دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

دریچه زرد. اسماعیل وفا یغمائی

افتاب خواهد دمید

افتاب خواهد دمید

مردم. ایران و طبیعت ایران در خطرند

. فراموش نکنیم کورش نماد آغاز تاریخ واقعی ایران در مقابل تاریخ جعلی آخوند و مذهب ساخته است. کورش نماد هویت واقعی ایرانی در دور دست تاریخ است. گرامی اش داریم.بیاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم :در شرایط بسیار خطیر کنونی در گام نخست و در حکومت ملایان و مذهب مجموع جامعه انسانی ایران،تمامیت ارضی ایران،و طبیعت ایران در سراسر ایران در تهاجم و نکبت حکومت آخوندها در خطر است. اختلافات را به کناری بگذاریم، نیروهایمان را در نخستین گام در راستای نجات این سه مجموعه هم جهت کنیم و به خطر اصلی بیندیشیم .

این است جهان ما در این لحظه

این است جهان ما در این لحظه
روی تابلو کلیک کنید

کرونا وزمین ما

کرونا وزمین ما
روی تصویر کلیک منید

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی

در گذرگاه تاریخ ایران. اسماعیل وفا یغمائی
تاریخ دوران باستانی ایران

۱۴۰۰ مرداد ۹, شنبه

ایرانِ تنهای ما.مهدی دربهانی

ایرانِ تنهای ما

ما ز "دنیا"* چشم یاری داشتیم

خود غلط بود آنچه میپداشتیم

تاریخ 43 سال گذشته ایران و جنایات بیشمار نظام جمهوری اسلامی از آغاز به حکومت رسیدن بر مردم ستمدیده کشور در تمامی زمینه های حقوقی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و بین المللی، این را به مرور به تمامی مردم  ثابت کرد که آنها با تمامی مصائب و فجایع دست ساز رژیم اسلامی تنهای تنها و بدون حامی هستند. گویا

سکوت و بی اعتنایی به رنج و ستم مردمان کشورهای تحت ستم و نابرابری، سیاستمداران بازار مکاره جهانی را به هیچ تلنگُری وا نمیدارد.

زمین ما، این دهکده جهانی که اکنون با وجود مدرنترین دستگاههای ارتباطی و تکنولوژی های هوشمند گسترده، هرروز جامعهء بشری را کوچکتر و نزدیکتر بهم کرده و سرعت تحولات در همه زمینه ها جایگاه ویژه ای برای خود یافته؛ اما با این وجود برای درک برخی مسائل و مشکلات انسانی بسیار پس مانده ، روابط آلوده تر از پیش و ارزشها مفهوم واقعی خود را در مقابل منافع و سودآوری از دست داده است.

 سرمایه داری افسار گسیخته بیش از هر زمان پر رنگ و برجسته تر گردیده است. مفاهیمی همچون آزادی، دمکراسی، حقوق بشر؛ عدم تعرض به دیگران تحت هر بهانه، اکنون جز در مکتوبات حقوقی و فرمالیسم های موجود سیاسی دولتها جایگاهی در دنیای واقعی و ملموس انسانها ندارد. مجامع بین اللملی همچون سازمان ملل و دستگاههای ذیربط آن همچون حقوق بشر، یونسکو، سازمان بهداشت جهانی، سازمان کار و...اکنون به دستگاههای بوروکراتیک و گسترده ای در خدمت منافع سرمایه داران جهانی بدل گشته و میرود که دستاوردها و تلاش نسل های پیشین بشر را کاملا در جیب کشورهای ثروتمند جهان ریخته و کلا فقرو بیعدالتی را بر دوش 90% از جمعیت جهانی هرچه بیشتر تحمیل کند. قدرتهای حاکم جهان اگرچه خود را به دروغ بر تمامی احقاق مکتوب جامعه جهانی در اسناد سازمان ملل و دیگر ارگانهای جهانی پایبند می نامند، اما در حقیقت روح و اصالت اجرایی آن قوانین و معاهده ها و پیمان نامه ها را به کلی از آن سلب کرده اند. برهیچکس پوشیده نیست که این ابزار قانونی که نتیجه تلاشها ورنج و شکنج میلیاردها انسان برروی زمین کسب شده؛ اکنون جزوسیله ای برای مردم فریبی در دست سرمایه داری جهانی نقش چندانی ندارند.

