دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۳۹۹ اسفند ۱۰, یکشنبه

یاداشتی برای استاد! مفلوکعلی آغا رحمت الله علیه

حضرت استاد علی   رحمت الله علیه مقاله مفصلی نوشته است و در آن کوشش فراوان فرموده که با دلایل عقلی و نقلی  ثابت نماید که بنده وابسته به شاه و شیخ هستم. مقاله ایشان را مطالعه بفرمائید و محظوظ شوید در رابطه با پاسخ خدمت این استاد ارجمند عرض میکنم.

عبدالعلی معصومی: دگردیسی ننگین و ذلّت بار اسماعیل یغمایی

عزیز دل بابا

یک-  

آقعلی !یا بهترست بگویم آغعلی! چون خصیتین انسان که دچار سایش شده باشد باید همانسان که آقا محمد خان را آغا محمد خان مینویسند باید با غین نوشت.امادعوای اصلی جای دیگریست... باید سر من و تو بند شود تا بهم بپریم و خط ممنوعه کسی باشیم که سوراخ نشین و سوراخ دوست است. بریده ای منحط و تمام عیار و ترسان و لرزان که دارد حکومت کوچکش را میکند و شاد است که با عزت  درحلقه گل و مل عمرش دارد تمام میشود و سر همه را شیره مال کرده ومیخواهد از هر پاسخی در امان بماند ...بنابر این اگر انتظار داری من هم چند متر مقاله بنویسم یا بقول هندی ها مثل تو:

  چند متر مقاله ریدن کرتاهه! اشتباه میکنی . تو بنویس تا جان در فلان داری وخود بهتر میدانی تو چیستی و من چیستم. هم تو مرا میشناسی و هم من ترا. بنابراین

  توضیح واضحات لازم نیست. نانت را بخور و دور کاسه ات را بلیس پیرمرد !و این چند صباح را زندگی کن تا بعنوان صدیق از دنیا بروی

دو-

اول فکر کردم یک کالبد شکافی برای تو بنویسم ولی متوجه شدم کالبد شکافی را باید برای تازه از دنیا رفتگان نوشت و نه برای کسانی که مدتهاست در پناه رحمت خدا هستند اینها را باید یک تکه از استخوانشان را ازقبور خارج کرد و سپرد به آزمایشگاه و تست دی. ان. آ کرد تا مشخص شود اعماق استخوان و اندیشه شان با کدام گلابی آغشته بوده است ودر زندگی چه نجاساتی خورده ا که این در امکان من نیست! در ضمن من علاقه ای به نقد آدمهای فلک زده ای که دچار نکبت عقیدتی شده اند یعنی آنهائی که به مفلوکعلی مشهورند و کار بیشترشان تکدی گاهی تکدی عقیدتی - سیاسی است ندارم اگر در خیابان ببینمشان دستی به سر و گوششان میکشم خدا بیامرزی نثار میکنم و سکه ای در دستشان میگذارم تا مرا دعا کنند.

سه- 

اصفهانی های خوب ما مثال جالبی دارند که میگویند :

آدمیزاد وقتی میخواهد یک نجاستی نوش جان کند  یعنی میخواهد مثل مرجع عقیدتی اش گه زیادی بخورد میرود و نجاست یک آدم پلو خور را میخورد و نه نجاست کسانی را که خود نجاست خوارند با شناختی که از فضل و ادب و قلم تو دارم به نظر میرسد در این مقاله قلم به دوات دیگری زده شده که پر از نجاست نجاستخوارانی است که خود نجاستخوارند.یعنی مقاله کپی شده و تکراری مقالات مرحومین کاشانی. اسدیان.و شماری دیگر است خداوند تمامتان را رحمت کند ودر آخر ماه در بهشت مواجب برساند که ترک عادت موجب مرض است و الله این را میفهمد.

 چهار-

 در باره بقیه حرفها و شاه و شیخ و انواع دروغهای تکراری تعجبی نکردم. آینده نشان خواهد داد و نیز امیدوارم عمری طولانی داشته باشی تا هر چه بیشترحس کنی که که و چه هستی و از این زندگی!سراسر شرف!! و راستی!!کمال عزت را ببری.در ضمن برای من جالب است که کسی این همه دروغ و  دبنگ را سر هم میکند که یکروز عضو مجاهدین نبوده و در اساس با معیارهای خودشان آدم حسابش نمیکرده اند و کسی را به نقد میکشد و انواع قصه ها را سر هم میکند که از عضویت تا   مسئولیت نهاد تا مرکزیت کامل مجاهدین بوده است .در همین جاست که باید کلام مهندس بازرگان را زمزمه کرد که

اونی که بما...بود

کلاغ...دریده بود

و نیز این سئوال را روی میز گذاشت که کدام جانور سوراخ دوست و سوراخ نشین همیشه بیداری چنین آدمی را که تو در طول سالها به وصفش نشسته ای به چنین مقامات( البته پوشالی) و بی ارزش رهنمون شده بود

پنج-

چون میدانم کسی نوشته هایتان را نمی خواند و حتی پیامهای رهبر عظیم الشان را بعد از چهار سال صد نفر میبینند لینک مقاله را میگذارم تا اقلا عده ای بخوانند و از قلمت لذت ببرند و ترا بیشتر بشناسند هرچند شناخت یا عدم شناخت تو سودی به حال کسی ندارد .

