا حضور وکیل منتخب خود ایشان و امثال ایشان و تازه در سیستمی که مخالف شکنجه و ضد حکم بیشرمانه و بیرحمانه اعدام باشد. آقا و یا بانوی ارجمند اگر به لب انشای اینجانب نگاه کنید دادگاهی را که برای رسیدگی به جنایات امثال آقای سروش و دیگر یارانش نمونه آورده ام ،دادگاهی از نوع دادگاه حمید نوری(شکنجه گر اوین) در سوئد است.
شرم بر من باد اگر خواهان زدن یک سیلی بر چهره آقای سروش و یا هم مسلکان امثال ایشان باشم و خواهان حتی کشتن مار آکواریم اقای سروش و امثال ایشان باشم.
اگر چنین افکاری در سر دارم ،شما و امثال شما باید مرا و هم نظرگاه های مرا را به قول شما قبل از به قدرت رسیدن(اگر چه من نگارنده حتی بعد از سقوط این رژیم زنده باشم پست پاسبانی هم نخواهد بود)افشا و رسوا کنید.
امیدوارم با این توضیح کوتاه دیدگاه و منظورم از به محاکمه کشاندن چنین موجوداتی روشن شده باشد.
با احترام

سهراب گفت...

حالا این آقا اخلاقی ممکه تند نوشته باشه ولی دروغ که ننوشته این اقا فیلسوف این کارارو کرده یا نکرده حالام که اومده خارج داره هروقت مناسبه از اخوند دفاع میکنه وبرا خودش بساط جور میکنه من فکر میکنم شما زیادی داری برا سروش دلسوزی میکنی

ناشناس گفت...

جناب اخلاقی بزرگوار، سخنم را بشنوید شناس یا ناشناس بودن و جنسیت نویسنده اش که از ایران می نویسد چندان اهمیت ندارد ..
مخاطب نوشته تان نیز محل صحبتم نبود و همچنان نیست و به همین خاطر به آن نپرداختم. باور بفرمایید پاسختان نیز به رغم تلاش برای تعدیل سخنان اولتان اینبار بنا به دلایلی دیگر ترسناک است. دموکراسی یک فرهنگ است که باید با مرارت و در طول زمان شکل گیرد و با بازی با واژگان آسان به دست نمی آید. از مصداق ها سخن نمی گویم که همه را از بر هستید. فرهنگ مدارا را باید به سختی و مداوم زیست. امروز که صاحب قدرت نیستید خشونت در کلام و گفتارتان عیان است. باور بفرمایید فردا با کمترین قدرت همان خواهید کرد که گفتم. در فضای رعب و وحشت صحبت از قانون و فرایند دادرسی منصفانه شوخی ای بیش نیست. تجربه های تلخ و غمبار گذشته بارها در این سرزمین تاییدش کرده اند و امروز نیز متاسفانه با اندکی تامل و مشاهده شیوه سخن بزرگان اپوزیسیون با یکدیگر به وضوح مشخص است که چه خواهد شد. می دانم که در جبر جو کنونی چنین سخنانی شنیده نمی شوند اما صمیمانه و عاجزانه از شما و دوستانتان خواهشمندم که این چرخه خشونت را بشکنید که این سرزمین و مردمانش دارند نفسهای آخرش را می کشند. اگر بخشی از راه حل نیستید لااقل مشکل ساز و مشکل افزا نباشید. از تجربه های خونبار این سرزمین همگی باید درس بگیریم. به جزئیات سخنانتان عامدانه نپرداختم تا به جای صرف وقت برای پاسخ دوم به من ناشناس کمترین، در خلوت خود به جان سخنم توجه کنید. ضمنا خواهان افشا و رسوایی کسی هم نیستم که هرچه آتش است از دل همین فرهنگ زمین زدن دیگران بیرون آمده و می آید. به قول حافظ شیرین سخن تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز.

م ت اخلاقی گفت...

با درود بر شما،
شما را نمی شود قانع کرد،
می گذاریم به زمان که بهترین قاضی است.

م ت اخلاقی گفت...

با پوزش که این از قلم افتاد،
انسان عزیز، اولا وقتی گفتم در دادگاهی عادلانه این موجودات جلو عدالت قرار بگیرند،منظور الان است یعنی سال ۱۳۹۹ خورشیدی و سال ۲۰۲۱ میلادی همانند حمید نوری شکنجه گر که در بازداشت سوئد است. اینها باید باید به جلو دادگاه های بین المللی کشیده شوند تا شاید عده ای به قانون و روابط انسانی که مثل علامات هشدارها در ضوابط رانندگی است توجه کنند. بعد هم شما مختار هستید که برداشت خودتان را بکنید. ضمنا شما امثال لاجوردی، حمید نوری و سروش را که دزدی با چراغ است را در چه جدولی قرار میدهید و میخواهید چه تنظیم رابطه ای با آنها بکنید ؟
مثلا شما بعنوان یک شهروند ایرانی فردا از خواب بیدار شوید و رژیم سقوط کرده باشد،شما با امثال خامنه ای و رئیسی و امثالهم چه خواهید کرد ؟
حقوق بازنشستگی عطا خواهید کرد یا تحت بازداشت و درمان قرار خواهید داد ؟
دقیقا خشونت و مقابل آن عطوفت بجای خود یک فرهنگ هستند و این فرهنگ سازی از هر طرف که باشد بهای خودش را دارد.
جامعه ایران بطورکلی قبل از هر چیز نیاز به یک انقلاب فرهنگی اساسی که در محتوای آن نیز یک تغییر اساسی "روش تربیتی روانشناس خانوادگی نیز دارد" مورد نیاز است دارد.
هیچکس به ماهیت خویش جنایتکار نیست، یا بیمار است، یا شیوه تربیتش اشتباه بوده ،یا اندیشه اش انحرافی است. به چه دلیل در جوامع پیشرفته یک "ادمکش سری مسلک را" در هنگام بازداشت تحت درمان یک و یا چند روانشناس قرار میدهند تا ریشه خشونت شناسایی و خشکانده شود.
امیدوارم منظورم را رسانده باشم.


ناشناس گفت...

سلام مجدد جناب اخلاقی
هر دو سخنان خود را گفتیم و در معرض دید قرار دادیم. بر خلاف شما من قصد قانع کردن تان را ندارم. امیدوارم آینده برای سرزمینم و مردمانش اتفاقهای خوب بیفتد که آرزوی همگی ما است. ممنون از آقای یغمایی عزیز برای ایجاد چنین بستری که نظرات مختلف امکان طرح پیدا کنند.