بیش از50 بارمحکومیت نظام جمهوری اسلامی در رابطه با روابط ضد انسانی، اعدام مخالفین، احقاق پایمال شده زنان، اقلیت های مذهبی، قومی، کودکان، کارگران، کشاورزان و... در سازمان حقوق بشر ملل متحد و پیمانهای رنگارنگ آن مدتهاست که زهرخندی به مردم ایران و جهان نشان میدهد؛ بی آنکه حکومت آخوندها را از مماشات و قراردادهای رنگارنگ با دولت های دیگر بازدارد. بی آنکه دیگر کشورها را از بستن قردادهای سودآور به شرم واداشته و برحضر دارد.

تروریسم افسارگسیخته نظام اسلامی ایران در طی 43 سال اخیر با قربانی گرفتن صدها نفر از جان ایرانیان مخالف و دیگر ملیت ها در کشورهای مختلف جهان نه تنها تاثیر چندانی بر سیاستهای جهانی نگذاشته است. بلکه بی عملی عمدی جهان قدرتمند در جهت منافع شان، نظام اسلامی را جریع تر از پیش در صدد شکار و بدام انداختن و حذف مخالفین خود کرده است. جمهوری اسلامی اخیرا توسط نیروهای امنیتی خود دراقدامی که توسط پلیس اف بی آی افشا شد، طرح ربودن خانم مسیح علینژاد که خبرنگار و مفسر تلویزیون صدای آمریکا میباشد  را داشت که خنثی گردید. اما با این همه دخالت های جمهوری اسلامی در امنیت شهروندان کشورهای دیگر،  دولتمردان آن کشورها را منجر به اخذ تصمیمات سیاسی و حقوقی نکرد تا آنها را از هرگونه مماشات با آخوندها باز دارد.

بدون شک جامعه جهانی با تمامی ارگانهای قانونی وقدرتمند اجرایی اگر  بر اصالت های خود استوار بود میتوانست جهانی بهتر و انسانی تر را بهمراه دمکراسی برای نوع بشر به ارمغان آورده و اساس حکومتهای دیکتاتوری و غیره دمکراتیک را برای همیشه از روی زمین برچیند. اما افسوس که در هم آمیختگی سرمایه های جهانی با قدرتهای حاکمه جهان را بسوی هدایت میکند که آینده ای پر مخاطره و تاریک را برای بشریت رقم میزند.

جنایات بی حد و مرز نظام اسلامی ایران در 43 سال اخیر ازطرفی، واعتراضات گسترده مردم ایران در چند سال اخیر، موج سرکوب و کشتار جنایتکارانه رژیم از مردم در خیابانهای شهرهای ایران همچون دیماه سال 88، وسالهای 96 ، 97، 98، خصوصا کشتار هزاران مردم در آبان 98، اعتراضات گسترده سال99 و همچنین اعتراضات سال اکنونی 1400 هیچگونه مسئولیتی را بر دوش جامعه جهانی نگذاشت.

نابودی طبقه متوسط ایران و فشار بر کشاورزان و طبقه کارگر در بیش از چهار دهه توسط این نظام اسلامی همچنان با شدت ادامه داشته است، بی آنکه به وضعیت این خیل عظیم از جمعیت ایران رسیدگی شود. تفاوت جمهوری اسلامی با دیگر حکومتهای دیکتاتوری علاوه بر بنیاد مذهبی اش،  بی در و پیکر بودن در هرگونه جنایت و رذالت تحت لوای قوانین اسلامی است. همچنین عدم حضورعنصر ملی گرایی در ساختار بنیادی این نظام وجه دیگر تفاوت با دیگر نظامهای دیکتاتوری است.

