ایران از فحش ویران نیست- بجای حمله به معترضینی که زیر گلوله، فحشی
زشت نثار سرکوبگران میکنند، میتوان به این فکر کرد که در ایران آزاد
چگونه میشود نظام آموزشی را مدرن کرد و زبان فارسی را از شرّ حدادعادلها
نجات داد و به صورت علمی آن را پاس داشت.- فحش و ناسزا مصداقِ آن چیزیست که ما در زبانشناسی میگوییم «کاری را
صرفاً به وسیلهی لغات انجام دادن». آدمیزاد بطور معمول فحش برای فحش
نمیدهد. کمتر کسی تحت فشار یا در حال درد تصمیم میگیرد که از زبان فاخر
استفاده کند و یا با کنایه و حسن تعبیر به وضعیت فعلی اعتراض کند.
میتوانید به چند سناریو در مورد خودتان فکر کنید: وقتی مچ پای شما پیچ
خورده و تحت درد شدید هستید فحش میدهید یا کنایه میزنید؟ یا فردی حق شما
را خورده، با دنده عقب به ماشین شما کوبیده، آیا به نفرین و فحش دست
میزنید یا حسن تعبیر؟ فرد برای تخلیه احساس یا بیان عمق حس خود در آن لحظه
به فحش اتکا میکند.
۴ آبان ۲۵۸۱ شاهنشاهی ۲۶ اکتبر ۲۰۲۲ مسعود عالمزاده پاريس
البته باید با ادب بود اما نه آنجا که نباید و نه با کسی که نباید. از دید روانشناسی فحش یا به پارسی سره ناسزا شکل تلطیف شده ی قتل است. تمام درگیری ها با ناسزا آغاز میشود. پیش از هر کتک کاری فحش و ناسزاست که می بارد و مقدمه جنگها نیز فحاشی در رادیو، تلویزیون و مطبوعات است. چگونه باید برخورد کرد ؟ بباور من عرصه ی سیاسی را نباید با دیپلماتیک یکی کرد ولو اینکه موضوع یک مورد مشخص باشد. پشت رادیو تلویزیون یا جایی که درعرصه ی جهانی است، باید دیپلمات بود. اما کار به درگیری که رسید، ناسزا نوعی خالی کردن جربزه ی حریف و روحیه دادن به نیروهای رزمنده است و به واقع نوعی دست گرمی و بدن سازی پیش از کشتی ! اینجا دیگه نباید فوفول بازی در آورد. دختر مدرسه ای هارو ببینید، عکس خامنه ای منحوس رو گذاشته اند با انگشت میانی بقول مشهدی ها میگن اوخول لولو. بی ادبیه ؟ نه ! عملی است سیاسی ! این جنگ به ما تحمیل شده، قرار نیست ما جا بزنیم. بی رودرواسی با دست خالی باید شروع کرد و درنهایت با دست پر هم مقابل رژیم ایستاد. با بشکن زدن که نمیشه این رژیم را پایین کشید. مگر رژیم نازی چطوری از هم پاشید ؟ با ادب و رقص ؟ نه ! یکی یکیِ سربازان، افسران و درجه دارهای نازی را با گلوله و توپ و تانک از دور خارج کردند، رژیم نازی افتاد. فیلمهای هیتلر هست. در سال ۱۹۳۹ که در اوج بود چنان در نطق هایش اشتلم میکرد که نگو. آخرین عکس ها و فیلم هایش را ببینید. داره از یک مشت بچه پانزده ساله سان می بینه با قد خمیده، مفلوک و نا امید. از کجا به اینجا رسید ؟ زدند نیروهایش را هوایی کردند. کار رژیم هم رسیده به همین جا، روی دهه هشتادی ها و نودی ها حساب میکرد. همین ها هستند که دارند دخلش رو میارند.