شش-

اگر ذره ای احساس در و مسئولیت در شما بود بجای این درفشانیها میبایست میفهمیدید چگونه روز به روز بیش از بیش در همان تاریکی فاوست که اشاره کرده ای فرو میروید و بفکر درمان میافتادید.

هفت- 

چون مقاله بسیار سنگین بود و زور زیادی برای دفع دروغهای غیر ملین و خشک ازمقعد اندیشه زده شده بود تاکید میکنم خود را به یک متخصص بواسیر نشان بده تا خدای نکرده دچار بواسیر تکمه ای نشده باشی و برای مقالات بعدی دچار مشکلات تحتانی نشوی و رینشهای پر ریزش عقیدتی و سیاسی  ادبی ات بر دوام باشد. خوردن آلو. روغن زیتون نیز تاکید میشود.

هشت- 

چون ادیب هستی وجواب من کوتاه است نخست در باره نویسندگان  ملوس و ملوطی  که مانند پل بغداد باعث خیر و برکت لوطیان  هستندبه سعدی اتکا میکنم

چند بینی چو جسر بغدادش

آب در زیر و مردمان در پشت

جسر یعنی پل و با اجازه سعدی باید بجای مردمان بر پشت، گفت

راست بینی چو جسر بغدادش

آب در زیر و رهبری بر پشت

 و نیزبا عرض معذرت از سگهای مهربان شعر سعدی را بدرقه راهت میکنم البته از آنجائی که دندانهای روانشادان در بیداری قدرت چندانی ندارد خوبست در خواب به سراغ من آئی و دندان بر رویای من زنی ولی در هر حال

سگی پای صحرانشینی گزید
به خشمی که زهرش ز دندان چکید
شب از درد بیچاره خوابش نبرد
به خیل اندرش دختری بود خرد
پدر را جفا کرد و تندی نمود
که آخر تو را نیز دندان نبود؟
پس از گریه مرد پراکنده روز
بخندید کای بابک دلفروز
مرا گر چه هم سلطنت بود و بیش
دریغ آمدم کام و دندان خویش
محال است اگر تیغ بر سر خورم
که دندان به پای سگ اندر برم
توان کرد با ناکسان بد رگی
ولیکن نیاید ز مردم سگی
و نیز در پایان بد نیست بیتی از جد اعلای خود یغما جندقی ضمیمه کنم که در و صف حاج میرزا آقاسی سروده است
تا کله ریقوی تو از... بدر آمد
آفاق جهان را گٌه سگ تا کمر آمد

در پناه برکات  الله . اسلام ورهبری باشی عزیزوعمرت دراز باد

مواجبکم الله فی کل الشهوروالسنوات العدیده فی ضل الخصیتین الامیر الاعظم علی ختم الحیات

مواجب از سوی خداوند برسد در تمام سالها و ماهها ییاپی در سایه بیضتین امیر اعظم تا پایان حیات  و بنویس تانفس باقی است  و تاکید میکنم مواظب بواسیر تکمه ای باش.

اسماعیل وفا یغمائی

28 فوریه 2021

۶ نظر:

مسعودعالمزاده (ارسلان)/پاريس گفت...

۱۱ اسفند ۲۵۷۹ ايرانى ۱ مارس ۲۰۲۱ مسعودعالمزاده (ارسلان) پاريس

اگه من وزیر اقتصاد باشم به این دارودسته پست فطرت کلی آوانس میدم که به این وامونده ها میرسه و خرج امور اجتماعی رو کم میکنه.
دلیل شیرشدن اون روباه تو سوراخ قایم شده و سگهای پاچه خوارشون اینه، خواهید دید :
اینها افتادن دنبال "زرمغربی" و پاچه خواری اونهاتا به خیال خودشون به قدرت برسن وهمه این حزب اللهی ها،داعشی ها و بوکوحرامی های اروپا رو وردارن بیارن ایران که سد رحمت به هرچی ولدالزناست. مسئله ی اینها این نیست که آقای اسماعیل وفا یغمایی بیادوچندخط شعر برای اون شیر در آب انبار بگه تا اینها کسب آبرو کند. بقیه میدونن، خودش میدونه که بقیه میدونن، بقیه هم میدونن که خودش میدونه که بقیه میدونن که ... هیچ شانسی برای به قدرت رسیدن نداره.موضوع از این حرفها گذشته.رجوی دنبال پوله. پول، پول، پول، همین و بس.