 شاید اکنون درک گفته های خمینی در ابتدای به قدرت رسیدنش که گفت " ما برای اسلام آمدیم تا آنرا عظمت بخشیم" را بهتر درک کنیم. و یا در پاسخ به سئوال خبرنگاری درهواپیمایی که حامل وی در تاریخ 12 بهمن ماه 1357 عازم تهران بود، از وی پرسید: " اکنون که شما عازم ایران هستید چه احساسی دارید؟ " وی گفت " هیچ ". عدم حضور احساس ملی و میهنی در وجود خمینی, دیدگاه و نگاه وی و دیگر روحانیون مسلمان را بوضوح در رابطه با ملیت و ملی گرایی نشان میدهد، در این نوع تفکرمتحجرانه  اساسا جایی برای میهن یا ایران نبوده ونیست. او علاوه بر نمایندگی تفکر قشر روحانی و اسلامی بوضوح خط بطلان و دشمنی اسلام با هرگونه ملی گرایی و اصالت تاریخی را کشید.

 تمایل این نظام ایدئولوژیک اسلامی در کمک های بیدریغ اقتصادی به کشورهای مسلمان خصوصا شیعه در رشد سلام با ترویج تروریسم و وحشت، در حالی صورت میگیرد که بیش از 80% مردم کشورمان در فقر و تنگنا بسرمیبرند. بخوبی آشکار است که این نظام نه مردم و نه ایران برایشان دارای ارزش است؛ بلکه آنها برای قدرت و "عظمت بخشیدن و رشد اسلام" از هیچگونه کمکی به "دیگران" فرو گذار نکرده، حتی به بهای نابودی و فلاکت مردم وایران.

غم انگیز و تاسف باراست وقتی شاهد تنهایی مردم ایران هستیم، ملتی که نه اساسا در داخل حمایتی از حکومت دارند و نه حمایتی در خارج از جانب کشورهای قدرت مند غربی و شرقی، همان هایی که مدعیان جهانی حقوق بشر و دمکراسی هستند؛ زیرا برای آنها جمهوری اسلامی درطی 43 سال اخیر گاوی بسیار پروار و شیرده و درعین حال هیولایی است که از قبال آن به بسیاری"دستاوردهای  سیاسی و اقتصادی" خود در منطقه خاورمیانه و دنیا نایل گشته اند.

اکنون جبهه جهانی "سوسیالیزم" درهمراهی و رقابتی شتابزده با جبهه سرمایه داری  در تحمیق و استثمار بشریت قرن 21 نقش بسیار پررنگی بازی میکند. گویا غیبت یک قرن گذشته خود را در صحنه استثمارگران جهانی با شتاب هرچه تمامتر درصدد جبرانند.  حیرت انگیز آنکه نه تنها مرگ امپریالیسم و سرمایه داری را با تمام تئوری های خوش خیالانه 100 سال اخیر شاهد نبودیم، بلکه فضاحت "جبهه سوسیالیسم" درهمبستری با امپریالیسم و شراکت درسرکوب و استثمار بشریت را امروزه به وضوح شاهدیم.    نه تنها تغییر محسوسی در ساختار سرمایه داری جهانی اتفاق نیافتاد، که بسا از پیش پروارتر و حریص تر گشته، بلکه جبهه سوسیالیزم را نیز به دگردیسی مفتضحی در همراهی با سرمایه داری جهانی واداشت.

در این میان ایران در کنار تمامی کشورهای غارت شده و گرفتار حکومتهای سرکوبگرو دیکتاتور, با مردمانی در آرزوی آزادی , برابری و دمکراسی و اولیه ترین حقوق بشری ایستاده است. مردمان این کشورها به انبوهی این همه شقاوت و بی عدالتی مینگرند و فریادهایشان در گوشهای جهان عمداً شنیده نمیشود!

 آیا بر این همه دردهای بشر و تناقضات گسترده سیستم های حاکم در دنیای امروز پایانی متصور هست؟

*با اجازهً حافظ شیرین سخن " یاران"  با "دنیا" جایگزین شد.

مهدی دربهانی - 31 جولای 2021

 

 

هیچ نظری موجود نیست: