شما بسیار روشن نوع ایمان خودتان را نمایش میدهید. این حق و آزادی شماست که پله های جستجوی حقیقت را آنچنان که میتوانید و اراده اش را در دل دارید، بالا بروید. اما من هرگز مطلبی از یک شخص جدا شده از سازمان آقا کوچیکه نخواندم، و سر راهم شخصی از اعضا یا هواداران سابق این سازمان، قرار نگرفت ، مگر انکه هر ایمان و احساس مذهبی که داشته از دست داده باشد. اینطور نیست که جدا شدن از ان فضا و نیروی قدرت مطلقه خواهش، آنها را به این وضع انداخته باشد. بلکه اساسا ایمانی و دینی دریافت نکرده بودند که بیرون که امدند چیزی از آن باقی مانده باشد. پرستیدن یک مرد که مدعی تمام خصایل خوب دنیاست ولی حتی یکی از انها را نمیتواند نشان دهد، اینکه نشد دین و آیمان ، بلکه دین و ایمان زداست. در مورد بیرون زدگان از حکومت مطلقه غارتگر هم همین موضوع برقراراست. دین و ایمانی برایشان نمانده. چون دین و ایمانی در داخل این حکومت به آنها داده نشده بوده. اراده اش نبوده که داده شود. در هر دو مکان که گفتم. آنچه باید پرستیده میشد و به او ایمان مطلق آورده میشد، یک شخص ناقص و عقب مانده بوده. معلوم است از دل این ایمان به خدای خیر خواه زاده نمیشود. اخلاق بیرون نمی آید. مواظب رفتار و اعمال خود در این دنیا بودن، و به عاقبت آنها فکر کردن، خنده دار میشود در نتیجه میتوانم بگویم خوشا به حال انها که حداقل از صفر شروع کردند تا یواش یواش پله ها را با سرعتی مناسب خودشان بالا بروند.
۱ نظر:
شما بسیار روشن نوع ایمان خودتان را نمایش میدهید. این حق و آزادی شماست که پله های جستجوی حقیقت را آنچنان که میتوانید و اراده اش را در دل دارید، بالا بروید. اما من هرگز مطلبی از یک شخص جدا شده از سازمان آقا کوچیکه نخواندم، و سر راهم شخصی از اعضا یا هواداران سابق این سازمان، قرار نگرفت ، مگر انکه هر ایمان و احساس مذهبی که داشته از دست داده باشد. اینطور نیست که جدا شدن از ان فضا و نیروی قدرت مطلقه خواهش، آنها را به این وضع انداخته باشد. بلکه اساسا ایمانی و دینی دریافت نکرده بودند که بیرون که امدند چیزی از آن باقی مانده باشد. پرستیدن یک مرد که مدعی تمام خصایل خوب دنیاست ولی حتی یکی از انها را نمیتواند نشان دهد، اینکه نشد دین و آیمان ، بلکه دین و ایمان زداست.
در مورد بیرون زدگان از حکومت مطلقه غارتگر هم همین موضوع برقراراست. دین و ایمانی برایشان نمانده. چون دین و ایمانی در داخل این حکومت به آنها داده نشده بوده. اراده اش نبوده که داده شود. در هر دو مکان که گفتم. آنچه باید پرستیده میشد و به او ایمان مطلق آورده میشد، یک شخص ناقص و عقب مانده بوده. معلوم است از دل این ایمان به خدای خیر خواه زاده نمیشود. اخلاق بیرون نمی آید. مواظب رفتار و اعمال خود در این دنیا بودن، و به عاقبت آنها فکر کردن، خنده دار میشود
در نتیجه میتوانم بگویم خوشا به حال انها که حداقل از صفر شروع کردند تا یواش یواش پله ها را با سرعتی مناسب خودشان بالا بروند.
ارسال یک نظر