ترکها مثلی دارند برای گفتن اینکه ... وضع مالی مون خیلی خرابه... : ایشی میز صاد ضاد ی یه یتیشیپ : کارمون رسیده به ص ض ی. سات : بفروش زات : چیز، خرت و پرت یه : بخور یعنی کارمون رسیده به اینکه خرت و پرت های خونه رو بفروشیم، بخوریم. کفگیر رژیم خورده ته دیگ.
مگر در زمان جنگ جهانی دوم، نیروهای مقاومت فرانسه فقط اسلحه بدست میگرفتند ؟ نه در زمینه فرهنگی هم دست انداختن، جوک ساختن و روحیه دادن به مردم از کارهایی بود که در رادیو لندن میکردند. پایه ی این کار هم با پیر داک (Pierre Dac) بود که زیروبالای نازیها رو یکی میکرد. برنامه پیر داک پر شنونده ترین بخش رادیو لندن بود. نه ! باید فحش داد تا مردم آماده بشن از شکل تلطیف شده برن به سوی شکل تلطیف نشده ! مشخصه ؟ نبرد مشهوری هست بنام نبرد دشت کامرون که جزییاتش یادم نیست. خلاصه دو ارتش رو در رو قرار گرفتند، تا آخرین تیر رو شلیک کردند. اونهایی که سرنیزه داشتند رفتند جنگ سرنیزه و بقیه با مشت و لگد. جنگ یعنی این. این رژیم ول کن نیست، ماهم ول کن نیستیم. با هروسیله ای که شد باید زد به دشمن. اگه هیچی نداشت، زورش رو نداشتی، پیری، خسته ای، فحش که میتونی بدی. فحش بده. هیچ اشکالی نداره. من سه ساله که بودم، چند ماهی تو جوادیه بودم و هنوز صدای بوق درشکه ها تو گوشمه. گلی به گوشه ی جمال همون بچه های جوادیه و نازی آباد که با فحش خوار مادر اومدن به چالش خامنه ای. آخوند دیدی، یه بی شرف خرجش کن. جلو پاش تف کن به زمین. بذار بفهمه که ازش نفرت داری. اولین سلاح یک سرباز ... روحیه ... است بعد تفنگ. وقتی رییسی اومد مردم رو به مگس تشبیه کرد، مردم جوابش رو دادند ... مگس آنست که هرجابرود گه بخورد. برنامه های سینا ولی الله رو نگاه کنید، رک فحش میده. دمش گرم.
بنابر اصل ناپلئونی : در شرایط برابر، آن ارتشی پیروز میشود که سربازانش روحیه بالاتری دارند. با فحش روحیه پاسدارها و بسیجی ها رو بگاییم.
۱ نظر:
💚🤍❤️ هم اسلام هم قرآن، هردو فدای ایران !ـ
۴ آبان ۲۵۸۱ شاهنشاهی ۲۶ اکتبر ۲۰۲۲ مسعود عالمزاده پاريس
البته باید با ادب بود اما نه آنجا که نباید و نه با کسی که نباید. از دید روانشناسی فحش یا به پارسی سره ناسزا شکل تلطیف شده ی قتل است. تمام درگیری ها با ناسزا آغاز میشود. پیش از هر کتک کاری فحش و ناسزاست که می بارد و مقدمه جنگها نیز فحاشی در رادیو، تلویزیون و مطبوعات است.
چگونه باید برخورد کرد ؟ بباور من عرصه ی سیاسی را نباید با دیپلماتیک یکی کرد ولو اینکه موضوع یک مورد مشخص باشد. پشت رادیو تلویزیون یا جایی که درعرصه ی جهانی است، باید دیپلمات بود. اما کار به درگیری که رسید، ناسزا نوعی خالی کردن جربزه ی حریف و روحیه دادن به نیروهای رزمنده است و به واقع نوعی دست گرمی و بدن سازی پیش از کشتی ! اینجا دیگه نباید فوفول بازی در آورد. دختر مدرسه ای هارو ببینید، عکس خامنه ای منحوس رو گذاشته اند با انگشت میانی بقول مشهدی ها میگن اوخول لولو. بی ادبیه ؟ نه ! عملی است سیاسی !
این جنگ به ما تحمیل شده، قرار نیست ما جا بزنیم. بی رودرواسی با دست خالی باید شروع کرد و درنهایت با دست پر هم مقابل رژیم ایستاد. با بشکن زدن که نمیشه این رژیم را پایین کشید. مگر رژیم نازی چطوری از هم پاشید ؟ با ادب و رقص ؟ نه ! یکی یکیِ سربازان، افسران و درجه دارهای نازی را با گلوله و توپ و تانک از دور خارج کردند، رژیم نازی افتاد.
فیلمهای هیتلر هست. در سال ۱۹۳۹ که در اوج بود چنان در نطق هایش اشتلم میکرد که نگو. آخرین عکس ها و فیلم هایش را ببینید. داره از یک مشت بچه پانزده ساله سان می بینه با قد خمیده، مفلوک و نا امید. از کجا به اینجا رسید ؟ زدند نیروهایش را هوایی کردند. کار رژیم هم رسیده به همین جا، روی دهه هشتادی ها و نودی ها حساب میکرد. همین ها هستند که دارند دخلش رو میارند.
ترکها مثلی دارند برای گفتن اینکه ... وضع مالی مون خیلی خرابه... : ایشی میز صاد ضاد ی یه یتیشیپ : کارمون رسیده به ص ض ی.
سات : بفروش
زات : چیز، خرت و پرت
یه : بخور
یعنی کارمون رسیده به اینکه خرت و پرت های خونه رو بفروشیم، بخوریم.
کفگیر رژیم خورده ته دیگ.
مگر در زمان جنگ جهانی دوم، نیروهای مقاومت فرانسه فقط اسلحه بدست میگرفتند ؟ نه در زمینه فرهنگی هم دست انداختن، جوک ساختن و روحیه دادن به مردم از کارهایی بود که در رادیو لندن میکردند. پایه ی این کار هم با پیر داک (Pierre Dac) بود که زیروبالای نازیها رو یکی میکرد. برنامه پیر داک پر شنونده ترین بخش رادیو لندن بود.
نه ! باید فحش داد تا مردم آماده بشن از شکل تلطیف شده برن به سوی شکل تلطیف نشده ! مشخصه ؟
نبرد مشهوری هست بنام نبرد دشت کامرون که جزییاتش یادم نیست. خلاصه دو ارتش رو در رو قرار گرفتند، تا آخرین تیر رو شلیک کردند. اونهایی که سرنیزه داشتند رفتند جنگ سرنیزه و بقیه با مشت و لگد. جنگ یعنی این. این رژیم ول کن نیست، ماهم ول کن نیستیم. با هروسیله ای که شد باید زد به دشمن. اگه هیچی نداشت، زورش رو نداشتی، پیری، خسته ای، فحش که میتونی بدی. فحش بده. هیچ اشکالی نداره.
من سه ساله که بودم، چند ماهی تو جوادیه بودم و هنوز صدای بوق درشکه ها تو گوشمه. گلی به گوشه ی جمال همون بچه های جوادیه و نازی آباد که با فحش خوار مادر اومدن به چالش خامنه ای.
آخوند دیدی، یه بی شرف خرجش کن. جلو پاش تف کن به زمین. بذار بفهمه که ازش نفرت داری. اولین سلاح یک سرباز ... روحیه ... است بعد تفنگ. وقتی رییسی اومد مردم رو به مگس تشبیه کرد، مردم جوابش رو دادند ... مگس آنست که هرجابرود گه بخورد. برنامه های سینا ولی الله رو نگاه کنید، رک فحش میده. دمش گرم.
بنابر اصل ناپلئونی : در شرایط برابر، آن ارتشی پیروز میشود که سربازانش روحیه بالاتری دارند. با فحش روحیه پاسدارها و بسیجی ها رو بگاییم.
... خــــا مــــنــــه ای دیـــوث جــــاکــــش، ســــیرم تــــو کــــی بــــیــــلــــت !
ارسال یک نظر