این بابا فکرمی کنه که اگه به اسماعیل وفا یغمایی بزنه، میتونه ازش آهنربایی درست کنه که باهاش بقیه رو بکشه بفرستدشون دنبال "زرمغربی". چون این باباودارودسته اش عرضه هیچ کاری روندارن و تنها کاری که بلدند خوردنه و خوابیدن و اُرد دادن، برطبق قانون دوسرطلایی "میدم واسه م بکنن"، خودشون پا جلو نمیذارند، بقیه رو میدن جلو.
یعنی "هرچقدر (تو) پول بدهـــــــــــــــــی، (آنها) آش میخورنـــــــــــــــــد".
باتوضیحات آقای مصداقی درباره ی سکس دسته جمعی رجوی من تازه دوزاریم افتاد که این جریان شکستن فردیت چیه : ایشون دنبال سکس فردی نیست، از سکس "جمعی" خوشش میاد،البته برای "فرد" خودش. بقیه باید از فردیت شان بگذرند تا ایشون راحت مجاهد--هً بکنه.

جناب شیر،این دو خط روهم یادبگیر، مجانی، سگ خور : استخاره کردن از دید علمی توزیع آماری "یکسان" (uniforme) نداره. چرا ؟ چون بنا به عادت مردم بیشتر میانه های یک کتاب را بازمی کنند. شیر یا خط هم تصادفی نیست. اگه ببینی سکه روی شستت شیره یا خط، با کمی تمرین میشه همه اش شیر آورد یا همه اش خط. عقربه ی ثانیه شمار بد نیست.عدد میانی پلاک ماشین ها هم تاحدبالایی تصادفی است. سال ۶۰ با قرآن استخاره کردی برای اعلان جنگ مسلحانه و ریدی. این بار لطف کن شیر یا خط نیار. یا تاس بنداز، یا از روشهای علمی مونت کارلو (Monte Carlo methods) استفاده کن که باهاش جان ناش جایزه نوبل اقتصاد گرفت.

جناب میرزاقشم شم، ما مراکش برو نیستیم. خودت بکن، خودت برو !
دارودسته ی خودت رو از آلبانی وردار ببر تو پروژه های انرژی آفتابی بیابونهای مراکش با اون حزب اللهی هاش.
دوره ی انگلی و مفت خوری و اُرد دادن تموم شد.اون ماتحت توحیدی ات رو بجنبون،خودت بکن.
ما اطلاعاتی، خائن، بریده مزدور، تیر خلاص زن، مامور وزارت اطلاعات، نفوذی، خل و چل، دنبال زمین فروشی هستیم. تو و اون دارودسته ات چه احتیاجی به چنین آدمهای کثیفی چون ما داری ؟ ماهارو به خیال کشک خودت خوابوندی تو آب نمک و گرفتی زیر ضرب تا وقتش که شد دربیاری نوش جان کنی ؟
ارواح کُفش عمه ات. اگه تو هم بیایی سر مارو شیره بمالی، یعنی ما از تو هم خرتریم ! از تو هم خرتر ؟ این دیگه فحش سنگینی یه.
از تو هم خرتر ؟ مگه میشه ؟

محمود گفت...

درود اسماعیل گرامی
عزیز این عبدالعلی خان (عملا عبد المسعود و عبدالمریم) آدم بسیار مفلوکی است. حدود سال 1370 آمد عراق و حدود 6 ماه در اشرف بود.همیشه سرش زیر گریبان بود. اوائل فکر کردم از فروتنی است. همان زمان حسن حبیبی هم آنجا بود. هر دوی این تحفه ها به خاطر مشکل اخلاقی در نشست جمع محدودی(از مسئولین) تحقیر شدند و ..ن مال شدند(آن موقع هنوز داستان کتک کاری و فحاشی به شکلی که بعد از 74 شروع شد نبود). مسئول بالای سیستم ژیلا طلوع بود. جزئیاتش را نفهمیدم فقط سربسته در موردشان صحبت شد(می گفتند تشکیلات بر اساس اعتماد است و شما با این کثافتکاریتان خجالت نمیکشید به اعتمادی که به شما شده خیانت میکنید) ولی میدانم که مصطفی گنجه ای سر این موضوع حتی کشیده ای هم به حسن حبیبی زده بود. الان که اینها مدافعین سازمان شده اند از اینکه یک زمانی در این تشکیلات خالصانه و با از خودگذشتگی فعالیت و تلاش کردیم، شرمنده میشوم. چه بچه های با شهامت برای مبارزه جانانه رفتند و چه آدمهای حقیری میدان دار شده اند.
خاک بر سر رهبران عقیدتی که افراد طراز مکتب شان افراد فاسد و حقیری مثل اینها باید باشند.
البته که چنین انسانهای حقیری باید دریده و لاشی باشند. چشمشان را میبندند و دهانشان را باز میکنند.

ناشناس گفت...

عجب سقوط ازادی گویا استخر پر پهن ولی فقیه مغلوب مثل چاه امام زمانش ته ندارد
قاطر اون کسی رو مورد عنایت قرارداده که ماتحتت را از روی تشک برنداشته و از زیر پتو سرگین پراکنی می کند
واقعا که پرتوهای عنقلاب مهرتابان زیرپتو را هم نشانه گرفته و این مرید درجه چند هم عنقلاب را ماده کرده در عملی نادری فیزیولوژی انسانی را جا‌بجا کرد این مبارز زیر لحاف کاملا جای دو سوراخ را عوض کرده و از دهن دفع فضولات می کنند
همچنین خوشبحال فرهنگ و ادب مجاهدی که مقاله بنویس(یا همان ریننده) همچون تو دارد عبدالعلی اغا

شمس گفت...

اقای یغمائی میتوانم بفهمم که چرا و چگونه شما را به این نقطه رسانده اند که در جوابیه خود از این نوع ادبیات استفاده میکنید. ولی باور کنید که شایسته شما نیست که از چنین الفاظی استفاده کنید : "اغعلی"، "خصییتین دچار سایش شده"،، "مقاله ریدن کرتاهه"، "دور کاسه ات را بلیس"، "چه نجاساتی خورده"... درست است که "حریف" در کمال بیرحمی و بی انصافی هر چه دل تنگش میخواهد میگوید و مینویسد و به هیچ خط قرمزی پایبند نیست ولی شما که نباید در این دام بیافتید و مقابله بمثل کرده واز همان ادبیات استفاده کنید. یک لحظه تصور کنید ۴۰/۵۰ سال دیگر کسی بطور اتفاقی این جوابیه شما بدستش برسد، با خواندن ان چه تصوری از شما بطور خاص واز طیف منتقدان رهبر عقیدتی بطور عام پیدا میکند ؟! توصیه مرا بپذیرید ، انتقاد کنید ، ان اندیشه نهفته در ان مقاله کذائی را به صلابه بکشید، ولی از هتک حرمت دیگران خودداری کنید، ناسلامتی باید در فرم و شکل هم ما با طرفداران اندیشه "شیر" غایب تفاوت داشته باشیم. با احترام شمس

ناشناس گفت...

با احترام جناب شمس، با این جماعت نسناس تنها راهش اینه، چه محتوایی دوست عزیز؟ که برخورد محتوایی باهاشون کنند؟!
شما نگران ۴۰؛ ۵۰ سال دیگه نباشید.فرزند نوجوان من وقتی صحبت های موش فراری همیشه در سوراخ را می شنود با تعجب می‌پرسد «پدر چطور شما متوجه نشدید این بابا یک خود شیفته روان پریشی بیش نیست..وبه عبارتی دیگر شما پیروان دیگه چه گاگولی بودید.
برای اینکه متوجه شوید چه آبی جناب یغمایی تو سوراخ مورچگان ریخته، به عکس‌العمل فرقه نگاه کنید که تا کجا سوخته و در حال جلز و و لزند.

ناشناس گفت...

استاد شوتعلی معصومی نامردی و بی انصافی هم حدی دارد. آخه بی مرام کدامیک از شما اعضای شورا و مجاهدین به اندازه جناب یغمایی برای این دستگاه نادان و نمک نشناس زحمت کشید و نوشت و سرود. همه شورا و زن و شوهر حاکم بر آن را هم که روش بزارید نتونستند مثل جناب یغمایی برای این سازمان و شورا مفید باشن و زحمت بکشند. میگویی یغمایی از همان اول علاقه و شور و حال نداشت. واقعن که بی وجدان و انصاف تشریف داری حاجی. یغمایی را با فریب و حقه بازی به سمت سازمان کشیدید و از او سود و سرمایه سیاسی و آبرو جمع آوری کردید و این جای تشکر از اوست. یغمایی از ابتدا انسانی ملی و مردمی بود و هرگز نتونست شما خرمذهبی های را تحمل کند و آخرش هم این شد که میبینی. شما و سازمان جهنمی تون زیر ساتور امریکایی ها و اروپایی ها به عنوان گروه تروریستی بودید و او در اون شرایط ازتون حمایت کرد و حالا از او خرده میگیری که ایراد میتراشی؟؟؟ خیلی نامردید. با شناختی که از یغمایی داری بازم پا روی حق و انصاف می گذاری. یک سوال ازت دارم استاد شوتعلی معصومی، اگر مجاهدین مواجب ت را قطع کنند، باز هم براشون بندری می رقصی؟